منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی» ثبت شده است

راه حل عجیب خانم دکتر !

منصوره صامتی | جمعه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۲۶ ب.ظ

 دربرنامه ی زنده ی زن امروز جامعه ی فردا با موضوع آمار بالای زنان وhttp://blog.ir/panel/paradox/post_edit/426# دختران مجرد (زنان بیوه و مطلقه ) (دختران بالای 35 سال )  و راه حلی برای ازدواج زنان بیوه ، مطلقه و دختران بالای 35 سال 

بدون استفاده از ابزارهای خاص محاسبه ، تنها با مراجعه به فضای مجازی و حساب سر انگشتی به آمار حیرت آور و هشدار دهنده ی جمعیت بالای 10 میلیون نفری از زنان مجرد با شرایط خاص می رسیم  زنان خاص مجرد یعنی زنان بیوه ، زنان مطلقه  و دختران مجرد بالای 35 سال ، البته تعداد 10 میلیون نفر زن مجرد با شرایط خاص  در کشور عدد بسیار خوش بینانه ایست . عددی که برابر جمعیت یکی از کشور های همسایه است ! 

زنانی که به هر دلیل مجرد هستند و شرایط دختران مجرد را هم ندارند ، زنانی که ممکن است سرپرست فرزندانی هم باشند ، اینکه چه راهکارهایی برای جلوگیری از طلاق یا مرگ زودرس مردان وجود دارد خود بحث مطولی است که ضروری است به عنوان یک استرانژی و در قالب برنامه های بلند مدت  پیگیری شود . 

آنچه در حال حاضر اهمیت دارد آمار حدود 10 میلیون نفری زنان مجرد با شرایط خاص است که نیاز عاطفی و نیاز مالی دارند . انسان هایی که حق ازدواج ، بارداری و حمایت در چارچوب خانواده از حقوق مسلم انسانی آنهاست . زنان مسلمانی که بر اساس شرع مقدس اجباری به کار بیرون از منزل ندارند و...

به جهت اهمیت موضوع در قالب یک برنامه رادیویی از کارشناسان امر دعوت شد تا به راه حلها ی موجود ازدواج زنان مجرد با شرایط خاص  بپردازیم :

یک نماینده خانم  از مجلس شورای اسلامی  حضوری ، یک نماینده ی خانم تلفنی و دو کارشناس دیگر حضوری و تلفنی در برنامه شرکت داشتند . 

بین حجه الاسلام علی جعفری و نمایندگان خانم نماینده بحث بالا گرفت.

 نمایندگان زن با ازدواج مجدد مردان و متاهل شدن زنان مجرد مخالف بودند  و این راه را راه حل مناسبی برای تاهل زنان نمی دانستند ،درحالیکه جناب جعفری به توصیه ی دین ازدواج مجدد مردان را امری بدیهی  معرفی کردند و بر آن اصرار داشتند  همچنین  به سازو کار و سیاست گذاری ها ی کلان  برای حمایت از مردانی که قصد ازدواج مجدد را دارند اشاره کردند .

بنده به عنوان مجری کارشناس و سردبیر در این برنامه حضور داشتم دو کارشناس را به آرامش دعوت کردم

از آنجا که ممکن است برخی کارشناسان در مقام سخنوری برای دیگران نسخه ای تجویز کنند که در حقیقت در زندگی روزمره ی خود چنین عمل نمی کنند

از جناب جعفری پرسیدم جناب جعفری شما حاضرید دختر تان همسر دوم مرد متاهلی باشد ؟

 ایشان گفتند :بله ، اگر دختر م به سن 32 سال برسد و ازدواج نکرده باشد بهتر است همسر دوم مرد متاهلی بشود تا اینکه از افسردگی  به بیمارستان برود ! 

انقدر فضا و جو برنامه چالشی بود که صدا به صدا نمی رسید از آنجا که وظیفه ی یک مجری ایجاد پرسش های جدید مرتبط با موضوع است و باید به گونه ای هدفمند انتخاب شود که مخاطب نیز همراهی نموده و در پایان به پاسخ اصلی برسیم 

رو به خانم نماینده داخل برنامه پرسیدم ، با این راه حل آقای جعفری ممکن است همین تعداد ازدواج هایی که صورت می گیرد دچار مشکل شود نظر شما چیست؟ 

خانم نماینده ی حاضر در برنامه فرمودند بله خانواده هایی که تشکیل شده دچار آسیب می شوند آقای جعفری چرا این راه حل را ارایه می کنند ؟! 

در واقع خانم نماینده ی عزیز به جای پاسخ توپ را به زمین پژوهشگر جناب جعفری انداختند ! 

