منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

بهشت کجاست ؟؟؟؟

منصوره صامتی |


بهشتـــــــ خونه ایه که وقتی صدای اذان توش بلند میشه آقای خونه خانوم خونه رو صدا بزنه و بگه خانومی وقت نمازه...


بهشتـــــــ خونه ایه که وقت نماز 

خانم به آقاش اقتدا کنه و بعد از نماز آقا با بند انگشت دست خانمش ذکر بگه...


خونه ای که خانمش همیشه لباسای خوشگل بپوشه و عطرای خوب خوب بزنه...


خونه ایه که وقتی مهمون میاد، پذیرایی پای آقای خونه باشه چون برا خانم باحجاب پذیرایی کردن سخته...


خونه ایه که واسه هر چیزی نظر همو بپرسن...


بهشتـــــــ خونه ای که دو نفر عاشق هم باشن و با هم عاشق خدا 


مثل امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها...




در پیونـــــــد ازدواج قرار نیست دونفر فقط به هم برسنـــــــد..


قرار است با هم به خدا برســـــــند


همســـــــر یعنی همسفـــــــر تا بهشتـــــــ ..



بهشتـــــــ نصیبتان گردد...

سلام علی آل یاسین

  • منصوره صامتی

نظرات  (۱۵)

بهشت اینجاست!

http://www.p30up.ir/images/2pp49bxzvqpy5y6owi4.jpg
  • سجاد غلامی
  • این از هنر اسلام ناب و یکی از جلوه های درخشنده ی این آئین وحیانی است که از چنان ظرفیت و غنایی برخوردار است که این قابلیت را دارد هر آنچه را به اوج کمال و شکوفایی خود برساند ...
    با اینکه خاستگاه علم فلسفه ، غرب است ؛ اما درواقع این علم با ورود به جهان اسلام و پس از آن شکوفا گردید . 
    فیلسوف عظیم الشان ، علامه مطهری (ره) ، با آنکه خود در کنار مطالعه ی فلسفه ی اسلام ، به مطالعه ی فلسفه ی غرب و شرق پرداخته بود ؛ با علم و اشراف به این موضوع و با آن آزادگی که از شخصیت ایشان سراغ داریم که "لاتنطق عن الهوی" از روی هوی و باطل و یا از روی جهل و تعصب سخن نمی گفت ؛ در این باره چنین گفته اند : مکاتب فکری که تحت عنوان فلسفه در غرب و شرق عالم تدریس می شود ، از ابتدا تا کنون ، جز مقداری اندک ، فلسفه نیست ! ... هرآنچه از فلسفه است ، دراینجاست . (جهان اسلام) .

    این معنا درمورد سایر علوم انسانی همچون روان شناسی هم صدق می کند . با آنکه اولین نشانه های جملات و سخنان روان شناسانه را باید در سخنان گهربار حضرت علی (ع) در نهج البلاغه جستجو کرد (همچون سایر علوم انسانی) ؛ اما روان شناسی نوین به عنوان یک علم با قواعد علمی مشخص ، همچون فلسفه خاستگاهی غربی دارد که به چند قرن اخیر برمی گردد. دراین زمینه باید با آزادگی فکر و اندیشه و در بستر تبادل علمی و فرهنگی با غرب ، این علم همچون فلسفه را ، به دوران شکوفایی واقعی خود رسانید و این مستلزم دوری از روحیه ی عناد و تعصب و پرهیز ار رویه ی تخاصم با این دسته از علوم است ، به این بهانه که این علوم نخستین بار در غرب بوجود آمده اند و به غلط قائل به این شد که ماهیت این علوم غربی است !
    حضرت علی (ع) : 
    《 دو کس کمر مرا _کمر دین را_ شکست ؛ عالم متهتک و جاهل متنسک .》 
    به عبارتی : دانشمند بی تعهد و مقدس نمای احمق ! 
    حضرت امام (ره) در صحیفه ی نور در همین راستا فرموده اند : 
    ... ضربه ای که اسلام از جانب مقدس نمایان احمق در طول تاریخ خورده است ، از جانب دیگر نخورده است و خون دلی که پدر پیرتان از این مقدس نماها خورده ، از کسی دیگر نخورده ! 

