دسته گل خداحافظی ! :: منصوره صامتی

سلام خانم صامتی عزیز. این دسته گل خداحافظی شما چه خاطرات خوب و غمینی رو از بنده زنده میکنه. شیرینی و تلخیه توامان نمیدونم اسمش رو میشه گذاشت ملس یا نه ولی حس قشنگیه با خاطرات نوستالژیک. شاید غمین بودنش به خاطر خداحافظی بودنشه ولی قطعا نشان از محبت بیکران و غیرقابل توصیفی است در مورد دوطرف داستان شما. عنوان خیلی خاص و زیبا وماندگاری انتخاب کردید : دسته گل خداحافظی . شایدم معنای دسته گل خداحافظی اینه که باید با دسته گل زندگی خداحافظی کرد یا .....
درهرصورت آرزوی خیر و نیکی دارم برای همه و شما و اون شخصیتهایی که شما در موردشون دسته گل خداحافظی رو بکار بردید
یاعلی مدد

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۳۴

الف قاف

سلام خانم صامتی
امیدوارم کم کاری شما در این وبلاگ به دلیل پرکاری شما در جبهه ای دیگر باشد.
موفق باشید
یا علی

۰۶ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۱۸

سلام بانو جان دخالت بنده را ببخشید ان شاءالله شوهرتون هم حتما به خاطر ضور شما در زندگیشون عقاید شما را پیدا میکنند بازهم شرمنده اگر دخالت کردم در ضمن بنده خانم ع هستم نه آقای ع .

۰۴ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۵۴

بانو

خیلی ممنونم از پاسخ های خوب و راهنمایی تون. در پاسخ به آقای ع باید بگم که مادر من مخالف بودن ولی من تصمیمو گرفته بودم. پدرم زیاد مذهبی نیست شاید اگه مذهبی تر بود با توجه به اینکه به عنوان پدر نقش مهم تری می تونست داشته باشه جلوی این وصلت رو می گرفت. با همه این حرفها من همسرم رو دوست دارم. چون با وجود اینکه اعتقادات مذهبی نداره ولی انسان خوب و با اخلاقیه. تو خانواده ای بزرگ شده که مذهب جایی نداشته انتظاری نمی ره که مذهبی باشه. به هر حال من همیشه از خدا می خوام که هر دومونو هدایت کنه. و عاقبتمونو به خیر کنه که هیچ چیزی بالاتر از عاقبت به خیری نیست. خدا در قرآن می فرماید " والذین جهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله مع المحسنین". ان شاء الله که شامل حال منم بشه. برام دعا کنید.

پاسخ:
بانوی عزیز

سپاس از همراهی شما . همواره آگاهی از مساله خود نیمی از راه در حل مساله است . موضوعی که مطرح کردید سبب یادآوری مطلبی شد ، بهتر است عامل باشیم تا عالم ، اگر به اندک دانشی که داریم عمل کنیم بهتر از آن است که بسیار بدانیم و کمتر عمل کنیم !

۲۷ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۵۹

جواد

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام خانم صامتی وقت بخیر. بنده یکی از طرفداران پروپاقرص شما هستم. افتخار میکنم که تو سرزمین من خانم باکمالاتی مثل شما وجود داره که در عین اینکه از نظر شایستگیهای اجتماعی جزء شایشته ترین خانمهای جامعه هست تو شرایطی که بی حجابی و بد حجابی متاسفانه شده کلاس توانسته با خلوص دل و صفای باطن درون نورانی خودش رو از طریق حجاب ثابت کنه و نشون بده . فقط خواستم بگم ** ******* **** و به شما به عنوان یه ایرانی اصیل افتخار میکنم و ازخدا میخوام که شمارو حفظ کنه و روز به روز عزت بیشتری به شما بده این سخنی صرفا از ته دل یکی از هواداران شماست. یاعلی

پاسخ:
سلام

سپاس فراوان از همراهی شما .

ای کاش مسلمان بودن و تسلیم امر خداوند بودن به سادگی و آسانیه حفظ حجاب بود!

