منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت .


 یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند ، رسید به چراغ قرمز .

ترمز زد و ایستاد .

 یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :


الله اکبر و الله اکــــبر ...


نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .


اشهد ان لا اله الا الله ...


هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید 

چش شُدِه ؟!

 قاطی کرده چرا ؟ !

خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که !

مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : 

"مگه متوجه نشدید ؟ 

پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن .

 من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه . به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"

همین!

"برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین”



نظرات  (۳)

مولودی خوانی حضرت ابوالفضل با بیزنس چادر مشکی!!!

ایران وایر , مهتاب جزنی:
ماشین‌های گرانقیت پشت سر هم می‌ایستند و خانم ها رویشان را کیپ می‌گیرند و از پشت رل پایین می‌آیند. همه خانم ها چادر مشکی به سر دارند. چادرهایی با طرحهای متنوع؛ یکی پشت چادرش یک شاخه گل برجسته بزرگ نقش بسته و پارچه چادری دیگری پر از بته جقه‌های برجسته است. اینجا یکی از کوچه‌های چناران خیابان فرشته تهران است.

خانم «ع» همسر یکی از بازاریان معروف تهران است او در منزلش به مناسبت ولادت امام اول شیعیان، مولودی گرفته است. مولودی داخل سالن اجتماعات یکی از لوکس‌ترین برجهای این خیابان است. دور تا دور یک سالن بزرگ و پر نور صندلی چیده شده و چند خدمتکار خانم با موهای درست کرده و لباس های قرمز مشکی مشغول پذیرایی از مهمانانی هستند که از راه می‌رسند. خانم‌ها چادرهای مشکی گرانقیمت‌شان را در اتاقی که مخصوص تعویض لباس است، در می آورند. آستینک‌هایی را که از زیر مانتو پوشیده‌اند می‌کنند، روسری و مانتو را کنار می‌گذارند. حالا لباس‌های مارک دار با انواع جواهرات ست شده، موها و صورتها آرایش شده و هیچ‌کس شبیه زمانی که از در وارد شد، نیست.

خانم «ع» که صاحبخانه است، پیراهن بلند قرمز رنگی به تن کرده و موهایش را شبیه نخست وزیر اوکراین بافته است. قبل از شروع مجلس به مهمانان می‌گوید: «من از مجلس خانم «ف» حاجت گرفتم. هر حاجتی دارید در نظر بگیرید که ردخور ندارد.»
خانم «ف» کسی است که قرار است مراسم مولودی را اجرا کند. خودش حدودا چهل و چند ساله به نظر می رسد اما پنج دختر جوان حدودا بیست و چهار پنج ساله او را همراهی می‌کنند. همگی چادر عربی به سر دارند و شال های سفیدشان از زیر چادر نمایان است و جعبه چرمی دف را از زیر چادر به دست گرفته‌اند.

دخترها و خانم «ف»، فقط چادرهایشان را بر میدارند و با مانتو و روسری داخل مجلس می‌نشینند. میکروفن و اکو آماده است و خانم «ف» بعد از پذیرایی اولیه مجلس را شروع می‌کند. او مراسم را با شعر علی ای همای رحمت آغاز می‌کند و دف نوازانش دف می‌زنند. روی میز جلوی رویش یک ظرف نقره پر از نقل‌های رنگی و شکلات گذاشته شده است. او در حین خواندن مشت‌هایش را از شکلات پر می‌کند و می‌پاشد. شکلات‌ها روی زمین یا روی لباس افراد مختلف می‌افتد. بعضی شکلات‌ها را به نیت گرفتن حاجت جمع می‌کنند.

گاهی حاظران با دست زدن گروه مولودی خوانی را همراهی می‌کنند و گاهی گوشه چشمان شان را که تر شده پاک می‌کنند. بعد از مولودی خوانی دعای نادعلی خوانده می‌شود و مهمانان برای صرف ناهار به قسمت دیگری از سالن اجتماعات دعوت می‌شوند. میز غذا و میز دسر در دو قسمت چیده شده و انواع غذاهای یک عروسی مجلل روی میزها موجود است. انواع سفره آرایی و گل آرایی برای این مراسم انجام شده است.

