منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات


 

نه خانه، نه آشپزخانه، نه اداره و نه باشگاه و مهمانی‌های دوستانه… آنها صبح‌شان را با رفتن به آسمان و دریا و باغ‌وحش شروع می‌کنند. زنانی که به جای زندگی کارمندی یا خانه‌داری مشاغل نامتعارفی را انتخاب کرده‌اند و لقب «اولین زن» حرفه خود را دارند. یکی هر صبح از خانه به آسمان می‌رود، دیگری به اعماق دریا و آن یکی به جاده‌های خلوت لب مرز.

م‍ژگان روستایی شاید عجیب‌ترین شغل ایران را برای یک زن داشته باشد: پرورش کروکودیل در مزرعه شخصی! او که اولین محموله کروکودیل ایران را وارد کرده کارش را از سال 89 رسما کلید زده و حالا هر روز صبحش را با 35 کروکودیل بزرگ و کوچک شروع می‌کند.

خودش می‌گوید: «کروکدیل‌ها در عین خشونت، بسیار آرام، صبور، دوست‌داشتنی و بسیار عاقل هستند. وقتی با آنها کار و کنارشان زندگی می‌کنید متوجه می‌شوید که چقدر آنها برعکس مغز کوچک‌شان عاقل و باهوش هستند. کروکودیل‌ها تا زمانی که مورد آزار قرار نگیرند و کسی پا به قلمروشان نگذارد هیچ آزاری ندارند. زمانی که سیر هستند هیچ چیزی نمی‌خورند ولی اگر در این شرایط هم مورد آزار قرار گیرند به شخص آزاردهنده فقط حمله می‌کنند و ممکن است شخص دچار قطع عضو شود ولی او را نمی‌خورند.»

کار کردن با این کروکودیل‌ها از وقتی انگیزه مژگان روستایی شد که تصمیم گرفت کاری مرتبط با رشته تحصیلی اش دست و پا کند. او در رشته جانور شناسی تحصیل کرده بود و دنبال نوآْوری بود و چه نوآوری‌ای بهتر از پرورش کروکودیل؟ وحشی‌های کوچکی که تا پیش از آن پایشان به ایران باز نشده بود! مژگان روستایی می‌گوید: «دنبال کاری بودم تا در رابطه با رشته تحصیلی‌ام باشد و در عین حال یک نوآوری محسوب شود. بعد از یکسری تحقیقات به این نتیجه رسیدم که پرورش کروکدیل گزینه مناسبی است. برای شروع کار و گرفتن مجوز از شیلات ایران شروع کردیم و توانستیم موافقت اولیه را بگیریم و بعد دامپروری و بعد به اداره زیست محیطی مراجعه کردیم، برای گرفتن پروانه کار.»

اما در هیچ کدام از ادارات ایران قانونی برای واردات کروکودیل وجود نداشت و تلاش‌های مژگان روستایی بهانه ای شد تا برای اولین بار آیین نامه‌هایی برای این کار نوشته شود. با این حساب او می‌تواند مدعی باشد که سنگ بنای پرورش کروکودیل در ایران را یک تنه گذاشته است. البته سختی کار او وقتی بیشتر شد که خیلی از ایرلاین‌ها قبول نمی‌کردند مسافران خطرناکی مثل کروکودیل‌ها داشته باشند. بنابراین واردات کروکودیل هم با دردسر انجام شد. مژگان روستایی یک لقب اولین دیگر را هم برای خود کسب کرده: اولین تولید کننده چرم کروکودیل در ایران. او به خاطر نگهداری از کروکودیل‌ها مجبور به ترک تهران و زندگی در قشم شده است چون هوای پایتخت برای کروکودیل‌ها زیادی خشک و خنک است.

مژگان روستایی اگرچه زندگی کارمندی معمول را رها کرده و به خطرناک ترین مزرعه ایران رو آورده است اما به جز او زنان دیگری هم هستند که با انتخاب سبک زندگی شان، لقب «اولین» گرفته اند.