آقای جعفری در این زمینه مطالعه داشتند و منتظر پاسخ ایشان بودیم 

آقای جعفری گفتند :نیازی نیست هر مردی که ازدواج می کند به همسرش بگوید این یک وظیفه ی الهی است ما باید خود را در مقابل خداوند پاسخگو ببینیم ...

خود شما می توانید حدس بزنید که نمایندگان خانم چه گفتند و آقای جعفری جه پاسخ  های دیگری ارایه کرد ...

البته به جهت طولانی شدن مطلب از توضیح واضحات پرهیز می کنم و یک راست به سراغ مساله ای می روم که بسیار دردناک است ...

 خانم دکتر شما می فرمایید زنان مجرد ، بیوه یا مطلقه نباید با مردان متاهل ازدواج کنند ، از طرفی آمارها به تعداد کمتر جمعیت مردان نسبت به جمعیت زنان اشاره دارد ! یعنی مردان ایرانی حتی در سن 50 سال هم علاقه مند هستند با دختران ازدواج کنند و این یعنی شانس بسیار پایین ازدواج زنان مجرد با شرایط خاص ! 

شما هم که به برنامه های ده ساله اشاره می کنید  فرض بفرمایید خانم مجرد مطلقه ای که امروز 32 سال سن دارد در ده سال آینده به 42 سالگی می رسد و عملا شانس ازدواج و بچه دار شدنش را از دست می دهد ! حال جمعیت حدود  10 میلیونی زنان بیوه ، مطلقه و بالای 35 سال باید چه کنند ؟ ازداج دایم نکنند ازدواج موقت را هم که رد می کنید پس زنان مجرد چه کنند ؟! شما چه راه حلی دارید ؟

خانم نماینده فرمودند :  راه حل ، راه حل ، ...

نمی دانم شاید بهتر باشد شما از طریق همین رسانه اعلام کنید و از مردم بخواهید راه حل  بدهند .هدیه اش باما 

پرسیدم خانم دکتر شما نماینده ی مردم هستید ، مرکز پژوهشهای مجلس راه حلی ندارد ؟! بلاخره شما که راه حل دین و آقای جعفری را رد می کنید باید راه حل قابل قبولی اراءه کنید ! نمی شود که این جمعیت عظیم را بلا تکلیف بگذاریم تا هر وقت که مجلس به نتیجه ای رسید !!!

 ایشان لحن جدی به خود گرفت و گفت :راستش  تا به حال به صورت جدی به این مساله پرداخته نشده ولی  شاید یک راه حل  خوب این باشد که  زنان ایرانی مجرد بروند خارج یا از کشور های دیگر مردان مجرد به ایران بیایند ! 

در استودیو ولوله شد ، آقای جعفری هم تعجب زده گفت  چطور است که حکم دین را با لجاجت رد می کنیم و برای حل مساله باید مردان خارجی وارد کنیم ؟!  بنده هم  حیرت زده ...فرصت برنامه هم تمام شد ! حتما پرسش های دیگری مطرح بود  چنانکه جناب جعفری هم پاسخ هایی داشتند ولی ناگزیر مثل همیشه خیلی زود دیر شد و یکساعت از زمان برنامه گذشت  افسوس خوردم و ضمن تشکر از کارشناسان برنامه خداحافظی کردم  .


بسیار ناراحت کننده است که یک نماینده خانم برای موکلان خود هیچ فکری نکرده راه حل دین را رد می کند و راه حل تخیلی اراءه می کند ! یادمان باشد ما نمایندگان مجلس را انتخاب می کنیم. این موضوع برای اولین بار در برنامه ی زن امروز جامعه ی فردا مطرح شد و جالبتر اینکه بنده  با یک حساب سرانگشتی  مار بالای زنان مجرد در ایران رسیدیم که حتی نمایندگان  محترم هم از این مساله بی اطلاع بودند !  

بعد از برنامه  چهره ی حیرت زده ی همکاران  اتاق فرمان و هماهنگی پخش دیدنی بود ! 

بحث دیگری در اتاق هماهنگی پخش در گرفته بود و همه راجع به آمار بالای زن مجرد بیوه ، مطلقه  در یک کشور اسلامی حرف می زدند  و هر چند دقیقه یکبار یکی از همکاران می پرسید خانم صامتی این آمار حقیقت داره ؟! 

