منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

ﺗﻮ ﮊﺍﭘﻦ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻭ ﻫﺸﺖ ﭘﺎ ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺁﺑﺰﯼ

ﻫﺎ ﺭﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺯﻧﺪﻩ ﺗﻮ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻧﻬﺎ ﭘﻮﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ

ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ،

ﺗﻮ ﭼﯿﻦ ﺳﮓ ﻭ ﮔﺮﺑﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﻫﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩ

ﺯﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ

ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻥ ﺗﻭ ﺭﻭﻏﻦ ﺳﺮﺥ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ

ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﻥ

2000 ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻦ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺳﺎﻟﻦ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺑﯽ ﺣﯿﺎﯾﯽ

2 ﺑﻪ 2 ...

ﺗﻮ ﺟﻨﻮﺏ ﺷﺮﻕ ﺁﺳﯿﺎ ﺗﻮ ﺑﻌﻀﯽ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻫﺎ ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺭﻭ

ﺯﻧﺪﻩ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ ﻭ ﮐﻠﯽ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﻥ.

ﺗﻮ ﻫﻨﺪ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻥ ﭼﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﻣﻘﺪﺳﻪ ﺑﻠﮑﻪ

ﭘﻬﻦ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ

ﮐﺮﻩ ﺍﯼ ﻫﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺑﺒﯿنﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺗﻤﻮﻡ

ﻣﯿﺸﻪ ﺟﻠﻮ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﮑﻨﻦ که ﺑﮕﻦ ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮕﯿﻢ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﯿﺎﯾﻢ ﻫﯽ ﺗﻮ ﻓﯿﺴﺒﻮﮎ منتشر ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ و به اشتراک میذاریم ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺒﺎﺯﻥ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻦ ﺑﻄﺮﯼ ﻭ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺳﻤﺖ ﺗﯿﻢ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﭘﺮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﮐﺴﯽ ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﺗﻮ ﻓﯿﺴﺒﻮﮎ پخش ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ

یا آمریکایی ها هواپیمای مسافربری رو روی دریا منفجر میکنن و سربازاشون دسته جمعی به زنهای عراقی تجاوز و در اینترنت انتشار تصویری میکنن و با انگشتای افغانیه رو میبرن و ...

اما وقتی ماه رمضون جلوی 20000 ایرانی آب نمیخورن یه هو همه وا میدن.... آآآه آآاااه خدایا چه فرشتگان شریفی... دیدی آب نخوردن ؟


ﺗﻮ ﺑﺮﺯﯾﻞ ﺳﺮ ﺩﺍﻭﺭ ﺭﻭ ﻭﺳﻂ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯿﺒﺮﻥ .

ﺗﻮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﯾﺎﺭﻭ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﻩ 20 ﺗﺎ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺭﻭ

ﻣﯿﮑﺸﻪ.

ﺗﻮ ﺍﺭﻭﭘﺎ 2 ﺗﺎ ﻣﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺳﻤﯽ ﺑﺎﻫﻢ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﻦ

ﺗﻮ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺯﻧﻬﺎ ﺣﺘﯽ ﺣﻖ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻥ ! ﻭ

1000 ﺑﯽ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻋﺠﯿﺐ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺩﯾﮕﻪ

ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﮐﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻬﺎ ﺑﯽ ﻓﺮﻫﻨﮕﻦ،

ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﻫﻢ ﺗﯿﺮﯾﭗ ﺭﻭﺷﻦ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﯾﻢ ﻣﯿﮕﯿﻢ

ﻣﺎ ﺑﯽ ﻓﺮﻫﻨﮕﯿﻢ

ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺍﮔﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﻭﺭ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﺘﻦ ﻫﻢ ﻣﺎﺭﻭ ﺍﺯ

ﺟﺎﻡ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﻫﻢ ﻓﻮﺗﺒﺎﻟﻤﻮﻥ ﺗﻌﻠﯿﻖ

ﻣﯿﺸﺪ !!

ﺍﮔﻪ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺯﻧﺪﻩ ﺗﻮ ﺭﻭﻏﻦ ﺳﺮﺥ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ

ﺗﺤﺮﯾﻢ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ !!!!

ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮕﯿﻢ ﺑﺨﺪﺍ، ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﻧﮕﺮﻡ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ

ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﻣﺸﮑﻞ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﻨﺶ ﻭ ﺭﺍﻩ ﻭ

ﺭﺳﻤﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﻠﯿﻪ ﮐﻪ ﻣﺘﺠﺎﻭﺯ ﺳﺘﯿﺰﻩ ...

ﻣﺸﮑﻞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﻤﻮﻥ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ

ﻧﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﺭ

‏(ﻣﺜﻞ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﺸﻮﺭﺍﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ‏) ﺑﺮﯾﻢ

ﻣﺸﮑﻞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺷﻮﺭ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ، ۸ﺳﺎﻝ

ﺑﺎ ﭼﻨﮓ ﻭ ﺩﻧﺪﻭﻥ ﻧﺬﺍﺷﺘﯿﻢ

ﻭﺟﺒﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﮐﺸﻮﺭﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺒﺮﻥ

ﻣﺸﮑﻞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﻫﺨﺎﻣﻨﺶ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ، ﺣﯿﺎ ﻭ

ﻏﯿﺮﺕ ﻧﻤﺎﺩ ﺑﺎﻧﻮ ﻫﺎ ﻭ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻫﺴﺖ

ﻣﺸﮑﻞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺮﺥ

‏( ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ‏) ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺳﺒﺰ ‏(ﻗﯿﺎﻡ ﻗﺎﺋﻢ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ‏( ﺹ ((

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺳﮑﻮﻻﺭ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻏﺎﻟﺐ ﺑﺸﻪ

ﺁﺭﻩ ... ﻣﺸﮑﻞ ﺍﻭﻧﺎ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻥ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﻣﺎﺭﻭ

ﺑﺒﯿﻨﻦ ...

ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﻦ ﻫﺮ ﻣﻠﺖ ﻭ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻣﺬﻫﺐ

ﻭ ﺁﯾیﻨﯽ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﺭ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﻥ

ﺍﺯ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﻃﻠﺒﯽ ﺷﯿﻌﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﺘﺮﺳﻦ

ﺍﺯ ﻫﺮ ﻣﻠﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺭﻭ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻭﺍﯾﺴﻪ ﻭ ﺁﻗﺎﯾﯽ

ﮐﻨﻪ ﻣﯿﺘﺮﺳﻦ

  • منصوره صامتی

-اگرچه طوفان برای برخی خسارت و ویرانی به بار آورد ، برخی را روانه ی دیار باقی و بعضی را همسفر آمبولانس شهری تا بیمارستان همراهی کرد!

-اگرچه طوفان شهروندان تهرانی را به زحمت فراوان انداخت و منظره ی پایتخت را به آشفته بازاری پر هیاهو مبدل ساخت!

-اگرچه طوفان چهارراهها را در هم گره زد و آرزوی دیرینه ی ماشین های پرنده را بار دیگر در ذهن مردمان کشوری در حال گذار حیات بخشید !

-اگرچه طوفان ناگهانی بی خبر و بدون هماهنگی با مسولین جان برکف" هواشناسی" از راه رسید و هیمنه ی پایتخت نشینان را در هم ریخت و حنای از رنگ و رو رفته ی برخی را برملا ساخت!

 اگرچه طوفان  طومار برخی را پیچید و "حیات" برخی را با خود به "حیاط" برد !

-اگرچه طوفان توپ برخی را در زمین بعضی انداخت و سریال بی پایان "مقصر کیه " را در جنب و جوش پر طمطراق خویش تماشایی تر ساخت !

-اگرچه طوفان ، طوفانی به پا کرد تا جایی که بی کفایتی برخی هوا را نیز سیاسی نمود !

-اگرچه طوفان مدیریت شهری رادر تله انداخت ، خواب غفلت برخی مسولین را بحرانی کرد  و توقع  پایتخت نشینان را به انسان های  نخستین  پیوند زد !...

-طوفان برای برخی رحمت  آورد و بازار بعضی را سکه کرد ! 

