13 آبان بلا تکلیف در پارادوکس!
البته اگر صلاح می دانید ما را هم در جریان بگذارید
سلام
ببینید جمله آخر بنده مربوط به انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ و موضوعاتی که احتمالا عزیزان در مناظرهها مطرح خواهند کردو بر سر هم خواهند کوبید مربوط میشه که چون تا آن زمان وقت بسیار است فقط کلیتی و مطرح کردم.در واقع اگر روحانی تمام وقتش را در بهبود سیاستهای خارجی صرف کند و از دیگر مسائل به خصوص اقتصاد و حقوق اجتماعی مردم که در این سالها بسیار زیر پا گذشته شده غافل شود و به وعده بهبود اوضاع اقتصادی عمل نکند خوب این کاملا اشتباه است و اگر در سیاستهای خارجی به نتیجه دلخواه رسد احتمالا آنرا بر سر مردم میکوبد کهای مردم من تمام وقتم را گذشتم که آمریکا تحریمهایش را لغو کند و کرد و در دیگر زمینها اگر توفیقی نداشتیم مقصر دستهای پشت پرده اند!و اگر با آمریکا به نتیجه نرسد احتمالا کاندیدهای جناح مخالف روحانی به خصوص اصول گرایان و حتا احمدی نژاد که وعده داده در انتخابات ۹۶ شرکت میکند آنرا بر سر روحانی میکوبند که....دیدی....دیدی ما میگفتیم آمریکا حیله گری؟دیدی آمریکا به ما رحم نمیکنه؟دیدی آمریکا چطور با ما بازی کرد؟دیدی چطور ۳۴ سال مقاومت و شکستی؟؟آخه چرا دل خانواده شهدا رو خون کردی؟چرا آرمانهای امام و زیر پا گذشتی؟آخ آخ آخای روحانی بد مرگ به نیرنگ تو...!
اینکه روحانی برای رابطه با آمریکا و بیرون آمدن از زیر فشارها تلاش میکنه کاملا منطقی و صحیح است.
چرا؟
چون در مناظرهها ی ۹۲ وعده اش را داده بود و مردم به این وعده پاسخ مثبت ۱۸ میلیونی دادند.پس در واقع روحانی دارد به عهدش با مردم وفا میکند!مگر اینهمه گلایه نمیکردیم که چرا مسئولین در زمان انتخابات ۱۰۰۱ شعار میدهند و بعد از اعتماد مردم هر آنچه که گفتند و فراموش میکنند؟!خوب حالا که جناب روحانی قولی که به مردم داد و زیر پا نگذاشت و از همان روز اول تلاشهایش را در دیپلماسی سیاست خارجی شروع کرد اشکالی داره؟
بنده از شما میپرسم،میشه ما از یک طرف با آمریکا برای کنار گذاشتن کینهها وارد مذاکره شیم و از طرفی دیگر علیهشان شعار دهیم؟!البته از آن طرف هم این قابل قبول نیست که آمریکا از طرفی برای مذاکره مستقیم با ما آماده شود و از طرفی دیگر تصمیم به افزایش تحریمها علیه ما گیرد!
شما میفرمایید از ارکان جمهوری اسلامی نه شرقی و نه غربیست.منظور شما این است که تا آخرالزمان اگر شعار علیه شرق و غرب بدیم؟با این کار به هدف میرسیم؟هدف چیست؟هدف شما چیست؟هدف نظام چیست؟هدف مردم چیست؟اگر اکثریّت و اقلیتی در نظرتان هست لطفا هدف هر ۲ گروه و بفرمایید.
منظور از نه شرقی نه غربی این است که ما باید به کّل این نواحی را از روی نقش جغرافیا حذف کنیم و تنها قدرت در دنیا ما باشیم و هر کس با ما بود باید آنچه کند که ما میگوییم و هر کس با ما نبود....مرگ بر مخالف من!؟
بنده معتقدم نه گفتن به شرق و غرب زیر سلطه آنها نبودن است،مستقل بودن است.سالهاست به غرب نه گفتیم به شرق چطور؟!در کامنت قبل عرض کردم اینهمه باج به روسیه میدیم چرا صدایتان در نمیآید؟
آن زمان که مبلغ بسیار زیادی برای خریداری موشکهای اس۳۰۰ به روسیه دادیم و این کشور به دلیل اینکه آمریکا خواهان این بود ایران به این نسل از موشکها دست پیدا نکند روسیه را از این امیر منصرف کرد و حالا سالهاست که ما نمیتوانیم پولی که به آنها دادیم و پس بگیریم نمیگیید؟(راستی روسیه چه مبلغی به ما بدهکاره و مدام ناز میکنه و پولمون و نمید؟۵ میلیارد دلار بود؟!)این فقط مصداقی بود از میلیارد میلیارد باجی که به شرق میدیم و صدای کسی در نمیاد!
