منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امنیت» ثبت شده است

برق پشت آمپر جریان داشت ولی عقربه ها حرکت نمی کردند ، برای چهارمین بار استارت زدم علایم حیاتی خودرو در شرایط هشداربود .  چیزی نیست حتما از باطریه  شاید مثل دفعه ی پیش سر باطری شل شده ، دستگیره ی کاپوت رو کشیدم و کاپت رو زدم بالا . با آرامش،  باطری را نگاه کردم هر دو سر باطری رو چک کردم.

نه ، هر دو سر باطری محکم سر جاش بود پس چرا ماشین روشن نمیشه ؟ ! 

نمی خواستم همین اول سالی فکر بد به دلم راه بدم گفتم حتما باطری ضعیف شده باید باطری به باطری بشه 

منطقی بود که با امداد خودرو تماس بگیرم .تماس گرفتم  آنطرف گوشی یک صدای مودب سلام کرد وقتی مشکل رو توضیح دادم شماره شاسی و مدل ماشین رو پرسید تاکید کرد که بین یک ربع تا چهل و پنج دقیقه همکاران ما در محل شما هستند . 

غرق در تفکر که دیگه ماشین داشتنم گرفتاریه هر روز خرج داره همین یک ماه پیش بود که 815000 تومان هزینه ی  صفحه کلاج و خرده ریزش شد ... که خانواده ی محترم در حال خداحافظی از میزبانان گرامی  عزم خروج داشتند با چهره ی متفکر یک شهروند پایتخت نشین روبرو شدند!

چی شده ؟ 

ماشین روشن نمیشه با امداد خودرو تماس گرفتم که بیاد شما برید بالا شاید طول بکشه .مردان بزرگوار ایستادند و خانم های نارنج و ترنج تشریف بردند بالا 

ما هم مشغول گفتگو تا امداد خودرو بیاد . ..

 
 حدود 15 دقیقه بعد مامور امداد خودرو آمد این وقت شناسی جای تشکر داشت .
 پشت فرمون نشست و استارت زد ودر حالی که از ماشین  پیاده می شد تا کاپوت ماشین رو بالا بزنه 