من چه باید می گفتم جز حقیقت گزنده ای که در جامعه ی اسلامی در حال گسترش است و تقریبا همه در این مورد سکوت کرده اند 

و از آن تلخ تر و اسف بار تر پیشنهاد نماینده ی خانم بود که در تعبیر دیگری  یعنی زنان مجرد بیوه و مطلقه ی مسلمان شیعه بروند خارج با مردان خارجی ازدواج کنند ولی حق ندارند با مردان متاهل ایدانی بر اساس چارچوب شرع ازدواج کنند !!! 

  • منصوره صامتی

 سلام خدا بر همه‏ ی شهیدان و به ‏ویژه شهدای گمنامی که در حیاط دانشگاه امام صادق(ع) مدفونند، و انگار این روزها خیلی غریب مانده ‏اند؛ چه آنکه اسمشان هست اما رسمشان نیست. این روزها تخریب و هتک حرمت چقدر عادی شده و چقدر تاسف‏ آور است فقدان مواجه ه‏ای روشن با این روند. ماجرا از چند خط نوشته ‏ی یکی از دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) در صفحه ‏ی شخصی‏ اش در فیسبوک آغاز شد:
 «چند روز پیش در دانشگاه امام صادق(ع) مراسمی با سخنرانی پناهیان و مداحی حاج میثم مطیعی خودمان برگزار شد. اگر پناهیان سخنران باشد دیرتر می‏روم تا فقط از نوای میثم عزیز استفاده کنم چون حوصله شنیدن حرف‏های ذوقی و بی‏قاعده‏ی نامبرده را ندارم. ولی خب این‏بار ده دقیقه‏ ی پایانی سخنرانی رسیدم. پناهیان برخی دانشجویان امام صادق(ع) را که به ماشین گران‏قمیت و دنده اتوماتش گیر داده بودند مورد تمسخر قرار داد و نیشخندی حوالتشان کرد و گفت بچه حزب‏اللهی باید پولدار باشد اگر پول ندارید عرضه ندارید! باید عرضه داشته باشید! من معنی عرضه را نمی‏دانم؛ اگر کسی هست که مرا در درک این کلمه یاری کند خوشحال می‏شوم.» 

کمی بعد و به صورت احتمالا اتفاقی در آستانه‏ ی مناظره‏ ی تلویزیونی حجت الاسلام و السلمین پناهیان و دکتر آشنا در برنامه‏ ی دیروز، امروز فردا، همین چند خط کوتاه توسط سایت‏های مختلف خبری داخلی و ضدانقلاب منعکس شد.
 پناهیان، ماشین گرانقیمت و پولداری! کسی نمی‏پرسید فردی که به بیان خودش تنها ۱۰ دقیقه ‏ی‏ آخر سخنرانی رسیده چگونه می‏تواند درباره‏ ی آنچه گفته شده قضاوت کند. اما ماجرا چه بود؟

