منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۲۸ مطلب با موضوع «فرهنگی هنری» ثبت شده است

تو یادم دادی عاشقی مو

منصوره صامتی |



  • منصوره صامتی

تا تو رو دارم حس می کنم دنیا تو دستامه

وقتی که عشقت مثل نفس همیشه همرامه

دیگه باور کن که بودنت تموم دنیامه

                                                        به تو نزدیکم وقتی که تنها زیر بارونم



خیلی دلتنگم تو این روزایی که پریشونم

چجوری بگم خدا جون از تو ممنونم

“ممنونم واسه این زندگی و هوای تازه

وسه هر چی که من و یاد تو می ندازه

واسه امروز که نمی زاری تموم شه

من تو رو دوست دارم بی حد و اندازه

  • منصوره صامتی

بعضی ها خودشون مچ خودشون رو می گیرن اسمش رو میزارن مدیریت ! 

بعضی ها خودشون پرچم خودشون رو می برن بالا که یعنی ما هم بعععععععله ! 

بعضی ها خودشون محصول  تولید می کنن ، خودشون انتشار محصول و ممنوع می کنن ! 

بعضی ها چه زحمتی می کشن برای ماله کشی رو افتضاحات فراموش نشدنیه 10 ساله! 

 بعضی ها چه احمقانه رو گل  آفسایدی با کف و هورا یادگاری می نویسن! 

بعضی ها چه احمقانه دیگران را احمق فرض می کنن ! 

بعضی ها چه بدبختانه مثل بوق در گل فرو رفته ان! 

بعضی ها چه بی شرمانه بیت المال را چند باره بر باد می دن؟!

یکی هم نیست به بعضی ها و برخی ها بگه بابا جمع کنین این سفره خانه ی هزار اجنبی را ! 

.

.

.

این همه دورویی و تزویر سبب حالت تهوع است مرد هنرمند ! 

  • منصوره صامتی

 در حالی که یکی از ارکان حقوق بشر ،حقوق فرهنگی اجتماعی است که در شورای امنیت نیز به رسمیت شناخته شده و احترام به اصول و عقاید مذهبی را از اصول تکریم بشریت می داند هویت و اصالت ملی و مذهبی ایرانیان در مجامع بین المللی به دست بازیگران و اهالی سینما به سخره گرفته می شود . اگرچه موضوع دهن کجی سینماگران به مبانی ارزشی ملی در ابعاد مختلف قابل بررسی و واکاوی است ،  بجاست توجه  مسئولین امر را به پرسش های زیر جلب کرد که
 این به اصطلاح  هنرمندان در قبال امتیازات معنوی و مادی که در ارتباط و تعامل با جامعه ی اسلامی به دست می آورند چه افتخارات و امتیازاتی برای خاستگاه ارزشی ملیت خویش ایجاد کرده اند  ؟

آیا انقلاب اسلامی بنا شد تا بستر پرورش و بالندگی هنرمندان تهی از سطحی ترین آداب اسلامی و ایرانی باشد ؟!

 



در همه ی کشورهای جهان ضوابط خاصی برای حمایت از هنرمندان وجود دارد که احترام به ارزش های ملی در برون مرز و فرا مرز کمترین سطح از توقعات ملی است، در ایران چه قوانین الزام آوری حافظ منافع ملیاز سوی  هنرمندان است؟
در صورت تخطی از قوانین حافظ فرهنگ و ارزش های ملی - مذهبی از سوی هنرمندان چه محرومیت هایی شامل حال ایشان خواهد بود ؟

در کدام کشور و ملیت هنرمند هنجار شکن اجازه ی فعالیت دارد؟


اگرچه پرسش های فراوانی در این بخش قابل طرح است توجه به این پیشنهاد هم خالی از لطف نیست ، پیشنهاد می گردد برای هنرمندانی که به عنوان شخصیتی حقوقی از سوی جامعه ی ایرانی قصد سفر به فرامرز را دارند کلاس های توجیهی با اساتید برجسته اخلاق  برگزار گردد و اصول و مبانی سفر  و تعامل با دیگران و نوع پوشش و ادبیات به کارگرفته شده از سوی هنرمندان بارها یادآوری شود
چرا که به نظر می رسد برخی هنرمندان آنقدر به خبرسازی در سطح رسانه ها و شهرت بیشتر، آن هم به هر طریقی می اندیشند که فرصتی برای تفکردر خصوص خاستگاه و اصالت ملی خویش را ندارند تا جایی که در سطحی ترین روابط انسانی نیز تهی از فرهنگ خویش در فرهنگ مقابل هضم می شوند !!!


تا مسئولین عزیز در میان بحث های سیاسی خویش که به طور معمول تهی از دغدغه مندی های فرهنگی ارزشی و ملی است به پرسش های بالا می اندیشند توجه مخاطبان عزیز را به مثال های زیر جلب مبی کنم، قضاوت با شما عمل به ارزش های دینی و ملی تکریم و احترام به هویت است یا توهین؟
   به نقل از کتاب "قدم کلیک هایتان بر روی چشم" نوشته ی محمدرضا زائری ، در ارتباط با همین موضوع ، دو خاطره از امام موسی صدر را می خوانیم .

 هنوز دستم روی سینه ام مانده است !