کافی است به تقاضا و پرسش های مکرر این روزهای برخی شهروندان تهرانی توجه کنیم ، آنها به دنبال دیش و نصاب ماهواره و حتی تجهیزات مقاومتر برای دریافت امواج ماهواره ای ازاین سو به آن سوی شهر می روند و محله به محله ، کوچه به کوچه سرگشته و حیرانند چرا که عادت دیرینه ی همنشینی با شبکه های فارسی زبان آنچنان با حیاتشان عجین گشته که فقدان این امواج جادویی زندگی شان را مختل می سازد تا جایی که حاضرند هزینه ی نامتعارفی هم بپردازند ولی عضو کانونی محفل خویش را بازیابند ! 

اینجاست که باید گفت :  اگرچه طوفان  برای برخی دردسر آورد ولی برای نصابان ماهواره و متعلقات آن نان آورد !

اگرچه این اشتغال زایی طوفانی درخور توجه کارشناسان اقتصادی و  فرهنگی است ! 

ولی مشاهده ی حال پریشان و نزار این اهالی ماهواره  که وخامت احوالاتشان در نبود سیگنال های فرامرزی حاوی نکات باریکتر زمو  ست بی تردید نشانه ی مناسبی از کیفیت زندگی افراد نخواهد بود و این امر می تواند قابل توجه روانشناسان و مشاوران ذی ربط قرار گیرد!

چرا در نظر برخی از دست دادن امواج ماهواره ای باید به مثابه از دست دادن خبرها و اطلاعات حیاتی از آنسوی مرزها باشد ؟ که در صورت نبود این اطلاعات روال طبیعی زندگی فرد بر هم  خورد و او را بیقرار  سازد، گویی که هیچ برنامه ی دیگری در زندگی او مهم تر از همراهی و مرور برنامه های خاص و مدیریت شده ی ماهواره ای نیست !

 در این میان وابستگی روحی و عاطفی که میان اهالی ماهواره و شبکه های فارسی زبان پیش آمده  آنچنان پر رنگ می نماید که گویی نبود ارتباط با شبکه های ماهواره ای سبب عدم ترشح هورمونهای نشاط آور در  فرد شده و او را  درگیر کلافه گی می سازد !

شاید به نظر اغراق بیاید ولی به ناچار باید پذیرفت که  زندگی لحظه به لحظه با رسانه های مختلف آنچنان انسان امروزی رامدهوش خویش ساخته گویی در هزاره ی سوم آنچه در جریان است  زندگی رسانه ای یا زندگی در رسانه هاست !

در عصر ارتباطات رسانه ها به اندازه ای قدرتمند هستند که فرد را به زندگی در خویش فرا می خوانند تا جایی که اعصاب مرکزی و رفتار فیزیولوژی افراد با آنها هم آوا می شود !

حال با آگاهی از پدیده ی "اعتیاد ماهواره ای" در زندگی پایتخت نشینان ایرانی می توان دریافت که :

  چگونه طوفانی که نان بسیاری را آجر کرد و با خود برد،بازار نصابان ماهواره و متعلقات آن  را سکه کرده است؟ !

  • منصوره صامتی
تاکید بر رفع موانع‌ازدواج، تسهیل‌تشکیل‌خانواده و تربیت نسل‌صالح و کارآمد

با عنایت به اهمیّت مقوله جمعیّت در اقتدار ملّی؛ و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیّت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز؛ و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیّت و نرخ باروری در سال‌های گذشته، سیاست‌های کلی جمعیّت ابلاغ می‌گردد.

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی سیاست های کلی «جمعیّت» را که براساس بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی و پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است، ابلاغ کردند. متن ابلاغیه رهبر انقلاب به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به شرح زیر است:
 بسم الله الرّحمن الرّحیم
با عنایت به اهمیّت مقوله جمعیّت در اقتدار ملّی؛ و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیّت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز؛ و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیّت و نرخ باروری در سال‌های گذشته، سیاست‌های کلی جمعیّت ابلاغ می‌گردد. با در نظر داشتن نقش ایجابی عامل جمعیّت در پیشرفت کشور، لازم است برنامه‌ریزی‌های جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور متناسب با سیاست‌های جمعیّتی انجام گیرد. همچنین ضروری است با هماهنگی و تقسیم کار بین ارکان نظام و دستگاه‌های ذیربط در این زمینه، اقدامات لازم با دقّت، سرعت و قوّت صورت گیرد و نتایج رصد مستمر اجرای سیاست‌ها گزارش شود. سیّدعلی خامنه‌ای ۳۰/اردیبهشت/۱۳۹۳ بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم «سیاست‌های کلی جمعیّت»
۱- ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی جمعیّت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی.
 ۲- رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزند، کاهش سن ازدواج و حمایت از زوج‌های جوان و توانمندسازی آنان در تأمین هزینه‌های زندگی و تربیت نسل صالح و کارآمد.
۳- اختصاص تسهیلات مناسب برای مادران بویژه در دوره بارداری و شیردهی و پوشش بیمه‌ای هزینه‌های زایمان و درمان ناباروری مردان و زنان و تقویت نهادها و مؤسسات حمایتی ذی‌ربط.
 ۴- تحکیم بنیان و پایداری خانواده با اصلاح و تکمیل آموزش‌های عمومی در باره اصالت کانون خانواده و فرزند پروری و با تأکید بر آموزش‌ مهارت‌های زندگی و ارتباطی و ارائه خدمات مشاوره‌ای بر مبنای فرهنگ و ارزش‌های اسلامی- ایرانی و توسعه و تقویت نظام تأمین اجتماعی، خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌های پزشکی در جهت سلامت باروری و فرزندآوری.
۵- ترویج و نهادینه‌سازی سبک زندگی اسلامی- ایرانی و مقابله با ابعاد نامطلوب سبک زندگی غربی.
 ۶- ارتقاء امید به زندگی، تأمین سلامت و تغذیه سالم جمعیّت و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی، بویژه اعتیاد، سوانح، آلودگی‌های زیست محیطی و بیماری‌ها.
۷- فرهنگ سازی برای احترام و تکریم سالمندان و ایجاد شرایط لازم برای تأمین سلامت و نگهداری آنان در خانواده و پیش‌بینی ساز و کار لازم برای بهره‌مندی از تجارب و توانمندی‌های سالمندان در عرصه‌های مناسب.
 ۸- توانمندسازی جمعیّت در سن کار با فرهنگ سازی و اصلاح، تقویت و سازگار کردن نظامات تربیتی و آموزش‌های عمومی، کارآفرینی، فنی ـ حرفه‌ای و تخصصی با نیازهای جامعه و استعدادها و علایق آنان در جهت ایجاد اشتغال مؤثر و مولّد.
 ۹- باز توزیع فضایی و جغرافیایی جمعیّت، متناسب با ظرفیت زیستی با تأکید بر تأمین آب با هدف توزیع متعادل و کاهش فشار جمعیّتی.
۱۰- حفظ و جذب جمعیّت در روستاها و مناطق مرزی و کم تراکم و ایجاد مراکز جدید جمعیّتی بویژه در جزایر و سواحل خلیج فارس و دریای عمان از طریق توسعه شبکه‌های زیربنایی، حمایت و تشویق سرمایه‌گذاری و ایجاد فضای کسب و کار با درآمد کافی.
 ۱۱- مدیریت مهاجرت به داخل و خارج هماهنگ با سیاست‌های کلی جمعیّت با تدوین و اجرای ساز و کارهای مناسب.
 ۱۲- تشویق ایرانیان خارج از کشور برای حضور و سرمایه گذاری، و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانایی‌های آنان.
 ۱۳- تقویت مؤلفه‌های هویت‌بخش ملی (ایرانی، اسلامی، انقلابی) و ارتقاء وفاق و همگرایی اجتماعی در پهنه سرزمینی بویژه در میان مرزنشینان؛ و ایرانیان خارج از کشور.
 ۱۴- رصد مستمر سیاست‌های جمعیّتی در ابعاد کمّی و کیفی با ایجاد ساز و کار مناسب و تدوین شاخص‌های بومی توسعه انسانی و انجام پژوهش‌های جمعیّتی و توسعه انسانی.