زنان آسمان و دریا

زهرا سالاریه اولین زن دریانورد ایران و خاورمیانه است که حتی تا 16سالگی شنا هم بلد نبود اما خیلی اتفاقی به دنیای دریانوردی کشیده شد. او در 15سالگی به عنوان خیاط وارد شرکتی شد که در آن جلیقه نجات می‌دوختند. کار کردن در این شرکت زهرا را با ناخداها آشنا کرد و مشوقی شد تا در دوره‌های قایقرانی شرکت کند.

می گوید: «درس‌های تئوری کلاس‌ها خیلی سخت بود و دانستن زبان انگلیسی در حد رفع نیاز هم اجباری بود، به خاطر همین روزها کار می‌کردم و شب‌ها درس می‌خواندم تا از کلاس‌ها عقب نمانم.»

او برای آن که با دریانوردی‌اش مخالفت نکنند، همه عملیات مربوط به دریانوردی را از تعمیر موتور گرفته تا بستن 70مدل گره ملوانی با طناب‌هایی هم‌وزن خودش را یاد گرفت تا در آزمون پذیرفته شود. زهرا حالا ناخدایی است که چندین ساعت از روزش را روی دریا می‌گذراند.

میترا زنگویی اما اولین زن غواص ایران است که مدرک رسمی این رشته را دارد. او که قبل از این به عنوان ناجی غریق فعالیت می‌کرد دو سه سال قبل غواصی را در جزیره کیش یاد گرفت و به عنوان اولین زن غواص از سازمان فنی و حرفه‌ای مدرک گرفت. میترا زنگویی اولین تجربه غواصی‌اش در عمق 18متری را اینطور روایت می‌کند: «خیلی برایم هیجان‌انگیز بود. با اینکه من سال‌ها در استخر شنا کرده بودم اما دریا برایم تعریف دیگری داشت. به محیط آشنا نبودم و احساس ترس می‌کردم اما وقتی داخل آب رفتم، فهمیدم اینجا یک دنیای دیگر است و خدا را می‌توان دید.»

او معتقد است دریا هم مثل فضا دنیای عجیبی دارد که اگر یک فضانورد لذت آن را درک می‌کرد، کلی انرژی و پول خرج رفتن به فضا نمی‌کرد. زنگویی حالا یک آموزشگاه غواصی در بوشهر دارد و کلاس‌های آموزش غواصی برای زنان برگزار می‌کند. او البته تصمیم دارد بعد از این، یک کار عجیب دیگر را هم تجربه کند: جوشکاری زیر آب. کاری که با موافقت سازمان فنی حرفه ای استان بوشهر می‌تواند میترا زنگویی را تبدیل به اولین زن جوشکار زیر آب در کشور کند.

چندین هزار پا بالاتر از جایی که میترا زنگویی روز و شبش را می‌گذراند، شهرزاد شمس به عنوان اولین زن خلبان ایرلاین‌های ایران مشغول حرفه خود است. او البته این عنوان را در میان زنان بعد از انقلاب دارد. شهرزاد شمس که به زبان‌های فرانسه و انگلیسی تسلط کامل دارد دوره خلبانی را در شیراز گذرانده و حالا با هواپیمای ATR-72 در خطوط داخلی پرواز می‌کند. شهرزاد شمس می‌گوید: «وقتی پرواز می‌کنم در آغوش خداوند هستم و اگر او نباشد هرگز پرواز امکان ندارد.»

سلطان جاده‌ها

بعد از آسمان و دریا، لقب اولین زنی که جلوتر از دیگر زنان به جاده زده است، به فاطمه رجبی می‌رسد. او اولین زن راننده کامیون در کشور است که انحصار مردانه ترانزیت را در ایران شکسته است. برای فاطمه رجبی انگیزه اصلی از انتخاب این شغل، همسرش بوده است: «همسرم حدود 30 سال است که در این شغل فعالیت می‌کند و من در طول این مدت از او دور بودم تصمیم گرفتم برای کم‌کردن این فاصله وارد این کار شوم.»