دکتر حسین کنعان در کتابش به نام "الامام موسی الصدر ، قدر و دوور" می گوید : امام موسی صدر برایم تعریف کرد که وقتی من حدودا نوزده سال داشتم ، پدرم ( آیت الله صدر ، مرجع بزرگ تقلید ) نامه ای برای نخست وزیر وقت نوشتند و قرار شد ، من نامه را ببرم و تحویل بدهم ؛ لذا صبح زود از قم راه افتادم و به تهران آمدم . به محل زندگی او که منزلی باشکوه بود مراجعه کردم . مرا به سالن طبقه اول راهنمایی کردند . نشستم و به تماشای در و دیوار مشغول شدم . آن فضا و محیط متفاوت و شیک و باشکوه ، با تابلو نقاشی ها و وسایل تزئینی و مجلل ، برای من که از یک خانه ی ساده طلبگی آمده بودم ، خیلی تازگی داشت و غرق در تفکر در این فاصله فرهنگی و اجتماعی بودم . درهمین حال متوجه دختری جوان شدم که درانتهای سالن مشغول نواختن پیانو بود و من تا آن هنگام صدای این ساز را نشنیده بودم . نشسته بودم و با تعجب به آن گوش می کردم که آن دختر متوجه حضور من شد . برخاست و به طرف من آمد و دستش را به طرفم دراز کرد . من دستم را روی سینه ام گذاشتم و سلام او را پاسخ دادم . دکتر کنعان می گوید : در اینجا امام موسی صدر خندید و به مزاح گفت 《هنوز دستم روی سینه ام مانده است ! 》 جالب این جاست که این فرهنگ و راه حل ستودنی که شاید منشاء آن هم ایشان باشند ، الان در لبنان و بسیاری از جوامع دیگر کاملا رواج یافته است .

 می خواهید نجس نشوید ؟!

دانشمند فاضل و نویسنده ی اندیشمند استاد سیدعباس نورالدین نقل می کرد : روزی امام موسی صدر در یک کلیسا سخنرانی بسیار موثر و جذابی ایراد فرمود و همه را مجذوب کرد . اواخر سخنرانی ، خانمی جوان و زیبا ، که از توفیق عالمی مسلمان ، بسیار دلخور شده بود به دوستانش گفت : من می دانم چطور حالش را بگیرم و ضایعش کنم ! و بلافاصله پس از سخنرانی درحالی که همه را متوجه خود کرده بود ، جلو رفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد . ایشان دستش را طبق عادت روی سینه گذاشتند . او هم که منتظر همین بود ، پرسید : می خواهید نجس نشوید ؟! ( درواقع این خانم جوان ، به موضوعی اشاره کرده اند که محل سوءتفاهم خانم هاست و شبهه ی دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس دانستن غیرمسلمانان است . ) اما ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند 《 بل لا ، حافظ علی طهارتک》 بلکه برعکس ، تو آنقدر باارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی ، حریم قدسی و پاک و منزه زنانه ات را می آلاید . این جواب حکیمانه ، عارفانه ، عمیق و هوشمندانه ی آن دردانه ی دهر ، نه فقط توطئه او را خنثی کرد ، بلکه برعکس شد و جمعیت بیشتری به وجد آمدند و به ایشان که همواره محبوب قلب ها بودند ، موجب شد ارادت بیشتری پیدا کنند ...

 "یوسف گمگشته باز آید به کنعان ، غم مخور"

 حالا دست ندادن دختر مسلمان با وزیر امور خارجه فرانسه را داشته باشید که در زمان خود ، سروصدای زیادی در رسانه های خبری غرب داشت . ماجرا ازاین قرار است که وزیر امور خارجه فرانسه در زمان تصدی وزارتخانه متبوع خود به کشورهای عربی سفر می کند . در یکی از همین سفرها در حال بازدید از دانشجویان دانشگاه سوربن فرانسه در ابوظبی امارات بود که اتفاق جالبی می افتد . به نقل از لوران فابیوس ، در این دیدار ، وزیر امور خارجه ، مطابق آداب و رسوم [غلط] اروپا ئیان قصد داشت با یکی از دانشجویان محجبه ی این دانشگاه ، دست بدهد که با امتناع وی ، لبخند تلخی از روی شرمساری زده و مجبور به عقب کشیدن دستش می شود . این بانوی مسلمان ، فقط با دادن لبخند ، جواب دست بلند کردن وزیر یک کشوری که یکی از کشورهای مهم و تاثیرگذار در معادلات امروز دنیا می باشد ، آن هم در دانشگاهی که متعلق به کشور همان شخص است را چنین با حفظ عزت و شرافت و کرامت انسانی خود می دهد .

 

 

دست ندادن دختر محجبه به وزیر فرانسه

دست ندادن ورزشکار ایرانی به همسر شاهزاده انگلیسی
متاسفانه ورزشکاران ما همیشه در عرصه های بین اللملی مورد آزار واذیت قرار میگیرند آنان را در شرایط نا متعادل قرار میدهند.

مهرداد کرم‌زاده پرتابگر دیسک ایران که در مسابقات پارالمپیک لندن مدال نقره گرفت در هنگام دریافت مدال، از دست دادن با "کیت مدیلتون" همسر شاهزاده ویلیام عروس ملکه بریتانیا خودداری کرد.
کرم زاده برای نشان دادن خودداری از دست دادن با مدیلتون، در هنگام دریافت مدال، در ابتدا دست ها را در پشت کمر قرار داد و سپس دست هایش را به نشانه تشکر و احترام، بر روی سینه اش گذاشت.