    حضرت امام در دوره ی جوانی ،  زمانی که در حوزه ی علمیه و در حلقه ی کم و معدود شاگردان خود ، برخلاف رسم و سنت متداول و معمول حوزه ها در آن زمان ، هنگامی که مشغول تدریس درس فلسفه بوده اند ، از داخل حوزه و از جانب طلاب علوم دینی ، مورد بی مهری های فراوان قرار می گیرند تا جایی که برخی حکم به تکفیر وی داده و حتی کاسه ای که فرزندش آقا مصطفی که در آن زمان کودکی بیش نبوده اند با آن آب خورده است را آب کشیده اند ! چرا ؟ چون معتقد بوده اند ، مس کاسه توسط چنین فردی و فرزندش موجب نجس شدن آن خواهد شد !! 

    توضیح آنکه چون فلسفه به عنوان علمی که از خارج از قلمرو و جهان اسلام (یونان) ، به دنیای اسلام وارد شده بود ، عده ای جاهل مقدس نما ، حکم به تحریم آن داده و فلاسفه را افرادی ملحد و مرتد معرفی می کردند ؛ درصورتی که فلسفه ، نه تنها کلید سایر علوم عقلی همچون علم بسیار مهم کلام است ، بلکه فلسفه کلید تفسیر و فهم قرآن هم می باشد و اگر ما فلسفه را از دین بگیریم ، دین و آئین ما با دین و آئین طالبان ، داعش و وهابیت هیچ تفاوتی نخواهد داشت . 
    پیامبر (ص) می فرمایند : "اطلبوا العلم ولو بصین" یعنی علم بیآموزید اگرجه در چین باشد . 
    یا حدیث معروف "اگر علم در ثریا باشد ، دانشمندانی از پارس بدان دست می یابند" 
    یعنی در تفکر ناب و اصیل اسلام ، علم ماهیتی جهانشمول و فرا مکانی دارد . 
    چین که پیامبر بدان دستور می دهد ، خارج از جهان اسلام است .
    ثریا که صورفلکی است در فضا ، خارج از محدوده ی مسلمین است (گرچه سخن پیامبر تمثیل است اما امروزه با توجه به تحولات نوین علمی ، می توان معنی غیر از معنی مجاز هم برای آن قائل شد) .

    امروزه هریک از مسلمانان برای احیاء و یا ایجاد تمدن نوین اسلامی در جهان ، که مقدمه ی ظهور و فرارسیدن عصر موعود باشد ، در درجه ی اول باید مسلط به تفکر "جهانشمول" باشند. باید به دید خود وسعت نظر دهند . باید "جهانی" نگریست و جهانی اندیشید . این نه به معنی اضمحلال فرهنگی است و نه به معنی التقاط فکری . 
    در بحث علوم (به عنوان شاخص اصلی تمدن و موتور محرکه ی آن ) ما با توجه به دسته بندی علوم ، باید نقشه ی راه خود را داشته باشیم. 
    در علوم پایه ، علوم کاربردی و علوم تجربی ، باید ضمن اقتباس از غرب ، قدم در راه تولید و تکمیل آن علوم گذاشت ؛ همچنانکه در علوم انسانی (به خاطر تفاوت انسان در مکاتب مختلف فکری) ما باید در کنار اقتباس ، با "اصلاح" این علوم ، آن را کامل نماییم ؛ همانطور که علم فلسفه ، با ورود به جهان اسلام ، شکوفا گردید .  

    بهشت زیر پای مادران است 
    آدمیست دیگر 
    یک روز حوصله
    هیچ چیز را نداد
    دوست دارد بردارد
    خودش را بریزد دور
                   حسین پناهی
    داخل پرانتز یک توضیحی هم راجع به "غیرت ملی" بدهم که برای خود بنده هم یک یادآوری باشد ؛ ممکن است فردی بپرسد "چگونه در اسلام غیرت ملی امری ممدوح و پسندیده شمرده می شود؟" 

    جواب آن است که "غیرت ملی" به معنی داشتن احساسات ملی گرایانه و ناسیونالیستی و گرایشات نژاد پرستانه نیست . 
    غیرت ملی در اسلام به "حمیت" معنی می شود . فی المثل ما نمی گوییم : نژاد آریایی از سایر نژادها برتر است ! چرا که این به معنی نژاد پرستی و تعصب است .
    بلکه می گوییم : نژاد آریایی هیچ از سایر نژادهای دیگر کم ندارد .
    در روایات ما آمده است که : "حب الوطن ، من الایمان" از نشانه های ایمان ، دوست داشتن وطن است . قطعا هر دوست داشتنی همراه با الزامات و ملزوماتی است ؛ از جمله "غیرت" .