فاطمه رجبی ماجرای گواهینامه گرفتنش را اینطور تعریف می‌کند: «بار اول چون دست‌پاچه شده بودم قبول نشدم، اما بار دوم سرهنگ راهنمایی و رانندگی پس از پایان امتحان عملی به من گفت تو قبول شدی ولی ما مجاز به پذیرش تو نیستیم چون آقایان این‌جا 30‌یا 40 بار می‌آیند و می‌روند و قبول نمی‌شوند، اگر قرار باشد دفعه دوم امتحان شما را قبول کنیم و گواهینامه بدهیم می‌گویند پارتی‌بازی شده و صدای همه درمی‌آید. سرانجام بار هشتم قبولم کردند. افسران راهنمایی و رانندگی از من می‌خواستند که تندتند دنده بگیرم و در سرازیری‌ها خیلی به من سخت گرفتند تا شاید از آزمون صرف‌نظر کرده و پشیمان شوم، اما من سماجت به خرج دادم به حدی که کف دستم از شدت دنده عوض کردن زخمی شد.»

خون بازی

زهرا شکوهی اولین زن قصاب ایرانی است که هر صبح دست به ساتور می برد تا راسته‌ها را بی‌استخوان و استخوان‌ها را بی‌گوشت کند. 12سال است که پا به پای شوهرش مغازه قصابی‌شان را می‌چرخاند و با این که تا کلاس پنجم بیشتر نخوانده، حساب دخل و خرج قصابی را دارد. می‌گوید: «صبح که برای نماز بیدار می‌شوم دیگر خوابم نمی‌برد. همان موقع برای ناهار غذا را بار می‌گذارم و سر ساعت 8، مغازه را باز می‌کنم. ساعت 11 هم دوباره به خانه برمی‌گردم تا بقیه کارهای مربوط به ناهار را انجام دهم و سر ساعت 3، دوباره به مغازه برمی‌گردم و تا 8 شب اینجا می‌مانم.»

با این حال زهرا شکوهی فکر می‌کند شغلش کمی خشن است و سر و کار داشتن با خون، روحیه همسرش را هم عوض کرده است: «همسرم خوب است اما کمی خشن است، نمی‌شود زیاد سر به سرش بگذاری چون زود عصبانی می‌شود، خون با آدم این کار را می‌کند. هر وقت شوهرم عصبانی بشود من باید ساکت بشوم. اما من این طور نیستم.»

زهرا شکوهی با همه خشونتی که شغلش دارد حاضر نیست سر گوسفند را ببرد. اگرچه گاهی سر گوسفند را می‌گیرد تا شوهرش ببرد اما همین هم ناراحتش می‌کند: «تا به حال این کار را نکرده‌ام و هیچ وقت هم نمی‌کنم. بعضی وقت‌ها شوهرم می‌گوید بیا سر بریدن را یادت بدهم اما من می‌گویم هر کاری از من بخواهی انجام می‌دهم جز این کار، دلم اجازه نمی‌دهد این کار را انجام دهم.»

نظرات  (۹)