خانم صامتی بنده گفت و گوی شما با جناب آرمان و خواندم و از پاسخ شما بسیار متعجب شدم!به خدا قسم هیچ منطق و دو دو تا چهار تایی پشت فرمایشات شما نبود به جز احساسات و تکرار حرفهای تکراری دیگر سیاست مادران!درواقع شما بیشتر نگاه پادگانی به مردم دارید!فکر میکنم اگر ایران کاملا یک کپی از کره شمالی بود شما و هم فکرنتان بسیار راضی بودید که البته الان هم شبیه به همان کشور است با اندکی تفاوت در مسائلی!
جناب آرمان فرمودند منافع ملی یعنی شرایطی که مردم رفاه دارند،امنیت دارند،شرایطی که پول ما ارزش بالایی داشته باشه و ایران عزت بینالمللی فراوانی را دارا باشد.
شما میفرمایید:اعتماد ملی سرمایه عظیم اجتماعی است و منافع مردم جمع است در اعتماد مردم به نظام که پشتوانه و متر محرک پیشرفت جامعه است که باید در اولویت باشد!
خانم عزیز حق با جناب آرمان است! ایشان به طور خلاصه و بسیار کلی علم مدیریت جامعه و کشور را که در دانشگاهها تدریس میشود و برای شما توضیح دادند که متعجبم که چطور آنرا مهم نمیدانید!در واقع اگر اولویت بندی کنیم رفع نیازهای مردم مهمتر از مسائلیست که شما بزرگوار مطرح نمودید.
چرا؟چون زمانی که مردم در رفاه باشند و جیبشان پر پول باشد و در جامعه امنیت داشته باشند زمانی که در جامعه تبعیض نباشد عدالت حاکم باشد آن زمان آن چیز که مدّ نظر شمست رخ میدهد>>>اعتماد ملی و اعتماد مردم به نظام.در واقع رمز دوستی مردم با حکومتها همین است و آن زمان دیگر نیازی نیست که مدام مفهوم اعتماد مردم به نظام را توضیح دهیم!(البته اینگونه حرفها خانم صامتی بزرگوار دیگر پایگاه اجتماعی چندانی ندارد!الان شما ۱۰۰۰۰۰وبلاگ دیگر هم بزنید و در آن از نظام و مردم بگویید نمیتوانید همه مردم و با خودتان همراه و همفکر کنید مگر کسانی که از ابتدا اینگونه میاندیشیدند و برای این چنین سخنانی جیغو هورا بکشند! ببخشید منظورم اینه که از خوشحالی صلواتی بفرستند)
فکر میکنید تا امروز این نظام که اینقد از آن دفاع میکنید موتور محرک جامعه بود یا به گونهای دیگر عمل کرده؟!این موتور محرک شما میدانید نتیجه عمل کردش این بود که رتبه رشد علم و فناوری ایران امروز از بین تقریبا ۱۵۰ کشور ۱۰۴ بود!این همان علمی نیست که مدام بر سر ما میکوبید و هر زمان به نظام اعتراضی میکنیم میگید:ببینید ما چقدر خوبیم چقد علم پیشرفت کرده!اگه پهلوی بود که الان علم پیشرفت نمیکرد!
خانم عزیز شما میفرمایید سیاست را با حق بسنجیم!سیاست کدام کشورها در دنیا حق است؟سیاستهای ایران حق است؟اصلا سیاست و با حق میشه سنجید؟اگر بسنجیم خانم عزیز به خدا قسم نظامای که شما از آن دفاع میکنید بیشترین فاصله را از حق دارد چون به اسم حق،حق خیلیها را زیر پا گذشت!