ای کاش دینداریمان تنها در حفظ حجاب خلاصه می شد !

ای کاش ...

یک زن مسلمان و یک زن حتی در خارج از دین اسلام که به حفظ کرامت خویش در پوشش مناسب اهتمام دارد بر اساس ماهیت فطری خویش رفتار کرده است .

۲۷ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۴۶

غلامی

با سلام و احترام.

در ادامه ی صحبت ها و گفتگوی مطرح شده با موضوع "نفاق" توسط کاربری به نام 《بانو》 و در تکمیل فرمایشات خانم صامتی ، می خواستم مطلبی رو اضافه کنم .

در قرآن آیه ای است که با لحنی از شماتت و سرزنش ، مسلمانان را اینگونه مورد خطاب قرار می دهد 《 آیا به بعضی از دستورات دین ، ایمان می آورید و به بعضی از آنها کفر می ورزید؟! 》 که به اصطلاح قرآنی به این رویه "نومن ببعض" و "نکفر ببعض" گفته می شود و نه نفاق . چرا که نفاق به معنی دورویی است و تظاهر به انجام عملی است که هیچ گونه اعتقادی به آن نداریم ، می باشد ؛ درحالی که شما بانوی بزرگوار و مسلمان ایرانی ، به اصل وجوب نماز به عنوان تکلیف شرعی ، اعتقاد قلبی دارید.

حالا می توان گفت حکایت شما بانوی بزرگوار و البته بسیاری از همه ی ما بدون تعارف ، به نظر می رسد مصداقی از همین آیه باشد ( نومن ببعض و نکفر ببعض ) ؛ البته باید بکوشیم که اینگونه نباشیم ؛ هرچند جای نگرانی برای قبولی و پذیرش سایر اعمال عبادی که به عنوان تکلیف به عهده داریم ، نیست چرا که شرط پذیرش عمل همانا اعتقاد قلبی و اخلاص است .

۲۶ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۵۹

سلام خانم صامتی اول از همه ممنونمگذاشتن کامنتم دوم اینکهبانوی عزیز ببخشید اگر به حساب دخالت واحیانا فضولی نگذارید خیلی برام عجیبه که خانواده معتقد به حجاب شما چطور راضی به وصلت با خانواده ای شدند که بی اعتقاد به حجابند هرچند شاید شماهم دلیل خاص خودتون راداشتیدوبالاخره ویژگیهای خوبی داشتند که خانوادتون رضایت دادند راستی خانم احمد پور میخواستم نوید یک بازیگر چادری جدید به نام سحر احمد پور رابدم که امسال بااولین حضورشون در جشنواره فجر با حجاب برترظاهر شده وبه حق به قول برخی پدیه امسال جشنواره بودند

پاسخ:
سلام

بسیار عالی برای خانم احمد پور آرزوی موفقیت دارم اگرچه مسیر پیچیده ای در پیش رو خواهند داشت .

۲۴ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۲۹

سلام من خیلی وقت بود که به اینتر نت دسترسی نداشتم وبرای همینم نتونستم نظر بگذارم اما میخواستم بگم به نظر من کار بانو جان نفاق نیست چون معنی نفاق دورویی هست وایشان حداقل اون کاری را که بهش اعتقاد دارند انجام میدن شاید بتوان فقط گفت اعتقادشان کامل نیست .یعنی باید علاوه برانجام دادن نماز وروزه به حجاب هم اعتقاد داشته باشند .

۲۳ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۲۹

بانو

منظورم از حجاب نداشتن اینه که مثلا در مهمانی مختلط روسری سر نمی کنم. من خانواده مذهبی دارم و قبل از ازدواج حجاب داشتم. نه خیلی سفت و سخت ولی موهامو می پوشوندم. بعد از ازدواج چون خانواده همسرم هیچ اعتقادی ندارن نمی تونم حجاب داشته باشم. دلایلش مفصله و از حوصله این مطلب خارج.