گفت :خانم خبر بدی براتون دارم کاپوت و زد بالا سری تکون دادو گفت بلللله  کامپیوتر ماشینتونو بردن
هاج و واج ، دهنم باز مونده بود و چند ثانیه بی حرکت چیزی رو که می دیدم باور نمی کردم 
عزیزان میزبان گفتن خوب براش محافظ کامپیوتر جوش می دادین  و منم در یک سکوت متفکرانه 
به لاشه ی صفحه ی محافظ کامپیوتر نگاه می کردم که 2 سال پیش رو ماشین جوش داده بودم . حالا دزد محترم و پنجه طلا چطور با آرامش و مهارت هر چه بیشتر بازش کرده اون رو کنار زده و نازنین کامپیوتر 206 باز کرده و د بدو که رفتی...! 
پرسیدم حالا چند هست ؟ 
فامیل های عزیز یکصدا فرمودند 2 میلیون 
چی ؟ 2میلیون  تومن ؟ به خاک سیاه بشینی الهی دزد ! 
همسایه ی د یوار به دیوار فامیل نزدیک در حال پارک کردن ماشین بود رو به فامیل ما که چی شده ؟
گفت کامپیوتر ماشین مهمونای ما رو باز کردن و بردن .
پیرمرد سری تکون داد و همینطور که با زبون لبشو خیس می کرد گفت پریشبم کوچه بالایی 3 تا کامپیوترو 2 تا 
 ضبط ماشین بردن ! 
فامیل نزدیک گفت خوبه کیوسک  کلانتری همین بالاست و سری تکون داد بقیه هم هر کدوم ی جمله ی گرانبها یی در وصف امنیت پایتخت و تلاش شبانه روزی نیروی انتظامی جان برکف  فرمودند ! 
مامور امداد خودرو گفت خانم خدا رو شکر کنید که دزده وقت کافی داشته سیم ها رو نبریده سوکت ها سرجاشه و الا 2 میلیون هزینش می شد 
گفتم : الان چقدر میشه؟
گفت: نوش که پیدا نمیشه باید ببرید نمایندگی براش کد تعریف کنن ، حدود یک میلیون تومن . 
گفتم :پس نقش این محافظ کامپیوتر چی بوده ؟ 
گفت :ای بابا خانم دزدا انقدر حرفه ای شدن! تعداد پلیسام که کافی نیست. برای باز کردن محافظ کامپیوتر یک ساعت و نیم وقت لازمه!
گفتم :پس دزد گیر ماشین چی ؟ 
کابل زیر کاپوت و نشون داد و گفت آروم اینو می کشن کاپوت باز میشه ، دزدگیرو از کار میندازن بعدم باطری و کامپیوترو باز می کنن ...
خبر مرگتو بیارن الهی دزد ! 
شب عیدی این چه نونی بود گذاشتی تو دومن ما لامصب ! 
پرسیدم کلانتری نزدیک کجاست ؟ 
فامیل نزدیک گفت :تا کلانتری 128، 7 دقیقه با ماشین راهه! 
لب گزیدمو گفتم راست میگین ! این دیگه چه وضعیه ؟ 
ابیاتی از شاعر فقید و گمنام به خاطرم اومد 
شبا که ما میخابیم آقا پلیسه بیداره     ما خواب خوش می بینیم  اون دنباله شکاره ...
نمی دونم شاید پلیسای این محل خواب بودن که دزد محترم این بلا رو سر ماشین آورده و کسی هم خبر دار نشده ! 
مامور امداد خودرو داشت می رفت 8500 تومن گرفت و گفت به 110 زنگ بزنید اطلاع بدید .
گوشی همراه و برداشتم که تماس بگیرم شماره اشغال بود .

