منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات


اگرچه میلاد فرخنده ی اسوه ی تمام عیار مکارم و قله ی رفیع فضایل حضرت زهرا (س) است .زنی که الگوی زنان عالم است و امروز جهان تشنه ی آشنایی با آموزه های حضرت به ویژه درخصوص تربیت سرمایه های اجتماعی است اگرچه باید شاد بود و تبریک گفت.

اگرچه خودم را آماده کرده بودم به قدر داشته های اندیشه ام شاد باشم ولی فاطمه را که دیدم ...

فاطمه این بار خوش تیپ تر از 2 ماه پیش بود اما

مثل همیشه پشت چراغ قرمز فرصتی بود تا به اطراف نگاه کنم  دو زن گل فروش با رزهای قرمز رنگ ،در حالی که به شیشه ی ماشین ها چشم التماس دوخته بودند تا راننده توجهی کندو شاخه ای گل بخرد نگاهم را دزدید 

به طرفت العینی فشار نگاهم را احساس کرد ند و به سویم آمدند اولی زنی جوان حدود 32 ساله که کودک 1 ساله اش را در آغوشی به خود بسته بود ودیگری دختری بسیار جوان  که لباس پوشیده ای برتن داشت و موهایش را با هدبند پوشانده بود و هیچ آرایشی بر پوست با طراوتش به چشم نمی آمد ساده و بی آلایش معصوم و دوست داشتنی آنقدر که گفتم :اسمت چیه ؟

گفت:فاطمه

:فاطمه جان چند سالته؟

:19 سال

:قربونت برم اینجا چه می کنی ؟

:گل نمی خری؟

:چرا حتما چقدر میشه؟

:2تومن

:بده عزیزم .از کجا می آی؟

:شمال ،ساری

:خیلی جوونی چرا گل فروشی ؟!سواد داری؟

:تا دوم راهنمایی خوندم این کارو دوست ندارم ولی کار دیگه ای نمی دونم .شما کاری سراغ داری

تا اومدم چیزی بگم گفت:روم نمیشه ولی پسرکا مارو اذیت می کنن مسخره می کنن و...

:چرا حرفت رو خوردی چه کار می کنن؟

:صدای بوق ماشین ها بلند شد چراغ سبز شده بودو باید می رفتم

:این کارت منه تماس بگیر اینم 2 تومن یه شاخه گل زود تند سریع .فاطمه جان منتظر تماستم.خدا حافظ

:چند روز گذشت  تا اینکه فاطمه تماس گرقت  و من نتوانسته بودم کاری برایش پیدا کنم که از گل فروشی سر چهار راه بهتر باشد !

ناراحت شدمی خواست چیزی بگوید که باز هم نگفت می دانستم که از سر حیا سکوت کرده  است

:خواهش می کنم برام کاری پیدا کنید من این کار را دوست ندارم جامعه خیلی نا امنه کلی مرد اینجاس

1 ماه ازآخرین تماسش گذشته بودکه باز هم از همان مسیر عبور کردم

 

رنگ قرمز گل های رز دو زن گل فروش نگاهم را دزدید فاطمه از 2 ماهه پیش چشمگیرتر شده بود از سادگی و هدبند خبری نبود لاک طلایی رنگ روی ناخن هایش می درخشید و صورت جوانش پر از رنگ بودمانتویی شیک تر و شالی جدیدتر و موهایی که بلوند شده بودگویی به مهمانی می رفت ولی عجله داشت که گل هایش را بفروشد

دستش روی شیشه ماشین مرد بود ودیگر التماس نمی کرد

:قربونت برم ،آقا خوشگله امروز روز زنه برا نامزدت گل بخرآفرین فدات شم.

:مردی از ماشین پشت سرش داد زد دختر بیا

فاطمه نزدیک شد چند تا شاخه می خوای آقا؟

:مابقی حرفهایشان را نشنیدم

چراغ که سبز شد فاطمه با همه ی گل هایش در ماشین مرتفع سفید رنگ از چهار راه عبور کرد در حالی که از شادی می خندید و دیگر اثری از دلخوری و بیکاری در چهره اش نبود...

ای کاش فاطمه با من تماس بگیرد

و من هنوز مبهوتم، مبهوت از آرمانهایی که بنا بود در ایران نگاه متعالی اسلام را به زن ایرانی هدیه کند ،سبک زندگی فاطمی را و مردانی که بنا بود به رسم شیعه به عهد یاران علی (ع)،مرد و مردانه از نوامیس اجتماعی همچون ناموس خویش پاسداری کنند و نسلی که بنا بود در پاک ترین دامنها برای جامعه ی مهدوی تربیت گردد!

 

تا چشم کار می کند مردان زن صفت می بینم مردانی که مردترینشان هنر کرده فاطمه دخترش ،فاطمه همسرش،فاطمه خواهرش و فاطمه مادرش را حفظ نموده و دیگر چه اهمیتی دارد سرنوشت فاطمه ناموس همسایه چه می شود ؟ زمین را و زمان را به هم می بافد تا از دریچه ی ضعف مالی دخترمعصوم ،نجابتش را به تاراج ببرد آخر چه اهمیتی دارد که بی غیرتی مرد ننگ دامان فاطمه گردد.زنان متاهل را ببین که لال شوم و نگویم بهتر است.

فاطمه جان! بانوی پاکی!

بر فاطمه ی شهرما اشک بریز که شما پیامبر را داشتی ، که شما علی را داشتی ، که شماحسن را داشتی  که شماحسین را داشتی و فاطمه ی شهر ما ایشان را ندارد که هیچ ،پول هم ندارد نان هم ندارد.تا دیروز به جای همه ی نداشته هایش آبرو داشت ،پاکی داشت ، معصومیت داشت که امروز آبرو هم ندارد...

فاطمه جان !مردان شهر ما دیروز یک وجب از خاکشان را نیزتقدیم نکردند واز غیرت مردانه، در خون روییدند

و مردان شهر ما امروز ویروس درد بی درمان بی غیرتی را در شهر از سویی به سویی دیگر می پراکنند که اجنبی در داخل همین خاک ناموسشان را به هرزه گی می برد!  

آخر چگونه تاب می آوریم التماس های زن مسلمانی را که مردان هرزه معتادش کرده اند و می خواهد که او را از آزارهای جانکاه مردان افغان نجات دهیم...؟

فاطمه جان! مردان شهر ما فاطمه ی گل فروش  را می بینند ولی شانشان اجل از آن است که فرصتهایشان را به خاطر چنین موضوع حقیری بسوزانند زمان، زمان سهم خواهی های سیاسی است برای دعواهای سیاسی شان نیاز به تجدید قوا دارند اندیشه شان نازک تر از گل بشنود موازنه ی قدرتشان را چه کنند؟ معادلات چند مجهولی حرص و ولع نفس وامانده شان را چگونه پاسخ گویند؟

فاطمه جان!مردان شهر ما در کالبد محافظه کاریهای شان چنان سر از برف درآورده اند که رو سفیدی برف هم قیراندود گشته است مبادا از قصه ی فاطمه باخبر شوند که خواب شکمهای تا گلو انباشته شان کابوس خواهد شد.

فاطمه جان! شما بگو سهم فاطمه های شهر ما از بیت المال چه شد؟ فاطمه ی یتیمی که امروز دوباره یتیم است .

 فاطمه جان!و تو خود می دانی که فاطمه ی شهر ما به جرم 12 سالگی سیاه بخت شد که آزار مردش اورا از دیار خویش راند او تا دیروز سر چهار راه گل می فروخت و بهانه اش پول بود

فاطمه ی شهر ما امشب به خانه نمی رود او از فردا آبروی خودش را و آبروی مردان سرزمینش را خواهد فروخت و هنوز بهانه اش پول است

فاطمه جان! بانوی من! مدتهاست تمرین کرده ام با حلوا حلوا دهنم را شیرین کنم ولی نمی شود که نمی شود آخر این تلخی زقوم مانند حلقومم را آتش زده است ...