    می خواهم در اینجا مطلبی را توضیح دهم .

    به نظر حقیر ، یک خطای محاسباتی از جانب شما جناب امیرعلی موجب ارایه چنین نظر و تحلیلی می شود و آن توجه به دو مفهوم متمایز "غیرت" و "تعصب" است .

    توضیح آنکه اساسا غیرت و اقسام آن از جمله غیرت ناموسی ، غیرت ملی ، غیرت دینی و .. با مفهوم تعصب و انواع آن همچون تعصب حزبی ، تعصب نژادی ، تعصب قومیتی و زبانی و .. فرق دارد .

    قابل ذکر است که در اسلام  غیرت و انواع آن ممدوح و پسندید ه بوده و تعصب و اقسام آن مذموم و ناپسند .
    غیرت به معنی غیرزدایی از حریمی است که برای آن قداست قایل باشیم . بالاترین و باارزش ترین غیرت ، غیرت دینی است و امام حسین (ع) مظهر همین نوع غیرت است .
    اما تعصب به معنی جانبداری و طرفداری کورکورانه از یک موضوع می باشد . تعصب تا بدانجا مذموم است که قرآن حتی ایمان آوردن افراد از روی تعصب را به صراحت رد کرده و مورد نکوهش قرار می دهد .
    به عنوان مثال برخی از مخالفان و مغرضان ، به غلط ادعا می نمایند که حضرت سیدالشهداء حمزه (ع) عموی پیامبر از روی تعصب خونی به برادرزاده ی خود ایمان آورده بود ! ادعایی که از اساس باطل و غلط است . ( صحنه ی ایمان آوردن حضرت حمزه به پیامبر ص را همگان در فیلم محمد رسول الله ص ساخته ی مصطفی عقاد دیده ایم . ساخت این سکانس که بر اساس آگاهی های کم و محدود تاریخی در این زمینه بوده است ، شاید در ایجاد چنین شیهه ی ای بی تاثیر نبوده باشد. )

    القصه ؛ سخن این است که اگر ما از روی غیرت دینی به یافته ها و مطالب علمی غیرمسلمانان نگاه می کنیم ، این امر ، پسندیده است ؛ گرچه غیرت دینی در اینجا به هیچ عنوان مانع از مطالعه ی آثار علمی غیرمسلمانان نخواهد بود بلکه ما را بر آن می دارد که ضمن مطالعه ی آثار علمی دیگران ، اقدام به رد ، اطلاح و تکامل چنین آثاری نماییم . چرا که در جوهره ی غیرت ، حرکت قرار دارد .

    اما اگر نگاه ما از روی تعصب غلط و باطل دینی باشد ، این تعصب کور نه تنها مانع از شنیدن سخنان بعضا حق دیگران خواهد شد ؛ بلکه در عمل هیچ گونه منفعت و ثمره ای جز رکود فکری و عملی برای ما مسلمانان نخواهد داشت ؛ از این روست که در قاموس دین ، تعصب به صورت مطلق و بدون استثناء  رد می شود ./

    یاحق .

    شما در مورد سخن حضرت علی (ع) در اظهار نظری عجیب ، قایل به تخصیص بوده اید !! این تخصیص در کجای سخنان حضرت یا در سخنان مفسرین حدیث آمده است ؟!
    در مورد فرموده ی قرآن مبنی بر شنیدن تمامی سخنان [ بدون تعصب ] و برگزیدن [ منصفانه ] بهترین آنان ، چه می فرمایید ؟؟ ...