باسلام...
به نظرم کامل ترین تحلیل،درباره کاربانوان را"حضرت آقا"بیان کرده اند.
طبق مضمون فرمایشات ایشان؛
(ما باکارخانم ها دربیرون خانه مخالف نیستیم،بلکه این موضوع نباید افتخاری برای زنان تلقی شود،وآنها راازوظیفه همسری ومادری بازبدارد....)
کارخانم ها فی نفسه اشکالی ندارد،بخصوص اگرضرورت های اقتصادی ایجاب کندکه خانمی به همسرخوددراداره ی خانواده کمک کند؛یاخانم هایی که همسرخودرا ازدست داده اندوخودسرپرست خانواده اند؛
تا اینجای بحث مشکلی وجودندارد،امادرسطح کلان اگرجریانی (نظام غرب)بخواهدباجوسازی های رسانه ای ،از یک سو"زن"را ازکارکردهای اصلی وطبیعی خود(ایفای نقش "همسری" ونقش" مادری")بازبدارد؛وانجام کارهای مردانه وخشن را که تناسبی باساختارهای جسمی وروحی اوندارد،افتخاری برای اوتلقی کند،وازسوی دیگرباایجادمباحث وطرح مسائل فرعی وانحرافی (مانندتبلیغ انواع لوازم آرایش-به شکل افراطی-،ویابرگزاری مسابقات خوانندگی در-آکادمی فلانه-و...)تمام فکروذهن دختران وزنان راازبرنامه های اصلی زندگی فردی واجتماعی وکارکردهای زیستی خوددورکند؛
بایدابتدادرنگ کردوباریشه یابی درست هدف از این جوسازی فرهنگی-رسانه ای رامشخص کرد،؛
وسپس بابرنامه ای سنجیده درسطح کلان وخرد،بااین مسئله مقابله کرد.

.
.
.
.
.
.
.
مطالب درمورد این بحث زیاد است،والان هم وقت سحری است ونماز ودعا...
مصدع نمی شوم،
درپناه خدای مهربان باشید. . .

پاسخ:

       سلام

سپاس.قبول باشه و التماس دعا

از نظر من خیلی هم عالیه...چون آدم باید کاری که دوست داره انجام بده،حالا 
میخواد خانم باشه یا آقا..
با درود فراوان..
من یه موضوعی رو متوجه نشدن.الان شما با این موضوع مشکل دارین؟که مثلا خانم ها در این کارها هستند؟
پاسخ:

       سلام و احترام فراوان عزیزم

بنده مشکلی با این خانم ها و شغلشون ندارم .شما مشکلی با شغل این خانم ها دارید؟ !

چرا فقط امتیازات را برای زنان تعریف می کنید؟ چرا زنان نباید در موضوعات و مسئولیت های سخت مردانه مشارکت داشته باشند؟ مگر نصف جمعیت کشور و بیش از 70 درصد دانشگاه و بیش از 70 درصد کارمندان بانک ها و دستگاه های دولتی و حکومتی زن نیستند؟ پس چرا نباید در خدمت سربازی اجباری و دفاع از کشور و هزینه های اقتصادی خانواده مشارکت رسمی به گونه ای که در قانون ذکر شود و حقوقی باشد داشته باشند؟
چرا به این موضوع نگریسته نمیشود؟ چرا به بیش از 1350000 نفر معتاد کشور که 93 درصدشان را مردان جامعه تشکیل می دهد کسی نگاهی نمی اندازد؟ راستی چه عواملی دست در دست هم می دهد که پسران و مردان جامعه بیکار شوند و به اعتیاد روی بیاورند؟ چه چیزی باعث شده که سن ازدواج بالا رود و جوانان به تشکیل خانواده بی رغبت شوند؟ چرا دختر ها به پسرها و پسرها به دختر بی رغبت شده اند که دیگر حوصله یکدیگر را ندارند؟
چرا به معضلات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و تبعات حضور فمینیستی حضور زنان نگاهی نمی شود؟
موج جدید فمینیسم بر بازگشت زن به خانه تاکید دارد ولی این موج در کشور ما که راه سی چهل سال پیش اروپا و سوئد را در حال پیاده سازی است.
پاسخ:

       سلام

موضوع مبتلا به جامعه ی ایرانی نگاه التقاطی و هلو انجیری در همه ی زمینه هاست که در هیچ قالبی نمی گنجد .زنان خانه دار سهم بسزایی در تربیت منابع انسانی و سرمایه های اجتماعی دارند که در سایه ی سیاست گذاری های نادرست ارزش زنان خانه دار کمرنگ شده است.