 

فاطمه جان !ما شما را داشتیم و هرزه گی سرنوشت فاطمه ی شهر ماشد؟!

فاطمه جان!  امروز روز زن است ،اینجا ایران است ،و ما تا دلتان بخواهد فعالان عرصه ی زنان داریم که مقالات علمی شان در باب آسیبهای اجتماعی پرستیژ نخبه گی شان است بانوی من! ما تا دلتان بخواهد در این شهر همایش و جشنواره و سمینار و حتی گاهی سمپوزیوم داریم در بحث زنان و آن وقت در این ازدیاد فرهیختگی فاطمه ی شهر ما از دست رفت...! تسلیت مرا بپذیرید بانو! 

 

 

 

 

نظرات  (۴۱)

  • هشدار موج سوم ایدز
  • با سلام

    شما از کجا می دونیدمنظور او آقا از سوار کردن آن خانم چه بوده؟؟؟؟

    خانم صامتی!

    کلا سرکاریم دیگه!!

    آخر هفته و اعلام برندگان و بدقولی و...

    پاسخ:
    نه عزیزم
    برنده ها مشخص شدند 

    خانم صامتی ودوستان لطفا  به این آدرس برید تا از وضعیت بانوی ایرانی مطلع بشید.

    زن ایرانی در اسارت

    باید برای مشکلات زنان سرپرست خانوار تدبیر اساسی شود روند پیشرو و نسلی که از این مادران تربیت می شوند برای آینده ی این جامعه معضلات اجتماعی بسیاری ایجاد می کنند 
    سلام لطفا از تورم 35 درصدی هم صحبت کنید که فقر از هر دری بیاید ایمان از در دیگر خارج می شود تازه باید خوشحال باشیم که قراره تورم 25 درصد بشه !!!!
    خانم های محترم بی سرپرست هم که خوش به حالشون
    پاسخ:
    متشکرم از پیشنهاد شما
    راستی در مورد سیگار هم که گفتی میکشی.
    به نظر من باید تمام اهتمامتو به خرج بدی که ترکش کنی.باشه؟؟نه نگو خواهشا.
    بیا برا اونم برنامه ریزی کن.
    هر روز چند تا سیگار میکشی.بعد بیا تو هفته حساب کن که چند تا میکشی.بعدش بیا هر هفته 5تا ازش کم کنی.تقریبا روزی یکی کمتر بکش.یا دو روز یه بار یکی کمتر بکش.همینجوری حساب کن و برو جلو.فقط حسابشو داشته باشی ها!و از وسط ولش نکنی و برنامه ریزیتو خراب نکنی.
    چند تا روایت در مورد افرادی که مواد مخدر استفاده میکنن دارم از پیامبر اگه برات بگم مطمئن باش لحظه ای درنگ نمیکنی که بذاریش کنار.پیداش کردم برات حتما مینویسم روایاتو.

    در مورد نمازاتم بگم که از همین امروز شروع کن نمازاتو بخون.سعی کن اگه میتونی اول وقت بخون.یه روایت هم از شیخ نخودکی اصفهانی شنیدم در مورد نماز اول وقت که واقعا تکان دهنده ست.
    یه روز جوانی میره پیش این عالم بزرگ و بهشون میگه:که شیخ من سه قفل تو زندگیم دارم شما سه کلید بهم معرفی کنید.
    میگه:قفل اول اینه که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
    قفل دوم اینه که دوست دارم کارم برکت داشته باشه.
    و قفل سوم اینه که دوست دارم عاقبت به خیر شوم.
    شیخ میگن:برای قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
    جوان میگه:سه قفل و یک کلید؟؟!
    شیخ میگه:نماز اول وقت *شاه کلید*است...

    راستی اگه برات مقدوره حتما یه زیارت برو.خدارو هزار مرتبه شکر تو ایران ما تو هر شهر و دیاری یه امام زاده هست.و این خیلی خوبه.اگه تو شهرتون امام زاده هست حتما برو پابوسش و دلتو بذار اونجا و ازشون کمک بخوا.ما اینجا توی شهرمون یه امام زاده داریم خیلی بزرگه خیلی مراد دهنده ست..خیلی عزیزه...اگرم امام زاده ندارید برو سر قبر شهدا مخصوصا شهدای گمنام.بهشون متوسل شو.شهدا اعجوبن.زنده ن.چند تا داستان ازشون دارم واقعا واقعا تکان دهنده ست.اگه خواستی برات مینویسم.

    راستی آبجی یه چهله هست برای ازدواج اگه تمایل داشتی انجامش بده.خیلیا نتیجه گرفتن.برات مینویسم چه طوریه.
    روزی چهل بار خواندن آیه ی 74 سوره فرقان به مدت چهل روز.
    یعنی باید توی چهل روز این آیه رو بخونی به تعداد چهل مرتبه توی هر روز.فقط نکته مهم اینه که توی هر روز یه ساعتی مشخص باید تعیین کنی و هر روز سر همون ساعت ایه رو بخونی وگرنه به هم میخوره.مثلا راس ساعت 8 شب شروع میکنی و 40 بار ایه رو میخونی به مدت چهل روز.
    *(والذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرت اعین و اجعلنا للمتقین اماما:و کسانی که میگویند پروردگارا از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرار ده و مارا برای پرهیزگاران پیشوا گردان)*



    امیدوارم هر چی که از خدا میخوای اگه به صلاحته خدا به خیر بهت بده.و خدا ایشالا عاقبت به خیرت کنه.برات دعا میکنم.تو هم برای من دعا کن.
    الان دعای تو خیلی بیشتر از من قبوله.چون دلت شکسته.و خدا تو دل شکسته جا داره.
    حتما حتما حتما برای منه حقیر دعا کن که خیلی خیلی خیلی محتاج دعام.
    میگن خدا دعا رو با زبانی که گناه نکرده براورده میکنه.حالا چه زبانی گناه نکرده.زبان دیگران دیگه..ما که با زبان دیگران گناه نکردیم.پس برای هم چه خوبه که دعا کنیم.
    راستی مرحوم ایت الله حاج اقا مجتبی تهرانی(استاد اخلاق.تهرانیا خیلی خیلی قبولش دارن)گفتند:صلوات هم مداد است هم پاکن.یعنی حسنه مینویسد و گناه پاک میکند.
    پس صلوات زیاد بفرست.