     

    اما در مورد فرهنگ غرب ، بنده معتقدم اگر در منجلاب فساد و تباهی و انخطاط اخلاق [جنسی] در فرهنگ غرب ، ( یعنی علیرغم وجود همه ی این موانع و مشکلات ) هنوز نهادی به نام "خانواده" پابرجاست ( شما که نمی خواهید بفرمایید در غرب ، نهادی به نام خانواده ی سالم  وجود ندارد که اعضای آن به هم وفادار باشند ) بی شک به واسطه ی پیروی از تعالیم دانشمندانی است که اختصاصا در حوزه ی روان شناسی زوجین ، قلمفرسایی می کنند .

    به نظر شما ، آیا مشکلات اخلاقی در غرب و مشکلات خانواده و زوجین به تبع آن ، ناشی از نظریه پردازان در حوزه ی "روان شناسی" است ؟! ( گرچه محققین ، امثال "زیگموند فروید" را مسیول انحطاط اخلاق در فرهنگ غرب معرفی می کنند ؛ اما او یک عصب شناس اتریشی و درواقع یک "روانکاو" بوده است  که تعالیم خود را تحت یک مکتب و فلسفه ی فکری ارایه داده و موضوعات ارایه شده توسط وی ، ارتباطی به موضوع "روان شناسی زوجین" ندارد. )

    شما تا چه میزان در حوزه ی "روان شناسی زوجین" مطالعه داشته اید ؟
    در این زمینه چه کتاب هایی مطالعه نموده اید ؟
    اگر از شما بخواهند در چند جمله ، خلاصه ی آنچه روان شناسان غربی در مورد روان شناسی زن و مرد می گویند ، ارایه بدهید ؛ چه خواهید نوشت ؟
    بنده خود دراین زمینه ادعایی ندارم و به قول معروف صادقانه می گویم "بدانجا رسید دانش من ، بدانستم همی که نادانم" ؛ اما می خواهم بدانم مطالبی که بیان می فرمایید از روی علم و آگاهی است و یا صرفا از روی تعصب غلط  به ظاهر مذهبی ؟!

    دکتر جان گری در مقدمه ی یکی از کتاب هایش می نویسد : استفاده از مطالب این کتاب ، تاکنون به زندگی بسیاری از زوجین از فرهنگ ها و ملل مختلف غنا بخشیده و مانع از متلاشی شدن زندگی های بسیار دیگری شده است ! زوج هایی که تا آستانه ی طلاق پیش رفته بودند .
    ( در اخلاق اسلامی ، موضوعی است به نام "اصلاح ذات البین" و همچنین موضوع "مولفه قلوبهم" که معنی متداول و امروزی آن ، همان نزدیک کردن قلب ها به همدیگر و آشتی میان افراد است . این موضوع در فرهنگ اسلامی به قدری اهمیت دارد که جزو آخرین وصایای حضرت علی (ع) قرار دارد . حتی در روایات ، خداوند ضامن بهشت برای چنین افرادی است . البته اینکه خداوند با افراد غیرمسلمانی که اقدام به چنین کار ارزشمندی می کنند ، در آخرت چگونه رفتار خواهد کرد ؛ یک بحث "کلامی" است و خارج از این موضوع  ولی قطعا ارزش کار چنین افرادی پیش خداوند محفوظ خواهد ماند که "ان الله لایضیع اجر محسنین"  خداوند اجر انسانهای نیکوکار را ضایع نمی کند .)

    البته روان شناسی از آنجا که جزو علوم انسانی است و چون "انسان" در مکاتب مختلف فکری و فلسفی اعم از الحادی و توحیدی  تعریف خاص خود را دارد ، یافته های علمی آن علم هم ، متاثر از همان است ؛ در نتیجه خظاها و انحرافاتی هم در این علوم از جانب دانشمندان غربی روی داده است که اجتناب ناپذیر است .

    ما از یاد نبریم که عمده مشکل خانواده در فرهنگ غرب که با آن دست به گریبان شده است ، ناشی از مکاتب فلسفی همچون فلسفه ی فکری "فروید"  و مکاتب حقوقی همچون "فمنیست" است و نه مکاتب روان شناسی .

    اما مثال "هلو"  در کلام دکتر جلالی ، برخلاف تصور شما به اساس تفاوت های فرهنگی در میان ملل مختلف  اشاره ندارد . مثال "هلو" بیانگر یکسان بودن فطرت الهی در همه ی انسانهاست .