برای بار سوم خانمی گوشی رو برداشت آدرس دادم گفتم لطفا بفرمایید سریع تر تشریف بیارن .گفت حتما ، پیج کردم   زود میان  در دسترس باشید .
ما و فامیل های نزدیک همونجا ایستادیم و  به ادامه ی بحث امنیت اجتماعی پرداختیم و نمی دونم چرا ی دفعه در مورد گرونی و بلاتکلیفی بازارو اهالی کلید و ... بحث بالا گرفت حالا اون وسط یکی می پرسید حالا راستشو بگید به کی رای دادید ؟! 
ای بابا چرا  مامور 110 نمیاد ؟! 
دختر بابا اومد  و برای ناهار لیست خرید آورد . نمی خواستیم ناهار بمونیم از ما انکارو از اونا اصرار ...
ای بابا ! چرا این مامور محترم نمیاد ؟! 
کمر درد گرفته بودم  رفتیم بالا  مایه ی خجالت مجبور شدیم ناهارم بمونیم نمی دونستیم خجالت بخوریم یا ناهار 
ای بابا ! چرا این مامور محترم نیروی انتظامی خدوم نمی یاد؟!
تکرار سریالهای دیشبم شروع شد ! 
ای بابا !  نکنه این مامور بنده خدا طوریش شده ؟ چرا نمیاد ؟ ! 
مادر عزیز تر از جان که سمبل صبوری هستند هم نگران شدند 
منصوره جان ! نیومدن ؟ 
نه قربونت برم ،رو به فامیل نزدیک گفتم احتمالا ما شام هم اینجاییم . خدا بگم چه کار کنه این محسن تنابنده رو ...
قدمتون رو چشم .میان ناراحت نباشین 
آیفون زنگ خورد مامور 110 بود جالب بود تا فامیل نزدیک رو به ما گفت مامور اومد همه از ته دل صلوات فرستادن  اللهم صل علی محمد و آل محمد ...ساعت و نگاه کردم 
واقعا که زحمت کشیدن ! 3 ساعت و 40 دقیقه گذشته ! 
فامیل نزدیک گفت پدر بیامرز ما نزدیک 2 تماس گرفتیم الان پنجه ؟ 
مرد جوان که صورتش کاملا آفتاب سوخته بود گفت ماموریت بودیم چی شده ؟ 
آقا دیشب مهمونامون رو نگهداشتیم حالا اینطور شده ! 
ای وای راست میگه ها من دیشب این همه گفتم ما میریم خونه ولی امان از این سریال پایتخت و محسن تنابنده ، آقا محسن آقا مهران حالا شما می یاید جواب بدید ؟، 
ماشینم کامپیوتر نداره انقدر سریال و دیر پخش می کنید تازه بعدش این خانمهای محترم میخان بشینن راجع به سریال حرف بزنن فکرشو کردید میشه ساعت چند ؟ 
هیچی دیگه ما گفتیم ابنجا پایتخته آقا پلیسه بیداره ، خوابیدیم اینم نتیجش! 
آقای الف من ی پرسش از شما دارم چرا این خیابونا گشت نداره همسایه می گفت پریشبم دزدی شده چرا فکری نکردید ؟ این دزد محترم انقدر وقت داشته کامپیوترو از سوکت باز کرده ، محافظو باز کرده امدادخورویی می گفت یک ساعت و نیم وقت میخاد پس شما کجا یید آقا ؟ ! 
مرد جوان سفید رو از ماشین پیاده شد و گفت خانم مگه ما چقدر حقوق میگیریم که شما توقع دارید ما با دزدا در گیر بشیم همین چند وقت پیش همکارمون و با چاقو زدن ...
آهان پس اینجوریه ! آقا شما که دیدی حقوقت کمه نباید مامور می شدی ؟ ما به نیروی انتظامی اطمینان داریم که شب راحت میخابیم شما که اینجور می گید وای به حال بقیه ، اینجا پایتخته وضعیتش اینه ...
مامور الف گفت :نه منظورش این نبود حاج خانم !
برگه گزارش و آورد تا بنویسه.
جای خالی کامپیوتر و که دید گفت دزده پدرو مادر دار بوده سیم و نبریده 
گفتم یعنی دزد بی پدرو مادرم داریم ؟! گفت بله 
پس این یکی شیر مادرش حلال بوده ! بنده خدا دزده با پدرو مادر زحمت افتادن ! 