مگر در سیاسیت دوست و دشمن وجود دارد که میفرمایید دوست،دوست است و دشمن،دشمن،این منافع است که دوست و دشمن و تعیین میکند و با تغییر منافع دشمن دیروز دوست امروز و دوست امروز دشمن فردا میشود!بخاطر حفظ منافع است که امروز ایران از حزبالله لبنان دفاع میکنه از سوریه و بشار اسد دفاع میکنه.از فلسطین دفاع میکنه و اگر نه اینهمه مسلمان در دنیا داریم که اگر روز را زنده به شب برسانند شانس آوردند،چرا نظام از آنها دفاع نمیکند؟زمانی که منافع مان ایجاب کرد از آنها هم دفاع میکنیم،
بعد از ۸۸ و اتفاقاتی که افتاد رابطه دوستانه جناب خامنهای و رفسنجانی هم شکر آب شد...البته هیچوقت این اختلاف به جامعه نکشندند اما امروز که با رئیس جمهور شدن روحانی،جناب رفسنجانی هم بعد از سالها بطور مستقیم پا به عرصه سیاست گذاشتو قدرت را در دست گرفت به ظاهر هم که شده رابطه جناب خامنهای و ایشان هم گًل و بلبل شده!این یعنی منافع و منافع یعنی سیاستو سیاست یعنی دوستان سیاسی و دشمنان سیاسی!
رابطه نان و رابطه با آمریکا هم که فرمودید بالعکس آن هم هست که گروهی از این اختلافات و ادامه آنها و مرگ بر آمریکا گفتن به نان رسیدند و میرسند .به مسجد میروند و نان و نماز میخورند.نان و قرآن میخورند!
هر ۲ گروه ریا کارند و مضر برای جامعه و ۱۰۰ البته آنکه نان و نماز خور است ظالم تر از آن کسی است که نان و با آکادمی گوگوش میخورد!
خانم عزیز باور کنید باور کنید از بچگی تا بحال نه در خانواده نه در مدرسه و نه در دانشگاه و نه در هیچجای دیگر کسی برای ما لولویی از آمریکا نساخته.این مثلهای که شما میفرمایید همان هاییست که مراجعه تقلید عزیزتان در مساجد به خورد ملت میدهند و از نه تنها آمریکا بلکه از همه چیز لولو و یه سر دو گوش میسازند!نتیجه چه شد؟اینکه امروز در هر محل حداقل۲/۳ مسجد وجود دارد اما...خالی!باور کنید قالب جامعه دیگه دین و دین سیاسی که از مساجد بیرون میادو نمیپسندند!حالا اگر شما میخواهید با آسمان ریسمان بافتن بنده یا دیگر مخاطبین خود را قانع کنید که خیر اینطور نیست!اشکال؛ نداره هر آنچه را که گویید نشنیده میپذیرم.اما یک نگاهی هم به جامعه بندازید ببینید چه خبر.زمان عوض شده .نیازها عوض شده،.سبک زندگی عوض شده.تفکرها تغییر کرده.آرمانها هم عوض شده!آرمانها سربلندی مردم مگر نبود؟آرمانها مگر آرامش و آسایش برای ایران و ایرانی نبود.آرمانها مگر یک نظام مردم سالار نبود که خمینی گفت هر وقت که مردم بخواهند هست هر وقت که مردم نخواهند باید برود؟پس چرا حالا آرمانهای طاغوتی جای آنرا گرفته؟مردم فدای نظام از کجا آمد؟ایستادگی مردم برای نظام از کی پدیدار شد؟کی قرار بود مردم ایستادگی کنند و سختی بکشند اما مسئولین بنشینند و استراحت کنند!؟
مردمی باشید خانم.مردمی باشید.نظام مردمی نبود که امروز کارش به اینجا رسید که اینهمه منتقد و مخالف پیدا کرده!مردمی نبود که حالا برای پشتیبانی مردم از خودش باید اینهمه هزینه کند تبلیغ کند حتا به زور متوسل شود.!مردمی باشید خانم،با مردم باشید!
به نیت شفای همه مریضها و سلامتیتون
100 بار با حضورقلب بگید (مرگ بر آمریکا)
مرگ بر ضد ولایت فقیه قرار که حذف بشه!! این دستور از طرف آقای رفسنجانی میباشد
البته راست میگن مرگ بر آمریکا آیه ایی از قرآن نیست !