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفط و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای
  • منصوره صامتی

 در حالی که یکی از ارکان حقوق بشر ،حقوق فرهنگی اجتماعی است که در شورای امنیت نیز به رسمیت شناخته شده و احترام به اصول و عقاید مذهبی را از اصول تکریم بشریت می داند هویت و اصالت ملی و مذهبی ایرانیان در مجامع بین المللی به دست بازیگران و اهالی سینما به سخره گرفته می شود . اگرچه موضوع دهن کجی سینماگران به مبانی ارزشی ملی در ابعاد مختلف قابل بررسی و واکاوی است ،  بجاست توجه  مسئولین امر را به پرسش های زیر جلب کرد که
 این به اصطلاح  هنرمندان در قبال امتیازات معنوی و مادی که در ارتباط و تعامل با جامعه ی اسلامی به دست می آورند چه افتخارات و امتیازاتی برای خاستگاه ارزشی ملیت خویش ایجاد کرده اند  ؟

آیا انقلاب اسلامی بنا شد تا بستر پرورش و بالندگی هنرمندان تهی از سطحی ترین آداب اسلامی و ایرانی باشد ؟!

 



در همه ی کشورهای جهان ضوابط خاصی برای حمایت از هنرمندان وجود دارد که احترام به ارزش های ملی در برون مرز و فرا مرز کمترین سطح از توقعات ملی است، در ایران چه قوانین الزام آوری حافظ منافع ملیاز سوی  هنرمندان است؟
در صورت تخطی از قوانین حافظ فرهنگ و ارزش های ملی - مذهبی از سوی هنرمندان چه محرومیت هایی شامل حال ایشان خواهد بود ؟

در کدام کشور و ملیت هنرمند هنجار شکن اجازه ی فعالیت دارد؟


اگرچه پرسش های فراوانی در این بخش قابل طرح است توجه به این پیشنهاد هم خالی از لطف نیست ، پیشنهاد می گردد برای هنرمندانی که به عنوان شخصیتی حقوقی از سوی جامعه ی ایرانی قصد سفر به فرامرز را دارند کلاس های توجیهی با اساتید برجسته اخلاق  برگزار گردد و اصول و مبانی سفر  و تعامل با دیگران و نوع پوشش و ادبیات به کارگرفته شده از سوی هنرمندان بارها یادآوری شود
چرا که به نظر می رسد برخی هنرمندان آنقدر به خبرسازی در سطح رسانه ها و شهرت بیشتر، آن هم به هر طریقی می اندیشند که فرصتی برای تفکردر خصوص خاستگاه و اصالت ملی خویش را ندارند تا جایی که در سطحی ترین روابط انسانی نیز تهی از فرهنگ خویش در فرهنگ مقابل هضم می شوند !!!


تا مسئولین عزیز در میان بحث های سیاسی خویش که به طور معمول تهی از دغدغه مندی های فرهنگی ارزشی و ملی است به پرسش های بالا می اندیشند توجه مخاطبان عزیز را به مثال های زیر جلب مبی کنم، قضاوت با شما عمل به ارزش های دینی و ملی تکریم و احترام به هویت است یا توهین؟
   به نقل از کتاب "قدم کلیک هایتان بر روی چشم" نوشته ی محمدرضا زائری ، در ارتباط با همین موضوع ، دو خاطره از امام موسی صدر را می خوانیم .

 هنوز دستم روی سینه ام مانده است !

دکتر حسین کنعان در کتابش به نام "الامام موسی الصدر ، قدر و دوور" می گوید : امام موسی صدر برایم تعریف کرد که وقتی من حدودا نوزده سال داشتم ، پدرم ( آیت الله صدر ، مرجع بزرگ تقلید ) نامه ای برای نخست وزیر وقت نوشتند و قرار شد ، من نامه را ببرم و تحویل بدهم ؛ لذا صبح زود از قم راه افتادم و به تهران آمدم . به محل زندگی او که منزلی باشکوه بود مراجعه کردم . مرا به سالن طبقه اول راهنمایی کردند . نشستم و به تماشای در و دیوار مشغول شدم . آن فضا و محیط متفاوت و شیک و باشکوه ، با تابلو نقاشی ها و وسایل تزئینی و مجلل ، برای من که از یک خانه ی ساده طلبگی آمده بودم ، خیلی تازگی داشت و غرق در تفکر در این فاصله فرهنگی و اجتماعی بودم . درهمین حال متوجه دختری جوان شدم که درانتهای سالن مشغول نواختن پیانو بود و من تا آن هنگام صدای این ساز را نشنیده بودم . نشسته بودم و با تعجب به آن گوش می کردم که آن دختر متوجه حضور من شد . برخاست و به طرف من آمد و دستش را به طرفم دراز کرد . من دستم را روی سینه ام گذاشتم و سلام او را پاسخ دادم . دکتر کنعان می گوید : در اینجا امام موسی صدر خندید و به مزاح گفت 《هنوز دستم روی سینه ام مانده است ! 》 جالب این جاست که این فرهنگ و راه حل ستودنی که شاید منشاء آن هم ایشان باشند ، الان در لبنان و بسیاری از جوامع دیگر کاملا رواج یافته است .

 می خواهید نجس نشوید ؟!

دانشمند فاضل و نویسنده ی اندیشمند استاد سیدعباس نورالدین نقل می کرد : روزی امام موسی صدر در یک کلیسا سخنرانی بسیار موثر و جذابی ایراد فرمود و همه را مجذوب کرد . اواخر سخنرانی ، خانمی جوان و زیبا ، که از توفیق عالمی مسلمان ، بسیار دلخور شده بود به دوستانش گفت : من می دانم چطور حالش را بگیرم و ضایعش کنم ! و بلافاصله پس از سخنرانی درحالی که همه را متوجه خود کرده بود ، جلو رفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد . ایشان دستش را طبق عادت روی سینه گذاشتند . او هم که منتظر همین بود ، پرسید : می خواهید نجس نشوید ؟! ( درواقع این خانم جوان ، به موضوعی اشاره کرده اند که محل سوءتفاهم خانم هاست و شبهه ی دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس دانستن غیرمسلمانان است . ) اما ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند 《 بل لا ، حافظ علی طهارتک》 بلکه برعکس ، تو آنقدر باارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی ، حریم قدسی و پاک و منزه زنانه ات را می آلاید . این جواب حکیمانه ، عارفانه ، عمیق و هوشمندانه ی آن دردانه ی دهر ، نه فقط توطئه او را خنثی کرد ، بلکه برعکس شد و جمعیت بیشتری به وجد آمدند و به ایشان که همواره محبوب قلب ها بودند ، موجب شد ارادت بیشتری پیدا کنند ...

 "یوسف گمگشته باز آید به کنعان ، غم مخور"

 حالا دست ندادن دختر مسلمان با وزیر امور خارجه فرانسه را داشته باشید که در زمان خود ، سروصدای زیادی در رسانه های خبری غرب داشت . ماجرا ازاین قرار است که وزیر امور خارجه فرانسه در زمان تصدی وزارتخانه متبوع خود به کشورهای عربی سفر می کند . در یکی از همین سفرها در حال بازدید از دانشجویان دانشگاه سوربن فرانسه در ابوظبی امارات بود که اتفاق جالبی می افتد . به نقل از لوران فابیوس ، در این دیدار ، وزیر امور خارجه ، مطابق آداب و رسوم [غلط] اروپا ئیان قصد داشت با یکی از دانشجویان محجبه ی این دانشگاه ، دست بدهد که با امتناع وی ، لبخند تلخی از روی شرمساری زده و مجبور به عقب کشیدن دستش می شود . این بانوی مسلمان ، فقط با دادن لبخند ، جواب دست بلند کردن وزیر یک کشوری که یکی از کشورهای مهم و تاثیرگذار در معادلات امروز دنیا می باشد ، آن هم در دانشگاهی که متعلق به کشور همان شخص است را چنین با حفظ عزت و شرافت و کرامت انسانی خود می دهد .

 

 

دست ندادن دختر محجبه به وزیر فرانسه

دست ندادن ورزشکار ایرانی به همسر شاهزاده انگلیسی
متاسفانه ورزشکاران ما همیشه در عرصه های بین اللملی مورد آزار واذیت قرار میگیرند آنان را در شرایط نا متعادل قرار میدهند.

مهرداد کرم‌زاده پرتابگر دیسک ایران که در مسابقات پارالمپیک لندن مدال نقره گرفت در هنگام دریافت مدال، از دست دادن با "کیت مدیلتون" همسر شاهزاده ویلیام عروس ملکه بریتانیا خودداری کرد.
کرم زاده برای نشان دادن خودداری از دست دادن با مدیلتون، در هنگام دریافت مدال، در ابتدا دست ها را در پشت کمر قرار داد و سپس دست هایش را به نشانه تشکر و احترام، بر روی سینه اش گذاشت.