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
*** ** **** **** ***** ** ** *** *
** ****** **** **** ******** ***** ***** ** *** ****** *** ***** *
**** ****** **** *** **** *** ******* ****** ** *** ** *** ***** ****** *** ****** ******* ***** **** *
*** **** ** ** ** ***** *** **** ولی من عمیقا به این برداشت رسیدم که مجری های تلوزیون ایران اخلاقهای ویژه ای دارن که اونا رو شبیه به هم می کنه . شخصا خوشحالم که این شغل رو انتخاب نکردم و به نظرم اون خانم قصاب و یا راننده اتوبوس شرافتمندانه تر از مجری های تلوزیون زندگی می کنن .. ** ** **** *** ***** ****** ***  *** **** *** **** *** ** ** *** ** ***** ** ** *** **** **** ** **** .... **** ***** **** ** *** ** ** ** ***** ***** * موفق باشید * ******** ****** ** *** *******  در ضمن خود من دبیر هستم و خیلی خیلی از شغلم راضی ام.
با سلام
مطلب زیبایی بود
ولی نباید فراموش کرد اولین مادران شهیدی که دو یا سه و یا چهار شهید به انقلاب تقدیم کرده و همچنین همسر و برادرانشان هم شهید شده اند شاید در ایران اسلامی  زنان شهیدپرور که شهدایی را با جان و دل تقدیم نموده و افتخار میکنند که فرزندشان شهید شده اند .
متشکرم
التماس دعا
پاسخ:

       سلام

جایگاه مادران شهدا  و خانواده ی آنها بسیار والا و ارزشمند است و هرگز یادآوری مطلبی خاص در خصوص بخشی از جامعه ی زنان به معنای نفی دیگران نیست.مخاطبان رسانه سلایق متفاوتی دارند و ناگزیر گاهی از موضوعات متوسط هم در این وبلاگ استفاده خواهد شد.

امپراطور دریا.سلطان جاده‌ها.اولین اولین ها.تفاوت.(الگوی خوب)اشکالش چیست؟در کشوری زندگی‌ می‌کنیم که خیلی‌‌ها در سنین نوجوانی و جوانی آرزوهای زیادی برای آینده‌شان دارن اما به خاطر مشکلات و موانع خیلی‌ها به اهدافشان نمیرسند خیلی‌ها راهی‌ را برای زندگی‌ انتخاب می‌کنن تلاش هم می‌کنن اما هر چه می‌گذرد مسیرشان هم منحرف میشود و آخر سر از راهو کار دیگر سر در می‌آورند و به این نتیجه می‌رسند که(بی‌خیال آرمان و آرزو تو این مملکت هیچ‌کاری نمی‌شه کرد اگه شدو‌ شرایطش را توانستیم فراهم کنیم به خارج از کشور مهاجرت می‌کنیم تا درس بخوانیم کار کنیم امکانات در اختیارمان بگذارند تا پیشرفت کنیم اگه هم نشد....همین‌جا میمانیمو آن آرزوهای بزرگ فراموش میکنیمو فقط پول در می‌آوریم.پول و پول و فقط پول)شاید به دید خیلی‌‌ها این خانم‌ها مشاغل مردان داشته باشند و خیلی‌‌ها این نوع زندگی‌ را نپسندند.خوب سخت در اشتباهند اتفاقا این بانوان پیام آموزنده و خوبی‌ را به خیلی‌‌ها منتقل میکنند.

