منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

مرگ تکان دهنده ی یک زن سردشتی 

یک مادر ٢٨ ساله در سردشت پس از خارج کردن جنین از شکمش، به دلیل نامشخصی در بیمارستان این شهرستان جان خود را از دست داد. شنیده‌ها حکایت از قصور پزشکی و تأخیر در تشخیص علت خونریزی منجر به مرگ دارد.


به گزارش ایسنا، «شهروند» نوشت: ماجرای مرگ عصمت، مادر جوان سردشتی، دیروز در شبکه پیام‌های تلفن همراه، دست به دست می‌چرخید؛ پیامی که حکایت از خارج کردن جنین و جا گذاشتن جفت آن در یک عمل و خارج کردن جفت و معده بیمار در جراحی دیگری داشت. هر چند که چنین ماجرایی برای خیلی‌ها باورپذیر نبود اما پیگیری‌ها نشان می‌دهد که این نوشته کوتاه یک پیام وایبری ساده نبوده و شهر سردشت حالا داغدار این مادر و فرزند است.


مادر سردشتی پیش از انتقال به بیمارستان ارومیه برای ادامه درمان، جانش را از دست می‌دهد و پدر خانواده به خاطر مرگ مادر و جنین ٩ ماهه‌اش شکایت می‌کند. وقتی پزشکان بیمارستان «شهید مطهری» ارومیه، خبر مرگ همسرش را دادند، نمی‌دانست گریه کند، برود دادگاه و پیگیر شکایتش باشد یا اینکه مراسم ختم همسرش را برگزار کند. از ساعت ۴ صبح جمعه که پزشک بیمارستان، خبر مرگ «عصمت» را داد، سرگردان در محوطه بیمارستان پرسه زد، تلفن پشت تلفن بود که پاسخ می‌داد. نه جنازه همسرش را می‌دادند، نه می‌گفتند علت مرگش چیست. به او گفتند که اگر می‌خواهد شکایت کند، باید چهار روز جسد در سردخانه بماند تا کار‌شناس پزشکی قانونی علت مرگ را بررسی کند. «صدیق» اما دلش نمی‌آید، جسد بلاتکلیف در بیمارستان‌ رها شود.


همه ماجرا از چهارشنبه‌شب گذشته شروع شد؛ زمانی که عصمت، زن ٢٨‌ساله سردشتی، دل‌درد عجیبی گرفت و همسرش «صدیق» او را از روستای کانی‌زرد در ٣٠ کیلومتری سردشت به تنها بیمارستان این شهر، یعنی بیمارستان امام خمینی (ره)، برد.


«صدیق»، حرف‌های روز قبل متخصص زنان یادش می‌آید وقتی به او گفت تا ماه دیگر برای زایمان، وقت سزارین بگیرد. آنها آن شب را در بیمارستان گذراندند، درد عصمت شدید شد و سریع به اتاق عمل منتقلش کردند اما خبرهای خوبی در انتظار خانواده‌اش نبود. جنین پسر در ٨ ماهگی مرده از شکم مادر خارج شد.


«صدیق» ادامه ماجرا را روایت می‌کند: «همان شب پس از پایان عمل، یکی از پزشکان از اتاق جراحی بیرون آمد و گفت که فرزندم مرده به دنیا آمده است. وقتی تعجب مرا دید، گفت که این جنین سه هفته پیش در شکم مادر جان داده بود. این در حالی بود که چند روز قبلش، پزشک متخصص زنان که از‌ همان ابتدای بارداری همسرم تحت نظرش بود، به ما گفت که جنین سالم است و مشکلی ندارد. حتی سونوگرافی هم گرفته بودند و اعلام کردند جنین سالم است.»


عصمت، سومین فرزندش را باردار بود. حالا ولی هیچ‌وقت دیگر دختر ۶ ساله و پسر ١٣ ساله‌اش را نمی‌بیند. صدیق می‌گوید: «وقتی عصمت را به آی.سی.یو منتقل کردند، اول حال خوبی داشت اما هر چه می‌گذشت، حالش بد‌تر می‌شد، آنقدر که دیگر به جایی رسید که نتوانست نفس بکشد. هر چه به پرستار بخش گفتم که به داد بیمار برسد، هیچ کاری نکرد، حتی گفت که بیمار دارد به هوش می‌آید. نیم‌ساعت به همین شکل گذشت، زبان و صورتش سفید شد و حالش بد‌تر می‌شد. من سراغ پرستار رفتم و سرش داد زدم و دعوایمان شد تا آخرِ سر، راضی شد با پزشک تماس بگیرد. آنها هم آمدند و سریع او را به اتاق عمل برگرداندند. همسرم ۶ ساعت در اتاق عمل بود.»