    التماس دعا
    اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

    به نظر من الان باید این کارارو بکنی.
    اول توبه و اظهار پشیمانی
    بعد جبران حق ها
    بعد هم برای زندگیت باید برنامه ریزی کنی.
    من فک میکنم زندگی دنیایی ما ادما سه بخش بیشتر نیست.یکی درس و علم یکی ازدواج و یکی عبادت و البته در کنار همه اینها کار.(نه لزوما کاری که برات پول درار باشه.حتی کار تو خونه.مثل خونه داری)
    پس بیا برای زندگیت برنامه ریزی کن.برای درست.برای ازدواجت.برای عباداتت.
    نمیدونم دانشگاه رفتین یا نه.اما حتما شرکت کنین.واقعا درس خوندن لذتی داره که هیچ جا پیداش نمیکنی.اینو تجربه کردم که میگم.وقتی ازش فاصله بگیری تازه قدرشو میدونی.حتما دنبال علم باش حالا نه فقط دانشگاه حتی مطالعه پژوهش. تحقیق در مورد یه موضوع که بتونی باهاش به کسی کمک کنی.
    در واقع اینو بهت بگم که تو این دنیا چیزی لذت بخش تر از کمک به دیگران نیست.به فرموده امام محمد باقر که ایشون هم همیشه در حال کمک به مردم بودن.و کسی بهشون میگه اقا چقد کمک میکنین؟!ایشونم میگه دنیام لذتش به همینه دیگه.اگه این نباشه که دنیا لذتی نداره.
    واقعا همینطوره.من خودم اینو با تمام وجود لمس کردم.که وقتی به کسی کمک میکنی بی هیچ چشم داشتی و اون لبخند رضایت میاد رو لباش چقدر دل خودت شاد میشه . لبخند خدارو میبینی.
    بعد برای ازدواجت برنامه ریزی کن.مطمئن باش مطمئن باش مرد زندگیتو پیدا میکنی.
    تو دعاتو بکن بگو که خدایا از این کارم پشیمونم بعد نذر کن توسل کن به ائمه به امام رضا به حضرت فاطمه و بعد توکل کن به خدا و همه چیزو بسپار دست خودش.بگو خدایا من توبه کردم دعا کردم نذر کردم توسل کردم و توکل هم کردم پس باقیش دست خودت.مطمئن باش اروم ترین دلو پیدا میکنی.چون مطمئنی هرچی خدا برات پیش بیاره به صلاحه.ایشالا که یه همسر خوب و مومن و خدا ترس و با خدا و *آدم* خدا نصیبت میکنه.کسی برات پشت و پناه باشه.تو پناه ببر به خدا.
    بعدشم برای عباداتت برنامه ریزی کن که تو هفته مخصوصا الان که روزا کوتاهه 3 روز یا 2 روز مثل پنج شنبه ها و دوشنبه ها که ثواب بیشتری هم داره روزه قضاهاتو به جا بیاری.نمازاتم یه تقویم بیار مال سالای قبل از همون روز اولش شروع کن به ترتیب هر روزش مثلا 1 فروردین نماز قضای صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا رو به جا بیار.به این صورت که کنار هر وعده ای که نماز واجبتو میخونی بعدش یه وعده نماز قضا بخون مثلا داری نماز صبح میخونی بعدش که تموم شد نماز قضای صبح بخون و و تقویمت علامت بزن.
    خلاصه طرحای قشنگی دارم.اگه خواستی بازم برات میگم.

    وااای چقد حرف زدم.اما بازم حرف دارم.ببخشید اگه سرتو به درد اوردم.
    ادامه کامنت بعد
    من سنم از شما کمتره.اما خواهش میکنم حرفای منو جدی بگیرید و روش خوب فک کنید.شاید اتفاقی خوب افتاد..

    داشتم در مورد مادر حرف میزدم.ببین خواهر گلم شما مادرتو ناراحت کردی از خودت باید بری ازش حلالیت بگیری.شاید همین کلید قفل زندگیت باشه.هر جور شده دلشو به دست بیار.اگه دل مادرتو به دست بیاری و حلالت کنه مطمئن باش دل خدارم به دست میاری.
    اصلا چرا دور بریم.ما خودمون یکی رو تو اشناها داریم که این بنده خدا خیلی به مادرش بد کرد هم خودش هم زنش.اصلا هم از مادرش حلالیت نگرفت.خودشو صاحب حق میدونه.مادرش اونقدر بزرگه که باهاشون خوش رفتاره.اما ته دلش صاف نیست باهاشون.تا اینکه هر جایی که میرفت کار براش جور نمیشد.اگرم جور میشد تا مرز حل شدن پیش میرفت اما اخرش به هم میخورد. از کسی پرسیدیم که قضیه اینه و مشکل اینه شما بگید عیب کار از کجاست.اون اقا هم برگشت گفت برید بینید که مادر ازش راضی هست یا نه؟!
    خلاصه اینو میخوام بگم که اول از همه حق مادرتو به جا بیار و اونو از خودت راضی کن.بعدش برو سراغ بقیه حق الناس ها.حق الله هم فراموش نکن.مثل نماز و روزه هایی که گردنته.اونارم ادا کن.
    مطمئن باش خدا زندگیتو سامان میده.
    اینم بگم که اصلا قبول ندارم که کسی نخواد هرزه باشه اما اخرش بشه(مثل همین پست)مگه میشه تو نخوای هرزگی رو پیش بگیری بعد از قضا شرایطم جور بشه و تو موقعیت قرار بگیری و به مرادتم نرسی بعد بگی خب شرایط بود که من هرزه شدم.گناه کردم.وگرنه نمیخواستم.اصلا قبول ندارم.میدونم که هدف از این پست چیز دیگه ایهه.اما دارم میگم که اصلا قبول ندارم که کسی خودش نخواد گناه کنه اما اجبارا و بی اختیار خودش گناه بکنه.
    اصلا مگه ایه قران نیست که میگه:ایا فکر کردید که همین که گفتید ما مسلمانیم شمارو به حال خودتون رها میکنیم و امتحان نمیشید؟
    فکر میکنی این موقعیتی که برای تو پیش اومد چیزی جز امتحان الهی بود برای اینکه خدا ببینه چقد تو راهش استواری؟
    اینکه خواستگارات مناسب نبودن و به قول خودت دختر مدرن(یا بهتر بگیم جلف و بی بند و بار)میخواستن و توام مرد مورد نظرت رو پیدا نکردی و بعدش خواستگاری پیدا کردی که در واقع بلای جونت بود اما رفتی سمت اون و شدی همینی که الان شدی...فک نمیکنی که اینا همش امتحان الهی بود که استواری ایمانتو بسنجه؟!
    تو میتونستی توکل کنی به خدا و منتظر بمونی.میتونستی دعا کنی نذر کنی توکل کنی توسل کنی و باقیشو پسپاری به خدا تا همون شوهر مومن و مثل خودت برات پیدا بشه نه اینکه چادر برداری روسری برداری و... که شوهر پیدا بشه..
    مگه حضرت معصومه تا اخر عمرش مجرد نموند؟اصلا فوقش تا 30 سالگی مجرد میموندی اما بالاخره خواستگار مناسب پیدا نمیشد؟!یا اصلا خدا بخواست که تا اخر عمر مجرد بمونی مثل حضرت معصومه...


    خلاصه هر چی که الان پیش اومده دیگه گذشته.مهم اینه که الان از کردارت پشیمونی میخوای بندگیشو کنی.
    اصلا بذار اینجوری نگاه کنیم.الان حس نمیکنی خدارو بیشتر از قبل دوستش داری و لمسش میکنی.فک نمیکنی ایمانت از قبل قوی تر شده؟!پس از این اتفاق یه برگ برنده برا خودت بساز و تو دستت بگیر و به خدا نشون بده.بذار که تا اخر عمرت بندگی کنی براش.
    به این فکر کن که اگه خدا هیچ وقت توفیق برگشتن رو بهت نمیداد به کجاها که نمیرسیدی؟!!شاید تا اخر عمرت غرق در گناه بودی و اون دنیات از این دنیا بدتر میشد.چرا که سرای ابدی هم اون دنیاست نه اینجا.پس خدا خیلی دوستت داشته و داره که توفیق دوباره زندگی کردن ولو بهتر زندگی کردن رو بهت داده.
    ب این فکر کن که همون نماز ها و دعاها همون خدا خدا کردنای گذشته نجاتت داده.خدا خیلی بخشنده ست عزیزم.
    اامه کامنت بعد
    ******عسل*********
    سلام عسل عزیز.
    میخوام چند کلمه باهات حرف بزنم.امیدوارم با حوصله حرفامو گوش کنی(در واقع بخونی)و جوابشو برام بذاری.حقیقتش انقدر ناراحتم که حرفام پشت سر هم و مرتب جور نمیشه.امیدوارم حوصلتو سر نبرم و حرفام به دلت بشینه.