فامیل نزدیک پرسید به لحاظ قانونی روزی چند بار گشت میاد تو این خیابونا من که تو این چند سال کم دیدم 
مامور الف گفت به گشت نیست آقا . اگه من بگم 25 روز پیش کامپیوتر ماشین خودمو بردن چی ! 
چی کامپیوتر ماشین خودتونم بردن ؟! 
بله . هفت روز اسیر بودم  حقوق یک ماه و یک جا دادم کامپیوتر ماشین دست دوم گرفتم کی گفته یکساعت و نیم ،کار ده دقیقه است دزدا رو  پژو 206 کار کردن نقطه ضعفشو پیدا کردن من فقط 2 ساعت ماشینم جلو چشمم نبود
به به ! وای به روزی که...
چقدربابتش دادید ؟یک و دویست . 
گفتم آقا به نظرتون با این وضعیت میشه کار فرهنگی انجام داد ؟ 
نمی دونم چرا سوال به این سختی رو ازین بنده خدا پرسیدم که دزد بهش زده ؟ 
غصه ی کی رو بخوریم حالا ؟!
ماموری که اومده حق ما رو بگیره خودش مالباخته است ! 
به خاطر آوردم پارسال دزدهای محترم در تهران منزل معاون سیاسی امنیتی یکی از استان ها رو خالی کردند! اونم با در ضد سرقت و دوربین و ...! طلا و جواهرو لب تاپ و خلاصه دزدهای قمه به دست 3 طبقه رو جارو کرده بودن .تازه خدا رو شکر می کردن که خونه نبودن که اگربودن کشته می شدن ! 
خدایا مصبت و شکر لطف داری به خدا شرمنده کردی منو 
مامو رالف ادامه داد  قبول دارم تا  امنیت نباشه نمیشه کار فرهنگی انجام داد ...با هزار بدبختی شماره چند تا واسطه رو گرفتیم قول گرفتن که لوشون ندیم با پرادو برای ما کامپیوتر آوردن و پول و گرفتن. اینا ی باندن . 
پارسال کامپیوتر 250 هزار تومن بود قیمت ماشین که بالا رفت کامپیوتر شد 1200000تومن دزد به جای ضبط و لاستیک و جک و ... خودشو به زحمت نمیندازه کامپیوترو می بره 
خوب آقای الف تکلیف ما مردم چیه ؟ 
خانم نباید فقط از نیروی انتظامی توقع داشته باشید حداقل 20 سازمان باید کمک کنن ولی کاری نمی کنن فقط از ما توقع دارین 
اگر بعضی مسایل و بگم شب خوابتون نمی بره ما دزد و می گیریم سه ماهه دیگه با تجربه ی بیشتر آزاد میشه 
گفتم یعنی دزد محله ها رو نمی شناسید ؟ 
گفت ببینید دزد این محله میره ی محل دیگه نمیاد تو محل خودش . محافظ کامپیوتر هم تاخیر اندازه والا راه چاره نیست . 
چند سال پیش در آلمان مارک خاصی از ماشین گرون شد و دزدها آیینه ی ماشین ها رو باز می کردن و کمپانی خودرو که داشت ضرر می دادانقدر آیینه ی ماشن تولید کرد که قیمت آیینه ارزون شد و برای دزد صرف نداشت و یک بحران حل شد .
یعنی  الان ما باید از تولید کنندگان خودرو توقع داشته باشیم فکری به حال ما مستضعفین مورد ظلم واقع شده کنند 
فامیل نزدیک از مامور الف چند تا آدرس گرفت برای تهیه کامپیوتر دست دوم  
مامور الف در حال کامل کردن گزارش گفت باید برید مکانیکی یک شلنگ زیر کاپوت نصب می کنن که دیگه به این راحتی کاپوت ماشین باز نمیشه 
محافظ های جدید رو جوش می دن بدون پیچ که سخت تر باز میشه ولی چاره کار پارکینگه 
این نقطه ضعف پژو 206 اگر خودم می دونستم دو ماه پیش نمی خریدم الان چشم از ماشینم بر نمی دارم 
من و فامیل های نزدیک و بقیه مبهوت به هم نگاه می کردیم 
مامور سفید رو که می گفت حقوقش کمه روی حرف زدن نداشت رفت سوار ماشین شد 
مامور الف وقتی که می رفت سوار بشه گفت بد نیست آگاهی بیستم ی سری بزنید شاید فرجی بشه 