عجب!!!!
منافع ملی اصل نیست !!!!!
منافع ملی حاشیه است و سالگرد 13 آبان و شعار "مرگ بر" اصل!!!!
براتون متاسفم
ای کاش مسئولین از همان ابتدا بجای ترویج شعارهای بادکنکی فرهنگ عمل به آنها را از راه صحیح و پسندیده رواج میدادند!
به عمل کار بر آید،به سخندانی نیست به خرد کار بر آید به پریشانی نیست
۳۰ سال عدهای با سخنانشان احساسات مردم و به بازی گرفتن و تفکری خیالی و در جامعه رواج دادند.۳۰ سال مرگ بر آمریکا گفتید!۳۰ سال است که میخواهید مشت محکم بر دهان استکبار بکوبید!۳۰ سال گذشت و همچنان در خیال مالیدن پوز استکبار به خاکید.۳۰ سال فرصت داشتید!کافی نبود؟غیر از دادو فریاد و راه پیماییهای بیهوده و بی ثمر برای ملت چه کردید؟!
این افکار جنگ ستیزانه آنقدر در ذهن عدهای رخنه کرده که فکر میکنند اگر سکوت کنند و به خیابانها نریزند.اسلام و انقلاب و شرف و هویت ملی و همه چی از دست میره!
کدام سازش؟!که کرد کرنش؟! کی مردم خواستند کشور را دو دستی تقدیم اجنبیها کنند! ایستادگی زجر کشیدن و تلفات دادن است؟! ایستادگی از صبر و نجابت مردم سوأ استفاده کردن است؟!
عزیزان از حذف شعار مرگ بر آمریکا رگه غیرتشان باد کرده! از باجهایی که سالهاست به روسیه و چین و....میدیم خونشان به جوش نیامد؟
دنیای سیاست شمشیر را از رو بستن نیست بلکه با پنبه سر بریدن است.جامعه ما امروز به شدت نیازمند کاهش فشارها از سوی غرب است.عزیزان که زحمت میکشند برای حذف یک شعار کمپینهای اینترنتی به راه میاندازند لطف کنند یک لیست هم از پیامدهای منفی که تحریمها به دنبال داشته تهیه کنند تا ببینیم ما ایستادگی کردیم و به نتیجه دلخواه رسیدیم یا ایستادگی کردیم که فقط ایستاده باشیم!(به قول بعضیها که تازگیها تکه کلامشان شده ایستادیم که فقط به تکلیف عمل کنیم!)
دغدغه ما نباید مرگ بر اینجا و آنجا باشد بلکه باید آنقدر قدرتمند شیم و در دنیا نفوذ پیدا کنیم که دیگر آمریکا به ما به چشم یک عروسک خیمه شب بازی نگاه نکند که امروز بخواهد برایش هیپ هاپ برقصیم فردا هم که منافعش تغییر کرد دستور بدهد حرکت موزون عربی برایش انجام دهیم!زمانی که ما به چین و روسیهای در دنیا و به خصوص خاورمیانه تبدیل شیم نه آمریکا و نه اسرائیل جرات نمیکنند با زبان تهدید و آپشنهای موجود بر روی میز پوشالیشان باما صحبت کنند.این امر محقق نمیشه مگر زمانی که اقتصادی پویا،تولیداتی فراوان در تمام زمینها و در دست داشتن بازارهای جهانی و حتا آمریکا و مهمتر از آن مردمی سرزنده،امیدوار،با انگیزه و هدفمند داشته باشیم.اما تا آن زمان به هر ترفندی که شده باید از زیر فشارها بیرون آییم و نگذاریم محدودیتها عرق مردممان را در آورد(که تا الان درآورد)
به جای اینکل به دنبال بود و نبود این مسأیل غیر ضروری(از نظر بنده)باشیم،از مسئولین بپرسیم برای پیشرفت کشور چه کردند؟چه میکنند؟برای استقلال و عدم وابستگی ایران به سایر کشورها چه کردند؟چه برنامهیی دارند؟برای مردم.....چه کردید عزیزان؟!جناب احمدینژاد که هر سوال را با دادن آمار و ارقامی دروغین پاسخ دادو کینه اش را در قلبها جاودانه کرد!
