منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت حضرت فاطمه» ثبت شده است

بر این تلخی زهر بخند

منصوره صامتی |

بر نامردی زمانه که ما ره گم کرده گان را از نازنین پدر تاریخ محروم ساخت ...

تلخ بخند و زهر خند بزن .

که این انسان نسیان زده از سر نادانی و غفلت چه خاکی بر سر بشریت ریخت...

ای کاش این تباهی را پایانی بود براین تلخی زهر بخند.

  • منصوره صامتی

بهشتی یک ملت بود

منصوره صامتی |


دلش شکسته بود از این همه جفا و نامهربانی که در حقش می شود ...
از تهمت ها و اهانت ها ، از جانب خواص و عوام . برای تسلای خاطر به نزد "مراد" خویش رفت . همانی که که در وصفش گفته بود "سرنوشت مقلدان خمینی ، چیزی جز شهادت نیست" .
 در نزد "مراد" خویش خمینی کبیر ، زبان به شکوایه گشود از همه ی جور و جفاهایی که در حقش می شود . در این هنگام خمینی عزیز به صفحه ی تلویزیون اشاره نمود . ( تلویزیون درحال پخش یکی از سخنرانی های امام بود و مردم را نشان می داد که شعار می دادند "روح منی خمینی ، بت شکنی خمینی" ) رو به او کرد و با لحنی دلجویانه به وی فرمود : مردم می گویند : "زنده باد خمینی" . اگر همین مردم بگویند "مرده باد خمینی" ؛ در من هیچ تاثیری نخواهد گذاشت !

فردای آن روز ، در شهر خبر شهادت مظلومانه اش پیچید . او مقلد خمینی کبیر بود و "سرنوشت مقلدان خمینی هم ، چیزی جز شهادت نبود"
 چهره ی باصلابت امام در قاب تصویر ظاهر شد که در رثای "شهید مظلوم" در حال سخنرانی  می فرمایند : بهشتی به شهادت رسید ؛ اما آن چیزی که بالاتر از شهادت ایشان است و آن ضایعه ای که سنگین تر از خبر شهادت ایشان است ؛ "مظلومیت" ایشان بود ... و گریه ی حضار .
 چند روز بعد از حادثه ی هفتم تیر ، رهبر انقلاب که آن روزها متاثر از حادثه ی مسجد ابوذر در بیمارستان بهارلو بستری بودند ، وقتی از طریق تلویزیون متوجه شعار "آمریکا در چه فکریه ، ایران پر از بهشتیه" می شوند ؛ نقدی می کنند تلویحا بدین مضمون که این شعار اشتباه است ، چرا که بهشتی "یکی" بود . اقلش این است که ایران پر از بهشتی نیست . بهشتی یکی بود و دیگر نیست .
 آری ؛ بهشتی "یکی" بود و دیگر نیست ؛ اما نه ، بهشتی یکی هم نبود ، بهشتی با تعبیر امام " یک ملت بود برای ملت ایران" . چه تقارن زیبایی است این سخن امام ( بهشتی ، یک ملت بود ) با این حدیث که در وصف یاران امام زمان (عج) می فرماید : یاران حضرت (عج) ، هریک به تنهایی برابر با یک ملت اند !
 بهشتی که شهید شد ، یاران امام و دلسوزان خط رهبری ، تمهیدی اندیشیدند که خبر شهادت او را از استادش ( علامه طباطبایی ) که در آن زمان در سنین کهنسالی با بیماری دست و پنجه نرم می کردند ، ندهند که مبادا بر وضعیت سلامتی "علامه" تاثیر سوء داشته باشد . اما علامه در نخستین دیدار با یاران امام با بصیرتی الهی فرموده بود : شماها چه بخواهید خبر شهادت بهشتی را به من بدهید و چه نخواهید بدهید ؛ من دارم می بینم روح مطهر بهشتی را که به سمت جنت الماوی دارد پرواز می کند !
  • منصوره صامتی

گریه ی حضرت زهرا سلام الله علیها موجب آزار مردم می شد ؟

آیا شنیدن صدای نامحرم و آزار همسایه ها اشکال شرعی ندارد ؟

1400 سال است برادران شیطان دروغ می بافند و شبهه افکنی می کنند  تا  ظاهر پلیدشان را در لفافه ای از دلسوزی برای اسلام و اهل بیت علیهم السلام به ویژه دردانه ی رسول اکرم صلوات الله علیه ، پنهان کنند  و بر ماست که در هرفرصتی به حد توان برخی شبهات را پاسخ دهیم .