در حال حاضر فکر می کنم تنها راه ارتباطیم با خدا نمازمه. که اگر قرار باشه اونم قبول نباشه و نفاق باشه دیگه همه چیزمو از دست دادم.

پاسخ:
بانو ی عزیز

هر آنچه از نیکی و بدی است کوچک و بزرگ حتی به قدر ذره ای ناچیز از اعمال و رفتار حتی آنچه در ذهنمان می گذرد در محضر پروردگار مهربان ثبت و ضبط می شود و بر اساس جمع آن ذره ذره ها شقاوت و یا سعادت آدمی معین خواهد شد . البته گاهی عملی به تصور من و شما سبک و ذره است بلکه صورت معنوی آن وزن و ثقل بالا دارد. بنابر این هر عملی در جای خود منظور می شود و نمی توان گفت به آن جهت که توفیق فلان عمل را ندارم پس از منافع اعمال دیگر هم خود را محروم سازم . در خصوص پرسش شما که خاص نماز خواندن و جمع آن با شل حجابی یا بی حجابی است باید اینطور توضیح دهم که براساس احادیث نمازستون دین و اساس مسلمانی است چنانچه ترک نمازبرابر کفراست .تا جایی که بنده اطلاع دارم در خصوص هیچ یک از اعمال دیگر چنین نسبتی مطرح نشده است.بنابراین باید در حفظ نماز کوشا باشیم.

۲۳ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۵۴

میلاد حمیدی

وقت آن رسیده که همه بگوییم:مرگ بر فمینیسم، پس بگو مرگ بر فمینیسم، مرگ بر فمینیست، مرگ بر زن سالاری

۲۲ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۴۱

میلاد حمیدی

جناب غلامی نظر قبلی یک شوخی بود.
اصطلاحا کسانی که زن ذلیل هستند و از اینکه جلوی زنها تحقیر شوند یا همجنسان خود را تحقیر کنند یا اذیت شدن خود و شکنجه شدن خود و همجنسان خود را توسط زنان دوست دارند و موجب مضاعف شدن میل جنسی و شهوانیشان میشود مازوخیست میگویند.!

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۴۵

غلامی

جناب حمیدی باسلام . بنده به شخصه از شنیدن خبر مسدود شدن وبلاگ شما متاثر و ناراحت شدم . چرا که معتقدم اصل بر رعایت احترام و حرمت به آزادی های افراد است ؛ خصوصا آزادی هایی که قانونگذار به صراحت به آنها تصریح داشته و از جمله "آزادی بیان" .

به نظر من افراد باید در بیان افکار ، آراء و عقاید خود آزاد باشند مگر بیان آنها به نوعی یا مصداق نشر اکاذیب ، یا فریب و توطئه علیه کلیت نظام حاکم ، یا موجب تشویش اذهان و مخل امنیت روانی جامعه و امثال آن باشد و از قلمی که از شما سراغ دارم ، می دانم که مصداق هیچ کدام از این موارد نبوده و نیستید .

اما اینکه بنده به "دوستان مازوخیسم" اطلاع دهم ! برایم ایجاد ابهام و سوال نمود . می دانیم که مازوخیسم (خودآزاری) در مقابل سادیسم (دگرآزاری) از امراض و بیماری های مربوط به روح و روان انسانها می باشد و اینکه چرا افراد مخالف خود را "مازوخیسم" می دانید و نسبت آنها را به حقیر در چه دیده اید که آنها را دوستانی خطاب کرده اید که بنده به آنها اطلاع رسانی نمایم ، برایم ایجاد سوال نمود !!

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۰۸

بانو

سلام خانم صامتی یه سوای داشتم که نمی دونم جاش اینجا هست یانه یا اینکه باید از شما بپرسم یا نه.