    ما در علوم انسانی ( روان شناسی ، حقوق ، جامعه شناسی ، اقتصاد ، فلسفه و .. ) به فرموده ی رهبری باید به مرحله ی  "تولید علم" در جهان برسیم . برهمین اساس است که رهبری سالیانی است  "نهضت تولید علم" را در محافل علمی و دانشگاهی مطرح نموده اند . موضوعی که صرفا محدود به "علوم انسانی" هم نمی باشد .
    اما علوم انسانی به واسطه ی تعریف جامع و مانعی که "اسلام" از "انسان" دارد و علوم در این حوزه باید به "علوم انسانی_اسلامی" به عنوان یک ضرورت  تبدیل شوند ؛ اهمیت مضاعفی یاقته است .

    به نظر شما راه تولید علم چیست ؟
    قطعا راه تولید علم ، گذر از مرحله ی "اقتباس" و "ترجمه" است . بدون اقتباس و ترجمه نمی توان به مرحله ی تولید علم رسید و صرف نظر از این موضوع ، یعنی ابتر ماندن نهضتی  که رهبری بدان امر نموده اند .
    فراموش نشود که در قرون گذشته ، غرب از راه اقتباس و ترجمه ی علوم از جهان اسلام ، به پیشرفت های علمی دست یافت . سالهایی که در آن  زبان علمی  دنیا ، زبان عربی بود چرا که بشتر آثار علمی در علوم مختلف در آن روزگار توسط دانشمندان مسلمان ، به زبان عربی نوشته می شد . یعنی اگر فردی می خواست از علم روز دنیا عقب نماند ، باید به فراگیری زبان عربی می پرداخت .

    این معادله امروز باید معکوس شود . یکی از بزرگترین آرزوهایی که بنده دارم این است که روزی فرا برسد که زبان فارسی به عنوان زبان اول علم در دنیا شناخته شود و همه ی دانشمندان جهان ، برای آگاهی از جدیدترین مقولات علمی در دنیا ، ناگزیر به آموختن زبان فارسی بشوند . انشاء الله . 

    جناب غلامی عزیز سلام
    غرب لااقل در مورد همسرداری و خانواده نمیتواند حرفی برای گفتن داشته باشد ، وضعیت آشفته خانواده رو توی غرب میبینیم مثال سیاه و سفید و هلو مثال خوبیست ، برای اینکه یک نقطه همزمان نمیتواند سیاه یا سفید باشد در مورد فرهنگ غربی هم صدق میکند اگه ظاهر هلو  (فرهنگ و نظریه غربی ) خوشمزه بنظر میرسد پس باید هسته آن که بی بندوباری و فرزندان ناخلف و ... هست رو هم پذیرفت ، در مورد فرمایش امام علی ع  درباره هر حرفی نمیشود بکاربرد ، همین نظریه پردازان غربی میگن در بحث غریزه جنسی اینقدر انسان آزادانه رفتار کنه تا سیراب بشه  آیا درسته؟ اتفاقاً چون عمل کردن نتیجه مشخصه ، یا ازدواج  و غیره ، درسته که فطرت انسانها یکیست ولی این شرایط و فرهنگ حاکم برجامعه است که تعیین کننده ست  ، مثلا فرهنگ حاکم بر جامعه مسلمانان  متفاوت از فرهنگ بظاهر بالاتر ولی خیلی پست تر ه غربه با اینکه فطرت انسانها یکیست  
    عرض من اینه که همه مشکلات فرهنگی کشور از وقتی شروع شد که که فرهنگ و نظریه هایی که شاید بخشی از اون درست بود بدون در نظر گرفتن پشتوانه فرهنگی عرفی و اسلامی این کشور از غرب منحط تقلید شد ، آخه ببینید نظریه پردازانی که اون وضعیت کشور خودشونه چرا بیایم ما توی دانشگاهمون تدریس کنیم یا به مردم یاد بدیم اینطور رفتار کنید ، نتیجه بدست اومده نظریه غربی که مشخصه ، یک انسان قادر نیست با در نظر گرفتن همه جوانب برای بقیه راه تعیین کنه ، فرهنگ غرب میتونه موارد مثبتی مانند پشرفت علوم مختلف داشته باشه که قطعاً داره ولی درباره خانواده و نوع ارتباط و همسرداری حرفی نمیتونه برای گفتن داشته باشه علت بی بندوباری برخی خانواده ها هم همین نظریه های بیجا و الکی خوش بودن و بی مسعولیتی ها بوده چون وقتی اعتقادت فقط زندگی همین دنیا شد درصدد بیشترین بهره وری از مدت عمر هستی و نظریه ات مطمعناً تاثیر پذیر از اعتقاد و شرایط حاکم بر جامعه ات هست ، توی نظر قبلی هم عرض کردم مخالف پیشرفت و علوم جدید نیستم ولی برخی نظرات دانشمندان غربی آفتش بیشتر از منفعتش برای جوامع اسلامی هست .