 و اما در پاسخ آنهایی که بی توجه و مطالعه شبهه افکنی مزورانه را می پذیرند باید گفت :

اول :گر نگران «شرعیات» هستند، باید بدانند که شخصیتی چون حضرت فاطمة‌الزهزاء علیها‌السلام که در میان تمامی زنان خلق شده در گذشته و حال و آینده «سیدة النساء» است، طبق آیه‌ی کریمه‌ی قرآن مجید «اهل بیت» است و از هر گونه نقص و عیب مبری بوده و از معصومین است، طبق فرمایشات مکرر پیامبر اکرم (ص) کوثر است، طبق فرمایش ائمه‌ی اطهار (ع)، «حجة الله علی الحجج – یعنی حجت خدا بر ائمه» است و ...، لابد بیش از آنها احکام شرعی را می‌دانسته و عمل می‌نموده است.

دوم:

اگر نگران شنیده شدن صدا توسط نامحرم هستند، بدانند که مطلق شنیده‌ شدن صدای زن توسط مرد نامحرم هیچ اشکالی ندارد، بلکه صدا نازک کردن و تحریک اشکال دارد. مضاف بر این که گریه در سوگ عزیز مستحب هم هست و استحباب بیشتر این است که دیگران بروند او را تسلی بدهند، نه این که ظلم روی ظلم کنند.«از دیدگاه شیعه گریه کردن در غم از دست دادن شخص مؤمن مستحب است به ویژه در مواردی که غم جانکاهی بربازماندگان وارد شده و گریه در تخفیف آن غم و اندوه موثرباشد. (تحریرالوسیله امام خمینی ج1ص83)

سوم: اگر نگران آزار و اذیت مردم هستند نیز باید توجه داشته باشند که آزار و اذیت کنار زدن خلیفة‌الله، جایگزینی حکومتی به غیر از آن چه خداوند متعال فرموده است، غصب اموال، تحریف دین و ...، مضروب نمودن حضرت فاطمه (ع)، سوزاندن در خانه‌اش و در نهایت شهید ساختن ایشان و دیگر ائمه‌ی اطهار (ع)، مظالم بسیار بزرگ‌تری است تا صدای گریه‌ی مظلوم.مگر می‌شود امروز به زنان بحرین، لیبی، غزه، لبنان، فلسطین و ... گفت: ما بر سر شما بمب می‌ریزیم، همسران و کودکان شما را قطعه‌قطعه می‌کنیم، خانه‌هایتان را بر سرتان خراب می کنیم، حقوق ابتدایی شما را سلب می‌کنیم و هر ظلمی که از دستمان بر می‌آید روا می‌داریم، اما مبادا شما گریه کنید و یا احیاناً صدای گریه‌ی شما را نامحرم بشنود. این شرعاً جای اشکال است؟! آن موقع هم همین‌طور بوده است.

چهارم:اما، اصل قضیه این نیست که مثلاً صدای ایشان آن قدر بلند بود که در شهر مدینه می‌پیچید و اهالی شهر را آزرده می‌کرد. آخر چه کسی می‌تواند چنین فریادی داشته باشد؟

بلکه معترضین از دو قشر بودند. قشر اول مردم عادی و عوامی که دلشان برای گریه‌های شبانه روزی حضرت زهرای اطهر (ع) می‌سوخت. لذا توصیه می‌کردند که کمتر گریه کند. مثل ما که به داغدار می‌گوییم: کمتر گریه کن. اینطوری صدمه می‌بینی.

