منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

صاحب کدام قلب هستم ؟

منصوره صامتی |

بیست نوع قلبی که در قرآن ذکر شده است



القلب السلیم: و آن قلبی است مخلص برای خدا و خالی از کفر و نفاق و هرگونه پستی . 

{ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ }


القلب المنیب: و آن قلبی است که همیشه در حال برگشت و توبه به سوی خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا .

{ مَنْ خَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ }


القلب المخبت: و آن قلبی است فروتن و آرام به ذکر خدا .

{ فتُخْبِتَ لَهُ ق ُلُوبُهُمْ }


القلب الوجل: و آن قلبی است که از یاد خدا می لرزد که مبادا عمل وی به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نیابد .

{ وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ }


القلب التقی: و آن قلبی است که به احکام خدا احترام می گذارد .

{ ذَلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }


❤القلب المهدی: و آن قلبی است که تسلیم امر خدا و راضی به قضا و قدر پروردگار است .

{ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ }


💚القلب المطمئن: و آن قلبی است که با یاد خدا و توحیدش آرام می گیرد .

{ وتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّه }


القلب الحی: و آن قلب زنده ای است که از شنیدن داستان های امت های گذشته که با گناه و طغیان هلاک شدند پند و اندرز می گیرد .

{ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ }


القلب المریض: و آن قلبی است که دچار بیماری شک و نفاق شده و مبتلا شده به فسق و فجور و شهوت های حرام .

{ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ }


♠القلب الأعمى: و آن دل کوری است که حق را نمی بیند و در نتیجه پند و اندرز نمی گیرد .

{ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ }


القلب اللاهی: و آن دلی است که از قرآن غافل و مشغول لهو و لعب و شهوت های دنیاست .

{ لاهِیَةً قُلُوبُهُمْ }


القلب الآثم: و آن دلی است که گواهی حق را کتمان می کند و می پوشاند .

{ وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ }


♠القلب المتکبر: و آن دل مغرور و متکبری است که از توحید و طاعت خداوند رویگردان است ، زورگو و جبار است به خاطر ظلم و طغیان .

{ قلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ }


♠القلب الغلیظ: و آن دلی است که عطوفت و رحمت و رأفت از آن برداشته شده .

{ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ }


♠القلب المختوم: و آن قلبی است که هدایت را نمی شنود و تعقل نمی کند .

{ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ }


♠القلب القاسی: و آن دلی است که به عقیده و ایمان نرم نمی شود و وعظ و ارشاد در آن تأثیری ندارد و از یاد خداوند رویگردان است .

{ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً }


♠القلب الغافل: و آن قلبی است که مانع ذکر و یاد پروردگار است و هوا و هوسش را بر طاعت حق تعالی ترجیح می دهد .

{ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا }


ا♠لَقلب الأغلف: و آن دلی است که پوشیده شده است به طوری که اقوال و فرمایشات رسول اکرم صلى الله علیه و آله در آن نفوذ و رسوخ نمی کند .

{ وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ }


♠القلب الزائغ: و آن قلبی است که از حق و حقیقت اعراض می کند .

{ فأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ }


♠القلب المریب: و آن قلبی است که در شک و شکوک متحیر و سرگردان است .

{ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ }


حال باید دید ما صاحب کدام یک از این قلوب مذکور در قرآن هستیم .

اللهم إجعل قلوبنا من القلوب السلیمة المطمئنة البیضاء.. وثبتنا على الهدى والایمان..

  • منصوره صامتی

نظرات  (۵)

حال که صحبت از انکسار قلوب (شکسته شدن دل ها) به میان آمده ، توضیح این مطلب را ، خالی از لطف نمی دانم . 

توضیح آنکه : 
قلب انسان ، گاهی [توسط دیگران] شکسته می شود ؛ و گاهی هم [توسط خود فرد] می شکند . 
قلب انسان زمانی توسط دیگران می شکند که مورد ظلم و ستم از جانب آنان قرار بگیرد . به همین دلیل در قرآن و روایات از ظلم به دیگران (به صورت عام یعنی اعم از مسلمانان و یا دیگران) نهی شده است ؛ آنچنان که قرآن می فرماید : 
"ولایجرمنکم شنان قوم علی الا تعدلوا ، اعدلوا ؛ هو اقرب للتقوی" یعنی مبادا دشمنی شما با گرهی (در اینجا یعنی دشمنان دین شما) شما را بر آن دارد که نسبت به آنان عدالت نورزید ! بلکه (حتی در دشمنی هم) عدالت بورید چرا که عدالت ورزی شما به تقوی نزدیکتر است. 
چرا ؟! 
زیرا بر اساس روایات ، آه ، نفرین و دعای مظلوم (به واسطه ی تقرب تکوینی او به خدا و نه تشریعی) به اجابت نزدیک است هرچند مسلمان و یا معتقد به خدا هم نباشد . برای همین فرموده اند : حکومت [ممکن] است بر اساس "کفر" تداوم یابد اما بر پایه ی "ظلم" ، حکومتی دوام نخواهد یافت ؛ چرا که دعای مظلوم ، گریبان آن را خواهد گرفت . 