سوالم اینه. من دختری هستم اهل نماز و روزه ولی حجاب ندارم. به نظر شما این نفاقه؟

پاسخ:
سلام بانوی عزیز

ممنون که با پارادکس همراه هستید . پاسخ به این پرسش زیر مجموعه های فراوانی دارد به عنوان مثال اینکه حجاب ندارم به چه معناست ؟ آیا به بانویی که چادر ندارد می توان گفت بی حجاب یا نه ؟ پرسش بسیار مهمی را مطرح نمودید که مبتلابه بسیاری از افراد جامعه است . ولی ابتدا منظور خود را از بی حجابی توضیح دهید .

۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۹

میلاد حمیدی

با سلام
جشن مازوخیستها کنسل شد. دی
وبلاگ من برگشت با عذرخواهی سرویس دهنده
اسسسسششششتباه شده بوده

۱۸ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۲۸

میلاد حمیدی

جناب سجاد غلامی می توانند این خبر را برای دوستان مازوخیست عنوان کنند تا یک جشن برگزار نمایند!
و بعلاوه مسدود شدن وبلاگ خیلی برایم مایه افتخار و خوشحالی است. بنا نیست که مسدود کننده حق داشته باشد و مسدود شونده اشتباه کرده باشد لزوما!
و خوشحالم که توانستم برجک خیلی ها را پایین بیاورم که سوزششان کاملا مشهود باشد!
و این برای من مایه خوشحالی است که وبلاگم خنثی نبوده و اثر گذار بوده!
و من خداوند را شاکرم که به من بصیرت داد تا در راه حق گام بر دارم!
ولی خوب بنده این هنر را دارم که در مدت کمی باز هم مطالب پر بارتری بنویسم و البته مطالب وبلاگ قبلی را بسط بیشتری بدهم چون بکاپ دارم.
شاید هم وبلاگم برگشت. البته دیگر بر بیس پرشین بلاگ کار نخواهم کرد.
کلامی که حق باشد و از دل برآید بر دل هم می نشیند و این داستان ادامه خواهد داشت...
و البته وبلاگ جدید هم درست همان روز مسدود شدن به راه افتاده که می توانید ببینید

۱۸ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۱۶

میلاد حمیدی

و البته این مسدودی سلیقه ای بوده و کمیته فیلترینگ و مخابرات هم پیگیری کردم درخواستی برای مسدودی و فیلتر شدن وبلاگ داده نشده!
البته مسئولش که من شمارشو گیر آوردم یک خانمی بود که ...

۱۸ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۰۰

غلامی

سلام خانم صامتی. همانطور که ملاحظه می فرمایید این شعر طنز در باب "زن سالاری" به عنوان غایت طریقت قوم فمینیسم مطرح شده و از آنجا که میلاد خان حمیدی ما از پیشقراولان مبارزه با مسلک و مرام کذایی فمینیسم به شمار می آیند به نحوی که گویا اخیرا چوب این مبارزه ی فرهنگی و فکری خود را نیز خورده اند ! این شعر طنز به پاس زحمات این بزرگوار [ البته با رویکردی طنز ] تقدیم گردید ؛ باشد که پذیرا بوده باشند .

۱۸ بهمن ۹۳ ، ۰۲:۰۴

سجاد غلامی

به مناسبت حضور آقای میلاد حمیدی در این رسانه و خبر مسدود الوبلاگ شدن این بزرگوار :

همسرم با غم تنهایی خود ، خو می کرد

موقع بحث "هوو" ، لیک هیاهو می کرد !

بس که با فکر و خیالات عبث می خوابید

نصف شب ، در شکم آن زنه چاقو می کرد !

وقتی از رائحه ی عشق سخن می گفتم

زود پا می شد و تی شرت مرا بو می کرد !

طفلکی مادر من آش که می پخت ، زنم

معتقد بود ، در آن جنبل و جادو می کرد !

بهر او فاخته می دادم و می دیدم شب

داخل تابه ، به آن سس زده و کوکو می کرد !

آخر برج که هشتم گرو نه می شد

باز از من طلب ، ماهی و میگو می کرد !

فیش دریافتی مرا می زد و ظرف یک روز

خرج مانیکور و میزامپلی مو می کرد !