 

سخنگوی کاخ پادشاهی بریتانیادر این باره گفت: بسیاری از ورزشکاران مرد از کشورهای اسلامی به دلایل فرهنگی و دینی با زنان (نامحرم) دست نمی دهند.

 

از این دست نمونه های افتخار آمیز از رفتارهای صحیح سفرای سرزمین عزیزمان ایران فراوان است انسانهایی که اصالت خویش را در تهی شدن از فرهنگ و تمدن خویش جستجو نمی کنند و افتخار آفرینی آنها نه در موضوعات خیالی فیلم ها به سبک بازیگری بی اطلاع که هر نقشی را به او می دهند به بازی می پردازد ، بلکه در زندگی واقعی و نبرد بین اصالت و مسخ شده گی  معنا می گیرد . بی تردید انسان اصیل در همه ی مکاتب و در همه ی رسانه ها مورد تکریم و احترام حقیقی است .
 
 
 
  • منصوره صامتی
انتشار خبر برکناری تهیه‌کننده‌ی برنامه‌ی «سمت خدا» به عنوان پرمخاطب‌ترین برنامه‌ی مذهبی تلویزیون، در روزهای گذشته یکی از خبرهایی بود که بازتاب چندانی در رسانه‌ها پیدا نکرد و بسیاری ترجیح دادند به سادگی از کنار آن عبور کنند.
 برای جویا شدن از صحت و سقم این خبر و علت برکناری احتمالی، گفتگویی را با «سید عبدالمجید رکنی»، تهیه‌کننده‌ی موفق برنامه‌ی «سمت خدا» انجام دادیم. «رکنی» پیرامون انتشار خبر برکناری‌اش اظهار داشت: «تقریبا این برکناری قطعی است و تمام مراحل اداری آن توسط مدیران شبکه و سازمان انجام شده است. متأسفانه برای مدیران، تصمیمات و اقتضائات مدیریتی بر مصالح دینی ارجحیت دارد.»
«رکنی» پیرامون دلایل برکناری‌اش از سمت تهیه‌کنندگی برنامه‌ی «سمت خدا» عنوان کرد: «دلیل اصلی برکناری، تمرد از رویه‌ی سازمانی و نامه‌ی انتقاد حاج آقای ماندگاری خطاب به ضرغامی عنوان شده است. ماجرا از این قرار است که صداوسیما در دو موضوع بر خلاف قانون و نظر رهبری عمل می‌کرد و آقای «ماندگاری» طی نامه‌ای این دو موضوع را به «آقای ضرغامی» تذکر دادند. ولی ظاهرا این انتقاد برای برنامه‌ی «سمت خدا» بسیار گران تمام شد.» وی پیرامون دو موضوعی که صداوسیما بر خلاف قانون و نظر رهبری عمل می‌کرد، افزود: «اولین موضوع تبلیغ اجناس مختلف در حین برنامه‌های کودک است که این مورد بر خلاف نص صریح قانون صداوسیماست. آیین نامه‌ی سیاست‌های تامین، تولید و پخش صداوسیما در شماره‌ی ۲۵۷۰ خود به این موضوع اشاره می‌کند و تبلیغ در حین برنامه‌های کودک را غیرقانونی می‌داند. اما متاسفانه بیش از یک سال است که برنامه‌های کودک تلویزیون به بهانه‌ی نداشتن بودجه، اقدام به تبلیغ محصولات مختلف می‌کنند.»
 وی پیرامون بهانه‌های صداوسیما مبنی بر نداشتن بودجه و اجبار برای پخش آگهی در حین برنامه گفت: «این حرف درست نیست. اگر مسئول سازمان محیط زیست برای تامین بودجه‌ی کارمندانش به مشکل بخورد، حاضر است یوزپلنگ شکار کند و از درآمد حاصل از آن حقوق کارمندانش را بدهد؟ بدیهی است که این کار غیر منطقی است؛ چرا که وظیفه‌ی محیط زیست حفاظت از همان یوزپلنگ است. حال مگر وظیفه‌ی صدا و سیما حفاظت و صیانت از فرهنگ کودکان نیست؟ پس چه طور حاضر می‌شود برای تامین بودجه این فرهنگ را تخریب کند؟ این دلیل قابل قبول نیست.»

«رکنی» در مورد نکته‌ی دومی که در نامه‌ی «حاج آقای ماندگاری» خطاب به رئیس صداوسیما وجود داشت، تصریح کرد: «رهبری پیرامون برخی از مسابقات تلویزیون دستور صریح دارند. گاهی ایشان پیرامون موضوعی مثل بها دادن به جایگاه زن، به طور کلی صحبت می‌کنند و گاهی هم ایشان مستقیما به مصداق‌ها اشاره می‌کنند. رهبری در سال ۸۳ در دیدار با مدیران سازمان صدا و سیما مخالفتشان را با برگزاری مسابقاتی که در آن‌ها جوایز غیر متعارف به شرکت‌کنندگان اهداء می‌شود، اعلام کردند و فرمودند که این مسابقات ترویج بی‌نطقی است. اما متاسفانه برخی مدیران و برنامه‌سازان در صداوسیما، انرژی می‌گذارند و بودجه خرج می‌کنند تا خلاف نظر رهبری عمل کنند.»

 تهیه‌کننده‌ی برنامه‌ی «سمت خدا» پیرامون تبعات این نامه ادامه داد: «حجت الاسلام ماندگاری» در نامه‌ی خود به این دو مورد اشاره کردند و فکر نمی‌کنم هیچ آدم منصف و با وجدانی باشد که این دو مورد را قبول نکند. دوستان بعد از این نامه تبلیغ محصولات در حین برنامه‌ی کودک را متوقف کردند، اما مسابقاتی که جوایز غیر متعارف دارد، هنوز از تلویزیون پخش می‌شود. در ذهن مدیران سازمان این بود که شما یکی از برنامه‌های ما را تعطیل کردید، ما هم باید برنامه‌ی شما را تعطیل کنیم تا مساوی شویم!»
 «رکنی» درباره‌‌ی احتمال تعطیلی برنامه‌ی پرمخاطب «سمت خدا» گفت: «ما فعلا با قدرت به کارمان ادامه می‌دهیم. باید جبهه‌ی دین‌داران در این موضوع خودش را بسنجد. ما ادعا داریم که رسانه باید به دست افراد انقلابی سپرده شود. حالا باید ببینیم می‌توانیم ۵۰ دقیقه برنامه را در تلویزیون حفظ کنیم؟ اگر توانستیم، آن زمان می‌شود به پله‌های بالاتر هم فکر کرد. اما اگر به هر دلیل، مثلا محافظه‌کاری یا ترس از موقعیت نسبت به این اقدام صداوسیما ساکت بمانیم، نباید انتظار داشته باشیم که در آینده رسانه به دست افراد متعهد و انقلابی بیفتد.» وی در مورد حمایت مردم از این برنامه و واکنش آن‌‌ها در صورت تعطیلی «سمت خدا» عنوان کرد: «حضرت آقا در سال ۷۳ فرمودند که از درد فرهنگ با مردم سخن نمی‌گویم، بلکه خطابم مسئولان هستند. اما امسال مسئولان فرهنگی کار را به جایی رساندند که حضرت آقا از مردم خواستند که فرهنگ کشور را احیا کنند. الآن هم مردم باید به این قضیه ورود و اعتراض‌شان را اعلام کنند. بنده و حاج آقای ماندگاری هم به عنوان یکی از مردم دعوت حضرت آقا را لبیک گفتیم.» با چنین توصیفاتی، باید صبر کرد و دید مدیران صداوسیما در ماه‌های پایانی مسئولیت خویش نیز همچنان بر حذف جناح مومن از رسانه‌ی ملی اصرار خواهند کرد؟
  • منصوره صامتی


یک نوع از خشونت درجامعه‌ی ما و دیگر جوامع ، درارتباطات مجازی درحال شکل‌گیریست که تا به ‌حال سابقه نداشته است. معماری ، طراحی و سبک و سیاق طرفینِ مربوط به خودش را دارد. این مسئله ، موضوعی‌ست که تابه‌حال درکشور ما به آن پرداخته نشده است. باید اعتراف کرد که امروزه اعتمادبه‌نفس در زنانِ جوان، بیش از هر زمان دیگری‌ست. آنها از زندگی انتظار بیشتری دارند، انتظاراتی ساده که معقول هستند اما بعضا اعضای خانواده مخصوصا شوهر، کاری برای برآوردن این انتظارات انجام نداده است. از این‌رو برخی از این زن‌ها ناخودآگاه به مردِ مانیتوری‌ای پناه می‌برند که در قدم‌های اولیه در برطرف‌کردن نیازهایش، همراه خوبی است!