 

سخنگوی کاخ پادشاهی بریتانیادر این باره گفت: بسیاری از ورزشکاران مرد از کشورهای اسلامی به دلایل فرهنگی و دینی با زنان (نامحرم) دست نمی دهند.

 

از این دست نمونه های افتخار آمیز از رفتارهای صحیح سفرای سرزمین عزیزمان ایران فراوان است انسانهایی که اصالت خویش را در تهی شدن از فرهنگ و تمدن خویش جستجو نمی کنند و افتخار آفرینی آنها نه در موضوعات خیالی فیلم ها به سبک بازیگری بی اطلاع که هر نقشی را به او می دهند به بازی می پردازد ، بلکه در زندگی واقعی و نبرد بین اصالت و مسخ شده گی  معنا می گیرد . بی تردید انسان اصیل در همه ی مکاتب و در همه ی رسانه ها مورد تکریم و احترام حقیقی است .
 
 
 
  • منصوره صامتی

ورود بانوان ممنوع

منصوره صامتی |
وارد فضای اندرونی شدم تنها صدای آواز پرنده ها شنیده می شد .
هنوز جستجو های کنجکاوانه ام تمام نشده بود که متوجه شدم ورود بانوان ممنوع است !

 این تصاویر خاطرات ساکت من از حوزه ی علمیه ی امام خمینی کاشان هستند .






بخشی از بنای حوزه در حال تعمیر بود و این تصویر متعلق به فضای بیرونی و مقابل حوزه است که به خوبی قدمت آن مشخص است بعد از حوزه به بازار قدیمی کاشان رفتیم...

  • منصوره صامتی

 در طول 10 سال مدیریت بر سازمان صداوسیما  عزت الله ضرغامی با هیچ رسانه‌ی منتقدی مصاحبه نکرده است و به هیچکدام از انتقادات وارده به مدیریتش بر بزرگترین دستگاه فرهنگی نظام اسلامی پاسخی نداده و هراز چند گاهی هم خبر از منتقدانی است که ممنوع التصویر و یا ممنوع الکار می شوند ! اما در دو- سه مصاحبه تشریفاتی و غیرچالشی هم که در طول این سال‌ها داشته صحبت‌هایی را بیان کرده است که خود بهانه‌ای برای بحث و گفت‌و‌گوی بیشتر منتقدان و طرفداران مدیریت او شده است.

یکی مصاحبه سال 90 ایشان

که اولین مصاحبه جناب ضرغامی بعد از گذشت هفت سال از ریاست‌شان بر صداوسیما انجام می‌شد و در اوج انتقادات به عملکرد ضعیف‌شان در مدیریت رسانهٔ ملی خود را «مجتهد رسانه‌ای» نامید و بزرگ‌ترین مشکل خروجی‌های تحت امرشان را تا سطح آرایش بازیگران زن تقلیل دادند و در یک اظهار نظر جالب اعلام کردند که آن‌هم به خاطر مشکل گیرنده‌هاست نه رسانهٔ ملی!

 

 یکی دیگر مصاحبه‌ای که تیرماه 91 در هفته‌نامه مثلث منتشر شد و بیشتر به یک گفت‌و‌گوی تبلیغاتی انتخاباتی شباهت داشت تا یک مصاحبهٔ واقعی و بدون سوالات از پیش تعیین شده با یکی از مهم‌ترین مدیران جمهوری اسلامی.

 

 
 دراین میان مصاحبه ی سوم قابل توجه است .گفت‌و‌گوی کوتاهی که در«خانه ملت» انجام داده است .
رئیس رسانه‌ی ملی در این مصاحبه در پاسخ به این سوال که «بیشترین مشکلی که در دوره مدیریت‌تان با آن روبرو بودید چه چیزی بود؟» گفته است که:
 «حق مردم است که وقتی انقلاب کرده‌اند سیمای جمهوری اسلامی را ببینند و بتوانند سیمای این انقلاب را در برنامه‌های رسانه ملی‌شان پیگیری کنند ولی در مواردی این اتفاق نمی‌افتد دلیل آن هم مشکلات اعتباری است، سال قبل بودجه اعتباری صدا وسیما 150 میلیارد تومان در قانون دیده شد که بسیار کمتر از انتظارات ما بوده حال اینکه یک ریال از این بودجه نیز پرداخت نشده است، امسال در 6 ماه اول یک ریال از بودجه عمرانی ما داده نشد، پس چگونه می توانیم در صدا و سیما توسعه ایجاد کنیم.»
 
 
در چند سال گذشته همواره مهم‌ترین انتقاد فعالان فرهنگی جبهه انقلاب به مدیریت جناب ضرغامی و معاونانش در رسانه‌ی ملی این بوده است که برنامه‌های رادیو و تلویزیون ایران بازتاب‌دهنده‌ی تصویر واقعی انقلاب و نظام اسلامی نیستند و درچارچوب‌ اصول استراتژیک جمهوری اسلامی و همچنین بر اساس باورها، عقاید و سبک زندگی قاطبه مردم حرکت نمی‌کنند.
 
