آقا نیا ! آقا نیا!
.داخل حسینه ، همه چیز عینا روز گذشته است.فضا، آدم ها، جای نشستن ها و..
.
همه آنچه اکنون در قاب چشم من جای گرفته، جزء به جزء همان تصویر دیروز است.کسی که داخل یک مجلس، نشسته طبعا نمی تواند نسبت به فضای عمومی آن، احاطه و اشراف داشته باشد. اما به این دلیل که من روز پیش هم ساعتی بعد از شروع مجلس رسیده ام و مجلس و حضار را از نگاه بیرون دیده ام، اکنون می توانم مقایسه ای نسبتا دقیق داشته باشم، و شباهت های در حد تطابق را دریافت کنم.
زمان به لحاظ وقت مجلس، قاعدتا باید یک ساعت دیرتر از دیروز باشد. دیروز وقتی من به مجلس رسیدم، از مداحی و شعر خوانی پیش از منبر ، نیم ساعتی گذشته بود و سخنران، یک ربع می شد که صحبتش را شروع کرده بود و یک ربع هم به پذیرایی با چای و شیرینی گذشته بود. و الان زمانی بود که از اتمام سخنرانی و رفتن سخنران، یک ربعی می گذشت و حاج اصغر پس از خواندن یک غزل و یک مثنوی به توسل و دم و سینه زنی رسیده بود.-الان و در این لحظه هیچ چیز با آنچه دیروز بوده، مو نمی زند.-الان یک تفاوت که تمامی شباهت ها را تحت الشعاع خود قرار می دهد. و آن شعار پرشور و یکپارچه و پرحرارتی است که از جمعیت و بلندگو ها به گوش می رسد.و این به یقین باورکردنی نیست.
چطورممکن است که این جمعیت متدین و عاشق و امام زمانی ، یکپارچه شعار آقا نیا! سر بدهند و دم آقا نیا! بگیرند؟!اسد که متوجه بهت و جنون و وحشت من شده ،در گوشم نجوا می کند:- اشتباه که نیامده ایم!؟میگویم - شاید با لرزش صدا- :
- مجلس همان مجلس است.الا شعار مردم کاملا متفاوت و متضاد با شعار دیروزاست.می گوید:- قرار نبود که الفبای خودت را همراه بیاوری. دیروز کجاست؟! مجلس همان مجلس است و دم و شعار مردم هم همان.نمیتوانم بپذیرم.- من با دوگوش خودم شنیدم آن شعار را که مخالف و متضاد این شعار بود.کلامش رنگی از گلایه و توبیخ به خود می گیرد:- تو اگر می خواستی که ساکن دیروز بمانی،پس چرا سراغ من آمدی؟!می گویم:- نه نمی خواستم. نمی خواهم. ولی لااقل کمی توضیح بده که این حیرت، مرا از پا در نیاورد.
با افسوس می گوید:-.... رمز اینکه تو شعاری متفاوت میشنوی در فاصله زمانی دیروز و امروز نیست، در تفاوت میان شنیدن عریان است و شنیدن از ورای حجاب.می گویم مساله چیست؟ مشکل کجاست! چرا همه با چنین حس و حال و شور و اشتیاقی، نیامدن آقا را طلب می کنند!؟می گوید: اولا این ها که تو می بینی همه نیستند. یعنی هر مشتی نمونه خروار نیست، ثانیا مشکل همه این ها هم عین هم و یا از یک جنس نیست. هر کدام ظهور یا حضور آقا را به نوعی مانع و یا مغایر با اهداف و مقاصد و منافع خود می شمردند."
ادامه دارد...
دوستان و همراهان !
از این هفته به شرط توفیق و به رسم یادگار هر پنج شنبه یک کتاب در این رسانه معرفی خواهد شد که صد البته مشارکت شما دوستان در این بخش مزید امتنان است و امید که حس خود نسبت به این کتاب ها را با ما شریک شوید
پس از چند هفته تامل به رسم ادب و احترام به پیشگاه امام عصر علیه السلام تقدیر برآن شد تا کتابی در شرح انتظار از تالیفات نویسنده ی برجسته سید مهدی شجاعی با عنوان "کمی دیرتر "به همراهان بزرگوار معرفی شود امید که مطالعه ی این کتاب متفاوت که منتظر بودن را را به دور از کلیشه ها به چالش کشیده سبب معرفت افزون ما به فرهنگ انتظار شود .
یک پیشنهاد:
برای تمرکز بیشتر و لذت بخش شدن مطالعه با خود مدادی به همراه داشته باشید و جملات زیبا ، ادبی و یا جالب از منظر خویش را علامت زده ، در پایان این جملات را در دفترچه یادداشت جمع آوری کنید، این مطالب به نظر کوتاه در گذر زمان و مطالعه ی کتاب های دیگر به گنجینه ای دوست داشتنی تبدیل خواهد شد .
شما نیز ضمن معرفی کتاب های مفید به دوستان ، تجربیات خود برای بهتر و بیشتر مطالعه داشتن را با ما در میان بگذارید.