ببینیم شما چه میکنید.امید وارم رابطه با آمریکا به یک شو تبلیغاتی برای انتخابات ۴ سال آینده تبدیل نشه که دیگر ضعفهایتان را با آن بپوشاینید و در تمام زمینهها قدمهای مثبت بردارید!
خانم صامتی جان تکلیف ما باشعار مرگ بر امریکا همون تکلیف ما با شعار مرگ برشوروی هستش . همون تکلیفمون با فرانسه و المان و کانادا و ... هست که توی جنگ تحمیلی سلاحهای شیمیایی و میکروبیشون رو روی سرمون ریختن و جوونای دسته گلمون به خاک و خون کشیدن. همون تکلیف با کشورهای مسلمون عربی هستش که هر زمان تونستن بهمون ضربه زدن . یا ترکیه و اذربایجان و بعضی کشورهای همسایه که به چندر غازی ما رو فروختن ...
حقیقت تلخیه ولی ما از فلسطین دفاع می کنیم چون توش مسلمون کشی راه افتاده ولی کاری با چچنی های مسلمون که دولت سوریه قتل عامشون می کنه نداریم و چشمامون رو بستیم .چرا ؟چون منافع ملی مون ایجاب می کنه !
هیچ کشوری در تاریخ ما بیشتر از انگلیس به این مرز و بوم بدی نکرده و ضرر نرسونده اخرش تکلیف شعار مرگ بر انگلیس چی شد؟
13 ابان به عنوان سند استکبارستیزی مردم ایران ثبت شده و گرامی داشته میشه با سند و مدرک جنایتهای این کشور . اما بهتره گفتمان جدیدی رو با دنیا شروع کنیم . درسته که امریکاییها قابل اعتماد نیستن ولی قطعا از انگلیسی ها بدتر نیستن که هم سفارت دارن تو کشورمون و هم روابط دیپلماتیک برقراره .
می خواهم در ادامه بحث "رابطه با آمریکا" ، این بار ضمن پاسخگویی به برخی از نظرات مطرح شده از سوی دوستان ؛ با نگاهی به پیشامدهای بوجود آمده در سفر اخیر رئیس جمهور و هیات دولت با نیویورک ، به بحث و گفتگو بپردازم .
به نظر من دستاورد مهم این سفر ( بگذریم که برخی از رفتارهای نابجا هیات دولت _که رهبری هم صریحا به آن اشاره کردند_ موجب آن شد که از جانب غرب "امتیازات مهمی" تلقی شود ! به نحوی که در تحلیل های رسانه ای شان ، مکررا آنرا تکرار می کردند . از جمله این سخن که "ایران تحت فشار قرار گرفته و در موضع ضعف به مذاکره تن داده است" ) آن بود که باعث شد "هویت اصلی" دشمنان این ملت و در راس آن آمریکا ، بیش از پیش آشکار شود .
غربی ها از چند دقیقه مکالمه میان دکتر روحانی و اوباما و ملاقات دکتر ظریف با جان کری ، انبوهی از تحلیل های القائی در زمینه قدرت آمریکا ساختند و در دنیا منتشر کردند .
اما این هزینه هنگفت و به تعبیر رهبری نابجا ، لااقل یک عبرت با خود داشت و آن اینکه "دشمن" دشمن است ! چه انتظاری است از او . که در ادامه راجب این دشمنی صحبت خواهم کرد که دوستان [مسامحه گر و خوش باوری ] که ما را متهم به "توهم دشمنی" می کنند ، بیشتر با اصل و کنه موضوع آشنا شوند .
اینکه رئیس جمهور آمریکا طاقت نیاورد و بلافاصله پس از مکالمه تلفنی با رئیس جمهور کشورمان ، در ملاقات با نخست وزیر رزیم صهیونیستی بگوید "درباره ایران ، همه گزینه ها از جمله گزینه نظامی روی میز است" ؛ اگر در تحلیلات شما ، یک دستاورد مهم در حوزه دیپلماسی محسوب می شود ، برای عقلای عالم در حوزه سیاست ، یا دید واقع بینی ، حقیقتا یک "راست آزمایی" محسوب خواهد شد .