 البته مبرهن است که خیل کثیری از خانم‌های فعال در این فضا هستند که موفق هم عمل می‌کنند و حواسشان به مشکلات و آسیب‌های این فضا می‌باشد و به‌قولی دُم به تله نمی‌دهند اما باید برخی از مسایل بر همگان روشن شود که خدای‌ناکرده این موفقیت در کام آن‌ها تلخ نشود.

 مرد مانیتوری : مردِ مانیتوری ؛ مردی که پشت شیشه‌ی مانیتور منتظر یک زن است ، اطلاعاتِ گیج‌کننده و متناقضی درباره‌ی نقش‌ زن نشان می‌دهد. او را صاحب همه‌ ویژگی‌های موفق ترسیم می‌کند. بعد ، زن ملکه‌یی می‌شود میان خیل زنبورانِ نر که ستایش می‌شود ، دیده می‌شود. مردِ مانیتوری یا مجرد است و یا متأهل . مردانِ متأهلی که در شغل صیدکردن به‌سر می‌برند ، عمدتا یا بدلیل عدم حمایت از همسر و یا نیاز به تنوع و حتی علاقه به هیجانِ کشفِ زنانِ دیگر ! و حتی‌تر خودنمایی در برابر هم‌سالان و همکاران و رفقا و قدرت تصرف زنان بیشتر ، به سراغ زنان در این شبکه‌ها می‌روند. این فضا مردانی را به خود دیده که در این راه از هر آزار و اذیتی برای رسیدن هدف‌هایشان کوتاهی نکرده‌اند. این یادداشت ، فقط یک نگاه به گوشه‌ای از آسیب‌های فضای مجازی بر زنان است و فقط به برخی از آزارهایی که در فضای مجازی درمورد زنان دیده شده است ، اشاره می‌شود.
 مطالبی که با عنوان «آزار و اذیت‌های دنیای مجازی»سرچ می‌کنید ، متأسفانه حقایق را بیان نکرده بلکه مدام حرف‌های کلیشه‌ای‌ را تحویل اذهان داده است . برای همین ، این موضوع ، هنوز جای کار دارد و این یادداشت ، نه نتیجه‌ی ماه‌ها تحقیق است و نه تیم محققی پشتش دارد . این یادداشت فقط گویای دیده‌ها و شنیده‌هایم در این فضاست. باشد که زنان و مردان آگاهی را بیش‌از پیش شاهد باشیم :

 سمانه بیست ساله است و متأهل ، عضو سایت شاعران دانشگاهی کشور. اسم سایت ، اعتماد کافی را بهش داده بود. بعد از چند بار فعالیت و گذاشتن شعرهایش ، با مسئول بخش شعر که همشهری‌اش از آب درآمده بود ، در چند پیام خصوصی بیشتر آشنا شده بود ، آنقدر وجه اشتراکات داشتند که رابطه‌شان را صمیمی کرده بود . شماره‌هاشان را بهم داده بودند و هرزگاهی بهم پیامک می‌دادند . سمانه خوشحال بود که دوستی شاعر و همدل پیدا کرده است . با شوهرش درمورد دوست جدیدش صحبت کرده بود . عکس و پروفایلِ مسئول بخش شعر ، دخترانه بود . با هم قرار دیدار در بیرون از این فضا را گذاشتند . شوهر سمانه می‌دانست و باخبر بود . وقتی سمانه سرِ قرار رفته بود ، با یک مرد روبرو شده بود… شوهرش آنقدر درگیر کار بود که هیچ‌وقت نپرسید قرار امروزت چطور بود؟
 آزارها انواع مختلفی دارند اما «رهایی ناگهانی، تهدیدِ ازبین‌بردن آبرو، لو دادن چت‌ها و صحبت‌های شخصی و ترس از تنهایی، ترس از ترک‌شدن، ترس از عدم‌امکان ازدواج» جزو آزارهای روحی این دنیا بشمار می‌رود که گه‌گداری تهدید‌ها به نوع مالی و اجبار زن به پرداخت حق‌السکوت هم رسیده بود. زمان آزار هم در رابطه‌های مجازیِ دنیای مجازی دو شکل می‌تواند داشته باشد.
 گاهی از همان ابتدای ارتباط و آشنایی و گاهی پس از گذشت زمان ، آن‌روی سکه معلوم می‌شود . اکثر آزارها از نوع دوم هستند و در ابتدا مبتنی بر اخلاق و رفتار نیک و خداپسندانه جلوه می‌کنند اما بعد از اینکه اعتمادی جلب شد و مرد توانست اثبات کند که با مردان دیگر فرق دارد ، تغییر موضع صورت می‌گیرد .

 هویت‌های مجازی، پروفایل‌های غیرواقعی : انسان رابطه‌گراست و نیاز به حشر و نشر دارد . با حرف‌زدن و با گوش‌دادن نیازهای روحی و روانی‌اش، خالی می‌شود. زندگی با این سبک و سیاق به او حس امنیت می‌دهد ! انجمن‌ها ، روم‌های علمی و غیرعلمی مختلف ، راه‌انداختن بحث‌های متنوع ، پیگیری بحث‌ها توسط دختر و پسر یا زن و مرد، پشت مانیتور بعنوان پناهگاهی برای کمی‌راحت‌شدن از فشارهای زندگی . در این فضا دوستانی خواهیم داشت که پیگیری روزانه‌شان جزو نیازهامان می‌شود ، دوستانی خواهیم داشت که بدون اینکه ببینیمشان ، دوستشان خواهیم داشت و بعضا بهشان وابسته خواهیم شد . این اتفاق در برخی زنان بدلیل ناآشنایی با فضای نامردِ مجازی و حساسیت بالایی که دارند ، جور دیگری بروز می‌کند. داستان از آنجا شروع می‌شود که چون کسی ما را نمی‌بیند تا صحت و سقم حرفمان را بفهمد ،راحت میتوانیم حقایق غیرواقعی را به‌تصویر بکشیم . در اکثر موارد موفق می‌شویم و بعد از چند صباحی که به این سبک‌ زندگی خو گرفته‌ایم و به زعم خود ، کاری علمی و یا درد و دلی دوستانه و یا همکارانه داشتیم و احساس سبکی کردیم ، با یکسری از مشکلاتی مواجه می‌شویم که دقیقا روح و احساسات ما را نشانه گرفته‌اند . کار هر کسی رهایی از این احساسات نیست . گاوِ نر می‌خواهد و مردِ کهن . مشکلاتی که نتیجه‌ی دیده‌شدن است!

دیده‌شدنی به سبک و خواسته‌ی خودمان. وضعیت زنان و دختران قربانی! عمدتا در این فضا ، مخصوصا سال‌های اخیر ، دختران محصل دبیرستانی و پشت‌کنکوری را می‌بینیم که یا بخاطر وبلاگ و یا شرکت در بحث‌های مختلف روم‌ها و شبکه‌های اجتماعی و حتی نوشتن در خبرگزاری‌ها و سایتهای مختلف جزو کاربران بشمار می‌روند. دختران مجردِ رشیده اما بیشتر دیده می‌شوند . عمدتا مشکلات خانوادگی در ازدواج ، عدم داشتن خواستگار مناسب و بالارفتن سن ازدواج ، دارابودن آسیب‌های جسمی و یا حتی عدم زیبایی از جمله‌ی عوامل این حضور هستند.