« اینکه حضرت فاطمه(ع) در فراق پدرش گریه می‏کرد درست است و در روایات متعددی این مطلب آمده است و در بعضی از این روایات آمده است که همسایگان از گریه‏های فاطمه(ع) بی تاب شده بودند و به خدمت امیرالمؤمنین رسیدند و عرض داشتند سلام ما را به فاطمه برسان و بگو یا شب گریه کن و روز آرام بگیر و یا روزها گریه کن و شب استراحت کن و... (بحارالانوار، جلد 43، ص 36 و 35)

اما قشر دوم، سیاسیون مخالف، یعنی اصحاب سقیفه، عوامل و طرفداران آنها بودند. آنها در روز دست کم سه نوبت به مسجد (خانه‌ی پیامبر اکرم – ص) می‌آمدند و مردم گروه گروه به زیارت قبر پیامبر (ص) می‌آمدند. خانه‌ی حضرت علی و فاطمه (ع) نیز همانجا بود و آنها شاهد بودند که فاطمه سوگ و گریه‌ای مدام و شبانه روزی بر سر قبر پدر و یا حتی در خانه‌اش دارد.

این حزن و گریه و اندوه و سوگ، برای کسانی که می‌خواستند به محض رحلت حضرت رسول اکرم (ص)، قائله اسلام، پیامبر و خانواده‌اش به پایان بسیار گران تمام می‌شد. چرا که موجب توجه، هوشیاری و تأثر اذهان عمومی می‌گردید. و گرنه هنوز مدتی از رحلت نگذشته بود و جای داشت که خود نیز حرص حکومت را رها می کردند و می‌آمدند ضمن تسلی بر بازمانده، بر قبر ایشان می‌نشستند و گریه می‌کردند. لذا با این گریه و عزاداری مخالف بودند، هم چنان چه امروز با عزاداری و گریه و سوگواری شیعیان بر مصیبت‌های عاشورا مخالف هستند. چرا که این گریه‌ها، هوشیاری و حرکت ایجاد می‌کند و این به ضرر آنهاست.

حضرت امام خمینی (ره) در موضوع گریه در سوگ اهل عصمت (ع) و به ویژه امام حسین (ع) بیانات و رهنمودهای بسیاری گویایی دارند که در ذیل دو فراز از آنها اشاره می شود:«بچه‌ها و جوان‌های ما خیال نکنند که مساله، مساله‌ی ملت گریه است، این را دیگران القا کردند به شماها که بگوئید ملت گریه. آنها از همین گریه ها می ترسند برای اینکه گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است...اینهایی که تزریق می کنند به شما ملت گریه، ملت گریه، اینها خیانت می کنند. بزرگ‌هایشان و ارباب هایشان از این گریه‌ها می ترسند» -  30/7/58

«این مظاهر و مشائر و اموری که در اسلام در آن سفارش شده باید فکر کنید که اینها یک مساله  سطحی نبوده است که می خواستند جمع بشوند و گریه کنند، خیر. ما ملت گریه سیاسی هستیم، ما ملتی هستیم که با همین اشک ها سیل جریان می دهیم و خرد می کنیم سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است.» صحیفه نورج13 ص156

  • منصوره صامتی

تمام شهر گویا رفته در خواب 
نمی یابید حتی یک دل ناب 

در آن تاریکی ظلم و جهالت 

بگو جرمت چه بود بانوی مهتاب


بگو که روضه ات داغ مدیدی ست

مودت را چنین شکل جدیدی ست


مزار مخفی تو با دلم گفت

ولایت یاوری جرم شدیدی ست


 هر آنجا صحبت از احساس کردند

همیشه یادی از عباس کردند


نبودی فاطمیه تا ببینی

که نیلی رنگ روی یاس کردند


نبودی فاطمیه خون به پا شد

علی تنها ترین مرد خدا شد


فقط یک یاور پهلو شکسته

ولایت داشت و کرب و بلا شد

 

  • منصوره صامتی