حالا جناب ضرغامی در پاسخ به بیشمار انتقاداتی که به رویکردهای غلط محتوایی خروجی‌های چند سال اخیر رسانه‌ی ملی مطرح شده است-که مطرح کردن دوباره‌ی آنفرصت فراوانی می‌خواهد و این مطلب کفاف آن را نمی‌دهد- با دادن یک ادرس غلط همه چیز را گردن نبود بودجه انداخته‌اند و گفته‌اند که: «حق مردم است که وقتی انقلاب کرده‌اند سیمای جمهوری اسلامی را ببینند و بتوانند سیمای این انقلاب را در برنامه‌های رسانه ملی‌شان پیگیری کنند ولی در مواردی این اتفاق نمی‌افتد دلیل آن هم مشکلات اعتباری است. سال قبل بودجه اعتباری صدا وسیما 150 میلیارد تومان در قانون دیده شد که بسیار کمتر از انتظارات ما بوده حال اینکه یک ریال از این بودجه نیز پرداخت نشده است»
 
این یعنی اینکه باید بپذیریم اگر مهندس ضرغامی بودجه‌ی بیشتری داشتند حتما ما شاهد رسانه‌ی انقلابی‌تری بودیم، و اصلا هم نباید این پرسش در ذهن‌مان شکل بگیرد که خب بودجه سازمان صداوسیما یکسال پرداخت نشده پس دلیل «انقلابی نبودن» رسانه‌ی تحت امر جناب ضرغامی در 9 سال قبل چیست؟
 یا اینکه مگر جناب ضرغامی با همین بودجه‌ای که در اختیار دارند چه برنامه‌ای در راستای چارچوب‌های اصلی جمهوری اسلامی ساخته‌اند که بخواهند با افزایش بودجه گسترش‌ش دهند؟ از کجا معلوم با زیاد شدن بودجه سازمان به جای ساخت یک سریال «پژمان» و «ساختمان پزشکان» و «راستش را بگو» و آثاری مثل «یک خانواده محترم» شاهد چندین «ساختمان پزشکان» و .......نبودیم؟
 
نکته‌ی مهم در آخرین مصاحبه ی رئیس رسانه‌ی ملی این است که ایشان دانسته یا ندانسته دارند مشکل «مدیریت نیروی انسانی» در سازمان تحت امرشان را به مشکل «مدیریت عمرانی و توسعه زیربنایی سازمان» تقلیل می‌دهند و این را هم می‌اندازند تقصیر نبود بودجه!
 اما مگر مشکل صداوسیما این است؟
یکی از مهمترین مشکلات صداوسیما مشکل مدیریت غلط در نیروی انسانی‌ست. این مدیریت غلط نیروی انسانی یعنی چه؟ یعنی اینکه مدیران ارشد صداوسیما هنرمندان و برنامه‌سازان معتقد و متعهد را از چرخه‌ی برنامه‌سازی رسانه‌ی ملی حذف و تمام آنتن را یکسره تقدیم حلقه‌ی بسته‌ای از هنرمندان و برنامه‌سازانی کرده‌اند که اساسا با قدرمطلق اعتقادات قاطبه‌ی مردم زاویه دارند و واضح است که خروجی آن‌ها ربطی به اصول اساسی جمهوری اسلامی نخواهد داشت.
 
این چه ربطی به کم یا زیاد بودن بودجه دارد؟!
 شما به عنوان مدیر یک مجموعه‌ی هنری/رسانه‌ای در هر لحظه از زمان می‌توانید ساخت برنامه‌هایتان را یا دست نیروهای معتقد به انقلاب بسپارید یا دست شبه‌روشنفکران غرب‌زده. وقتی مدیری همین مقدار بودجه را هم-در اوضاعی که به قول خود دوستان در بدترین شرایط مالی سازمان به سر می‌بریم- برای ساخت سریال‌ های خاص خرج می‌کند خب معلوم است که در صورت زیاد شدن بودجه هم همین مسیر را ادامه خواهد داد. تازه اگر بگذریم از ادعای کمبود بودجه و اضافه کردن هر روزه‌ی شبکه‌های بی‌مخاطب.
 
با این اوصاف ظاهرا جناب ضرغامیحتی در این روزهای  پایان دوره‌ی مدیریت‌شان بر بزرگترین دستگاه فرهنگ‌ساز نظام اسلامی هم نمی‌خواهند اشتباهات‌شان را بپذیرند و حتی برای یک‌بار هم که شده در یک مصاحبه غیرفرمالیته جلوی رسانه‌های منتقد از مدیریت خود دفاع کنند. البته ایشان باید بدانند که با این  موضگیری‌ ها چیزی عوض نخواهد شد،بی تردید مخاطبان رسانه‌ی ملی خود بهترین ناظران برای ارزیابی خروجی‌های رادیو و تلویزیون ایران‌ هستند و خود نیز کاملا تشخیص می‌دهند که افت فنی و محتوایی این برنامه‌ها حاصل کمبود بودجه است یا چیز دیگر!
و صد البته بیش از هر زمان دیگر بایستی از دستگاه های نظارتی بر رسانه ی ملی  من جمله شورای نظارت بر صدا و سیما جویای چگونگی نظارت بر عملکرد صدا و سیما شد که این چنین هزینه های میلیاردی را بر کیان فرهنگی جامعه ی اسلامی و بیت المال آن تحمیل کرده است  و خبری هم از نظارت و انتشار گزارش عملکرد شفاف با اعمال بی طرفی از سویدستگاه های نظارتی نیست.