 زنان متأهل؛ نیاز به تنوع ، اشتیاق به هیجان و ماجراجویی ، شاغل و دارای ارتباط وسیع .
 زنان متارکه: نیازهای شدیدی که ناشی از رهاکردن و یا رهاشدن دارند ، اثبات خود به شوهر ، اثبات استقلال به خود برای خودآرام‌سازی…
زنان مطلقه: علاقه‌مند به رفع نیاز از طریق شرعی‌موقت ، عدم خواستگار ، عدم تمایل به تعهد بدلیل آسیب قبلی از رابطه‌ی تعهدآور علاقه‌های مجازی پیشرفت تکنولوژی و آسان‌ترشدن انتقالِ احساسات

 در شبکه‌های اجتماعی ،سیستم‌عامل‌های اندرویدی که بر روی اکثر گوشی‌های امروزی موجود است ، راه را برای ارتباط آنلاین خیلی‌ها مخصوصا خیلی از زنان و مادران در خانه را فراهم کرده است . یک نگاهی به شبکه‌های اجتماعی که بیندازیم، شاهد حضور مادرانی هستیم که بصورت آنلاین از اتفاقات و روزمرگی‌هاشان می‌نویسند و انصافا خوب هم دیده می‌شوند و طرفدار دارند . زنانی که بیشتر ساعتهاشان را در خانه تنها هستند و بعضا آن‌طور که باید حضور مرد زندگی‌شان را حس نمی‌کنند و درعوض خیلی خوب در شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شوند. زن ، وقتی حرف می‌زند که نیاز به همدلی و همدردی دارد . او هنگام فیدزدن از جزییات احساسات و مشکلات زندگی‌ش، به راه‌حل هم می‌رسد ، بی‌هیچ‌نصیحتی حتی. همین‌که می‌بیند جزییات روابط و زندگی‌اش خوانده می‌شود ، راضی‌ می‌شود و بیشتر نیازهایش را از همین طریق برطرف می کند . و اگر مردی هم باشد که اینها را پای فیدش تأیید کند و یا همدردی ، راضی می‌شود . راضی به زندگی‌ای که مردِ خانواده توانی برای دیدن جزییات زندگی ندارد! و اینجاست که سوسوی علاقه به جنس مخالف در او ایجاد می‌شود .

 فاطمه مادری جوان است ؛ وبلاگی دارد و خوب هم می‌نویسد . شوهرش یک دهه از او بزرگتر است . فاطمه زنی احساسی‌ست اما شوهرش ذره‌ای از کلمات احساسی استفاده نمی‌کند . یکی از دوستان وبلاگی فاطمه که مردی جوان است ، آنقدر حرفهای قشنگ می‌نویسد که دل فاطمه را برده است . فاطمه در زندگی‌اش حتی یک «جانم» هم از شوهرش نشنیده است . مردِ نویسنده ولی وقتهایی که می‌خواهد برای فاطمه کامنت بگذارد می‌گوید: «ای جانم .. »

 آغازکننده‌ی ارتباط در فضای مجازی هم می‌تواند هم زن باشد و هم مرد . هر کدام با هدف و نیتی خاص . زنان اغلب با نیتِ «گفتگو بدون دوستی، دوستی بدون ملاقات، ملاقات بدون ارتباط فیزیکی و ارتباط فیزیکی سالم» و با هدفِ «تمسخر به‌دلیل نداشتن دوست پسر ، تحقیر بدلیل نداشتن خواستگار ، فرار از فشار دوستان و خانواده و حتی فرار از فشارهای جنسی» ، ارتباطی را شکل می‌دهند.
مردان هم اغلب با نیت دوستی طولانی‌مدت ، بهره‌گیری جنسی و با هدف فرار از فشار جنسی ، ارتباطی را آغاز می‌کنند. تفاوت علاقه‌مندی درزنان ومردان وروش حصول آن : فقط در فضای مجازی‌ می‌شود دید که چطور یک مرد با استفاده ازتکنیکِ عدم ابراز علاقه ولی ادامه‌ی طولانی‌مدت ارتباط، می‌تواند قلب زن را تسخیر نماید و بعد هم مدعی شودکه «اصلاً من نگفتم باهام دوست بشی!»
وهمه چیز را گردن زن بیاندازد !

چه چیزی سبب شده است تا مردان بتوانند از این تکنیک استفاده نمایند ؟
« تظاهر به عدم علاقه برای ایجاد کشش، تظاهر به ثروتمندی، تظاهر به خوش‌اخلاقی، تظاهر به افسردگی برای جذب حمایت، تظاهر به نیاز مالی و فقر، تظاهر به کتک‌خوردن از والدین، تظاهر به یتیم‌ و بی‌سرپرست‌بودن، تظاهر به درمعرض خطر و تهدید بودن از طرف یک مجرم جنسی، تظاهر به کمبود محبت و حتی تظاهر به علاقه‌ی زیاد به فرزند و خانواده‌دوستی» ؛ جزو شماری از همین تکنیک‌هاست که برخی مردان در این فضا استفاده می‌کنند.
 فقط در برخی موارد معدود مباحث عشقی به زن مطرح می‌شود و ابراز علاقه‌ی شدید شکل می‌گیرد. گاها ابراز نیازمندی به زن‌ِ داستان و خودکشی درصورت نپذیرفتنش هم دیده شده است.

گذاشتن ردپای زیاد در اینترنت توسط زن!
زهرا برای آزادی بیشتر در بیان دل‌نوشته‌ها و مشکلاتش، وبلاگی با نام مستعار درست کرده بود. بطور طبیعی، وبلاگش خوانندگانی را پیدا کرده بود و کامنتهایی رد و بدل می‌شد. زهرا با یکی از خوانندگان وبلاگش کامنتهای بده و بستانی زیادی داشتند تا اینکه یک روز مردِ خواننده در کامنت ، او را با نام واقعی‌اش صدا زد ! زهرا خیلی تعجب کرده بود چون به احدی آدرس وبلاگ را نداده بود . مرد هم توضیح داد که از چه طریقی رهگیری‌اش کرده و نویسنده‌ی اصلی وبلاگ را شناسایی کرد… زهرا وبلاگش را پاک کرد.
تمام فعالیت‌های ما در این فضا ، کدهایی را به‌جای می‌گذارد که اگر با کد دیگری برابر باشد ، هویت‌مان لو می‌رود. پس همیشه بخاطر داشته باشیم که این فضا اصلا قابل اعتماد نیست ، حتی با نام مستعار.

 ترس از هک‌شدن حتی با ادعای قلابی‌اش ، براحتی زن را فریب می‌دهد که یا به خواسته‌ی مرد جواب مثبت دهد و یا به‌طور کل از این فضا بیرون بیاید . طرح مباحث تحریک‌کننده‌ی جنسی و هیجانی : یکی از روشهای تحمیل ، تحریک است. تحریک‌های جنسی‌ای که در چت‌ها و شبکه‌های اجتماعی صورت می‌گیرد، چه توسط مباحث تحریک‌کننده باشد و چه تصاویر یا فیلم ‌، به‌نوعی اذیت‌کردن زنان در جهت کسب خواسته‌ست. دعوت به فرار از خانه ، دعوت به شهربازی‌ها و اماکن تفریحی و کافی‌شاپ‌ها و مراکز جذب ، دعوت به مسابقات ورزشی پنهان _ کورس موتور یا ماشین شبانه در بزرگراه، بیلیارد در شب به همراه شرط‌بندی ، دعوت به جشن‌ها و پارتی‌های پرهیجان هم جزو تحریکات هیجانی بشمار می‌رود.