    شاید نتونم به معنای واقعی کلمه درکت کنم و دردی که داری و حس کنم اما میتونم بفهمم الان چه حالی داری.حال پشیمونی حال عذاب وجدان حال دغدغه انسانیت حال خدارو خواستن اما ازش خجالت کشیدن.و تو ی کلمه حال خوش لمس بیشتر خدا...

    کم نیستن کسایی مثل شما که دختر پاک و مومنی بودن و زندگیشون برای رضای خدا میچرخیده اما توی یه برهه از زمان زندگیشون اشتباه بزرگی میکنن و از سمت خدا برمیگردن.برمیگردن سمت شیطان لعین.اما میدونی چیه؟اینکه از اشتباه و گناهت پشیمون شده باشی یا نه مهمه...
    قبل از اینکه به هر چیز دیگه ای فک کنی فقط و فقط به این حرف من فک کن:
    *اگه خدا هنوز هواتو نداشت و دوستت نداشت توفیق برگشت و بازگشت از اون گناه رو بهت نمیداد.* اگه خدا هواتو نمیداشت اصلا الان دغدغه نداشتی.عذاب وجدان نداشتی.با نفس جنگیدن نداشتی..
    به قول یکی تو گل رفتن عار نیست اینکه از گل نتونی در بیای عیب و عاره.پس تو الان باید همه جوره هواست باشه و تمام تلاشت رو بکنی که بتونی از این گل در بیای.الان شاید از دوران جهالتت بیشتر حساس و مهم باشه.چون ممکنه به جای اینکه راه کجتو دوباره سمت خدا راست کنی ممکنه بدتر ازش دور بشی و راهو تا اخر عمر اشتباه بری.الان شیطان حتی بیشتر از قبل داره روت کار میکنه.پس حواستو خوب جمع کن ک نتونه از اب گلالود ماهی بگیره.
    خدا الان توفیق برگشتن به اغوششو بهت داده.پس لحظه ای درنگ نکن و برگرد سمتش و در اغوش امنش اروم بگیرو نفس رمیدتو اروم کن با وجود پر از فضل خودش.

    اینم بهت بگم که اگه با اون پسر رابطه برقرار کردی و دنبالش رفتی و روسری برداشتی و سیگاری شدی و مهمونی های نامشروع رفتی و ....همش خودت خواستی.فقط خودت.
    تورو خدا همین اول راهی(برای زندگی دوباره..جدی جدی میگم)نگو که تقصیر من نبوده و من بی تقصیر بودم که الان به اینجا رسیدم.مگه میشه کسی گناهی کنه که مقصر کسی دیگه ای بوده.تا ادم خودش نخواد محاله محاله بره سمت گناه.وقتی دلت رفت سمتش وقتی شیطون شد رئیس زندگیت وقتی خدارو گذاشتی حاشیه وقتی امام رضا رو فراموش کردی وقتی انسانیت و پاکیتو فراموش کردی حتما حتما خود خودت هستی که گناه میکنی و تقصیر هیچ کس نیست.مگه غیر از اینه که خودت با دستای خودت با پاهای خودت و با *اراده خودت*گناه کردی.پس مردونه همین اول راهی به خدا بگو که خودم کردم خودم خواستم اما تو با همون طنابی که باهاش بهت وصلم منو کشیدی سمت خودت.پس حالا که توفیق بازگشت رو بهم دادی توفیق بخشش رو هم بده.که شک نکن خدا بخشنده ی مهربانه.(وقتی به عظمت و بخشندگی خدا فک میکنم بغضم میگیره)

    الان شما آبجی گلم اولین کاری که باید بکنی اینه که از تمام گناهات توبه کنی و اظهار پشیمونی کنی در درگاهش.مدام ذکر استغفر الله ربی و اتوب الیه رو با خودت تکرار کن.بعد از توبه باید بلند شی برای جبران حق الله و حق الناس هایی که تو این سه سال گردنت بوده.
    حالا مراحل توبه رو کامل برات مینویسم.اما اینو خوب بدون که توبه زمانی مقبوله که در درجه اول *پشیمون* باشی.اگه پشیمونی پس بسم الله.اگرم هنوز دلت سمت اون گناها و اون مرد بی غیرته پس کاری نکنی بهتره.
    اما اگه واقعا پشیمونی پس توبه کن و بعدش حق الناس هارو ادا کن.
    مثل:ماااادررر...خودت گفتی دل مادرتو شکستی.میدونی مادر چقدر جایگاهش والاست...یه بار روایتی رو از جایی میشنیدم که یه بار یه جوانی داشته از دنیا میرفته .ظاهرا خیلی سختش بوده جون دادن پیامبر میاد بالا سرش اما حالش خوب نمیشه.پیامبر میگه مادرش کجاست میگن مادرش فوت کرده.پیامبر هم خیلی افسوس میخوره و ناراحت میشه که اگر مادرش زنده بود و کنارش بود و ازش راضی بود راحت جون میداد.الله اکبر.یعنی مادر برا این جوون کاری کنه اما پیامبر نتونه...
    مادر خیلی خیلی بزرگه.
    ادامه کامت بعد
    سلام خانم صامتی.خوبید خوشید؟

    چیه؟فک کردید شمارو ول میکنم و از نقدا و حرفای من در امان هستید؟!!
    تا شمارو پیر نکنم دست از سرتون ور نمیدارم.(مزاح)
    (شکلک متفکر مغرور)



    این کامنت عسل خانم رو دیدم دلم نیومد براش چیزی ننویسم.فک میکنم توی ختم صلوات ما هم بودن.درسته عسل خانم؟؟

    میخوام یه کامنت مفصل براشون بنویسم.امیدوارم اینجا باشه و بخونه.
    پاسخ:
    سلااااام عزیز دلم 
    خوب کاری کردی که به ما سر زدی ، جای شما خالی بود ،از وقتی کامنت عسل رو دیدم با خودم درگیرم و ناراحت .اگر یک دختر بی اطلاع معمولی بود راحت می شد نسخه داد ولی  مساله ی عسل جان ریشه داره 
    خانه از پایبست ویران است، واقعیت اینه که مشکل خیلی کلی تر از این حرف هاست شما این رو به بی غیرتی مردان جامعه و بی تفاوتی نسبت دادین، ولی وقتی شرایط اجتماعی جوری هست که پسر 30ساله هنوز دستش تو جیب پدرشه و حالت طفیلی داره آیا فکر میکنین امثال این پدر و پسر که مشتی از خروار جامعه هستن و جفتشون مشکل پول و هزینه دارن میتونن فکری به حال امثال فاطمه خانم بکنن، چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
    مردم جامعه انقدر دغدغه دارن که باعث بشه امثال این دختر تنها بمونن چرا نمیپرسین پدر، برادر و نزدیکان، همسایه، آشنا و ... این دختر کجا هستن اگر اون ها کاری نمیکنن پس بهزیستی چکار میکنه؟ تامین اجتماعی چیکار میکنه؟ بیت المال چی میشه؟ در آخر و بعد از همه مردم چیکار میکنن؟ و آیا اگر این دختر از ساری به تهران نمیومد اوضاع بهتری نداشت؟
    مشکل از اینجاست که انواع و اقسام مشکلات رو سر راه مردم قرار میدن جوری که سرشون به مشکلات خودشون گرم باشه و کاری به کار بقیه نداشته باشن.
    و پول بیت المال هم صرف خرید مرسدس بنز S500 و ... و سودجویی افراد خاص و دانه درشت میشه!