 آن ماشین گران قیمت و مدل بالا که گفته می‏شد، پژوپارس بود! و ماجرای دنده ی اتوماتیکش را هم پناهیان در همان سخنرانی توضیح داده بود که به دلیل مجروحیت و جانبازی‏اش است.
و اما موضوع سخنرانی راجع به برکت بود و مقوله ‏ی فقر و ثروت. بحثی که در بیانات رهبرانقلاب نیز بارها و بارها تکرار شده است. پناهیان به زیبایی از مغفول ماندن مقوله‏ ی برکت در علوم انسانی رایج و علم اقتصاد کنونی سخن گفت و با ذکر مثال‏هایی به اهمیت توجه به مقوله ‏ی برکت که یکی از مسائل مغفول در جامعه ‏ی کنونی ماست، اشاره کرد. او سپس به بحث فقر پرداخت و توضیح داد که تولید ثروت در روایات و بیانات امیرالمومنین(ع) نیز امری پسندیده است و منافاتی با زهد ندارد. پناهیان تأکید کرد:         
                                       حجت الاسلام علیرضا پناهیان
«می‏گویند ما می‏خواهیم زاهدانه زندگی کنیم. خب زاهدانه زندگی کن! اما پول داشته باش و سفره بنداز. خودت نخور!» پناهیان توضیح داد نباید به هرکسی که برای تولید ثروت در جامعه تلاش می‏کند با نگاهی غضب‏آلود و منفی نگاه کنیم. گاه این ثروت از ناحیه‏ ی برکتی است که خداوند عنایت می‏کند. او همچنین توضیح داد فقر نیز یا ریشه درخواست خدا دارد یا ریشه در تنبلی. فقر، ممدوح نیست و نباید آن را مساوی زهد قرار داد و تلاش برای زندگی زاهدانه را بهانه برای تنبلی و بیکاری.
 پناهیان تصریح کرد:«جامعه‏ ی ما جامعه‏ ی الگویی نخواهد شد مگر آنکه از این برکات برخوردار باشد.» همین بیان ساده موجب شد باب تخریب‏ها و انتقادهای این چنینی بازشود. اما ذکر فرازهایی از بیانات مقام معظم رهبری در همین فضا خالی از لطف نیست. ایشان می‏فرمایند:«دو چیز را با هم نباید مخلوط کرد. یکی، تولید ثروت است. کسی فعالیت کند به شکل صحیحی و ثروت تولید کند. یکی، نحوه‌ی تولید و نحوه‌ی استفاده است. بخش اول قضیه، چیز مطلوبی است؛ چون هر ثروتی که در جامعه تولید می‌شود، به معنای ثروتمند شدن مجموع جامعه است… در روایات ما هم هست:”نعم العون الدّنیا علی الأخرة”؛ از این ثروت برای آباد کردن آخرتت استفاده کن. توصیه‌ی دوم:”و لا تنس نصیبک من الدّنیا”؛ سهم خودت را هم فراموش نکن. خود تو هم سهمی داری، نصیبی داری؛ آن را هم ما نمی‌گوییم که استفاده نکن؛ خودت بهره‌مند نشو از این ثروت؛ نه، بهره‌مند هم بشو؛ مانعی ندارد. سوم: “و أحسن کما أحسن الله إلیک”؛ خدا به تو این ثروت را داده؛ تو هم وسیله‌ای بشو که بتوانی این ثروت را به دست مردمی که نیازمندند، برسانی. یعنی سهمی از این را به مردم بده. چهارم: “و لا تبغ الفساد فی الأرض”؛ فساد ایجاد نکن. آفت ثروت که باید از آن جلوگیری کرد، ایجاد فساد است. مترف نشو. به او نمی‌گویند ثروت جمع نکن، یا از این ثروتی که داری، برای ازدیاد آن استفاده نکن؛ یا آن را به کار تولید و سازندگی و تجارت نزن؛ می‌گویند سوءاستفاده نکن؛ از این ثروتت استفاده‌ی خوب بکن، که بهترین استفاده این است که آخرتت را با این آباد کنی. نصیب خودت را هم داشته باش؛ سهم خودت را هم داشته باش. منطق اسلام این است.»

  رهبرانقلاب به تفصیل به موقوفات حضرت علی(ع) اشاره کردند و فرمودند:«تولید ثروت چیز خوبی است. اگر چنانچه در این تولید ثروت، قصد صرف او برای کار خیر، برای پیشرفت کشور، برای کمک به محرومان باشد، حسنه هم هست، ثواب هم دارد.» ایشان به تلاش‏های خیرین مدرسه ‏ساز و مانند آنها اشاره کردند و افزودند:«ما با این بد نیستیم. چرا بی‏خود در بیرون منعکس بشود که نظام اسلامی و مسئولان کشور، تا کسی بخواهد یک مقدار پول به دست بیاورد، اخم‏هاشان را در هم می‌کنند؛ احساس بغض و نفرت نسبت به او می‌کنند. این‌جوری نیست؛ واقعیت این نیست.» از این قبیل سخنان در فرمایشات رهبرانقلاب زیاد است و اتفاقا بی کم و کاست همان چیزی است که حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع) مطرح کردند. به راستی این چه مشی و منشی است که در کشور به راه افتاده و به جای بحث و نقد عالمانه، آزادانه و منطقی این چنین فضایی را به راه می‏اندازد؟ آیا این برخوردها دینی است؟ آیا سزاوار است دانشگاهی با ادعای دین‌مداری در مقابل این دست تخریب‏ها که یک منکر بزرگ است، انکاری از خود نشان ندهد؟ به راستی چرا دانشجویان حزب‏ اللهی این دانشگاه که در این چند سال اخیر از صحبت‌های ارزشمند و راهبردی حضرت حجت الاسلام پناهیان استفاده کرده‌اند، در مقابل دروغ و اهانت‌های اخیر پاسخ و حرکت روشنگرانه‏ای انجام ندادند؟!
 کدامیک از دانشجویان دانشگاه ماشین پژوپارس استاد را ندیده است که در همه جا متهم به ماشین مدل بالا و گرانقیمت شده است؟ آیا این پاسخ سرمایه‏گذاری استاد پناهیان طی این سال‏ها در دانشگاه امام صادق(ع) است؟ این است این همه ادعای امام صادقی بودن؟!
  • منصوره صامتی

معاون سیما جناب دارابی در مصاحبه های پیش از ایام عید تاکید کردند:

"برنامه های نوروز 93 بر اساس اصول سبک زندگی اسلامی تولید شده است."