گر نمی دادم ؛ با اشک سر مژگانش

آب می زد به ته جیبم ، و جارو می کرد !

زندگی خواهر خود را می خورد

که او به مچ تا سر آرنج ، النگو می کرد !

نظر مادرش از هر نظری حجت بود

هرچه می کرد ، فقط با نظر او می کرد !

برخلافش اگر آن دم نظری می دادم

لنگه کفشی نثار من هالو می کرد !

کاشکی "دست بزن" داشتم ؛ اما چه کنم ؟!

که خدا قسمت او ، شوهر مظلومی کرد !

برگرفته از سایت www.namnak.com

پاسخ:
ارتباط متن جنابعالی با مخاطب مورد نظر مشخص نیست !

۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۴۴

میلاد حمیدی

با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما و سایر کاربران وبلاگ. ما را همچنان در صف دنبال کنندگان وب خود بدانید.

پاسخ:
متشکرم . بزرگوارید.

۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۲۹

امیرعلی

سلام

خواهر بزرگوارم خوشحالم که در جبهه فرهنگی می مانید از خدا سلامتی ، طول عمر با عزت وسربلندی هرچه بیشتر شما را خواستارم .

ابتدای پاسخ شما به جناب حمیدی من رو بیاد پرسشم که چرا اقتصاد از فرهنگ مهمتر است و در یک اقتصاد بیمار چگونه میشود کار فرهنگی انجام داد انداخت ، که همان موقع لطف کردید وپاسخ کامل و مثال قابل فهمی نوشتید ، حالا که نوشتید برای کار فرهنگی مؤثر مدتیست بر کارهای اقتصادی تمرکزبیشتری دارید ، تصدیق میفرمایید این دو لازم وملزوم یکدیگرند ، درست مثل علم بهتراست یا ثروت ، البته علم ولی لازمه تحصیل علم ثروت است ، بنظرم در مورد اقتصاد و فرهنگ هم همین گونه باشه ، اگه نظرم اشتباهه درستشو بفرمایید .

انشاالله مشغول به انجام هر فعالیتی که هستید درنهایتِ موفقیت ورضایتمندی باشید وبازهم مقتدرانه به کارهای ارزشمندتون در حوزه فرهنگی دینی و سبک زندگی اسلامی جامعه ادامه بدید .

درضمن چه دسته گل تلخی وچقدر رفتار مردانه ای وایمان محکمی داره اون مرد که با همه عشق راضی به جدایی وتقدیر شده وبا آرزوی خوشبختی برای عشق دسته گل خداحافظی هم آورده ، اگه عشق رو هدیه ای از طرف خدا بدونی دل کندن ازعشق رو هم خواست خدا میدونی ،گاهی امتحان خدا با عشق انجام میشه، البته گفتنش راحته ولی لازمه ش ایمان محکم به خداست .

ولی باور کنید همه عمر توی دلش می مونه و توی تنهاییش بیاد عشقش وجدایی خواهد گریست ، دل است دیگر ، بیچاره مردها که از کودکی بهشون تلقین شده مرد که نباید گریه کنه .

پاسخ:
سلام برادر بزرگوار
سپاس ویژه از همراهی شما . به نظرم مرد بودن بیش از هر چیز به مدیر بودن و تدبیر دانستن نزدیک است. دوست داشتن و عاشق بودن به معنی خود خواهی نیست بلکه مفهوم عمیق دیگر خواهی را در خود پنهان دارد برخی عاشق هستند ولی خودخواه . برخی عاشق هستند و دوست می دارند خوشبختی دیگری و سعادتمندیش را که البته فارغ از هر چیز دیگری باید مرد بود و تدبیر کرد گاهی باید بگذاری و بگذری تا از جرگه ی عاشقان محسوب گردی.
حتما فعالیت اقتصادی و فرهنگی لازم و ملزوم یکدیگرند ولی به نظرم حتما فرهنگ جایگاه ویژه تری نسبت به اقتصاد دارد در واقع فرهنگ بستر هر پارامتر دیگری است . اقتصاد جزیی از فرهنگ است و فرهنگ بایسته ی هر چیز . و فرهنگ دینی و ارزشی ما تکلیف اقتصاد و باید ها و نباید هایش را نیز معین ساخته که باید مد نظر گرفته شود .

۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۳۴

مهتاب ایرانی

نگران شدم شاید می خواین دیگه توی این فضا ننویسید .
خواهش می کنم بمانید . من بی صبرانه منتظر بازگشت شما به تلوزیون هستم

پاسخ:
سلام مهتاب عزیزم

به روی چشم شما هم کمک کنید تا همه با هم بمانیم. تنها بودن و کم بودن در هیچ وسعت تاریخی طعم و لذتی ندارد .

۱۷ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۳

میلاد حمیدی

با سلام خواهر گرامی
بنده مطالب شما را همواره پیگیری میکردم و هر روز سرمیزدم.
خواستم نظر دادن بعدی ام پس از یک خبر خوش از خودم برای شما باشد.
ولی این دسته گل خداحافظی باعث شد پیش از موعد نظر بدهم

پاسخ:
سلام جناب حمیدی بزرگوار

تشکر از همراهی شما . بنده از پارادوکس خداحافظی نخواهم کرد مگر آنکه از موهبت حیات محروم شوم . از آنجا که معتقدم کار فرهنگی موثر نیز نیاز به تامین مالی دارد مدتی است که تمرکز بیشتری در امور اقتصادی دارم که شکر خدا موفقیت هایی نیز کسب شده و به تدریج زمان آعاز دوره ای جدید از فعالیت های فرهنگی نیز فرا خواهد رسید. در این مدت نیز برای مزاح به دوستان عرض کردم برای ادامه ی فعالیت فرهنگی گاهی باید کار غیر فرهنگی انجام داد که البته به جهت غایت هدف انشالله عمل به ظاهر غیر فرهنگی نیز فرهنگی محسوب گردد.

این دسته گل خداحافظی هم مثالی از ماجرای جدایی دو عاشق است که علیرغم دوستی و قرابت فراوان به ناچار از هم جدا شدند ولی آنقدر دوستانه که برای خداحافظی نیز به رسم احترام به یکدیگر دسته گل هدیه دادند ! حس عمیقی است آنجا که برای خوشبختی محبوبترین فرد زندگیت هم اویی که یک عمر تصویر ذهنی اش در قلبت جا داشت تا اینکه در یکی از دالان های سرنوشت او را دیدی در حالی که زیر لب برایش دعا می کنی او را ببوسی و با دسته گلی از مریم های بیقرار او را بدرقه کنی تا بی تابیت غم و اندوهش را فراوان نکند اشکهایت را فرو می خوری و با دستهای لرزانت او را به رفتن تشویق می کنی در حالی که قلبت از درد رفتنش سرد و خالی است و تا مغز استخوانت حس پوکی و پوچی داری و زندگی بدون او را کابوسی می دانی که پایان ندارد ...این هجوم اندوه را روی دوشت می کشی چرا که به رسم مردانگی ، میخواهی محبوبه ات را در اوج ببینی چرا که میدانی احساس مرد بودنت در مقابلش آنقدر شدت دارد که او را از رفتن و در اوج بودن باز خواهد داشت ، می دانی محبوبه ات پرنده ایست که تاب قفس ندارد و حس خواستن فراوانت برای او قفس است به تنگی دستهای گرم از محبتی که او را در قفسه ی سینه ات میفشرد ...

می دانی و خیالت راحت است که محبوبه ات تنها بخاطر خوشبختی تو همان پرنده ی قفسی خواهد شد آرام و مهربان ولی تو تنها به رسم مرد بودن به خاطر او ، تنها به خاطر او ، خودت را از این همه خواستن محروم میکنی و او را بدرقه ی آینده که از استعدادهایش اجتماعی بهره مند گردد . ..