 خشونت نرم : گاهی محبت‌کردن و همدردی در مشکلی خاص, حتی خرید هدیه که البته هدیه سطح مختلفی دارد هم مسبب آزار و اذیت هستند. به زعم من, حتی برخی از لایک‌ها و کامنت‌ها نوعی هدیه‌ست. لایک در عرف فضای مجازی, یعنی علاقه به محتوا و content. اما گاهی همین لایک , بخاطر نیت قبلی‌ست و فقط بخاطر کسب‌کردن محبت و دل طرف زده می‌شود که حتی ساده‌ترین حرف , لایک می‌خورد. لایک و کامنت را جزو کوچکترین هدیه‌ها می‌شود برشمرد. همین باعث تعامل می‌شود. دقت کنید که بحث ما ، نیتِ ارتباط است . همین هدیه‌های کوچک بارها پیش آمده که طرف را در دوگانگی قرار داده است, آسیب‌های روحی ایجاد می‌کند ، بدون اینکه زن باخبر باشد ، بدون اینکه انتخاب کرده باشد ، مجبور است به چت‌های فرد گوش دهد ، برخی از خواسته‌هایش را عملی کند .
 باید دستگاه‌های قضایی را نسبت به خشونت‌های فضای مجازی باخبر کرد!
 خشونت علیه زنان در ایران هم کم و بیش وجود دارد. اخیرا صورت‌های عمومی و خصوصی‌ خشونت اضافه شده است. درست است که خشونت‌های مجازی اکثرا بدلیل حیا و از بین‌ نرفتن آبرو پنهان می‌مانند اما می‌شود به وفور در میان زنان کاربر این فضا دید. زنانی که با دیدن خشونت ، سریعا دی‌اکتیو می‌کنند و یا حذف کامل . زنانی‌که حاضرند سکوت کنند و صبوری و حتی به این باور می‌رسند که گویا رفتار خشونت‌آمیز حقِ بی‌چون‌وچرایی‌ست که به آنها تفویض شده اما غافل از این هستند که با این رفتارشان، مرد را جری‌تر می‌کنند . کاش می‌شد دستگاه‌های قضایی و اجرایی در ایران را نسبت به خشونت علیه زنان آن قسمتی که بدلیل حیا و عفت پنهان می‌ماند،باخبر کرد.
 نکته‌ی اصلی این‌ست که خیلی از این آزار و اذیت‌هایی که در فضای مجازی می‌بینیم و اتفاق می‌افتد، جرم تلقی نمی‌شود، برای همین نمی‌توانیم به‌راحتی سراغ پلیس فتا برویم. به‌نظر می‌رسد که باید متخصصین امر برای برخی از رفتارهای موجود در فضای مجازی تدابیری بیندیشند و تکنیک‌هایی صریح مختص فضای مجازی وارد کنند و بعد شناسایی و تشریح کنند. مثلا بگویند: اگر شخصی با این خصوصیت و کیفیت، کامنت و یا فیدی غیرمرتبط داد، مجرم شناخته می‌شود و قابل پیگرد قانونی‌ست. که اگر فردی با این شیوه ابراز علاقه‌ای کرد، ناسزایی گفت، مجرم است چون آغاز ارتباطی‌ست که پایانش آسیب است.
 بماند که بهتر است شخص حقوقی‌ای که با او در این موارد صحبت می‌شود، کسی باشد که حداقل ویژگی را داشته باشد، یعنی شخصی باشد که بشود با او راحت صحبت کند و مطمئن باشد که حرفش درک می‌شود.

 حسنا بصورت قراردادی در شرکت خصوصی ـ فرهنگی‌ای مشغول به کار شده بود. حسنا مطلقه‌ست و حدودا بیست و هفت سال دارد. حسنا خوب کار می‌کرد، خیلی هم عاشق کارش شده بود. بخاطر کارش از شهر محل سکونتش دور شده بود و با خطرهایش مقابله می‌کرد اما از وقتی که رییس موسسه با ایمیل‌ها و تماس‌هایش شروع کرد با روش‌های مختلف، درخواست‌هایش را مطرح‌کردن، احساس خطر کرد و بهای کار را به لقایش بخشید. بدون اینکه بدلیل وجود قرارداد شکایتی کند و یا حقوق نگرفته‌اش را پس بگیرد. حسنا تهدید شده بود! رییس‌ موسسه‌اش مردانی در آستین داشت که حسنا اگر هم می خواست نمی‌توانست با او بجنگد.
زنان پرس/سمیه ملا تبار


  • منصوره صامتی

اقتصاد و فرهنگ

منصوره صامتی |

فرهنگ از اقتصاد هم مهم تر است .

چرا که فرهنگ همچون هوایی است که در آن تنفس می کنیم

اگر این هوا تمییز باشد آثاری دارد و اگر کثیف باشد آثار دیگری دارد.

چرا رهبری عزیز در  ساعت های نخستین سال 1393  مخاطب را به اهمیت فرهنگ توجه می دهند؟


 نکته ی بدیع و ویژه ی کلام ایشان تعبیری است که از فرهنگ به میان می آورند و آن را به مثابه هوا برای تنفس می دانند.

...


  • منصوره صامتی

شعار سال 1393+جایزه

منصوره صامتی |
انتخاب شعار هر سال تنها یک نام نیست;
 سوق دادن افکار عمومی و هدایت جامعه به سوی مسائل اساسی, تعییین اولویت ها و دغدغه های نظام اسلامی ,فعال سازی ظرفیت های مردمی جهت ارائه آراء و دیدگاه ها, همدل و هم فکر کردن مردم و مسئولین , وحدت و انسجام بخشیدن به مسیر حرکت عمومی کشور, پیشگیری از خطرها و خنثی کردن توطئه ها ,برجسته نمودن ارزش ها و موضوعات اصلی مورد نیاز کشور, زمینه سازی تولید فکر علم و شناخت سیاست ها و راهکارهای حل یک معضل و همچنین حکمت های عمومی همگی دلالت های روشنی بر نگاه آینده بینانه ی سکان دار سرزمین مهرهستند .


 استادی مشفق ,دانشمندی حکیم و رهبری فرزانه که نه تنها در قالب فهوایی از کلام بلکه در معنایی ژرف از شعور ایمانی به ساده ترین بیان در آغاز ین لحظات سال صفتی هوشمندانه برای هر سال بر می گزینند تا در مرور انچه ذکر شد مسئولیت خطیر هدایت و راهبری نظام و توده های مردمی را هدفگذاری و مدیریت استراتژیک نمایند .
اگرچه رهبری عزیز از سال 1369دولت و مردم را به نکته ای خاص رهنمون بودند ولی نوروز 78 اولین عیدی بود که استاد گرانقدر نامی مشخص را برای سال برگزیدند . سال 1378 به دلیل همزمانی با یکصدمین سالگرد ولادت بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران (امام خمینی ره) نام گرفت .

نگاهی اجمالی به نامگذاری بیش از یک دهه مخاطب خاص را به تعمق و تفکر ویژه فرا می خواند .

سال 1378 ( بنام امام خمینی  "ره" )

سال 1379 ( بنام امام علی " ع" )

سال 1380 ( بنام اقتدار ملی و اشتغال آفرینی )

سال 1381 ( بنام عزت و افتخار حسینی )

سال 1382 ( بنام نهضت خدمت گذاری )

سال 1383 ( بنام پاسخگویی سه قوه به ملت ایران )

سال 1384 ( بنام همبستگی ملی و مشارکت عمومی )

سال 1385 ( بنام پیامبر اعظم "ص" )

سال 1386 ( بنام اتحاد ملی و انسجام اسلامی )

سال 1387 ( بنام نوآوری و شکوفایی )

سال 1388 ( بنام اصلاح الگوی مصرف )

سال 1389 ( بنام همت مضاعف ، کار مضاعف )

سال 1390 ( بنام جهاد اقتصادی )

سال 1391 ( بنام تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی )

سال 1392(بنام حماسه ی سیاسی و اقتصادی)

سال 1393...؟


در روزهای پایانی سال بر آن شدیم تا به بهانه ی برگزاری مسابقه ی شعار سال 1393 مخاطبان و همراهان عزیز و گرانقدر پاردوکس را به نگاه دقیق و عمیق به حکمت انتخاب شعار هر سال از سوی رهبر ی معظم دعوت کنیم .

 عزیزان! دوستان! و همراهان گرامی!


شما می توانید با ارسال پیام برای همین بخش شعار انتخابی امسال را حدس بزنید ودر اردیبهشت 1393 هدیه ای ارزشمند از سوی پارادوکس تقدیم شما گرامیان خواهد شد . شرکت کنندگان عزیز می توانند شعار سال و دلایل انتخاب آن را حداکثر در 100 کلمه ارسال کنند .

 به نظر شما شعار سال 1393 بر اساس چه رویکردی انتخاب خواهد شد ؟


 1. رویکرد فرهنگی

 2.رویکرد اجتماعی

 3.رویکرد اقتصادی

 4. رویکرد سیاسی


 3 نفر از عزیزانی که نزدیکترین و مستدل ترین پاسخ را ارسال کنند برنده خواهند بود .

 نکته : پیام های ارسالی پس از پایان مهلت پاسخ گویی به نمایش در خواهند آمد.

شاید شما برنده ی خوش شانس پارادوکس باشید!
  • منصوره صامتی

حاجی فیروز+فیلم

منصوره صامتی |



  • منصوره صامتی

 سینما یکی از مهمترین رسانه ها در جهان است ،که  علاوه بر ابزاری برای سرگرمی ، به عنوان وسیله ای برای انتقال فرهنگ هم ، مورد استفاده قرار می گیرد ؛ به نحوی که در دنیای امروز ، از آن به عنوان ابزاری  هدفمند و استراتژیک برای القای تفکرات ایدئولوژیک و افکار سیاسی به دیگران و حتی نفوذ در فرهنگ ها و نابودی آن فرهنگ استفاده می کنند . 