حال در روزهای پایانی تعطیلات عید خوب است بیندیشیم

از سبک زندگی تصویر شده در سیمای جمهوری اسلامی ایران چه آموخته ایم؟

_نسبت سبک زندگی برنامه های نوروزی با ایام فاطمیه چه بوده است؟

_نسبت سبک زندگی اسلامی با برنامه های سال تحویل چه بوده است؟

_نسبت سبک زندگی اسلامی با سربالهای نوروزی چیست؟

_نسبت سبک زندگی اسلامی باتبلیغات ایام عید سیما چیست؟

_صدا و سیما (دانشگاه ملی) با هزینه های میلیاردی از بیت المال چه قالبی از سبک زندگی اسلامی را به زندگی شما منتقل کرده است؟



  • منصوره صامتی

کتابی به سبک زندگی

منصوره صامتی |

به راستی《 سبک زندگی 》چیست ؟!

به نظر می رسد ، این مفهوم که یکی از 《 ارکان علوم انسانی 》 به شمار می رود ؛ ارتباط تنگاتنگی با دو مفهوم 《 پیشرفت 》و 《 تمدن سازی 》داشته باشد . در این ارتباط ، سبک زندگی 《 معیار قضاوت 》در مورد یک تمدن و سیر متعالی یا قهقرایی آن نیز به شمار می آید .چرا که سبک زندگی هر فرد و جامعه ، تابع تفسیر همان فرد و جامعه ازمفهوم 《 زندگی》می باشد . در اینصورت می شود به زبان علمی چنین گفت که : سبک زندگی ( به عنوان یکی از ارکان علوم انسانی ) یا تابع تفسیر علوم انسانی_اسلامی است ؛ و یا تابع تفسیر علوم انسانی _سکولار و لاییک است . 

  • منصوره صامتی



  • منصوره صامتی

به سبکی از زندگی بر اساس شاخص های اقتصاد مقاومتی بیندیشیم .

  • منصوره صامتی

کتابی از جنس زندگی

منصوره صامتی |

بی تردید معرفی کتاب بسان معرفی محصولی خانگی ، ساده و پیش پا افتاده نیست . کتاب یک فرهنگ است ، فرهنگی بر آمده از اندیشه ،اندیشه ای استوار بر سبکی از زندگی که بیش از همه  پیشینه ی نویسنده ی  خویش را معرفی خواهد کرد .

چه بسیار کتاب های گرانمایه ای که مخاطب را از رخوت غفلت به جانمایه ی حیات که همانا تفکر و تعبد است فراخوانده اند و چه بسیار کتاب هایی که دریچه ای  گشوده  به سوی ناکجا آباد  هستند و تردید و تشکیک حتی به اصالت انسانی حاصل توهم ملهتب آنان است .

اگرچه می پسندم که  هر هفته  در این رسانه کتابی مفید معرفی گردد ولی این مهم آنچنان نیست که چشم بر هم بنهیم ، دستی بر آوریم و کتابی بر گیریم و به مخاطب تشنه ی دانستن پیشنهاد دهیم .بی تردید آنچه مظروف این رسانه است روزی که به یقین  واقع خو اهد شد در محضر حقیقت محضی که از رگ گردن به من نزدیکتر است مورد پرسش خواهد بود، باشد که کمترین خطا از من نسیان زده سرزده باشد .

و اما

کتابی از جنس زندگی 

بنده این کتاب را همچون داروخانه ای برای التیام دردهای زندگی یافتم . کتابی که گام به گام در همه ی احوالات زندگی یاریگر مخاطب است و به راستی برای همه ی امور پاسخی در خور ارایه می کند . کتابی که رو به سوی اندیشه ای متعالی است و مخاطب را به رفتار و گفتار متناسب با اصالت انسانیش فرا می خواند 

کتابی که کلید است ، کلید زندگی

 

کتاب ارزشمندی که زیر نظر آیت الله جوادی آملی نوشته  شده  و توسط نشر اسرا به چاپ رسیده است.

مطالعه ی این کتاب مفید که بر اساس اصول سبک زندگی اسلامی از آداب روزمره ی رفتاری  تا موضوعات بسیار خاص سیاسی و اجتماعی را دربرمیگیرد  فرصتی مناسب برای آشنایی با بهترین مسیرها و فهمی مشترک از سعادتمندی در اسلام می دانم و پیشنهاد می کنم در همه ی ادوار زندگی از این کتاب برای دستیابی به کلیدهای حیاتی زندگی بهره مند شویم .