    دکتر عیسی جلالی از اساتید مبرز روانشناسی دانشگاه تهران ، در مقدمه ی ترجمه ی یکی از کتاب های روانشناسی ، نوشته ی دکتر وین دایر چنین نگاشته اند :

     

    ... موضوع دیگری که دارای اهمیت است ، قضاوت فرهنگی است که درباره ی این نوع آثار می شود . عده ای معتقدند که چوم این کتابها در فرهنگ دیگری نوشته شده است که با فرهنگ ما فرق دارد ، استفاده ای برای ما نخواهد داشت .
    باید توجه کرد که انسانها در سراسر تاریخ از جهاتی با هم مشابه و از جهاتی متفاوت هستند . مثلا همه فعالیتی به نام تفکر و احساسات ، رفتار و گفتار دارند . همه ی آنها احتیاجات و تمایلاتی دارند که مشابه است ، اما ضبط داخلی آنها بر اساس فرهنگ و شرایط متفاوت است .
    شناخت هایی از انسان هست که جنبه ی جهانی دارد و نیز شناخت هایی هست که بر اساس تفاوت های فرهنگی است .
    باید متوجه باشیم که سیاه و سفید برخورد کردن بی جا با مسایل ، به ما جواب درستی نمی دهد . موقع خوردن هلو ، نمی توانیم هسته ی آن را بخوریم !
    مهم این است که ما در مطالعه ی این نوع کتابها توجه کنیم که چه بخش هایی از آن برای ما مفید و کمک کننده است و اگر احیانا صفحاتی یا فصلی از آن برای فرهنگ ما مغایرت داشت ، به کل کتاب قلم بطلان نکشیم .

    در ادامه جناب دکتر جلالی چنین می نویسند :
    اندشه های این کتاب ( عنوان اصلی کتاب
    Your Erroneous Zones ) در زندگی شخصی من و جلسات مشاوره ای و تدریس هایی که با دانشجویان و مددکاران و اولیاء و مربیان و مراجعه کنندگان داشته ام ، موثر بوده است و پشتوانه ی علمی و عملی و اجتماعی دارد . اشاعه این آثار و همچنین مطالعه ی بیشتر آنها به بهداشت روانی انسان کمک خواهد کرد .

    جناب امیرعلی گرامی با سلام .

    اولا توصیه ی جناب "آندره متیوس"  به زوج های جوانی بوده است که در آستانه ازدواج قرار گرفته اند . ( حداقل از سبک و سیاق جمله ، این به دست می آید ؛ گرچه ممکن است ایشان ، همین توصیه را هم  _ بر اساس فرهنگ غرب_ به همه ی زوجین  داشته باشند که بعید به نظر نمی رسد .)

     

    دوما ؛ طلاق گرچه منقورترین حلال الهی شمرده شده است و گرچه از نظر اخلاقی هم ، "اغلب" امری پسندیده و ممدوح نیست ؛ اما از منظر فقهی ، طلاق امری مباح بوده و طبق قاعده ی فقهی "کل مباح ، جایز." ضمن آنکه دیدگاه قرآن در مورد ازدواج و طلاق ، به صورت صریح بیان شده و آن این است که "یا به شیوه ای نیکو ، با هم زندگی کنید ؛ یا به شیوه ای  نیکو (در صورت عدم سازش و علیرغم همه ی توصیه هایی که بر سازش و صلح شده است ) از هم جدا شوید."