ذهن آدمی به خاطر علاقه به تنوع ، همواره  جذب عنصری جدیدتر و جلوه ای پرزرق و برق تر می شود که یکی از این جلوه ها ، تصویری است که در قاب تلویزیون یا پرده ی نقره ای سینما مشاهده می گردد

.در این زمینه کشورهای غربی بویژه آمریکا با صنعت فیلم سازی خود ، توانسته اند در یک فرایند کاملا برنامه ریزی شده ، ابتدا تفکر و فرهنگ اصیل یک سرزمین را از آنان ربوده و سپس تفکر دلخواه خود را ، به عنوان تفکر برتر ! بر ذهن مخاطب القا نمایند . یعنی همانطور که در جنگ سخت ، دشمن از اجبار و تحمیل استفاده می کند تا بوسیله ی آن بتواند مواضع خود را به دیگری تحمیل کند ؛ در جنگ نرم ، از سلاح تلقین و اغنای ذهنی به صورت زیرکانه در همان راستا استفاده می شود . یکی از مهمترین ابزارهای استفاده در این کودتای فرهنگی ، همانطوری که گقته شد ، تلویزیون و تولیدات سینمایی (از مستند ، فیلم کوتاه و فیلم های بلند و .. ) است و آن هم به دلیل استقبال فراوان بویژه جوانان از آن . یک فیلم به طور مستقیم و خودآگاهانه و یا به شکل غیرمستقیم و ناخودآگاهانه در حال ارسال یک پیام برای مخاطب خود است .

 در اینجا غرب ، تمرکز و توجه ی خود را بر "ماهیت" این پیام ها متمرکز کرده است ؛ خصوصا در فیلم های صادراتی که اصولا برای "جوامع هدف" ساخته می شوند . بدین گونه ترویج تفکرات سکولار به عنوان خمیرمایه اصلی فرهنگ منحط و تحمیلی غرب در دستور کار قرار می گیرد . این اقدامات برنامه ریزی شده ، که گاهی به صورت تبلیغ تفکر بی خدایی (که در آن به دنبال اثبات جهان بدون خدا هستند) ؛ و گاهی به صورت صربه زدن و تحریف عقاید بویژه عقاید اصیل اسلامی که احیای آن را بزرگترین خطر و تهدید در مقابل خود می دانند و نیز گاهی در پی ایجاد و ترویج ولنگاری فکری و اعتقادی در وادی پلورالیسم و نهیلیسم دنبال می کنند .

 یکی دیگر از این گونه تلاش های مذبوحانه که در قالب ژانر جدید و رویه ی نوظهوری در سیتمای هالیود رخ نمایانده ، تلاش برای آن است که عنوان کنند که اصولا چیز "مقدسی" و "حقیقت فاخری" چه در دنیای اندیشه و عقاید و چه در دنیای واقعی انسانها وجود خارجی نداشته و ندارد ! در این راستا ، به دنبال آن بوده که از هرآنچه مقدس است ، با هتک حرمت از آن ، حرمت آ نرا در سایه ی ترویج تلورانس افراطی ، از بین ببرند . و این حرمت شکنی ها از حرمت خانواده و مقام و منزلت "مادر" به عنوان مثال را گرفته شامل می شود .. تا مقدسات دینی . در این رویکرد جدید سینمای غرب به این موضوع ، که از آن به عنوان "سینمای فلسفه گرا" نیز یاد می کنند ؛ تلاش می شود با پرستیژ دروغین روشنفکرانه ، مبانی دینی را زیر سوال ببرند . در اینجا آن پارادوکس اصلی شکل می گیرد .

 تلاش آنان برای از اعتبار انداختن مفاهیم و حقایق مسلم دینی ، در راستای اعتبار بخشی به اوهام مالیخولیایی و پندارهای کاذبی است  که در مرام و عقیده ی انسانی و دینی ، امری باطل و مردود است ؛ همچون جادو و جادو گری ، خرافه پرستی و شیطان پرستی و ...

 دلیل اساسی هجمه ی تصویری قدرت ها ی جهانی در قالب سینما ، از بین بردن ریشه های ناب و اصیل فکری و بومی هر ملتی است که با آنها در تعارض است . یکی دیگر از زمینه های سینمای سکولار ، از بین بردن حریم های اخلاقی است . غرب برای این هدف از تصاویر و فیلم های مستهجن و پورنو بهره می برد، تا جایی که صنعت پورنوگرافی ، به شاخه ای مجزا از سینما مبدل می شود و برای آن کرسی های مطالعاتی ، بودجه های تحقیقاتی و پروژه های عملیاتی ، با توجه به عملکرد موثر و نقش سریع و عمیق آن بر ذهن افراد بخصوص جوانان آگاه است ، تبیین و تعریف کرده و در نظر گرفته اند ؛ و "برای به زانو درآوردن یک ملت ، کافی است جوانان آن ملت را به فساد کشانید" چرا که جوانی که به فساد کشیده شود ، از او قدرت اختیار و اراده ، شور و نشاط ، خلاقیت و ابتکار عمل گرفته خواهد شد .

 یکی دیگر از این موضوعات ترویج خشونت گرایی است که در راستای خدمت به شبکه های تروریسم دولتی و بین المللی قرار دارد . در این ژانر ، سینمای غرب به شکل مستقیمی "کرامت انسانی" را زیر سوال برده و برای "جان" او ، جانی همچون دیگر حیوانات قائل می شود و ناگفته هویداست که صنعت سینمای غرب دقیقا به دنبال پیاده کردن و القای همین موضوع در افکار مردم جهان است که  در راستای اهداف پلید خود ، دست به تجاوز ، کشتار و جنگ افروزی زند  قدرت های جهان بویژه غرب ، کاملا از تاثیر سینما آگاهند . از این رو باید با این جریان ، که هدف اصلی آن منابع انسانی وتسخیر اندیشه ی آنان و به کار گیری آن در جهت مقاصد قدرت های جهان است  مقابله ی  فکری و فرهنگی کرد . تنها راه مواجهه با سینمای سکولار، سینمای معناگراست .  و البته این بدان معنا  نیست که همه ی تولیدات سینمایی ما ، محدود در سینمای معنا گرا باشد !

 خیر ؛ بلکه بدان معنی است که عوامل سینما و دست اندرکاران آن ، چه از بازیگر و بازیگردان و کارگردان و فیلم نامه نویس و عوامل تولید در صحنه و طراحی و دکور و گریم تا عوامل پشت صحنه از تهیه کننده و حامیان مالی و .. ضمن پرهیز از «بازی در صحنه و میدان دشمن» ، به سینمای معنا گرا به عنوان "پدافند عامل" بیش از پیش بها داده و بدهند . 

در این میان "بومی سازی" سلیقه ی مخاطب نیز می تواند نقش موثری در جلوگیری از اشاعه ی فرهنگ سکولار و محتوای سخیف آن داشته باشد؛ بویژه اینکه ما در مقابل مفاهیم گسترده مادیگرایی از بن مایه های غنی فرهنگ معنوی برخورداریم که ظرفیت رویارویی با اندیشه ی مادی  انسان هزاره ی سوم را به سهولت هموار می سازد تا جایی که می توان سینمای معنا گرای ایران رابه مثابه یک سنگراستراتژیک دانست و از آن در ابعاد بین المللی بهره جست.

  اما آنچه در طی سال های اخیر سبب عقب گرد از موازین و آرمان های اساسی انقلاب اسلامی  و محتوای اصیل و ارزشی آن گشته است تا جایی که در بسیاری از محصولات سینمایی نه تنها اثری ازاصالت محتوا نیست بلکه ایجاد تردید و تشکیک در مبانی اصیل ارزشی و فرهنگی مخاطب در قالب پیام سینمایی به تمامی عیان است ،  بی تردیدحاصل  غفلت از توانایی و ظرفیت های خاص و ویژه ای است که در ابعادفرهنگی ،اقتصادی و سیاسی در اختیار داریم  و این غفلت بسیاری از اوقات موجب دنباله روی محض از فرهنگ مستولی بر رسانه های غربی گشته که همانا تجاری سازی صرف در پی مخاطب بیشتر است .

   با همه ی آنچه گفته شد در روزهای پایانی سی و دومین جشنواره ی فیلم فجر  بر چگونگی انتخاب و راه یابی بهترین های سینمای ایران چشم دوخته ایم که امید است دستکم برخی از  توقعات جامعه ی فرهنگی در جامعه ی سینمایی پاسخ داده شود.

  • منصوره صامتی