  • منصوره صامتی

کاربرمهما ن مرسده ایران اهوازفرستاده شده در7 اسفند 1392 ماهواره بی رودربایستی!

خانم صامتی سلام 

ما ماهواره داریم از صبح تا شبم روشنه کلیم برای خانواده ما خوب بوده


اوایل پدرم خیلی مخالف بود مادرم اصرار کرد که بخریم ورزش داره تغذیه داره قرار بود فقط کانالای عربی ام بی سی رو ببینیم ولی الان بعد 5 سال کانالی نیست که نبینیم ! پدرم مثل سابق نه تنها مخالف نیست خیلی مهربون شده ،پدرم بازاریه و میدونید که محیط اونجا خیلی خشکه و مرداش خیلی غیرتین . نمی دونم شاید اصلا ربطی نداشته باشه ولی اخلاق پدرم خیلی خوب شده ودایم گیر نمیده روسریتو بکش جلو ، تو مهمونیام اگر ی کوچولو جلو شوهرخاله هام برقصم خودشم میاد وسط . البته با مانتو میرقصما . ماهواره برای هرکی بد بوده برای ما خوب بوده با هم مهربونتر شدیم وقتی پدرم میینه که اون ور دنیا آزادی هست و دخترا از 18سالگی تنها زندگی می کنن خوب به خواسته هام بیشتر اهمیت میده .چند وقتیه میزاره با دوستام بریم مسافرت مامانمم مثل سابق حرصم نمیده خوشتیپ تر شده مرتب تر شده همش به خودش میرسه لباسهای شیک می پوشه من فکر می کنم به خاطر این همه خانم خوشگل تو ماهوارست . کلا خوش سلیقه شده . غداهای خارجیم درست می کنه

من کاری به برنامه های سیاسیش ندارم یعنی اصلا به من چه هرکی سرکار باشه من زندگیمو می کنم . برنامه های علمی خیلی خوبیم داره .عزا گرفتم این ایام عیدی چکار کنم که میخایم بریم مسافرت . نمیدونم نظرتون راجع به من چیه ولی ببینید خانم صامتی عزیز باید واقعیتو ببینیم می دونید اگر ماهواره نداشتیم چقدر جرو بحث تو خونه ی ما زیاد بود باید کلی با پدرو مادرم بحث می کدم تا ی مانتو ی رنگ شاد بخرم یا برم خونه ی فلان دوستم ولی وقتی اونا فرهنگ های بالاتر و اروپایی آشنا شدن دیگه نیازی به جر و بحث نیست خود بابام میگه برو ی کم به خودت برس و اهل تفریح و گردش شده . چون زندگی رو راحت تر میگیره . یاد گرفته که به شخصیت منگاحترام بزاره خودش رانندگی رو به من یاد داد و تشویقم کرد به نظر من اینا همش به خاطر دیدن فرهنگهای دیگست . کلا ما که از داشتن ماهواره راضی هستیم . ببخشید وققتتونو گرفتم

کاربرمهمان مهتاب ایرانی ایران تهران فرستاده شده در 7 اسفند 1392 ماهواره بی رودربایستی!

 

سلام خانم صامتی 

کامنت مرسده رو خوندم تجربه شخصی من از ماهواره دقیقا متضاد با مرسده جان هستش

:
من حدود دوسال پیش ماهواره مون رو جمع کردم و با یه اردنگی از خونه زندگیم پرتش کردم بیرون...
ماهواره حدود سالهای 85 و توسط برادرم سرو کله اش تو خونه ما پیداشد. مامان و بابا ادمای مذهبی بودن ولی اصراری به تحمیل عقایدشون به ما نداشتن و کلا مابچه ها ازاد بودیم هرکاری بکنیم . من به انتخاب خودم مذهبی شدم و برادرم به انتخاب خودش یه ادم مدرن امروزی که نماز وروزه اش سرجاش بود...
ماهواره تو زندگی ما اومد و به نظر من سطح دینداری رو تا حد زیادی کاهش داد. البته مامان بابای من ادمهای محکمی بودن و عقایدشون ثابت بود، ولی روی من که تازه درحال شکل گیری بودم ، تاثیر خیلی بدی داشت ... من بیشتر شبکه های سیاسی رو پیگیری می کردم و واقعا افکارشون روی ذهنم تاثیر گذاشت و من رو اشفته کرد ... بعد از ازدواج هم توی جهیزیه ام ماهواره بود... چون فکر می کردم اگر نباشه از قافله تمدن عقب می افتم . همه کانالهای خبری دنیا رو هم پیگیری می کردم .. دوسال پیش براثر پیدا کردن یه دوست قدیمی و وارد زندگی اون شدن یهو دیدم ای دل غافل چی بودم چی شدم! اون دوست شبیه گذشته من بود. از در و دیوار زندگیش ارامش می بارید. باشوهرش عاشق ومعشوق بودن و من عشق الهیی رو توی رفتارشون می دیدم . سبک زندگیشون کاملا اسلامی بود. بدون اسراف بدون فحش بدون مجادله ... ارام ارام ارام ... من عاشق زندگیش شدم یادم اومد خونه پدریم هم همین شکلی بود!! ولی ماهواره ای که ادعای نشون دادن همه فرهنگها رو داشت هرگز این فرهنگ زیبا و سبک زندگی عالی رو نشون نداده بود .... زندگی خودم رو بادوستم مقایسه کردم ....به نظر من فرق اون بامن این بود که اجازه نداده بود ماهواره به عنوان یک نماد ضد اسلامی وارد زندگیش بشه! اون فریب تبلیغات رو نخورده بود ...