 

  • منصوره صامتی

پاطوقی به رنگ اصالت

منصوره صامتی |

مکانی دنج و خلوت برای چند دقیقه فراموش کردن همه ی مشغله ها و دوباره شروع کردن 
اینجا وسط همین شهر شلوغ شما رو به اصالت ایرانی دعوت می کند 
چقدر خوبه که  اینجا رو به دوستانم معرفی کنم تا عزیزانم نیز این فضا را تجربه کنند
کله جوش اصیل ایرانی با کشک و پیاز داغ فراوون . همراه با یک دمنوش ایرانی
با هزینه ای باور نکردنی!
 

تهران .میدان انقلاب  خیابان جمالزاده ی شمالی . پلاک 201 به پاطوق خوش آمدید !   
چه قدر اعتماد به نفس می خواد به انسان هزاره ی سوم پیتزا چشیده ی استیک خورده یک فهرست از غذاهای فراموش شده ی ایرانی رو بدیم تا یکی رو انتخاب کنه !
عدسی.نرگسی.اشکنه.کله جوش...
  • منصوره صامتی

دارابی مچکریم !

منصوره صامتی |

آروم نداره قلب من دلم ی گوله آتیشه    اگر نباشی پیش من دلم یه پروانه میشه ...

.

.

.

مبادا تو دیگه تنهاش بذاری تک و تنها تو این دنیاش بزاری            دل مسافری که باز دوباره هوای دیدن گلشو داره ...


شبکه های تلویزیونی رو مرور می کردم که یکدفعه یک موسیقی کاملا خاص شنیدم...

نام شبکه ،نسیم ، نام برنامه ،رادیو هفت  خواننده ی جوان رو هم نمی شناسم. یک موسیقی کاملا ریتمیک که به راحتی میشه در مجلس عروسی ازش استفاده کرد تا کمر حضار حالی ببرند و تن عزیزان از خستگی در آید ! خلاصه همینطور که این ترانه و موسیقی هیجان انگیز که یک کپی ناب از ترانه ی لوس آنجلسی است   گوش ما را نوازش می داد و حال ما را دگرگون می ساخت که همچین ریتم از گوش وارد شده و از قلوه ی سمت چپ خارج و حرکات مارپیچی این انرژی جنبشی این موسیقی در بدن ما  دائم از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شد که نگو و نپرس !... به فکر فرو رفتم...

از وقتی جناب دارابی تشریف آوردن صدا و سیما به طور کلی دامنه ی تفریح و سرگرمی های نسل جوان از طریق شبکه های داخلی بسیار فراوان گشته به حدی که شما می توانید کپی های برابر اصل بوق ... را با طعم اسلامیزه وسس خردل با ولع هرچه بیشتر میل بفرمایید

از مجری های جییییییییییییییییییییییییییییییییییگر هم که نگو نپرس

از همون 3 سال پیش که ایشون قدم رنجه کردن سازمان به جهت تشویق های ایشون همه ی مجریها عزم کردن که دکتر بشن اونم با تسهیلات جناب معاون

انقدر ایشون مجریهارو تشویق کردن که تاا لان کلی مقاله ی علمی پژوهشی از عوامل تولید ISI چاپ شده...

من چی بگم از کلاه های بسیار زیبایی که به نشانه ی احترام به سریال عزیز کلاه پهلوی ها در جامعه مد شده

به یاد خانم های کمر باریک و ترگل ورگل اتوکشیده ی همین سریال افتادم که چطور دلو دین و عقل ایمان مردای خونه رو روانی عشق های اساطیری و چشم و ابروهای شیطون و مشکی می کردن

از تبلیغات نگو که به خاطر گل روی ما مخاطبان بشاش دوستان در سازمان مستقیم روابط دیپلماتیک برقرار کردن با اون ور آبها و گفتن چرا ملت عزیز ما باید فقط تو ماهواره از این چیزای شیک ببینن ؟!  ما میریم براشون تبلیغات خارجکی میاریم  و البته رفتن و کرم حلزون و آوردن الانم که مدتهاست از سازمان بوی کباب میاد هر شبکه می زنی یک منقل کباب براست و دودی به راه انداخته

وای که از برنامه های مفید برای بچه ها چه باید گفت همشون یه پا سوپر من شدن مخصوصا که جمعه ها شوی زنده ی فیتیله رو می بینن و بعد از یه قر کمر حسابی با اشتهای زیاد ناهار میل می کنن و کلی هم دست زدن

.

.

.این همه زحمت برای اعتلای ایران عزیز رو چرا نمی بینیم ؟! رهبری می فرمایند ایران قطب علم منطقه باشد و ما به تلاش عزیزان عوامل تولید این همه خواننده و رقاص  وهنرپیشه ی بالقوه که در 10 ساله آینده می تونن منابع انسانی خوبی  جهت صادرات حتی به کره ی ماه  باشند تربیت کردیم!

  یعنی ما باید انقدر ناسپاسیم که حتی یک تشکر خشک و خالی هم نمی کنیم!

مگر این عزیزان پر تلاش جز پست و مقام و منزلتی بی نان و آب چیز دیگری می خواهند احتمالا همین در آمد بخور و نمیر را هم بین دوستان رده های پایین قسمت می کنند که به تازگی تشریف فرما شدند

.

.

به رسم قدردانی همه  با صدا ی بلند بگید

بعله...