    و مورد دیگه هم قطعا به افول فرهنگی جامعه و خانواده برمیگرده مادر و پدر هایی که نتونستن به فرزندانشون ارزش هارو منتقل کنن، مخصوصا در اینجا نقش مادر ها پررنگ تر هست! نتیجش میشه همین پسر های بی غیرتی که ناموس جامعه رو مثل ناموس خودشون نمیدونن و بهش دست اندازی میکنن و دختر هایی که پس فردا مادر میشن و فرزندانی ناهنجار تربیت میکنن.
    خانم صامتی عزیزم سلام بخدا شما با روح و روان آدم بازی می کنید نمی دونم چقدر گریه کردم اعصابم به هم ریخته نمی دونم تقصیر کی بود ولی باور کنید من کمتر از همه تقصیر داشتم باید چه کار می کردم دلم می خواست عاشق بشم و ازدواج کنم عاشق زندگی و بچه دار شدن بودم چادری بودم ولی هر کی میومد دختر مدرن میخاست منم که از قدو قواره و چهره چیزی کم نداشتم فکر می کردم خلایق هرچه لایق از 12 سالگی خواستگار داشتم و نشد مه نشد تا اینکه 3 سال پیش چادرمو برداشتم تا اونموقع حتی ی نماز قضا یا روزه قضا نداشتم فکر می کردم به همینجا ختم میشه مادرم خیلی گریه کرد نمی دونم شایدم نفرینم کرد فکر می کردم ی خواستگار خوب میاد میومد ولی یکی قدش کوتاه بود یکی چون بابا نداشتم مادرش نپسندید یکی مادرم راضی نبود تا اینکه به خاطر چشمای سبز ی پسر که نمی دونم از کجتا پیداش شد همه ی زندگیم تباه شد هرچی پس انداز داشتم ازم گرفت می گفت میخاد کار کنه تازه نصفشم از طلاهای خواهرمو برداشتم گفتم پولدار که شدم بر می گردونم بیچاره خواهرم که چقدر مهربونه طلاهاشو بخاطر آـرزوهای خواهرش ریخت دور ولی
    من ی مرده متحرکم من ی مرده ی متحرکم حالم خوش نیست هر روز آرزوی مرگ می کنم کاش به همین پول ختم می شد به خاطرش پارتی رفتم روسریم برداشتم حتی نافمو سوراخ کردمو موهامو شرابی کردمو خدایا مرگمو برسون چقدر مادرم گریه کرد و دعا کرد گاهی انقدر سرش داد می زدم و می زدم بیرون بهش زنگ می زدم بیاد دنبالم تمام این سه سال همش شمال میرفتیم و پارتی ... ی دفعه چشممو باز کردم سیگاری شده بودم الانم نمیتونم ترک کنم می دونم برای خانوادم لکه ی ننگم ولی نمی دونم باید چکار کنم
    به خاطرش هرکاری که فکرشو کنید انجام دادم گفتم شوهرم میشه مگه میتونه دختری به مهربونی من پیدا �%A~-9�ه نمی دونستم اون شبایم که با هم بودیم با ده نفر دیگه اس ام اس بازی می کنه بزرگترامون پادر میونی کردن ی صیغه محرمیت خوندیم که بعد از محرم صفر عقد کنیم دنبالش رفتم دوست دخترشو که دیدم جلو همه من کتک زد شبم که جایی نداشتم برم رفتم پارک وقتی خانوادم اومدن وسط تازه فهمیدیم اونی که همه ی زندگیمو به خاطرش تباه کردم معتاده و مواد میزنه شیشه نمی دونم شایدم کراک
    چشممو باز کردم تو دادگاه اثبات زوجیت بودم و بقیه ی ماجرا خودتون می دونید فقط می ترسم از خدا فقط دلم میسوزه واسه مادرمو آبروی خانوادم وگرنه خودمو می کشتم با اون همه نمازو روزه و جمکران و مشهد عاقبتم این شد حالا از این ببعد چطوری ادامه بدم منی که فقط 26 سالمه دارم از غصه دق می کنم
    ازتون خواهش می کنم زود قضاوت نکنید به امام زمان من دختر پاکی بودم هیچ وقت دلم نمیخاست اینجوری بشه نه راه پس دارم نه راه پیش
    خواهش می کنم برای من دعا کنید نمیدونم دردمو به کی بگم
    پاسخ:
    عزیز دلم انقدر ناراحتم که در حال حاضر چیزی به نظرم نمی رسد
    با سلام و احترام
    از مطالعه ی این یادداشت به شدت متاثر شدم .عمری است که از کژاندیشی همنوعان خویش رنج می برم .
    آنچه در تفکر شما سبب نگاشتن این یادداشت گزارش است سبب تقدیر است چرا که کرامت انسان را به ما هو انسان و فارغ از جنسیت گرامی می دانید .
    سرکار خانم صامتی دفاع از حقوق زنان مختص به زنان نیست هستند مردانی که در طول تاریخ به دفاع از حقوق انسانی زنان اهتمام داشته اند و آبروی خویش را هزینه کرده اند اگرچه همواره به فمینیسم بودن متهم گشته اند .
    جامعه متشکل از زن و مرد است و هریک از این اجزاء حقوق مادی و معنوی خویش را از دست دهد به کل این سیستم آسیب می رسد .
    اگر بنا شد دفاع از حقوق انسانی زنان برابر با فمینیسم باشد باید بگوییم دین اسلام یک دین فمینیسمی است و پیامبر اکرم صلوات الله علیه یک فمینیسم است که در عصر جاهلیت آنچنان فاطمه سلام الله علیه را می ستود و تکریم می کرد .
    امروز در میان ما مردان رفتارهای کریه و ناپسندی عادت شده است چنانکه اگر از روابط متعدد همنوعان خود مطلع شویم آن را به حساب توان و ذکاوت بالای مرد می دانیم! در حالی که اگر مردی برای رضای خدا برای زنی مطلقه و یا بیوه کاری انجام دهد او را به هرزه گی متهم می سازیم !
    درد ما مردان کم از شما بانوان محترم در تکریم حقوق زنان نیست
    متاسفانه بستر فرهنگ جامعه ی ایران در بسیاری از موارد حتی با چارچوب دین اسلام در ستیزه است .
    از همراهان همیشگی پارادوکس هستم و برای شما آرزوی موفقیت روزافزون دارم
    پاسخ:
    سلام و احترام متقابل 
    سپاسگزارم که همراه ما هستید . همینطور است که اشاره فرمودید متاسفانه جامعه ی مردان ایرانی گاهی هرزه گی یک مرد را مایه ی مباهات می داند و همین آسیب بزرگی است برای خانواده ی ایرانی . در حالی که محققان از یک سو جامعه را به ازدواج مناسب فرا می خواند  از سوی دیگر با رفتارهای سوء سبب تهدید خانوهاده های نوپایی هستیم که تشکیل شده است ! 
    ما همواره بر مدار افراط و تفریط روزگار می گذرانیم 
  • کاتب ز اده
  • سلام .خانم صامتی حتما برای رای دادن باید ثبت نام کرد این خیلی اشکال بزرگیه چون وقت گیره .بعد هم مراحلش زیاده .برای همین اکثرا نظر میذارن رای نمیدن این آیتم رو اگه میشه بردارید .
    سلام .خانم صامتی ملاک " محبوبترین مطالب" در وبلاگ شما چیست؟
    پاسخ:
    پیش فرض از پیش تعیین شده ی بیان است .پست هایی که از سوی مخاطبان بیشترین مثبت را دریافت می کنند در لیست محبوب ترین ها قرار می گیرند مدیر وبلاگ نمی تواند دراین نظرسنجی شرکت کند چرا که بیان آی دی او را می شناسد 
    بله واقعا!