۱.کار کردن و پول درآوردن فقط پشت میز نشینی و کارمندی نیست.مشاغل بسیاری هستند که میتوانند درامد خوبی‌ را نسیب فرد کنند.(اگه بتونیم این طرز فکر را به جوان امروزی منتقل کنیم دیگه هر ساله شاهد این نخواهیم بود که این همه دانشجو از رشته‌های پر مخاطبی مثل مهندسی‌ و پزشکی‌ و هنر و....فارغ‌التحصیل شن اما با چند سال درس خوندن فقط وقت خودشون رو هدر داده باشن مدرک میگیرن اما تخصص کافی‌ رو ندران مدرک میگیرن اما توانایی لازم برای انجام کارها رو ندران اونوقت یا بیکار میمونن یا جذب مشاغل نامرتبط با رشته تحصیلیشون میشن)

۲.علاقه:اگه این عزیزان به شغلشون عشق میورزن و با تمام وجود برای آن وقت میگذرند.و همه سختی‌های آنرا تحمل میکنند و نتیجه خوبی‌ میگیرند اتفاقا باید این سبک زندگی‌ ترویج شه باید تلاش و تحمل سختی را به جوان تفهیم کرد جوان باید بفهمه ۱ شب نمیتونه راه ۱۰۰۰ شب رو طی‌ کنه اگه به چیزی به کاری به راهی‌ علاقه داره باید سختی‌های اونرو هم تحمل کنه تا یک روز به یک بهترین و شاید اولین در رشته خودش تبدیل شه(البته این تلاش باید منطقی‌ باشه در کشور ما موانع برای پیشرفت جوان خیلی‌ زیاده و تا اونها برداشته نشه....)

۳.امرار معاش:بد نیست نگاهی‌ به اطرافمون بندازیم و ببینیم خیلی‌ از زنها و دختر‌ها امروزه از چه راهی‌ دارند پول در می‌آورند،نمی‌گویم بعضی‌‌ها به جرات میگویم خیلی‌ ها،خیلی‌‌هایی‌ که از شرایط اقتصادی راضی‌ نیستند  یا همسرانشان توان فراهم کردن نیاز‌هایشان را ندارند یا پدرو مادرشان یا خودشان.خیلی‌‌هایی‌ که شاید خیلی‌‌هایشان توقع زیادی دارند و خیلی‌‌هایشان هم توقع زیادی ندارند اما به نان شب محتاجند و کاری شایسته خود نتونستند به دست بیرندو....خیلی‌ وقت‌ها تحمل میکنند و خیلی‌ وقتها اجناس خانه و خیلی‌ چیزهای دیگر را میفروشند تا بتوانند نانی برای سیر کردن شکم خودو بچه‌هایشان فراهم کنند اما وقتی‌ دیگر چیزی برای فروش نبود کاری نبود.آخرین راهی‌ که به ذهنشان می‌رسد فروش جسم و تنشان است(متاسفانه)وقتی‌ پای درد و دلشون میشینی‌ به خیلی‌‌هاشون حق میدی میبینی‌ واقعا چاره‌ای نداشتند اما باز این سوال تو ذهنت به وجود میاد>>>آیا واقعا راه دیگری نبود؟این سوال را برای محکوم کردن اون زن از خودت نمپرسی از روی دل‌ سوزی و علاقه این سوال رو می‌پرسی‌ به این دلیل که اگه ذره شرف و انسانیت داشته باشی‌ اگه مرد هم باشیو‌ سراسر شهوت باز هم راضی‌ نمیشی‌ ۱ زن رو ببینی‌ که از روی ناچاری...،خوب این زنان با مشاغل خود نشان داد همیشه پست‌ترین راه آخرین راه نیست.اگه کمی‌ غرور را زیر پا گذشت اگه نگفت فلان شغل مردانه است زنانه است در حد من نیست می‌توان زندگی‌ را گذارند،سلطان جاده‌ها اینرا ثابت کرد آن پرورش دهند حیوانات این را ثابت کرد آن زن قصاب همینطور و خیلی‌ از زنهای دیگر که شاید مشاغل مردنییی دارند اما شرف هم دارند.اتفاقا باید اینارو تحسین کرد ۱۰۰% باید اینارو معرفی‌ کرد و الگو قررشن داد،