دوستان ولومو زیاد کنن آها!آها!آهان!  همینه ...3، 2، 1


بچه ها مچچچچچچچچچچچچچچچچچچکریم!


  • منصوره صامتی
فرستاده شده در ۱۴ دی ۹۲، ۱۳:۳۸:۰۸ برای مطلب نمایش ویرایش گزینش های سفارشی و دسته گل های ...! )

 سلام خانوم صامتی.خسته نباشید . ببخشید یک سوال داشتم.قول بدید بهم نخندید. من واقعا معنی و مفهوم ازدواج فانتزی رو نمیدونم.میخواستم بدونم به چه نوع ازدواجهایی میگن ازدواج فانتزی؟ چون شما در همین پست در جواب اقای فارسیانی چند بار از ازدواج فانتزی نام بردید و کلا در سایتتون و در چندین پست نقدی رو به این گونه ازدواج داشتید میخواستم بدونم یعنی چه نوع ازدواجی؟ همینجوری داشتم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که شاید منظورتون ازدواجهایی که فقط جهت تولید نسل هست میباشد.درسته؟؟؟؟؟ یا معنی چیز دیگریست؟ لطفا اگه ممکنه معنیش رو به منم بگید. پرسش خوبی مطرح شد بنابراین امیدوارم توضیحات مناسب باشند.

 در واقع مفهوم فانتزی و زندگی در سبک فانتزی یک مفهوم عمیق است که حدود دو قرن است وارد زندگی بشر شده ، ایده‌های جدیدی که ذهن ما را از یکنواختی جدا می‌کنند...قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته می‌شود...اولین فانتزی ها در ادبیات دیده شد ... با ورود رسانه در انواع مختلف از یک کتاب یا عکس گرفته تا یک فیلم، فانتزی ها در زندگی بشر هزاره ی سوم جلوه نمودند اگرچه بسیار محدود و ناچیز وجود داشتند.
 فانتزی در واقع سبکی به دور از ساختارهای شناخته شده است که برای هر حل هر مساله ای راه حلی خیالی ارائه می دهدکه البته مخاطب متوجه فاصله ی راه حل از واقعیت قابل دسترس نمی شود! به ظاهر به بیان خلاقیت اشاره دارد ولی در واقع به تخیلات دامن می زند و مخاطب را از مسیر اصلی زندگی خویش جدا می سازد.



      مادرسیطره ی رسانه هاوفانتزی های آنان برای جذب مخاطب به سر می بریم.

برای روشن شدن این موضوع بهتر است فرآیند تماشای یک فیلم را مرور کنیم و البته باید اندکی به مکانیزم مغز و هوشیاری آگاه باشیم . هنگامی که فیلمی تماشا می کنید به نوعی خود را کاندید نموده اید تا بوسیله ی فضای مجازی که فیلم شما را در آن قرار می دهد هیپنوتیزم شوید هرچه دقت شما بیشتر باشد شما عمیق تر هیپنوتیزم می شوید تا جایی که احساسات شما تحت کنترل فضای فیلم قرار می گیرد ممکن است گریه کنید ، بخندید ، بترسید...حتی ممکن است شنوایی شما تحت تاثیر فیلم از فضای واقعی در کمترین حالت باشد!و تا مدت ها آثار تماشای آن فیلم از لحاظ ذهنی و حتی جسمی همراه شما باشد که  از برخی تاثیرات آن آگاهید ولی از بسیاری اثرات دیگر ناآگاهید.