    مطلب سوم در مورد کتاب های روان شناسی است . توضیح آنکه در روان شناسی سه دیدگاه وجود دارد :
    دیدگاه "شناخت گرا" ،
    دیدگاه "رفتارگرا"
     و دیدگاه زیستی_عصبی (روانکاوی) .
    در هر سه دیدگاه و مکتب علمی ، دانشمندان غربی به جامعه انسانی خدمات مفیدی داشته اند گرچه انحرافاتی هم بوده است . پیامبراکرم (ص)  فرموده اند : "خیر الناس ، انفع الناس" بهترین مردم ، سودمندترین آنها به حال مردم است . همانطور که ملاحظه می فرمایید در اینجا لفظ "ناس" به کار رفته است که اعم از مسلمان و غیر مسلمان است .

    دانشمندان ممتازی همچون "جان گری" در روانشناسی زوجین ، "آندره متیوس"  در روانشناسی شاد زیستن و دکتر "وین دایر" در روانشناسی شخصیت ، حقا و انصافا منشاء خدمات مفیدی فراوانی  بوده اند که امروزه اساتیدی همچون استاد دهنوی ( در روانشناسی زوجین ) ، دکتر آزمندیان ( در روانشناسی شاد زیستن و تحت عنوان تکنولوژی فکر) و دکتر حلت ( در روانشناسی شخصیت)  درواقع یافته های علمی آنها را به صورت بومی و منطبق بر فرهنگ ملی و مذهبی  ما درآورده اند و به صورت تکامل یافته ای در حال ارایه آن می باشند .
    و این چیز عجیبی نیست که فردی غیرمسلمان ، از زبان من مسلمان سخن (حقی) را بر زبان آورد چرا که   قرآن فرموده است : "فطر الله التی ، فطر الناس علیها ، لاتبدیل لخلق الله ، ذالک دین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون." خداوند همه ی انسانها را بر اساس فطرتی یکسان خلق کرده است . خلقتی که در آن تبدیل و دگرگونی ای نیست .
    پس بر اساس قاعده ی "لم یشکر المخلوق ، لما یشکر الخالق" یعنی کسی که سپاس مردم ( و نه صرفا مسلمانان) را نگوید ، سپاس خدا را به جای نیآورده است ؛ بر خود لازم می دانم که قدردان زحمات چنین دانشمندانی باشم .
    این سخن حضرت علی (ع) است که : "انظر الی ما قال ، ولاتنظر الی من قال" یعنی به سخنی که گفته می شود ، بیندیش ، نه به گوینده ی سخن !
    "فبشر عباد الذین یستمعون القول ، فیتبعون احسنه" بشارت باد بر بندگانی که همه ی سخنان ، یا سخن همگان را ( اعم از هادی و گمراه ) گوش می سپارند ولی نیکوترین آن را برمی گزینند .
    این بدین معنی است که اسلام ، دین برهان و منطق است . لذا پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : اطلب العلم ، ولو بالکفار" ! علم را بیآموزید گرچه در نزد کافرین باشد !

    اما در مورد ازدواج ؛ بنده معتقدم  ازدواجی که در آن میان زوجین حقوق برابر ( و نه مشابه ) ، فرصت های برابر و مسۀولیت های  برابر  باشد ، این ازدواج مولد بوده و همواره منشاء رضایت و بالندگی خواهد بود . 

