منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

استاد عشق

منصوره صامتی |

« علماء امتی ، افضل من انبیاء بنی اسرائیل

» 

ماجرای آشنایی پروفسور حسابی با امام خمینی ( رحمت الله علیهما ) :

جناب مهندس سید ایرج حسابی فرزند دکتر سید محمود حسابی ، در گفت و گو با خبرگزاری بین المللی قرآن ، به شرح خاطراتی از پروفسور حسابی و دیدار حضرت استاد با حضرت امام پرداخت . حسابی در این مصاحبه گفته است : در دیداری که پدرم با آیت الله العظمی بروجردی داشتند در آن جا با حضرت امام آشنا شدند و آن زمان هنگامی بود که قضیه ی کاپیتولاسیون و کنسرسیوم پیش آمده بود . 

ایشان یک بار در خیابان حافظ مشاهده کرده بودند که یک خودروی مستشار آمریکایی به یک دوچرخه سوار ایرانی زده و باعث مرگ این ایرانی شده بود . ایشان به پلیس گفته بودند : چرا این فرد را بازداشت نمی کنید ؟ پلیس اعلام کرده بود که ایشان پلاک آمریکایی دارند و بنده حق بازداشت ایشان را ندارم و این موضوع باعث ناراحتی بسیار شدید پروفسور شده بود . 

وی به خاطره ای از زمان نمایندگی پروفسور حسابی در مجلس سنا اشاره کرد و گفت : پدرم برایم تعریف کردند هنگامی که ایشان ، سناتور بودند به شریف امامی گفته بودند علیه کنسرسیوم لایحه ای بنویسیم . در مجلس شریف امامی به من گفتند که شاه به همه پیغام داده اند که اگر پست ، مقام ، ویلا یا .. می خواهید بگیرید ، علیه آمریکا صحبتی نکنید و همه قبول کرده بودند . 

بنده ( پروفسور حسابی ) به شریف امامی گفتم بیائید چون کاپیتولاسیون ، عمومی تر است شما صحبت کنید و چون کنسرسیوم فنی تر است بنده صحبت می کنم . ایشان گفتند که شاه برای ما دو نفر ( که مخالفت کرده و پیشنهاد آنان را قبول نکرده بودیم ) هم پیغام فرستاده اند و گفته اند که من ( شریف امامی ) نخست وزیر شوم و شما رئیس دانشگاه تهران یا وزیر فرهنگ شوید . بنده گفتم آقای شریف امامی ، مردم به ما رای داده اند که به آنها خدمت کنیم ، نه خیانت . و ایشان در را کوبیدند و رفتند . 

فرزند بنیانگذار علم فیزیک نوین در ایران ادامه داد : ایشان به هیئت رئیسه اعلام کردند که من می خواهم علیه کاپیتولاسیون و کنسرسیوم صحبت کنم . بعد از چند روز اتومبیل ما در خیابان ولیعصر منفجر شد ! در آن حادثه خواهرم (انوشه حسابی ) دچار سوختگی شدید شد ، بینی مادرم و چهار دنده ی پدرم شکست . حسابی گفت : ما در بیمارستان بستری شدیم و ایشان با دنده ی شکسته سخنان مربوط علیه کاپیتولاسیون را نوشتند و در روزی که باید نطق خود را ارائه می دادند ، شاگردان پدرم ایشان را روی برانکارد قرار داده و به مجلس سنا بردند و ایشان نطق خود را به دکتر لسانی دادند که قرائت کنند . 

ب

عد از این واقعه ، ایشان از مجلس اخراج شده و ما شش ماه به اصفهان تبعید شدیم . 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">