یکی از مهمانان صاحبخانه را پیدا می‌کند و می‌گوید: «من نذر سفره ابوالفضل دارم لطف می‌کنید، آدرس کسی که گل آرایی و سفره آرایی انجام داده، به من هم بدید.» خانم «ع» با لبخند می‌گوید: «وای برای سفره ابوالفضل که کارش عالیه، قبلا خونه خانم «ق» کارشو دیدم عالیه. کارت ویزتش را میاورم.» آخر مجلس شماره خانم سفره آرا را یادداشت می‌کنم. شماره خانم «ف» را هم به بهانه برگزاری مولودی می‌گیرم.

اول با خانم سفره آرا تماس می‌گیریم:
- سلام خانم، یک مجلس مولودی دارم. برای چیدمان میز شام می‌خواستم مزاحمتون بشم.
- عزیزم. چند تا مهمان دارید؟ و چند نوع غذا؟
- حدود صد تا مهمان داریم و پنج نوع غذا به اضافه چند نوع دسر
- من برای تزئین این میز به اضافه تزئین میوه و شرینی صد نفره، یک میلیون و پانصد اجرت می‌گیرم. اگر بخواهید گل ارایی هم داشته باشم یک میلیون هم بابت خرید گل اضافه می‌شود. البته می‌توانید خودتان گل ‌ها را بخرید و من فقط دویست تومان بابت گل ارایی بگیرم اما مطمئن باشید برای خودتان گران تر در میاید.
- اگر بخواهم برای سفره آرایی سفره ابوالفضل مزاحمتان شوم هزینه‌ها چقدر است؟
- سفره ابوالفضل گران تر است. تزئین شله زرد و حلوا و آش رشته، عدس پلو و رولت نان و پنیر و سبزی است. هندوانه و میوه آرایی دارم و خیلی کار می‌برد. من فقط برای سفره آرایی صد نفر، دو میلیون می‌گیرم. گل آرایی هم که قیمت جدا دارد.

خداحافظی می‌کنم و شماره خانم «ف» را می‌گیرم. او می‌گوید برای دو ساعت مراسم مولودی پانصد هزار تومان خودش می‌گیرد و نفری دویست تومان هم دف زن هایش می‌گیرند. او قبول نمی‌کند که با دو دف زن به مجلس مولودی خوانی بیاید و می‌گوید: «مجالس من به پرشوری معروف است، من اگر فقط با دو دف زن بیایم، مجلس دیگر شور و حالی ندارد.»

با یک حساب سرانگشتی خانم «ع» برای این مجلس مولودی بیشر از پانزده میلیون تومان هزینه کرده است. در تماسی با دفتر آیت الله مکارم می‌پرسم نظرتان درباره سفره های نذری و مراسم دینی مجلل و پر زرق و برق چیست؟ جواب این است: «در حالی که افراد زیادی از امکانات اولیه محروم هستند، برگزاری مراسم مذهبی پر زرق و برق جایز نیست.»

آخر مجلس یکی از مهمانان دیگر حضار را برای شوی انواع چادر مشکی و مجلسی دعوت می‌کند. او هم همسر یکی از بازاریان معروف است، می‌گوید: «این کار بیزنس خودم است و پارچه‌های چادری را از کشورهای مختلف و با سلیقه خودم وارد کرده‌ام. تشریف بیاورید، خوشحال می‌شوم.» موقع خداحافظی خانم ها چشم دوخته‌اند به چادر مشکی‌ای که خانم بیزنس من سرش می‌کند. چادری مشکی با یک شاخه گل برجسته بزرگ نقره‌ای.
حتی بهشت هم که روم پنج شنبه شب
بر زائرین کرب و بلا غبطه می خورم
پنج شنبه است و یاد درگذشتگان... 

اَللّـــهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ
تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیـــرٌ ...
بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 
التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">