حتما می پرسید چرا؟
 علم اثبات کرده است که ذهن انسان (ذهن پیچیدگی های خاص خود رادارد که در این مجال فرصت توضیح نیست ) تفاوتی بین واقعیت و اطلاعاتی که شما از یک فضای مجازی در اختیار او قرار می دهید قائل نیست و همه ی آنچه در قالب پیام رسانه ای به ذهن شما داده می شود در ضمیر ناخودآگاه ثبت و اثرات آن بر روی زندگی شما باقی خواهد ماند!  هنگام خواب ذهن به تحلیل داده هایی می پردازد که برای شما مهمتر بوده اند ...
نوع فیلم هایی که برای تماشا انتخاب می کنید و یا کتاب هایی که مطالعه می کنید تعیین کننده هستند بدین معنا که  در طول زمان  ذائقه و نوع نگرش تان را تغییر خواهند داد . خودتان هم  نمی دانید چرا به طور ناگهانی نسبت به مدل خاصی از لباس ،آرایش و به طور کلی سبکی  از زندگی متمایل شده اید فردی که از شنیدن موسیقی خاص دچارکراهت داشت اکنون به شنیدن این نوع از موسیقی عادت دارد!  این تغییرات آنچنان آرام و آهسته از طریق  القائات رسانه در ضمیر ناخود آگاه  شما کاشت می شود که خودتان هم خبر نمی شوید...وصد البته این تاثیر عمیق تنها در ظاهر قضیه خلاصه نمی شود رسانه حتی می تواندطعم ها را به شما تلقین کند چنانچه نوع غذای دلخواهتان را هم تعیین خواهد کرد!
 با این مقدمه به پاسخ پرسش شما می پردازم تصور کنید در یک رسانه ی پر مخاطب همچون رسانه ی ملی برای تشویق جوانان به ازدواج فیلم هایی با این موضوع ساخته شود یعنی پیام اصلی فیلم باید ازدواج باشد یعنی به ذهن مخاطب ازدواج را تلنگر بزند ولی در حاشیه ی این متن چه می گذرد؟ شما پسر و دختری را می بینید که در شرایط ایده آل و یا با ویژگیهای خاص و استثنایی آن هم بسیار غیر طبیعی به دور از ساختارهای فرهنگی و هنجارهای جامعه ی ارزشی ایران با هم آشنا می شوند و در نهایت خوبی و خوشی همه چیز پیش می رود تا آنها با یکدیگر زیر یک سقف بروند ! به ظاهر این دختر و پسر هم که نگاه می کنید یکی چشمان سبز درخشان دارد و آن یکی قد رعنا ، این یکی آفتاب است و آن یکی مهتاب ، این یکی با تویوتا ی کروک سفید آمده و آن یکی با پنت هووس خانه پدری ! این یکی مهندس است آن یکی دکتر، خلاصه همه ی شرایط مهیاست و همه ی دغدغه ی فیلم بوسه ی عشق است ...
 حال آنکه باید از خود پرسید چند درصد جوانان ایرانی به سبک فانتزی اکثر فیلم های رسانه ی ملی باهم ازدواج خواهند کرد ؟شاید برگردان قصه ی فیلم در واقعیت ازدواج که نباشد هیچ کار به دعوای خانوادگی بکشد! باید پرسید که قصه ی فیلم شرح حال چند درصد از جوانان است ؟ این را هم بدانیم که رسانه ها برای جذب مخاطب به خلق فانتزی ها می پردازند ، در اینجا رسانه ی کوچکتری همچون یک وبلاگ هم می تواند مد نظر با شد .
 وقتی رسانه ها به تکرار فانتزی ها و زندگی به سبک فانتزی که همه چیز در آن بر وفق مراد پیش می رود حرف می زنند جوان به جای رفتن به زمین کشاورزی پدرش آن هم با اقلیم ایران که از اساس برای دامداری و کشاورزی مناسب است می رود دانشگاه تا دکتری ! بگیرد و بعد از 30 سال برود پشت میز و برود با دختر فلان کارخانه دار معروف، فلان دختر یکی یکدانه ، فلان دختر پولدار چشم آبی سیمین تن ... ازدواج کند و  وضعیت دختر را  هم شما حدس بزنید.
 دختر و پسر جوان و یا زن و شوهری که واقعیت زندگی خود را با واقعیت مجازی فیلم محک می زنند وقتی به تکرار موضوعی را فانتزی و به دور از حقیقت دریافت می کنند سلایقشان تغییر می کند ناگهان بعد از 15 سال خانمی بدون آنکه بداند واقعا چرا از شوهر قد متوسط که هرشب با بوی گند جوراب به خانه می آید جدا می شود!  در حضور مشاوربه خاطر می آورد که دلش می خواهد شوهرش شبیه فلان هنرپیشه باشد که نقش اصلی فلان فیلم را بازی می کرد و می گوید کلی تلاش کردم و نشد بله نمی شود چرا که شوهر واقعی با شوهر داخل فیلم فرق می کند یکی حقیقی است یکی فانتزی و خیالی .

 به پسر 30 ساله می گوییم چرا ازدواج نمی کنی می گوید هنوز دختر دلخواهم را نیافته ام در حالی که با یک مشاوره متوجه می شویم که تحت تاثیر فانتزی ها به دنبال دختر چشم و ابرو مشکی دردانه ای است که با یک نگاه، مبتلای لبخند معجزه اشف گردد دل ببازد ودین فدا کند! خوب، در دنیای حقیقی جستجو می کند ولی نمی یابد ...
اگر چه پرسش شما نبود ولی در این جا به راحتی می توان فهمید چرا دختر و پسر هایی که قبل از ازدواج اصطلاحا به مدت طولانی دوست بوده اند و به نوعی عاشق و معشوق بعد از ازدواج ناگهان آن حرارت و تپش و التهاب وصال را از دست می دهند؟
 دختران و پسران تحت تاثیر فیلم های ماهواره و برخی فیلم های نامناسب خودی،  فانتزی می شوند بدین معنا که به دختر و یا پسر نگاه می کنی او را کاملا شبیه یک هنرپیشه فیلم و یا حتی انیمیشن می بینی حتی فرم چشم ها آنگونه آرایش شده جراحی زیبایی که جای خود دارد و این دنیای فانتزی مشتریان خاص خود را دارند و این مشتریان که می شوند مثال هایی زنده، برای اجتماع خطرناک هستند چرا که دائم به زن ها و مردهای سالم تلنگر می زنند که اینگونه هم می شود زندگی کرد و حال آنکه آنها در واقع زندگی خیالی دارند که برای افراد سالم و عادی غیر قابل دسترس است .

 زنی 42 ساله تحت تاثیر فیلم های ماهواره با دوست ،26 ساله ی پسر خودش دوست شده رابطه برقرار کرده و حال می خواهد از شوهرش طلاق بگیرد جالب اینکه این خانم به مشاوره هم مراجعه می کند و از حال بد و افسردگی خویش می گوید به او می گوییم این کار اشتباه است به جز گرفتاری های معنوی و گناهی که انجام شده فاصله ی زندگی شما و این پسر بسیار زیاد است و شما دچار مشکل خواهید شد ... می گوید این حرفها را فقط در ایران می زنند ببینید الان در فلان سریال ماهواره ای خانم 50 ساله با یک پسر 30 ساله رابطه داشت عاشق شدند بعد هم از شوهرش جدا شد و با این پسر ازدواج کرد الان هم زندگی خوبی دارند!!! توجه کنیم که مخاطب ما یک دختر نوجوان نیست یک زن 42 ساله با سالها تجربه ی زندگی است !