واقعا وقتی‌ طرز فکر بعضی‌ از بزرگواران رو میبینم نمیدونم تعجب کنم بخندم گریه کنم بی‌ تفاوت باشم؟؟!!در کدام فرهنگ و در کدام دین آماده که اگر مردی با فلان کرم با فلان روغن نقصش را بر طرف کرد دیگر مرد نیست!!!!نمیدونم شاید بعضی‌‌ها فکر می‌کنن مثل فلان شعر فلان خواننده>>>

زن باید خوشگل باشه سفید و کمی‌ چاق

مرد باید پولدار باشه زشتو بد اخلاق!!

اتفاقا در دنیای امروز با این اقتصاد آشفته باید به بچه‌ها مخصوصا مادر‌ها به دختر بچه‌ها باید یاد بدن که هم مامان هم بابا هر دو آب دادند تا اون دختر وقتی‌ بزرگ شدو‌ خواست وارد زندگی‌ زناشویی شه فکر نکنه اگه بشینه تو خونه و کار نکنه شوهر بد بخت با روزی ۸ ساعت ۱۰ ساعت ۱۲ ساعت کار می‌تونه تمام نیاز‌های خانواده را فراهم کنه.۱ دست صدا نداره دنیای امروز دنیایی نیست که ۱ نفر پدر خانواده بره کار کنه اما ۴ نفر ۵ نفر بیشتر کمتر بتونن سیر بخورن!!!

پس می‌نویسیم>بابا نان داد مامان آب داد....بچه‌ها هم وقتی‌ وارد سنین جوونی شدن خودشون می‌رن ابو نونشون رو فراهم میکنند و اینقدر به خانواده فشار نمیارن که ماشین می‌خوام موبایل می‌خوام زن می‌خوام حالا که زن گرفتم خونه می‌خوام اینو می‌خوام اونو می‌خوام کوفت و می‌خوام درد می‌خوام....

پاسخ:

سلام

در نوع تحلیل شما نکات قابل توجه فراوانی وجود دارد .مساله اینجاست که جامع نگری در اکثر موارد فراموش می شود و به بهانه ی گروهی از جامعه از بخشهای دیگر غافل می شویم ودر نهایت آسیبهای بخشی از جامعه به بخشهای دیگر سرایت می کند ..به مسائل صفرو صدی فکر می کنیم مطلق می اندیشیم و از متوسط ها چشم می پوشیم در حالی 90 در صد جامعه افراد متوسط  هستند.خاکستری هستند

سلام
خب این یعنی چی؟! چی رو میخواین نشون بدین!! 

کار دنیا عوض شده چرا دارین سبک زندگی رو عوض می کنین؟! چرا حالا یه نفر اینجوریه چی می خاین بگین! آهان یادم نبود وقتی تلویزیون توی تبلیغات کرم حلزون یک مرد میانسال میاره که میگه صبح به صبح با دیدن لطافت پوستش تعجب می کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! باید این زنا پز شغلای مردونشون رو بدن!! بیچاره بچه ها توی دوره زمونه ای که شماها میسازین باید به بابا بگن مامان به مامان بگن بابا! اصلا میگم چطوره تو کتابا بنویسن مامان آب داد! بابا آش پخت!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ:

سلام

لیلا جان برای حل مسائل ابتدا باید واقعیت را پذیرفت سپس چاره ای اندیشید .

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

جالب بود... *** ** ** ****** ****** ** ******

** ** **** ****** *** ***  ** ** ****** *** *** *** ******* * ****** ****** ** ** *** ** ******* **** **** ****** *** ** ****** ** ******** **** ** **** ****  ****** *** *** 

*** ***** ** *** ***** *****  ** ******** ** ***** * ****** ***** ***** ***** *** ****** ***** *** *** **** ***** ***  درست حدس زدم ؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">