قبلا برات نوشتم منصوره جان! گاهی ادم گوهری تو دستشه و قدرش رو نمی دونه . مثل ماهی که توی ابه. باید از اب بیرونش بیارن یه مدت نتونه نفس بکشه تا قدر اب رو بدونه ... زندگی به سبک اسلامی مثل اب اطراف ما رو فرا گرفته و نمی دونیم چه نعمت بزرگیه ! ما ایراداتی که هیچ ربطی به اسلام نداره رو به این دین اسمانی ربط می دیم ولی خوبیهای مطلقی که توسط اسلام به ما رسیده رو نمی بینیم....دیدی وقتی یه ادم کلاهبردار عتیقه ای رو دست یه انسان ساده لوح می بینه شروع می کنه و می گه چقدر داغونه چقدر زوار در رفته ست خجالت نمی کشی صدساله داری از این استفاده می کنی و ال وبل ... عتیقه رو ارزون می خره و جنس قلابی خودش رو گرون به طرف قالب می کنه... حکایت دین هزار ساله ماست با عقاید تازه کشف شده جدید....


خلاصه اینکه ! بعد از مدتها رفت و امد با این دوست عزیزم کم کم به خودم اومدم. اولین قدم برای بازگشت به خود این بود که این نفوذی شیطان در خونه زندگیم رو از بین برم . به بالکن رفتم یه لگد نثارش کردم . هنوز که هنوز جنازه اون بشقابک شوم گوشه بالکن افتاده و هر ازگاهی ابی می ریزم و اون اطراف رو که خاک جمع می شه می شورم...
من تمام سعی ام رو دارم می کنم که زندگیم به سبک اسلامی که پدرومادرم و مادربزرگ و پدربزرگم و هزار سال اجدادم داشتن برگرده ... می دونی منصوره جان! گاهی ادم تمام دنیا رو به دنبال گنج می گرده وبعد می فهمه اون گنج توی حیاط خونه خودش بوده . داستان مولوی که رمان کیمیاگر از روی اون نوشته شده موضوعش همین بود.... به نظرمن این همون گوهر ابا و اجدادیه که گذشتگان ما به قیمت جان خریدن و توی خاک وطن دفنش کردن ... هرکس قدر این گوهر رو دونست برده هرکی به ابنبات و بدلیجات تازه کشف شده فروختش ، چه زیانی کرده !!!

مرسده عزیز داستان زندگیش درباره مناقع ماهواره رو نوشت و من برات از مضرات ماهواره و تجربه شخصیم نوشتم ... ماهواره خیلی ابناتهای خوشمزه به من داد ولی ارامشم رو گرفت ... امنیت روانی ام رو گرفت و ذهن اروم و منظمم رو اشفته کرد چون همیشه فکر می کردم بقیه چیزهایی دارند که من ندارم! ... سبک زندگی اسلامی به من ارامش رو هدیه کرد و این تفکر که" تو چیزی داری که بقیه ندارند"...
این روزها خیلی از برنامه های علمی و هنری و اشپزی و... که مرسده جان عقیده داشتن رو سلیقه مادرشون تاثیر داشته رو من از طریق اینترنت دنبال می کنم.این من هستم که تصمیم می گیرم چه برنامه ای رو و کی ببینم .. دیگه ماهواره و کانالهای رنگارنگش نمی تونن برای من تصمیم بگیرن و وقتم رو با مزخرفاتشون پر کنن ... امیدوارم این تبادل اطلاعات و کنارهم قرار گیری نظرات مختلف توی وبلاگت تصمیم گیری رو برای بقیه راحت تر کنه . ممنون از فضایی که به همه ما اختصاص دادی ...