    کلمه ترکیه و مثل همه اسم های خوشمزه و خوشرنگ اسم دخترونست

    شانار = شاه انار


    در گوگل سرچ می کردین زودتر نتیجه میگرفتین، البته شاید سرچ کردین!
    پاسخ:
    ممنون که توضیح دادید از قضا بعد از تعجبی که عارض شد در گوگل جستجو کردم و متوجه شدم ولی گویا شما دیر دیر به ما سر می زنید . به هر حال ممنونم
    هههههممم شانار میوه خوشمزه و خوشرنگیه!

    پاسخ:
    واقعا؟
    مسئله رابطه نمیتونه تنها دلیلش عشق باشه. من سراغ دارم دختران پاکدل و بی آزاری که که برای امرار معاش و حتی هزینه دارو و درمان خود به ناچار گزینه رابطه با یک فرد را انتخاب میکنند. ولی نمیدونم چرا مردهایی که با انواع و اقسام زنان رابطه دارند و این مسئله را بنا به خاصیت مرد بودشان حق طیبعی خود می پندارند اصرار دارند در نهایت با زنی ازدواج کنند که تاکنون با کسی حتی یک دوستی ساده هم نداشته باشد. از نظر آنان تابو فقط مخصوص زنان است و لاغیر. درصورتیکه این دختران هم حق زندگی دارند. ودر نهایت حساسیت های بیش از حد همین مردان سبب می شود که به آنها دروغ گفته شود و یک زندگی بر اساس دروغ پایه ریزی شود.(با عرض پوزش از خانم صامتی عزیز).
    پاسخ:
    یلدای عزیز  ممنون که حرف دلت رو نوشتی . عزیزم به چند نکته دقت کنیم ،این تصور که مردان به واسطه ی جنسیت شان راه به سوی هرزه گی دارند اشتباه است . راه صحیح ازدواج است هنگامی که زنی به وظیفه ی تمکین در مقابل شوهرش عمل می کند دیگر نیازی نیست که مرد ازدواج دیگری داشته باشد و جنسیتش را مستمسک آسیب زدن به خانواده اش سازد .البته در شرایط خاص ازدواج مجدد  و یا موقت در جامعه ی امروز ایران راه حل است ولی به شرطها و شروطها  که آنجا نیز بیش از هر چیز آبروی مرد و زن بویژه زن مهم است . یلدای عزیز آنچه توجه به آن ضروری است حمایت صحیح و بجای مردان از زنان و دختران است برای حمایت از یک زن حتما نباید با او ازدواج کرد ، می توان دختری را حمایت کرد تا ادامه ی تحصیل دهد و یا زنی را برای یک کار مناسب معرفی کرد مشکل اینجاست که متاسفانه در ایران اغلب مردان حمایت از یک زن را برابر رابطه  با او می دانند در حالی که مرد متاهل با این کار به زن مجرد آسیب می زند و البته به خود ، چرا که با این کار که اکثرا غیر ضروری  است مرد به خانواده ی اولش آسیب می زند و زن را هم از یک ازدواج خوب دور می سازد .
     نکته ای که بیش از هرچیز در متن فاطمه نمی خواست ...تاکید شده است ، نگاه مردان به زنان آسیب پذیر است ، چرا برخی مردان با ایجاد شرایطی خاص زنان را به هرزه گی دعوت می کنند ، می خواهد بگوید که از مسلمانی به دور است که از زنی به خاطر وعده ای غدا و یا چند تکه لباس بخواهیم هرزه گی کند چرا که اگر زنی به این کار عادت داده شد انسانیتش مسخ می شود. متاسفانه تربیت مذهبی برخی مردان در ایران به ریش و تسبیح و چند کلمه ی عربی و ذکر خلاصه می شود و از اسلام تنها رابطه ی با زنان متعدد را آموخته اند که از اساس رو به بیراهه است . تصور کن اسلام تنها آمده باشد که مردان در روابط مختلف با زنان باشند !!!! در همین کشور همسایه عراق  دولت به زنان مطلقه خانه می دهد ، ولی در ایران حتی مهریه ی زنان به دلایل مختلف شخصی و یا دولتی از زنان سلب می شود و دولت هم که به آنها بی توجهی می کند . خوب شما قضاوت کنید اگر این زنان که آمار بالایی هم دارند گرفتار چرخه ی هرزه گی شوند در یک دوره ی ده ساله چه بر سر جامعه ی اسلامی می آید .برخی مردان حتی نمی دانند چطور باید با همسر خویش که به او قول خوشبختی داده اند رفتار کنند آنگاه با نگاه جنسی به دنبال شکار زنان هستند و ...


    ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻨﺖ ﺭﺍ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﺑﺎﻧﻮ ! ﺑﻠﮑﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﺮﻭﺱ ﺑﺮ ﺗﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ... ﺑﻔﻬﻢ ﻋﺸﻖ ﺍﮔﺮ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺩ ﻟﺬﺕ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺮ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻟﺐ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻮﺩ ... ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻖ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺮﻕ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻣﺴﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻭ ﻫﻤﺨﻮﺍﺑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ... ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻘﺖ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﯾﺪ ﭼﻮﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻫﺴﺘﯽ ﺟﺎﯾﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﻠﺒﺶ ﺛﺎﺑﺖ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﻧﯿﺴﺖ !! ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻫﻔﺖ ﻗﻠﻢ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﻮﺷﮑﻠﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ . ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺗﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺣﺎﮐﻢ ﺫﻫﻦ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﯽ ... ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﻟﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩت; ﮐﻪ یک ﻣﺮﺩﯼ در ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎهت است ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺶ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ ﺑـــــــــــــــــــــــــــــس
    پاسخ:
    ممنون که همراهی کردید. شانار به چه معناست؟ اسم پسرانه است یا دخترانه؟
    تو کامنت قبلی منظورم بالا رفتن سن ازدواج بود
    یعنی خیلی خوشکل همه تقصیرهارو انداختی گردن مردا
    والا تا جایی که من میدونم همه کارهارو زنا تصاحب کردن و مردا بیکارن و یکی از علتهای پایین اومدن سن ازدواج همینه
    سلام.
    این حرف شما دغدغه 19 ساله من است.
    بله من از زبان دبیرستان این غصه را داشتم که یک دختر چرا باید خود را ارزان بفروشد.
    هیچ چیزی قیمت شرف یک زن را ندارد. شرف زن از جان و مال و آبروی مرد خانواده مهمتر است...
    پاسخ:
    البته جناب رضا اگر یک بار دیگر متن را مطالعه بفرمایید خواهید دید که فاطمه خانم گل فروش نمی خواهد خطا کند ولی متاسفانه شرایط او را به سوی دیگر هل می دهد . شما می دانید نیاز های اولیه ی انسان همچون خوراک و پوشاک و مسکن همچون خورا می ماند برای شکم گرسنه شما ی نوعی ممکن است نیازهای فراوان و حتی مشغله های فراوان داشته باشید ولی تا رفع گرسنگی نکنید نمی توانید کار دیگری انجام دهید این دختر پاک ولی زخمی روحش آلوده شد به آن جهت که بسیاری از مردان جامعه ی ما که هنه چیز در دست آنان است از سیاستگذاری کلان برای بودجه ی کشور تا پیمانکاری که عملیات اجرایی عمرانی بر عهده دارد وظایف خود را در قبال زنان از یاد برده اند سهم آنان را غصب کرده و اگر زنی هم تاضای کمک کند ابتدا از او طلب لذت جنسی می کنند . زنان هرزه و بیماری که از اساس مشکل دارند بسیار کم اند . خانم محترمی پیام خصوصی گذاشته که چند ماه است همسر کارگرش بیکار شده و کرایه خانه شان عقب افتاده آن وقت مرد صاحبخانه هر وقت شوهر زن نیست می آید تا به بهانه ی کرایه خانه با او صحبت کند و بعد از ندتی فضای صحبتهای آنان به سمتی خاص رفته و این زن می خوهاد خودش را از بین ببرد . تنم می لزرد و جانم آتش می گیرد آخر چه صفتی لایق این مرد صاحبخانه است ؟! 
    چه کسی حق مرد کارگر را در بالا دست غصب کرده که او از صبح تا شب تلاش می کند ولی می تواند خرج روزانه اش را بدست بیاورد . زنان نمی خواهند ارزان باشند ولی هنگامی که نردان جامعه بی غیرت می شوند زنان جانعه در مرحله ی بعد بی حیا می شوند . 
    وقتی تقاضایی نباشد عرضه ای نیست همواره در علم اقتصاد تقاضا بر عرضه مقدم است مگر در موارد خاص .
     جای بحث فراوان است . تا نظر شما چه باشد؟
    مطلب بسیار زیبایی بود..ممنون