چرا که ایران سی و اندی سال است که به جهانیان اعلام می دارد که آمریکای جهانخوار غیرقابل اعتماد است ! خود برتر بین و عهد شکن و اسیر و در پنجه سیاست ها و منافع اسرائیل است .
خود دکتر ظریف بعد از آن پیشامد در مصاحبه با یکی از شبکه های برون مرزی گفتند "من از اینکه اوباما از ادبیاتی استفاده کرد که توهین به مردم ایران بود ، ناامید شدم" !
این سفر چند روزه با وجود برخی خطاها ، موجب انفجار اطلاعات درباره هویت استکباری رزیم کاخ سفید شد که سران آن از رئیس جمهور تا معاون
و مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه ، همگی با ادبیاتی مشترک ، اعلام کردند پای منافع رزیم اسرائیل خواهند ایستاد (البته آنها برای ابقای خود در سمت های یاد شده این حرف ها را زده اند ! می بینید نفوذ اسرائیل در تعیین سیاست های کاخ سفید تا به کجاست ؟! ) و حتی اگر رزیم اسرائیل نبود ، آن را ایجاد می کردند !! و اعلام کردند که حق هسته ای ایران را با موضوع غنی سازی به رسمیت نمی شناسند و حاضر نیستند تحریم ها را لغو کنند و به اسرائیل اطمینان دادند که هیچ امتیازی در برابر ایران ، به ایران نخواهند داد !
درواقع در این سفر معلوم شد که حباب مذاکره و سازش و رابطه با آمریکا با همه جلوه ی رسانه ای و تبلیغاتی اش ، پر از هیچ ! است . خروجی این سفر بی آنکه قصد نیت خوانی دکتر روحانی و دکتر ظریف را داشته باشیم تلنگری به این حباب بی محتوا و طنز آمیز بود که "کلید گشایش ها نزد آمریکای اهل سازش و اهل مذاکره است" ! و می توان با یک مصافحه و معانقه بر 60 سال تاریخ تلخ ، صلواتی محمدی پسند فرستاد !
یا مثلا آمریکا در به در به دنبال حل مشکلات با ایران است و این طرف ایرانی است که سرسختی می کند !
برادران و خواهر آگاه و هوشیار من ! نرمش بی جا در مقابل جباران نه تنها دل آنان را نرم نمی کند ، بلکه بر گستاخی و چموشی آنان هم می افزاید . امیدواریم که دولت و وزارت خارجه کنونی ، با چشمانی بازتر به عرصه واقعیت های دنیای دیپلماسی در دنیا بنگرد و گام های خود را استوارتر و واقع گرایانه تر بردارد .
خوش بینی مفرط و اعتماد به دشمن ، امتحان خود را پس داده است و چه نتایجی به بار خواهد آورد جز خطر نابودی تمام کاشته هایی که به برکت "مقاومت" برداشته شده است ؟؟
وقتی یک مکالمه تلفنی چند دقیقه ای (سوای از درست یا غلط بودن آن ، سوای از مغرضانه بودن یا غیر مغرضانه بودن آن ) کشوری را مدت ها به صدر اخبار جهان می کشاند و با استقبال غربی ها مواجهه می کند و رزیم مفلوک صهیونیستی را به "پریشان گویی" وامی دارد ؛ آیا نمی توان به این نتیجه رسید که این کشور [ایران] قدرتمند و تاثیرگذار در منطقه و حتی در دنیا ، جایگاه مستقل و ویزه ای در نظام بین الملل کسب نموده است ؟؟
آیا این جایگاه ویزه در همین یکی دوماه اخیر که دولت یازدهم در راس امور قرار گرفته است ، به دست آمده است ؟؟
یا نتیجه سالها مقاومت نظام جمهوری اسلامی در پرتوی رهبری های پیامبرگونه امام عظیم الشان و نیز رهبری های داهیانه مقام معظم رهبری در برابر قدرت های زورگو و متجاوز به رهبری آمریکا بوده و هست که سعی در حفظ نظمی دارد که خود آن را با نام "نظم موجود جهانی" می نامد .
نظمی که ایران مدت هاست با رویکرد انقلابی خود ، آن را به چالش کشیده است .