 

 

 

 

  • منصوره صامتی


                     

روزی چند ساعت ماهواره می بینید؟

شفاف، صادقانه و بی رو در بایستی

بله با شما هستم 

چی ؟ 

ماهواره ممنوعه ؟! 

چون ممنوعه شما می بینید ؟ ! 

یا چون ممنوعه شما نمی بینید ؟!


چی ؟

معتقدید که هرچیزی منع بشه مشتریش زیاد میشه 

یعنی می فرمایید 

اگر ماهواره ممنوع نبود شما نگاه نمی کردید ؟!

حالا بی رو در بایستی

ماهواره روزی چند ساعت ؟

  • منصوره صامتی

تفریح با چادر

منصوره صامتی |

پیست اسکی پر بود از بزرگترها و کوچکترهایی که با اشتیاق خاصی زمین اسکیت رو بالا و پایین می رفتند و در این میان دختر نوجوان  به یاد کودکی های پر نشاط به مادر گفت : مادر دیگه با چادر نمی تونم اسکیت بازی کنم ! خیلی از شادی ها دیگه قسمتم نخواهد شد و...
مادربه دختری می انذیشیدکه بدون چادر حتی در مقابل مهمانان هم  حاضر نمی شد ،سرزنش دوستان و آشنایان رو به یاد آوردکه "آخه چرا مجبورش کردین جادر سر کنه ؟!"

:باور کنید نه تنها اصراری به چادر سر کردن نداشتیم بلکه در این  سن پدرش مخالفه که انقدر رو بگیره ولی چکارش کنیم میگه میخام شبیه خاله باشم ..."

یاد روزی افتاد که دخترش از مدرسه اومد و گفت مامان مطمعنی اونایی که نماز نمی خونن آدمهای موفقی نیستن ؟

:چطور مگه عزیزم ؟ 

:آخه مادر، طناز اصلا نماز نمی خونه کلی هم حاشیه داره ولی نمره هاش بیسته  همه معلما هم  دوستش دارن تازه موهاشم میزاره بیرون با پسرا هم حرف می زنه ...!

 و مادر به دنبال جمله ای بود که صحیح ترین پاسخ رو منتقل کنه و چه کار سختی بود تناقض محیط مدرسه و خونه رو پر کردن ...

 و یادش اومد که خودشم داوطلبانه و با گریه از مادرش خواست تا براش چادر بخره و از اون موقع محکم چادرش رو سرش بود اونم با افتخار

و مرور کرد همه ی مسابقات قرآنی که در اون به خاطر حفظ یا قرائت اول شده بود  آخ که جه حال و هوایی داشت هم صحبتی با معلم دینی  و قرآن،مکبر نماز جماعت مدرسه اونم با اعتماد به نفس کامل

می دونست که باید دخترش رو برای زمانه ی خودش تربیت کنه ولی الان رسم زمونه نامردی و بی وفایی به چارچوبه دینه

یادش اومد که دخترش با هیچکی تو مدرسه دوست نمیشه چون اونا حرفای بدی می زنن و کلی شوخی نادرست حالا رابط مدرسه تماس گرفته که دخترتون اجتماعی نیست اگرچه از نظر اخلاقی و  درسی یکی از بهتزین دانش آموزانه...

خیلی وقته وقتی دختر نوجوون تاب بازی نمی کنه  گاهی اوقاتم که میخاد بذمینتون بازی کنه که با جادر جور در نمیاد!

دوچرخه سواری و کوه نوردی هم که جواب نمی ده یعنی جون سخته هم رو بگیره هم بازی کنه اصلا انجام نمی ده

مادر مرور می کرد که چه زود دخترش نوجوون شد و هیچوقت فکر اینجاشو نکرده بود که به خاطر کم تحرکی دخترش انقدر تپل مپل بشه

خدای من دوره ی آخر زمون مادر بودن چه سخته1


 

 آقای مربی اسکیت کمر دختر نوجوونی رو گرفته بود تا بهش آموزش بده چطور با اسکیت راحت تر حرکت کنه و دور بزنه 

 موسیقی پر هیجان ضربان قلب همه رو بالا برده بودو خیلی ها که شناگران ماهری بودند به دنبال جایی به دور از چشم نگهبان پارک بودند تا قر بریزن و انرژی تخلیه کنند و...

 

مادر نگران از آینده در این اندیشه که چه تفریحی به دختر نوجوان معرفی کند که با چادر سنخیت داشته باشد؟!

خودتون رو به جای مادر نگران بگذارید  و مشاوره بدهید 

  • منصوره صامتی