میخام از ایران برم اینجا همه مگسن!
بعد از یک کنگره ی علمی در خصوص بررسی علل کاهش ازدواج در ایران یکی از مدعوین دانشجو نزدیک آمد و شروع کرد به گلایه از وضعیت جامعه و معضلات فرهنگی و...چند دقیقه ای گفتگو کردیم که ناگهان قیافه ی حق به جانبی گرفت و گفت:
راستش رو بخواید می خوام از ایران برم اینجا همه مگسن یعنی همه مگس ها دنبالمن .هرجا می رم شماره می دن،تلفن می دن،ایمیل... این مگسها برام آسایش نذاشتند.خلاصه یه آدم حسابی پیدا نمیشه قبلا می خواستم ازدواج کنم ولی الان...
این جملات ذهنم رامشغول کرد چه باید کرد؟چه باید گفت؟ به دنبال یک جمله ی مختصرو مفید بودم .رو کردم به دختردانشجوی عصبانی و گفتم:
عزیزدلم حتما بوی زباله می دی که همه ی مگسها میان دنبالت!
شما سعی کن بوی گل بدی تا پروانه ها بیان دنبالت!
دختر دانشجو که مشخص بود متوجه نکته ای شده گفت :تا حالا از این زاویه به خودم نگاه نکرده بودم و گفتگو ادامه پیدا کرد ... خدا را شکر که اصل مطلب را متوجه شد و گفتگو به سمت حاشیه پیش نرفت.
هر وقت فصل گلایه از راه رسید و به زمین و زمان بدبین شدیم بهتراست قبل از هر چیز موانع درونی را از بین ببریم تا به مطلوب برسیم، شاید این خود ما هستیم که بر مطلوب حجاب شده ایم.وقتی صاف و صیقلی شدیم،شفافیت ما را در بر خواهد گرفت.