عیدی که بوی خون می دهد
پروردگارا!
در ماه ترین ماه بندگی ، در ناب ترین ثانیه های راز و نیاز با تو، میهمان خوان نعمتت بودیم و در تپش نبض تند زمان، چه زود، بدرقه کردیم روزهای روزه داریمان را
پروردگارا !
اگر چه عید است و گاه خوشحالی ،دلم آشوب است و غم دارد اگرچه عید است و گاه تبریک مشامم بوی خون می دهد و در یادم سرزمینی مجسم است که ناله های خواهر و برادرانم را در خود جای داده است .
از درد تنهایی خواهر و برادرانم قلبم فشرده است و حس مرگ دارد، و حس مسولیتی که ماهیت خوشحالیم را به سخره گرفته و شادیم را طعنه می زند .عید است ولی چگونه می شود در فراغت از فجایع هولناک آخر الزمانی به استقبال عید رفت و موعود را آرزو نکرد .
مولای من !
نفس نفس تو را آرزو دارم
خدایا !
با حالی سرشار از معنویت و دل های لبریز از مهر تو، دست های در هم گره شده ای که بوی وحدت می دهند و شعارشان همدلی است، با قدم های استواری که مقصدشان یک پارچگی است، به استقبال روز موعود می شتابیم؛ در شکوه و عظمت نماز عید، غرق شده و با رمضان وداع می کنیم. فرشتگان آسمان، رشک می برند به این همه یکرنگی و اتحاد ما.الهی! نگذار که روزهای بعد از این، عطر پاک رمضان را در یادها گم کند.
انشالله در این هفته کرامت بهره ای از جود و سخاوت آقا امام رضا و خواهر بزرگوارشان به ما رسید
انشالله راهی حرم کریمه اهل بیت هستیم
حلال کنید
در ضمن بروزیم