اما دل انسان ، کی و چه موقع توسط خودش می شکند ؟! 
حقیقت آن است که دل انسان [تنها مومنین واقعی] زمانی می شکند که از سطح بسیار بالایی از معارف توحیدی برخوردار باشد ؛ یعنی انسان موحد از عمق جان خود معتقد به آیه ی "ولا موثر الوجود الا الله" باشد . 
چنین انسانی بواسطه ی آنکه هیچ قدرت ، نیرو و تدبیری در عالم جز ذات اقدس الهی قائل نیست ، به مرحله ای از توحید [عملی] می رسد که به عین الیقین می بیند که تنها "امید" او به خداست و نه اسباب و سبب (مادی و طبیعی). 
در آداب دعا نیز آمده است که یکی از شرایط استجابت دعا آن است که انسان ، تنها امیدش به خدا باشد و همه ی توجه خود را حتی از علل مادی هم بر دارد . 
البته حصول چنین حالتی برای انسانی که خود را در میان انبوهی از اسباب و علل مادی می بیند ، دشوار است . 
البته انسانهای عادی (همچون نگارنده) گاهی چنین حالتی از انکسار قلب ، ناامیدی از همه جا و اضطرار نفس به آنان دست می دهد ؛ اما در زمانی که فی الواقع دست آنها از همه ی اسباب و علل مادی کوتاه باشد . همچون کسی که در حالتی از ناامیدی درحال غرق شدن است . 
اما در نزد عرفا (بواسطه ی برخورداری از بینش توحیدی) علیرغم وجود علل مادی ، همچنان امید خود را به ذات اقدسش می دانند و از آنجا که خود را بواسطه ی خضوع و خشوع ، مستحق لطف و مرحمتش نمی دانند ، با حالتی از خوف و رجا ، همواره در اضطرار قلبی به سر می برند تا پس از آزمودن به مقام بالاتر ، یعنی "نفس مطمئنه" و اطمینان قلب از ذکر و یاد خدا ، نائل آیند . (الا بذکر الله تطمئن القلوب)
می خواهم در این باب ، از سیره ی عملی حضرت امام (ره) مثالی بزنم که مبین این موضوع و نیز بیانگر شخصیت عرفانی معظم له می باشد :
حضرت امام بعد از تبعید 15 ساله ، هنگامی که با ظفر و پیروزی به میهن برگشتند ، بعدها در جلسه ای خصوصی رو به یکی از علما نموده و فرموده بودند : ... می دانی چرا این مبارزات ، 15 سال به درازا کشید ؟! .. گمان من این است که بنده در یکی از سخنرانی های خود (قبل از تبعید در سال 42) وقتی که از جانب برخی از روحانیون و اساتید حوزه به نوعی مورد شماتت قرار گرفتم که شما به چه امیدی با همه ی توان ، وارد مبارزه با حکومتی تا بن دندان مسلح شده اید؟! در آنجا به جای آنکه بگویم "امید من به خداست" ؛ گفتم "امید من به توده های عظیم مردمی است که همراهی خواهند کرد" ! .. شاید این 15 سال تبعید و دوری از وطن و مردم ، کفاره ی همان صحبت و سخن دیروز من باشد !! 
با توجه به آیات قرآن درباره انواع قلوب انسانها و فرمایش پیامبر(ص) که یک ساعت تفکر بهتراز هفتاد سال عبادت است شاید هدف ارتباط عمیق و قلبی با خدا بوده منظورپیامبر تفکری است که بر معرفت انسان بیفزاید و موجب ارتقا وتعالی روحی او گردد نه تفکر بیهوده وبی ثمر ، تفکری که معرفت را فزونی بخشد اگر چه کم باشدثمره اش بیش از هفتاد سال عبادت بدون تفکر است ، زمینه های تفکر را باید از قرآن آموخت مثلاً تفکر در آفرینش ، معاد ، عظمت پروردگار و آیات قرآن .
به این طریق می توان قلبی داشت خاضع و خاشع ، نفس را مطیع دستورات الهی ساخت ، وقتی که خدا را در همه حال ناظر بر رفتار ، احساس ونیت خود بدانی حتما ایمان در رفتار و ظاهر نمود پیدا میکنه  .
* قلب انسان مومن است که جای خداست* و حرمت دارد .
سلام
ممنون
خیلی ممنون
چقدر بد که دورم از قرآن
تلنگری بود تلنگر
یاعلی(ع) یار علی(ع)
پاسخ:
سلام 
ممنون از همراهی شما بانو جان . مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد.