بگذریم که عده ای در داخل و در دولت های مختلف ، از سر ضعف اراده و ایمان (که امروزه عصر ، عصر ایمان است ) و خودکمتربینی ، مقابله با آن را ناشدنی و عده ای هم آن را اساسا "غیرعلمی" ! و غیرمنطقی می پنداشتند !!
نظمی که فقط بر مدار حفظ منافع غرب و در راس آن آمریکا و اسرائیل قرار دارد .
سوال اینست که خوشبینی و اعتماد به کشوری که منشا اختلافات با آن ، اساسا ماهوی است (نه سیاسی) و در منطه استراتزیک و مهمی مثل خاورمیانه ، دچار تضاد منافع (بلند مدت و دائمی ) با کشور ایران شده است ؛ اولا از منظر دوستان (و دشمنان ! ) آیا شدنی است ؟؟
و ثانیا نتیجه اعتماد به حریفی با مختصات آمریکا ، چه خواهد بود ؟؟
پاسخ سوال اول مشخص است . وقتی اختلافات ماهیتی ایدئولوزیک به خود دارد و می گیرد ، برای حل آن راهی جز این که یکی از دو طرف دست از آرمان و اهداف خود بردارد ، نمی توان متصور شد .
از اینجا می توان نتیجه گرفت ، آمریکا از نزدیک شدن به ایران ، به دنبال حل مقطعی و موردی مسائل نیست . بلکه به دنبال تغییر نظام یا در خوشبینانه ترین حالت به دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی و عدول از آرمانهای انقلابی خود در صحنه بین الملل است .
اما برای یافتن پاسخ به سوال دوم شما را به مطالعه تاریخ دعوت می کنم . همین تاریخ معاصر . که رجوع به تاریخ برای یافتن پاسخ به سوال دوم ، گزینه مناسب تری است .
به تاریخ رابطه آمریکا بویزه با کشورهای منطقه (که دارای مشترکات فرهنگی ، اعتقادی ، زئوپولوتیک و جغرافیایی بیشتری با هم هستیم ) نگاه کنید ، که آمریکا چگونه به متحدین کلیدی خود پشت پا زد و اصطلاحا به آنان خیانت کرده است ؟!
برای مثال :
حمایت آمریکا از صدام ؟؟
حمایت آمریکا از مبارک ؟؟
حمایت آمریکا از بن علی ؟؟
حمایت آمریکا از قذافی ؟؟
و
حمایت آمریکا از شاه ؟؟ (برای کسانی که صرفا حس ناسیونالیستی دارند مختصر اشاره ای می کنم )
آری دوستان ، "نیاید از گرگ ، چوپانی"
درباره خدمات بی حد و حصر محمد رضا شاه به آمریکا و دوستی عمیق و 25 ساله وی با رهبران این کشور زیاد گفته و شنیده شده است . حداقل آنچه که هیچ اختلافی در آن نیست این است که ، وی کلیدی ترین و مطمئن ترین متحد آمریکا در خاورمیانه بود و از انجام هیچ اقدامی به نفع آمریکا ولو به قیمت از بین رفتن عزت ، شرف ، فرهنگ ، اقتصاد و منافع کشور دریغ نمی کرد (دوستی که منافع ملی ، منافع ملی می گویی با تو می گویم سخن ! ) . "زاندارم منطقه" عنوانی بود که آمریکایی ها به ایران تحت حکومت شاه داده بودند !
اما پس از وقوع انقلاب به رهبری معمار کبیر آن ، و فرار شاه ، آمریکا حتی حاضر نشد که بر سر منافع خود ، با ایران معامله کرده و وی را بیش از چند روز در کشور خود نگه دارد !!!!!!
کار به جایی رسید که وی پس از مدتی سرگردانی در برخی کشورها از جمله پاناما (که بنده ابتدا فقط به واسطه حضور شاهنشاهمان در آن کشور ، اسم این کشور به گوشم می رسد ! ) در نهایت وارد مصر شد .
مرگ در غربت و تنهایی و ذلت ، سرنوشتی بود که اعتماد شاه به آمریکا برای وی به ارمغان آورد !!
فاعتبروا یا الولابضار !! فاعتبروا یا الولابصار !! ..
و تاریخ تکرار خواهد شد ، اگر عبرت نگیریم !!