    سلام مطلب زیبایی بود خیییییییلییی ....

    خسته نباشید خیلی قشنگ مینویسید

    میتونم بپرسم چند سالتونه ؟

    پاسخ:
    بزرگوارید.هنوز عمه نشدم!
  • انجمن حمایت از حقوق مردان
  • با سلام

    مطلبی که نوشتید و نتیجه ای که گرفتید منصفانه است اما از آنجایی که فعالین حقوق زن را لینک کرده اید باید بگوییم قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس را چرا که این افراد جز ضربه زدن به دین و غربی کردن زنان ما راهی را دنبال نمیکنند حتی چادری هایشان.

    اما در مورد مطلبتان وقتی جامعه به جایی کشیده می شود که مردان حق ازدواج مجدد ندارند و زنا و خود فروشی بهتر از ازدواج مجدد است نتیجه همین است که شما نوشتید.

    طبق آمار زنان آماده ازدواج چند برابر مردهای آماده ازدواج هستند در چنین شرایطی یا باید یا سیستم فحشای غرب را قبول کنیم یا چند همسری اسلامی را.

    پاسخ:

    با سلام

     منظورتون مفهوم نیست.کدام لینک را می فرمایید؟

    سلام خانم صامتی عزیز
    مطلبی بسیار غم انگیز نوشته اید.من بسیار تحت تأثیر قرار گرفته و با خواندن آن بی اختیار اشکم در آمد. من به عنوان یک معلم از راه های گوناگون دانش آموزانم را به حفظ عفت و حجاب تشویق می کنم که نتیجه بخش است اما از این نگرانم که وقتی بزرگ تر می شوندو وارد صحنه های بزرگ تر اجتماع مثل دانشگاه های به اصطلاح اسلامی کشورمان می شوند، تحت تأثیر محیط حیا و عفت خود را کنار بگذارندو....
    درد دل بسیار است تنها چشم امید ما به ظهور مصلح و ناجی امت می باشد.
    پاسخ:

    سلام و احترام

    گاهی باید واقعیت را بی کم و کاست منتقل کرد و تحلیل را به مخاطب سپرد.به نکته ی صحیحی اشاره فرمودید همین گونه است حتی خانواده ها نیز از تعارض ارزشی که از بخشی از جامعه شروع شده و به همه ی جامعه سرایت کرده نگران هستند وقتی دامان جامعه آلوده شد هیچ کس مصون نیست انتظار فرج به یقین سبب امیدواری است ولی نباید از انجام وظایف خود برای پاک سازی جامعه کوتاهی کنیم .معلمان دلسوز و فداکار نقش مکمل بسیار خوبی هستند بنده بی تعارف می گویم معلمان عزیزم به ویژه معلم های قرآن دینی  پرورشی و ریاضی درتعیین سرنوشت من بسیار موثر بوده اند دستشان را می بوسم و سپاس از شما که  مطالب را مطالعه فرمودید لطفا اگر پیشنهادی دارید دریغ نفرمایید

    وای خانوم صامتی من خواننده خاموش وبلاگتونم فقط میخوام الان دردودل کنم با چشم اشکبار براتون جامعه واقعا دردناکه از کجاش بگم خدایا دلم میخواد سرمو بزارم روپای خدا فقط اشک بریزم کاش امام زمانمون بود ای خدااا دلم پره
    خدایا به همه مقدسات عالمت به همه بندهای خوبت بخدا خداجونم ما کلی چیزای الکی میخوایم که خودمون نمیفهمیم اصلش که فرج امامون باشه اتفاق بیوفته همه چی در سایش میسر میشه خدایاااااااااا اللهم عجل لولیک الفرج
    خدا اااااااااایا التماست میکنیم فرجشو نزدیک کن
    پاسخ:

           عزیزم فهیمه جان

    روزی که این اتفاق افتاد روز ولادت حضرت زهرا (س) بود تمام شب گریه می کردم  ودر تمام مدتی که این دلنوشته رو می نوشتم بغضم تموم نمی شد می فهمم حالت چطوریه . تصور می کنم برخی مسئولین به پندار اشتباه برای تعجیل در فرج به بدیها دامن می زنند و یا بسترش رو فراهم می کنند خدا همه ی ما رو ببخشه.

    سلام خانم صامتی حالتون خوبه ؟

    سوالی داشتم ازتون خواهش میکنم جواب بدین

    آرایش کردن از نظر شما چه عیبی داره ؟آیا واقعا گناه داره؟
    پاسخ:
           سلام متشکرم خوبم . عزیزم بنده مرجع تقلید نیستم که سوال فقهی شما رو پاسخ بدم. 
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    خوب حالاچراکلمه **** راسانسورکردین؟

    **** ***** *******

    این چیزیه که درقرآن آمده وهمه ائمه برآن تأکیدکردن

    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    به نظرمن یابایدزنگی زنگی بودیارومی....

    ماکه اسلام راپذیرفتیمباید همه دستوراتش رعایت بشه

    ****** ****

    ** **** ****** ********** ***** ***** **** **** *** *****

    ****** *********** **** ***** ** ** ****** **** ******

    پاسخ:
           دین یک سیستم است بنابراین همه ی بخش های این چارچوب باید عملی شود نه آن بخشی که به نفع فرد یا افرادی خاص است
    مطلب دردناکی بود ولی واقعا فاطمه چه گناهی داره هر کسی باید خودشا جای اون بذاره و قضاوت کنه همه مسئولیم همه راستی اگه دوباره زنگ زده بود چکار میکردی کار پیدا کرده بودی واسش؟
    پاسخ:

    سلام

    اگر چه هنوز منتظرم که تماس بگیره ولی می خواستم جایی برای فروشندگی معرفیش کنم که جایگاه اجتماعی بهتری داشت ولی  ناراحتم که ما از قوام بودن مردان ،تنها لفظ قرآنی  "الرجال قوامون علی النساء" را حفظ کرده ایم در حالی که قوام بودن مردان برای صیانت از نوامیس اجتماعی هم مطرح شده .همه ی مردان مسلمان قوام همه ی نوامیس اجتماعی هستند ولی این روزها متاسفانه مردان بیش از زنان حرف می زنند بیشتر حسادت می کنند بسیار غیبت می کنند حتی تهمت می زنند. همچون زنان آرایش می کنند مسئولیت پذیر نیستند  و تصور می کنند اسلام دین جنسیت است در حالی که اسلام دین انسانیت است...