عصمت در‌ همان اتاق عمل جانش را از دست داد اما پزشکان بیمارستان هیچ اطلاعی به خانواده‌اش ندادند و تصمیم گرفتند بیمار را به بیمارستان «شهید مطهری» ارومیه منتقل کنند. آنها حتی اجازه ندادند همسر عصمت، او را ببیند: «هر چه پیگیر حال همسرم می‌شدم، کسی جواب نمی‌داد. حتی به ما گفتند که می‌خواهیم با هلی‌کوپتر هلال‌احمر، به بیمارستان مطهری ارومیه منتقلش کنیم. آنها نگذاشتند همسرم را ببینم. زمانی که خواستند سوار هلی‌کوپتر شوند، برای لحظه‌ای دستم را روی پا و دستش گذاشتم که کاملا سرد و بی‌حرکت بود. در ارومیه هم سریع به اتاق عمل منتقل شد. همان جا به من گفتند که همسرم فوت کرده است. یکی از مسئولان به من گفت که عصمت در‌ همان بیمارستان سردشت، جانش را از دست داده و جنازه او به اینجا منتقل شده است.»


حالا خیلی از سردشتی‌ها در جریان ماجرای مرگ این مادر و جنینش قرار گرفته‌اند. پیام وایبری هم دست به دست می‌چرخد و اتفاقی که برای این زن افتاده را روایت می‌کند. حتی شایع شده که پس از خارج کردن جنین، جفتش بیرون نیامده، به همین خاطر مادر خونریزی شدیدی می‌کند، بار دوم که تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد، همراه با جفت، معده او را هم خارج کرده‌اند و شدت خونریزی منجر به به‌کما رفتن و مرگ این مادر می‌شود.


«جعفر» یکی از شهروندان سردشتی است. او هم مثل خیلی از همشهری‌هایش، ماجرا را می‌داند. او می‌گوید: «بیمارستان امام خمینی (ره) سردشت، ۵ کیلومتر از شهر فاصله دارد. این تنها بیمارستانی است که تمام شهروندان سردشتی و اهالی روستاهای اطراف، در صورت نیاز باید به آنجا بروند. قبلا این بیمارستان داخل شهر بود اما تبدیل به شبکه بهداشت شد و آن را به خارج شهر منتقل کردند. حالا مردم باید هزینه زیادی بدهند تا این مسیر را طی کنند و به آن بیمارستان بروند.»


وی اضافه می‌کند: «پس از این اتفاق، رئیس شبکه بهداشت سردشت گفته که این زن، بیماری دیابت داشته اما از پزشکان پنهان کرده است.»


اظهارات رئیس شبکه بهداشت سردشت در شرایطی است که همسر «عصمت» به هیچ‌وجه در جریان بیماری او نبوده و چنین چیزی را تأیید نمی‌کند: «حتی اگر همسرم بیماری داشت، باید از او آزمایش گرفته می‌شد و بعد جراحی‌اش می‌کردند. قبل از این هم او یک بار دیگر زایمان سزارین داشت و مشکلی برایش پیش نیامده بود. تا به حال هم هیچ پزشکی نگفته که دیابت دارد، حتی پزشک متخصص زنان که تحت نظرش بود.»


صدیق براساس شنیده‌هایش از پزشکان می‌گوید: «احتمالا مرگ به خاطر خونریزی داخلی بوده اما هنوز نمی‌دانم در اتاق عمل چه اتفاقی افتاده است.»


او اصلا در جریان باقی ماندن جفت در شکم مادر و خارج کردن معده نیست: «هر چه می‌پرسم کسی به ما نمی‌گوید که مشکل همسرم چه بوده است.»


صدیق،‌ همان موقع در سردشت، می‌رود دادگاه و از کادر بیمارستان به خاطر بی‌توجهی به شرایط بد همسرش که منجر به مرگش شده، شکایت می‌کند. نیروی انتظامی هم می‌رود و آنها اعلام می‌کنند که باید کار‌شناس پزشکی قانونی علت مرگ را بررسی و نتیجه را به آنها اعلام کند.


مرگ فرزند و همسر «صدیق» در کمتر از دو شبانه‌روز رخ می‌دهد و پیگیری‌ها برای ارتباط با مسئولان بیمارستان امام خمینی (ره) سردشت بی‌نتیجه مانده است


منبع ایسنا

پ ن : 7000 پزشک معترض به سریال طنز حاشیه  که در سایت نظام پزشکیثبت نام کردند ، لطفا به این افتضاح پاسخ دهند .

وزیر بهداشت در اخبار رسانه ملی :بررسی شد علت فوت خونریزی بوده است . 

  • منصوره صامتی

مرگ زن سردشتی

نظرات  (۸)