۱۶ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۲۹

خوش اومدی!

با خداحافظیت خوشحالمون میکنی!

پاسخ:
سپاس از همراهی شما . تا تقدیر چه باشد و سرنوشت چه برایمان بنویسد .

۱۶ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۲۷

یلدا

این نشانی به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه یا تخلف از توافقنامه پرشین بلاگ مسدود شده.
مسئول تارنما می تواند جهت رفع مسدودیت به نشانی internet.ir مراجعه نموده و از طریق درگاه رسیدگی به درخواست های رفع فیلتر ، تقاضای خود را مطرح و پیگیری نماید.

سلام خانم صامتی عزیز دلم براتون تنگ شده بود. نمیدونم در جریان هستید یا نه ، وبلاگ آقای میلاد حمیدی ( مجردها) مسدود شده. آقای میلاد حمیدی تفکر به شدت ضد فمنیستی داره. خودم چند بار براش کامنت گذاشته بودم.

۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۵۲

سید

سلام و با عرض ادب و احترام

گاهی واقعا نامشخص است مثل این مورد

برای بعضی ها خداحافظی از جایی شادی آور است برای بعضی ها ناخوشایند. برای بعضی های هم ورود به کاری خوشایند یا ناخوشایند است و برای بعضی ها باز هم خوشایند یا ناخوشایند.

در مجموع ،شرایط است که این حالات و احساس را در افراد بوجود می آورد حتی نظر خود شخص با نظر اطرافیان نیز در بسیاری موارد در تضاد و به قول شما در پارادوکس است .

در احکام اسلامی و شخصی نیز اینگونه است. خداکند که در همه احوالات خودش به ما دسته گل هدیه بدهد چه شادی چه غم . چه خوشی چه ناخوشی و .... مطمئنا خدا بهترین های را می دهد.

من امروز به شما بهترین هدیه ها را میدهم که همان دسته گلی زیبا است با بوی عطر محمدی ( ص ).

هر گونه هر کس دوست دارد برداشت کند آزاد است ؟!!!

متاسفانه کپی نشد.!!

انشاء الله زندگی شما پراز گل های شادی.

پاسخ:
سلام ایام به کام

هدیه تون کپی نشد ؟!

۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۱۳

سید

سلام و احترام

معنی این عکس نا مشخص است واقعا خداحاقظی !!

یا می خواهید ارزیابی در مورد دسته گل مذکور را بحث کنید.

پاسخ:
سلام و احترام متقابل
بسیار جالبه که دسته گل خداحافظی برای برخی دوستان معانی متفاوتی داشته تا جایی که برخی پیام تلفنی دادند و برخی تماس گرفتند و برخی همچون شما کامنت گذاشتند . این دسته گل از آن جهت برایم جالب است که عینیت پارادوکس است. تا به حال دسته گل را نشانه ای از سلام و آغازو شروع می شناختم و می دانستم ولی این دسته گل دسته گل خداحافظی است که داستان خود را دارد . امیدوارم بزودی در همین حوالی داستانش را بنویسم. گاهی می شود برای خداحافظی هم دسته گل هدیه داد!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

منصوره صامتی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

زنان و خانواده

ازدواج مجدد

فرهنگ و سبک زندگی

زن و سینما

زن و رسانه

سیاسی

اجتماعی

فرهنگی هنری

کتاب و کتابخوانی

عفاف و حجاب

حقوق بشر

رسانه ی ملی

فرهنگ انتظار

فرهنگ ولایی

اقتصادی

ورزشی

شبکه های اجتماعی

موسیقی

فرهنگ دینی

فن بیان

ارتباط موثر

سفر

فایل صوتی

زبان دوم

فایل تصویری

فرهنگ شهادت

آموزش و پرورش

فرهنگ مهدوی

اقتصاد مقاومتی

دنیای مجازی

امر به معروف

دسته گل خداحافظی !

خداحافظی

داستان

دسته گل

نظرات (۲۷)

ارسال نظر