  • منصوره صامتی

تفاوت عشق و ازدواج

منصوره صامتی |

یک روز پدربزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی که بسیار گرون قیمت بود و با ارزش. وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه، مال خود خودته و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده. من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم.
چند روز بعدش به من گفت: «کتابت رو خوندی؟»
گفتم: «نه،» وقتی ازم پرسید چرا، گفتم: «گذاشتم سر فرصت بخونمش،» لبخندی زد و رفت. همون روز عصر با یک کپی از روزنامه همون زمان که تنها نشریه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روی میز. من داشتم نگاهی بهش مینداختم که گفت این مال من نیست امانته باید ببرمش. به محض گفتن این حرف شروع کردم با اشتیاق تمام صفحه هاش رو ورق زدن و سعی میکردم از هر صفحه ای حداقل یک مطلب رو بخونم. در آخرین لحظه که پدر بزرگ میخواست از خونه بره بیرون تقریبا به زور اون روزنامه رو کشید از دستم بیرون و رفت.
فقط چند روز طول کشید که اومد پیشم و گفت ازدواج و عشق مثل اون کتاب و روزنامه می مونه. ازدواج اطمینان برات درست می کنه که این زن یا مرد مال تو هستش، مال خود خودت، اون موقع هست که فکر می کنی همیشه وقت داری بهش محبت کنی، همیشه وقت هست که دلش رو به دست بیاری، همیشه می تونی شام دعوتش کنی، اگر الان یادت رفت یک شاخه گل به عنوان هدیه بهش بدی، حتما در فرصت بعدی این کارو می کنی حتی اگر هر چقدر اون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفیس و قیمتی. اما وقتی که این باور در تو نیست که این آدم مال توئه و هر لحظه فکر می کنی که خوب این که تعهدی نداره و می تونه به راحتی دل بکنه و بره، مثل یه شیء با ارزش ازش نگهداری می کنی و همیشه ولع داری که تا جایی که ممکنه ازش لذت ببری، شاید فردا دیگه مال تو نباشه، درست مثل اون روزنامه حتی اگر هم هیچ ارزش و قیمتی نداشته باشه و این تفاوت عشق است با ازدواج.

  • منصوره صامتی


با توجه به شرایط سیاسی جهان امروز بی تردید تنها راه  رسیدن به آبادانی ایجاد امنیت است و ایجاد امنیت در مقابل دشمنان دژخیم تنها با  مقاومت حاصل خواهد شد  مقاومت در مقابل تهدیدهای تحریم  و تهدید جنگ .

در این مستند رادیویی به برخی سخنان مقام معظم رهبری و حجه الاسلام پناهیان در خصوص ایستادگی و مقاومت در مقابل دشمن پرداخته شده است و بجاست که نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری نیز به این مطلب توجه بفرمایند که با روحیه ی سازشکاری و مسامحه با دشمنان نمی توان امنیت ایجاد کرد ما باید به سمت الگویی حرکت کنیم که دشمن از ما نا امید شود.

we stand up to the end

شما را به شنیدن این مستند رادیویی دعوت می کنم:

دریافت

خداوند در قرآن به ذکر خداوند برای آرامش قلبها اشاره می کند و  در حالی که شیطان انسان را به امنیت کاذب دلخوش می کند و دلخوش کردن به امنیت کاذب به غفلت ازرنج ها تلخی ها و سختی ها و در نهایت شکست می انجامد.

برخی می گویند وقتی به حقیقت می اندیشیم نا آرام می شویم! در پاسخ باید گفت با یاد خداوند آرام باشید و نه با غفلت از حقیقت .امروز تنها راه مقاومت و تامین امنیت از راه ترساندن دشمن پدید می آید و نه از راه دیگرزمانی که دشکن از ما ناامید شد  از صدا و سیما باید انتقاد کرد که چرا  مشکلات  مردم سوریه و عراق را به درستی برای مردم ایران توضیح نمی دهد .

دشمن مردم ایران نسبت به گذشته بسیار وحشی شده است چرا که می خواهد نفوذ ایران را در منطقه کاهش بدهد.امنیت ایران تنها از راه مقاومت و ایستادگی و  از بین بردن تهدیدهای دشمن شناخت حقیقت تامین خواهد شد .این آقایون نامزدها بگویند چگونه می خواهند دشمن را بترسانند ؟

و سخنان حجت الاسلام پناهیان در حالی مطرح می شود که حضرت آیه الله خامنه ای رهبری معظم در ابتدای سال حماسه ی سیاسی و اقتصادی اینگونه می فرمایند:

ما ملتی نیستیم بنشینیم تماشا کنیم قدرت های پوشالی مادی که از درون پوسیده و موریانه خورده اند ملت استوار و پولادین  ایران را تهدید کنند ما در مقابل تهدید، تهدید می کنیم.

گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی ما را تهدید هم می کنند تهدید به حمله ی نظامی می کنند  اما به نظرم خودشان هم می دانند که اگر قلمی از آنان سر بزند جمهوری اسلامی تل آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.

 

ما در مقابل غرب باید قدرت استقامت خود را اثبات کنیم و ما تنها ابزاری که داریم مقاومت است هیچ ابزار دیگری هم نداریم  اگر به سمتی برویم که دشمن از ما نا امید شود راحت تر زندگی خواهیم کرد .

 آبادانی تنها در صورت نا امید شدن دشمن از ما پدید می آید وقتی دشمن ناامید شود کوتاه خواهد آمد وقتی امیدوار شود فشار می آورد خود شان صریحا می گویند آنقدر تحریم می کنیم آنقدر فشار می آوریم تا کوتاه بیایند چه کسانی کوتاه بیایند مردم کوچه و بازار؟  آنها که می دانند مردم کوچه و بازار کوتاه نمی آیند آنها دلخوش دارند به برخی سیاستمدارانی که زمینه ی سازش و کوتاه آمدن در وجودشان هست.

در داخل کشور ما مجموعه های سیاسی هستند که تحلیلشان این است  می گویند  وقتی طرف چهره ی سگی از خودش نشان می دهد  عقب نشینی کنید !عقب نشینی را شما قبول دارید؟

یا نه معتقید که هرگونه عقب نشینی دشمن را تشجیع می کند  به مجردی که دیدند با اخم شما می ترسید می گویند اخم کنید که علاح اینها اخم است به مجردی که دیدند تهدید به کتک یا خود کتک ما را به عقب نشینی وادار می کند می گویند بیشتر بزن باخره تسلیم می شوند محاسبات دنیا این است .

رهبری با دور اندیشی خویش  و با ادبیات مقاومت دشمن را از ایران اسلامی  مایوس می کنند و این برای ما امنیت می آورد.

بعد از امنیت و اقتدار آبادانی ایجاد خواهد شد .

نعمت امنیت را چه کسی قدر می داند کسی که دشمن را ببیند باید از صدا و سیما بخواهیم که وضعیت  سوریه را نشان دهد دشمن را به ما نشان دهد چرا مستند سازان وارد سوریه نمی شوند تا درد مردمی را که به خاطر وفاداری به انقلاب اسلامی ایران کشته می شوند را نشان دهند  چرا باید در امنیت کاذب به سر ببریم؟

دشمن آنقدر وحشی شده است که به سوریه نرم مقابله مقابل جریان استکبار و اسراییل را هم نمی تواند تحمل کند!

دشمن ما هزار برابر وحشی تر شده است قبلا دشمن انقدر نابودی خودش را و انقدر  قدرت ما را نمی دید خام نشوید   چرا برخی احمقانه در خصوص سیاست خارجه صحبت می کنند  و تصور می کنند مردم نمی فهمند !

بگذارید مردم بدانند ما زندگی برده وار نمی خواهیم مردم باید خبر داشته باشند که اگر مردم سوریه در مقابل دشمن مقاومت نکنند فردا نوبت کشور ماست .

برخی می گویند نگویید مردم نگران می شوند چرا نباید بگوییم یعنی چی مردم نگران می شوند ؟! مردم ما خیلی بزرگتر از این حرفها هستند وقتی نگران شدند اتکا می کنند به خدا نگرانی شان برطرف می شود اتکا می کنند  به انقلاب اسلامی اتکا می کنند به سپاه و بسیج وولایت و اقتدار جمهوری اسلامی نگرانیشان بر طرف می شود.

امیر مومنان(ع) فرمودند هر جماعتی که در داخل خانه ی خودشان مورد تهاجم دشمن قرار می گیرند غفلت کنند که دشمن دارد می آید قطعا شکست خواهند خوردمغلوب خواهند شد ،

                                دشمن را از دور باید دید دشمن را از دورباید شناخت

 

  • منصوره صامتی