    خیلی از تعالیم فرهنگ غرب از علوم روانشناسی تا همسر داری و اداره کشور با اصول دینی و عرفی ما همخوانی ندارد  "چرا به این رابطه ادامه بدهم"  راه علاج نیست با هرفرد دیگری هم شروع کنه وقتی علت ، انگیزه و معیار درستی برای از دواج نداری بعد از گذشت مدتی سردی بر روابط زوجین حاکم میشه ، این درسته که تا یه جا مرد و زنی همسرانه هم مسیر باشند وبعد با کمترین مشکل بدون فکر کردن به بهبود رابطه زوجین مسیر زندگیشونو از هم جدا کنند ؟ مگه منفورترین کلمه نزد خدا طلاق نیست ، مگه با آمار بالای مطلقه ها روبرو نیستیم ، چرا کسی بفکر درمان در روابط زوجین نیست ، چرا با اولین مشکل به آخرین راه نگاه می کنیم   .
    غرب اگه خیلی ادعای فرهنگ و روانشناسی داره فکری برای جامعه بفساد رفته ، بچه های بی سرپرست رهاشده وشخصیت به لجن کشیده شده زنانش  کنه حالا ما بیایم طبق نظرییه فلان دانشمند غربی که اونم متاثر از همون جامعه است و یه نظری داده  همسرداری کنیم ، چه کسی بهتراز برگزیدگان الهی میتونه تو این زمینه الگو باشه ، مخالف پیشرفت و علم نیستم ولی نه توی هر زمینه ای .
  • آندرو ماتیووس
  • حامی همسر خود باشید .

    "برای پیشبرد یک رابطه دو راه وجود دارد : یا باید عضو یک تیم  باشید ؛ یا در مقابل هم بایستید !" 

    آقای "هنری" طبق برنامه می بایست راس ساعت شش بعداظهر در خانه باشد و تا این لحظه دو ساعت دیر کرده است . 
    خانم "مری" از نگرانی به خود می پیچد : "چه بلایی به سر همسر مهربانم آمده است؟" 
    پانزده دقیقه ی بعد "هنری" از راه می رسد . "مری" که او را سالم و سرپا می بیند ، داد و فریاد راه می اندازد و انگار می گوید : "تو که قرار بود این قدر دیر بیایی ، چرا حداقل یک تصادف نکردی !" 
    آقای "هنری" داد و فریاد راه می اندازد و خانم "مری" از شدت ترس ، کانال تلویزیون را عوض می کند و رفتار قهرآمیز پیش می گیرد و سکوت حاکم می شود . 
    "مری" یادداشتی پیدا می کند که به بالشش سنجاق شده : "فردا صبح زود باید در اداره باشم . ساعت هفت بیدارم کن." 
    "هنری" فردا ساعت نه و نیم بیدار می شود و یادداشتی روی بالشش پیدا می کند : "ساعت هفت است . بلند شو !" 

    بسیاری از زوج ها وقت گرانبهای خود را صرف این می کنند تا همسران خود را مقصر جلوه دهند ؛ اما من ، همکاری و هم تیم بودن را توصیه می کنم . 
    من مفتخر به داشتن هنسری هستم که تمام زندگی خود را وقف کمک و تشویق من کرده است . من برای نوشتن تک تک صفحه های کتابهایم و برای انجام تمام کارهایم ، نظر همسرم "جولی" را جویا می شوم . اگر حمایت او نبود ، من امروز به هیجکدام از موفقیت هایم دست نمی یافتم . جالب است که به خاطر این نردیکی "روز افزون" ، غالبا در سفرها از من می پرسند : "برای ماه عسل به اینجا آمده اید ؟!" .. و این برای ما مشوق بسیار خوبی است .

    اگر تصمیم به زندگی مشترک گرفته اید ، حامی هم باشید و اگر نمی توانید از یکدیگر حمایت کنید ، وقت آن رسیده که از خود بپرسید : "چرا به این رابطه ادامه می دهم ؟" 


    برگرفته از کتاب "آخرین راز شاد زیستن" ، نوشته ی آندرو ماتیووس .
    انتخابها سطحی و ظاهری شده شاید دیگه کمتر کسی اول به ایمان و دینداری توجه میکنه ملاکها شده دارایی افراد ، مُد گرایی یا بقول برخی بروز بودن و شاد بودن (که من نمیدونم چه منافاتی با دینداری داره ، حتماً  بدور از رعایت شعونات مد نظرشونه ) .
    ولی اگه رنگ ایمان توی زندگیت بیاد و زندگی رو با دینت تنظیم کنی همه چیز رو هدیه خدا میدونی  و همینطور میشه که نوشتید .
    سلام وبلاگ خوبی داری اگه میشه سایت منو با عنوان چتروم لینک کن

    WwW.HisChat.IR

    چت روم شلوغ هیس چت چت روم چت

    مــــــرســـــی :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">