جدیدن پول نداشته باشی بخیه زخم رو هم باز میکنن ، بازم خوبه نمیگن همراه مریض باید بیمارستانو تی بکشه مثل رستوران که پول نداری باید ظرف بشوری  بیچاره سقراط که سوگند شو  یاد می کنند که هیچ انسانی رو بخاطر پول از درمانش کوتاهی نکنند 
هستند پزشکانی هم که بطور رایگان به مناطق محروم میرن مریض میبینند و نامی هم ازشون برده نمیشه
برخی پزشکان وبیمارستانها برای محکم کاری در مورد بیمار اونو به بخش های مختلف بیمارستان یا آزمایشگاه میفرستند ، اصلاً فکر نکنید که قصد دارند مریض رو بهم پاس بدن و برای بخشهای مختلف بیمار جورکنند ، نه اینطور نیست  همه به سوگند پزشکی وفادارند و مشکل سلامتی انسانها رو وسیله کسب درآمد قرار نمیدن .
قبلاً که ماشین به تعمیرگاه میبردم ، مکانیک ،  فروشنده لوازم یدکی خاصی رو معرفی میکرد ، اونم برای محکم کاری بود که ماشین دچار مشکل نشه ، بععععله اینطوریه .
سلام خانم صامتی  واقعا  برخی چیزا در این سریال واقعیت دارد مثلا همین یکی دوروز پیش احساس کردم دندونم آبسه کرده ورفتم در مانگاه که گفتند ویزیتش رایگان هست اما چه رایگانی دکتر خودش ویزیت نگرفت اما به بهانه علت بیماری بنده را به رادیولوژی برای عکس opg فرستادند بعد که عکس را نشون دادم گفقتند که آبسه نیست وبافت اضافههست آخه خداییش این علت بیماری هست یا خود بیماری نه اینکه بگی بافت اضافه علت آبسه هست که اصلا آبسه نبود ثانیا اگرهم باشه بافت اضافه که علتش نیست  آدم واقعا میمونه بعضی از وقتا چی بگه .
البته خانم صامتی همه پزشکان ما این طوری نیستن ولی باید قصور پزشکی خیلی کمتر از اینا باشه.

شما فک کنید به اینکه این پزشکان در دانشگاه های دولتی درس خوندن و زیر نظر بهترین پزشکای متخصص و پروفسورها و این درحالیکه اشتباه میکنن .
حالا خدا به داد اون مریضایی برسه که زیر نظر پزشکایی عمل بشن که تو پردیس های بین الملل درس میخونن و با پول نمره میگیرن.

یکی دیگه از دلایل هم میتونه این باشه که هر چی پزشک و متخصص کم میفرسمیفرستن شهرستانا تا مردمو بیچاررو کنن.

تو این شهر که ما هستیم کلا دو تا بیمارستان فعال داره و چندتا کلینیک اون برا جمعیتی بالای 300 هزار نفر و چن شهر اطراف که اگه دولت بودجه بده بیمارستان سوم هم افتتاح میشه بزودی ولی پزشک ندارن همه میخان مرکز استان و تهران بمونن.

من برا یه عمل سینداکت دستم مجبور شدم سال 92 بیام تهران و تو بیمارستان امام بستری شم که اگه پزشک متخصص عالی بود من تو این شهر و با آرامش درمان میشدم. البته پزشکای بیمارستان امام اخلاقشون خیلی عالی تر از پزشکا و پرستارای اینجا بود.
منم مثل بقیه بابت قطع این سریال ناراحتم اما چیز دیگری که بیشتر ناراحتم میکنه اینه که مردم این طور مواقع همه تقصیرها را گردن تلویزیون میاندازند وفکر میکنند که فشار از سوی مدیران تلویزیون به سازندگارن واردشده  وباز هم اصطلاح  سیمای میلی را به کار میبندد در صورتی که فشار از خارج از تلویزیون یعنی از سوی معترضین به تلویزیون وارد شده والبته این همه اعتراض به تلویزیون یکی از دلایلش این هست که تریبون اصلی نظام هست وخیلیها باهر بهانه ای دنبال سر کوبش هستند و یقینا تلویزیون هم  نمیخواد که بهونه ای دست این عده بده پس بهتره که همیشه درست وعادلانه در مورد وقایع قضاوت کنیم اینا حرفهای دلم بود که خیلی وقت بود میخواستم بگم چون متاسفانه از خیلی وقت پیش  از زمان قطع سریال سرزمین  کهن که البته خود من هم بی صبرانه منتظر پخش مجددش هستم   این اعتراضها به تلویزیون  شروع شدبه جای اینکه مردم از به معترضن اعتراض کنند بابت قطع سریال به صدا وسیما خرده گرفتند ما فقط میتونیم بگیم چرا تلویزیون جلوی اونا کوتاه اومد  وسریال را قطع کرداما نباید طوری حرف بزنیم که انگار تلویزیون به میل خودش این کا را کرده  وآن را عامل قطع سریال بدانیم یا در مورد سریالی مثل سریالهای آقای مدیری بگیم که اینا چشم دیدن شادی مردم را ندارند یا حرفهایی از این دست به امید قضاوت درست وعادلانه در تمام مراحل زندگیمون.
دکترای ایران بهتر از این نمیشن
همین چندوقت پیش تو بیمارستان بهشتی کاشان داشتن مامانمو میبردن تو اتاق عمل تااشتباه کبدشو عمل کنن.حالا که پیگیرشدیم دیدیم بامریض تخت بغلی اشتباه گرفتن!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ:
واقعا اینطور بوده ؟!!! 
چقدر وحشتناک!!!
برای برخی سوگند پزشکی فقط بخشی از گذران دوره پزشکی بو د
  • دکتر سهراب کاشف
  • باید دکتر بهروز عشقی عمل میکرد!!!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">