رسانه ای که غرب تعریف کرد تنها به دنبال مخاطب است به دنبال ثروت است به دنبال در اختیار گرفتن ذهن هاست  برایش فرق ندارد یک دختر روستایی در علی آباد کتول باشد یا پیرمردی 70 ساله در سیدنی...
 و اما راه چاره چیست ؟

 موجز و مختصر بگویم انسان های صاحب اندیشه در دنیای واقعی زندگی می کنند و فاصله ی تصویر مجازی و حقیقی از زندگی را تمییز می دهند به همین جهت آسیب پذیری بسیار اندکی خواهند داشت. مطلب در این زمینه فراوان است ولی چه کنیم که در محدوده ی مکان و زمان محصوریم ! پرسش شما در واقع اشاره به پدیده ی قرن دارد وحواشی فراوان . اگر پرسشی باقی است مطرح بفرمایید
  • منصوره صامتی

اشتباه نکنید ؛ این یک ترانه لس آنجلسی نیست !! 

همه هستیم رو ، مدیون اون چشاتم .. می دونی ، از همون روز اول ، مست نگاتم ، می دونی .. من خوب می دونم آدمی بی اصل و نصبم .. بده اجازه ای خدا ، عشقمو نقاشی کنم ، خوب می شه قلب عاشقم ، نقش یه عاشق بزنم .. نقش یه مرد پهلوون ، طرح شمایل بزنم .. به روی صفحه می کشم ، پیشانی بلندشو .. آبروهای کمانی شو .. صورت آسمونی شو .. تا که به چشماش می رسم ، کشیدنش چه مشکله .. آخه چشای یار من ، سیاهه خیلی خوشگله .. کار چشاش دلبریه ، قدوبالای قشنگش ، عجب محشریه .. سیاهه چشمات جزیره ی دله .. هرکی از نسل توه ، چه خوشکله ، چه خوشکله ... !!! 

اشتباه نکنید . این یک ترانه لس آنجلسی نیست ! .. این یک مرثیه و مداحی برای سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین و اصحاب و یاران باوفایشان هست !! 

« چیز دیگری که بنده در بعضی از خوانندگان جلسات مداحی اطلاع پیدا کردم ، استفاده از مدح ها و تمجیدهای بی معنا و گاهی هم مضر است فرض کنید راجب حضرت ابوالفضل علیه السلام صحبت می شود ، بنا کنند از چشم و ابرو حضرت تعریف کردن ! مثلا قربون چشات بشم ! .. مگر چشم زیبا در دنیا کم هست ؟! .. مگر ارزش ابوالفضل به چشمان زیبایش بوده ؟! .. اصلا  مگر شما چشمان حضرت ابوالفضل را دیده اید ؟! .. 
اینها سطح معارف دینی ما را پایین می آورد . سطح معارف شیعه را که در اوج اعتلا است  پایین می آورد . ضمن آنکه بهانه به دست مغرضان هم می دهد . ارزش ابوالفضل (ع) به جهاد ، فداکاری ، اخلاص ، معرفت او به امام زمانش ، صبر و استقامت و امثال اینهاست . 
اینکه قربونت بشم و خاک کف پات بشم .. مشکلی را حل نمی کند . در هر جلسه ای ، منقبتی ، خصلتی از خصال والای اهل بیت را ذکر کنید . نخوانید شعری را مگر اینکه آرمانی از آرمانهای بلند اهل بیت علیهم السلام در آن باشد . »  مقام معظم رهبری .

اندر آنجا که باطل امیر است 
اندر آنجا که حق سر به زیر است 
اندر انجا که دین و مروت 
پایمال و زبون و اسیر است 
راستی زندگی ناگوار است 
مرگ ؛ بالاترین افتخار است 
اندر آنجا که از فرط بیداد 
نیست مظلوم را تاب فریاد 
اندر آنجا که ظالم به مستی 
بر سر خلق ، می تازد آزاد 
مهر بر لب نهادن گناه است 
خاموشی بدترین اشتباه است 
این اساس مرام حسین است 
روح و رمز قیام حسین است 
یا که آزادگی یا که شهادت 
حاصلی از پیام حسین است 
شیعه او هم این سان غیور است 
تا ابد از زبونی به دور است 
شیعه و تن به بیداد دادن ؟! 
شیعه و مهر بر لب نهادن ؟! 
شیعه و خفتن و آرامیدن ؟! 
شیعه و در مذلت فتادن ؟! 
شیوه شیعه ، هرگز نه این است 
شیعه نبود هرآنکس چنین است 
شور عالم زنام حسین است 
مستی جان ، ز جام حسین است 
هرکجا نهظتی حق پسند است 
ریشه اش از قیام حسین است 
او به خون خود این سخن کرد ترسیم 
پیش ظالم نگردی تسلیم . 

مدح و مرثیه اینه برادران و خواهران عزادار حسینی ! 

  • منصوره صامتی