خداوند تبارک و تعالی در حدیثی قدسی به پیامبر خود می فرمایند : انی جاعل فی قلوب منکسرة. یعنی : همانا من در قلب های "شکسته" جا دارم ! 

لذا ما در تعالیم عرفا و اهل سیر و سلوک و اربابان معرفت ، داریم که جمله از شکستن دل دیگران به شدت نهی کرده اند ! 
از جمله دد دستورالعمل اخلاقی از آیت حق ، مرحوم میرزا علی آقا قاضی طباطبائی (استاد عرفان مرحوم آیت الله بهجت ) آمده است : ... دیگر آن که ، گرچه این حرف ها ، آهن سرد کوبیدن است ! ولی بنده لازم است بگویم ، اطاعت والدین ، حسن خلق ، ملازمت صدق ، موافقت ظاهر با باطن ، ترک خدعه و حیله ، تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر بر و فاجر مگر در جایی که خدا نهی کرده است . 
ایشان در ادامه می فرمایند : الله ! الله ! الله ! که "دل هیچکس را نرنجانید" ! تا توانی دلی به دست آور ، دل شکستن هنر نمی باشد . 

در روایات هم داریم که "از ظلم بپرهیزید ، چرا که نفرین مظلوم (به واسطه ی ظلمی که بر او روا گشته و حالتی از انکسار که بر قلب او ایجاد شده ) به اجابت نزدیک است . 

مرحوم دولابی همیشه با لحن گرم و گیرای خود می فرمود : لب اخلاق ، دو کلمه است : مرنج و مرنجان ! در این دو کلمه (یعنی مرنج و مرنجان) ، دریایی از معانی و معارف نهفته است !

از حاج آقا مجتهدی نقل شده : 
فردی از عارف واصل مرحوم نخودکی اصفهانی خواستند که او را موعظه ای کند . 
آقا فرمودند : مرنج و مرنجان ! 
آن فرد گفت : "مرنجان" را فهمیدم . یعنی کسی را اذیت نکنم و آزار نرسانم . ولی "مرنج" یعنی چه ؟! ... چطور می توانم ناراحت نشوم مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده . چطور نباید برنجم ؟! 
مرحوم نخودکی فرمودند : علاج آن است که خودت را کسی ندانی . (انتم فقراء الی الله). اگر خودت را کسی ندانستی ، دیگر نمی رنجی . 

آری ما اگر خود را در برابر عزت و جاه و جلال پروردگار ، در این دنیا برای خود مقام خاصی نپنداشتیم ، و در برابر خداوند برای خود جایگاهی قائل نبودیم ، دیگر هیچگاه از سخن دیگران ناراحت نخواهیم شد. 
مرحوم بهشتی همواره در برابر آماج حملات و سیل اتهامات (که موجب مظلومیت و سرانجام شهادت او گردید و به فرموده ی امام : مظلومیت او ، جانکاه تر از شهادت او بود !) با آرامش و طمانینه می فرمود : بنده طلبه ای بیش نیستم ! (کسی که به فرموده ی امام به تنهایی خود "یک ملت" بود) 

چقدر تفاوت است میان شاعری که سروده : 
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی 
زبامی که برخاست ، مشکل نشیند .

و خواجه شیراز ، لسان الغیب که زیبا سروده : 
جفا کشیم و ملامت خوریم و خوش باشیم 
که در طریقت ما ، کافری است رنجیدن ! 

و دیگری نیز زیبا سروده : 
شنیدم من از عالم نکته دانی 
به من گفت در عنفوان جوانی :
دلی را به دست آر اگر اهل حالی 
و گرنه "مرنجان" دلی تا توانی . 

ولی تا اینجای مطلب ، سخن از نکوهش شکستن دل دیگران بود که بر اقتضای سنت الهی ، چنین دلی ، مورد توجه و عنایت خداوندی قرار می گیرد ؛ اما هنر آن است که انسان خود ، دل خویش را شکسته سازد !! (آینه چون نقش تو بنمود راست ، خودشکن ! آینه شکستن خطاست) 
به چنین دلی ، "مضطر" می گویند . "امن یجیب مضطر اذا دعا؟!" 
دل "مضطر" ، دلی است بسیار قیمتی . 
در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس 
بازار خودفروشی ، زان سوی دیگر است ! 
پاسخ:
سلام و سپاس از مطلب مفید و یادآوری نیکوی شما
آمین ، قلب های مومنان واقعی مخلص ، برگشت پذیر بسوی خدا و فروتن و آرام بیاد خداست .
الا بذکر الله تطمعن القلوب  .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">