    باعث همه مشکلات جوانان کار و پول است من به عنوان یک جوان ایرانی واقعا شرمنده میشوم زمانی که چنین مطالبی را میخوانم
    فاطمه اولین نبود و آخرین نخواهد بود اگر فکر چاره نباشیم
    پاسخ:
    سلام خیلی ها از این دست مطالب را به دقت مطالعه کردند ولی شرمنده نشدند!

    می تراود مهتاب

    میدرخشد شبتاب

    نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک

    غم این خفته چند خواب در چشم ترم میشکند

    ...

    ..

    .

    دستها می سایم

    تا دری بگشایم

    بر عبث می پیمایم

     

    پاسخ:
    سلام .به جمع ما خوش آمدید
    له شدم
    پاسخ:
    له شدن دقیقا یعنی چه؟  جمله است؟شبه جمله است؟ قسمتی از یک شعر است؟
    خانم صامتی عزیز
    آهنگ "پیاده میشم" برای گروه "یاس" را دانلود کنید.گوش کنید..
    دقیقا حرف شماست...
  • یک ایرانی واقعی ، نه یک عرب چادری
  • بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    ساندیس خوری و ** *** *** *** *** **** ****** ** ******* *** ****

    ******

    متن فوق العاده زیبایی بود(و البته بسیار دردناک)...
    تا به حال کسی با این دید به این روز نگاه نکرده بود..
    موفق و پیروز باشید

    پاسخ:

    دردهای من

    گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست

    درد مردم زمانه است

    مردمی که چین پوستینشان

    مردمی که رنگ روی آستینشان

    مردمی که نام‌هایشان

    جلد کهنه‌ی شناسنامه‌هایشان

    درد می‌کند

    درد

    رنگ و بوی غنچه‌ی دل است

    پس چگونه من

    رنگ و بوی غنچه را ز برگ‌های تو به توی آن جدا کنم؟

    درد، حرف نیست

    درد، نام دیگر من است

    من چگونه خویش را صدا کنم؟

        

  • پاینده باد ایران
  • سرکار خانم صامتی
    با سلام

    مطلبی بود بسیار دردناک.
    متاسفانه این ها همه حقایقیست دردناک که سال ها کتمان می شد ولی امروزه،چه خوشمان بیاید و چه نیاید باید آن را بپذیریم.
    نوشتیم و نوشتیم ولی حالا می پرسیم چه باید کرد؟
    به حق در بخشی ار پستتان نگاشتید"دلتان بخواهد فعالان عرصه ی زنان داریم که مقالات علمی شان در باب آسیبهای اجتماعی پرستیژ نخبه گی شان است"
    چه کسی آمد راهکاری عملی نشان دهد؟
    در کدام تحقیق آسیب شناسی،به بررسی همه جانبه آن پرداختیم؟
    نه اینکه منکر زحمات جامعه شناسان و سایر محققان این حوزه شوم که می دانم متاسفانه خط قرمزها بر سر را چنین تحقیقاتی بسیار است و دست ها همه بسته ولی تا کی باید راهمان را کج کنیم و از کنار چنین آسیب هایی عبور کنیم و حداکثر سری تکان دهیم و ابراز تاسفی نماییم؟!!!
    زمانی به خودمان می آییم که صدها هزار امثال این فاطمه در گوشه و کنار شهرهایمان به وجود آمده اند و آنگاه چه خواهیم کرد؟
    امروز اگر نجنبیم،فردا قطعا خیلی دیر خواهد بود.

    پیروز و سربلند باشید



    پاسخ:

    با سلام و احترام

    شهر ما مرد می خواهد مردی که تظاهر و ریا آلوده اش نساخته ،مردی که نوامیس اجتماع را نوامیس خویش بداند آنان را تکریم کند در یتیمی دلسوزشان باشد .شهر ما مرد می خواهد که هنرش انباشتن سنگ و سیمان نباشد دغدغه ی منابع انسانی پاک داشته باشد.شهر ما مرد می خواهد که به لطایف الحیل زن را از خانه بیرون نکشد تا برای او کارگری کند .شهر ما مرد می خواهد که سهم زنان  بدون پدر ،بدون برادر ،بدون شوهر را بپردازد.شهر ما مرد می خواهد تا دل خوش به آمارها نباشد خودش ازکوچه پس کوچه های شهر عبور کند .شهر ما مرد می خواهد که فاطمه ی همسایه را نیز ناموس خویش بداند.شهر ما مرد ندارد...

    شهر خالیست زعشاق بود کز طرفی             مردی از خویش برون آیدو کاری بکند

  • امیر سرانجام
  • با سلام و ادب و احترام
    من به شخصه برای چند نفر مشابه این خانم تلاش کردم که کاری انجام بدهم ولی واقعیت این است که بالفعل دیدم که وقتی می پذیرم که برای اینها کاری انجام دهم ، به نوعی طفره می روند و حاضر به کار کردن نیستند یا بر من ثابت شده که دروغ می گویند (البته چند موردی که من تو مترو و خیابون برخورد داشتم و کاملا باهاشون صحبت کردم و قصدم این نیست که بگم همه اینجوریند)  بار ها در مورد متکدیان هم گفته ام من پول نمیدهم ولی بگویید چه می خواهید بخرید تا بخرم ، فرار می کنند یا اصرار به گرفتن فقط پول را دارند... مشکل در اینجاست که تکدی گری و یا همین گل فروشی از بسیاری از مشاغل آبرومند ، پردرآمد تر و راحتتر است.پیرزن بسیار مسنی را می شناسم که با واکر راه می رود و شبها در میدان توحید گل می فروشد صحبت کردم باهاش که سرپرستی شو به عهده بگیرم ولی تحقیق کردم که پسر معتادی داره و اونو مجبور به این کار میکنه که خرج موادشو در بیاره و خودش نگفت که اون پسرمه ...آخرش هم نفهمیدم کی راست میگه کی دروغ میگه... علی الظاهر بهزیستی هم قبلا وارد عمل شده و در گیریهایی پیش اومده که نتونستند کاری بکنند (به نقل از یکی از شاهدین ... والله العالم) به نظر می رسد که همانند بعضی از کشورهای حوزه خلیج فارس باید تکدی گری ممنوع شود و برخورد قاطع شود و با ممنوع شدن واقعی واردات به کشور و حمایت واقعی دولت از تولید داخل ، زمینه اشتغال در جامعه فراهم گردد و جنس خارجی  واقعا تحریم شود به نظر من اشکال در سیاست های دولت و نظام است .
    ورود کالاهای ارزان و بی کیفیت چینی باعث شده بسیاری از تولیدیها و صنایع در کشور دچار چالش جدی شود... ویزای افغانستان برای ما ایرانیها 110 یورو هزینه دارد و ویزای ایران برای ورود خارجیها 30000 تومان !
    این نهایت ذلت ایران در سیاست داخلی و خارجی است که مسئولین چشمشان را نسبت به حقایق بسته اند . یک جامعه زمانی از نظر فرهنگی رشد میکند که از نظر اقتصادی به سطح قابل قبولی رسیده باشد . حضرت رسول اکرم می فرمایند : دو گروه از امت من اگر به صلاح آیند جامعه به صلاح در می آید و اگر فاسد شوند مردم به افساد کشیده می شوند ...1-زمامداران 2- علماء .... فرزند صالح از یک والدین صالح احتمال بیشتری دارد که پرورش یابد و فرزند فاسد به احتمال قوی به بار نشسته از والدین فاسد است ( کلی می گویم ... منظورم اقلیت های جامعه نیست)
    فی المجموع موضوع مطروحه ، موضوع بر حقی است که بیان فرمودید لیکن بهتر است در مورد راهکار ها بیشتر تبادل نظر شود تا به یاری خدا به حق هدایت شویم ...امان از دروغ در اقشار مختلف مردم و مسئولین که ام الفساد است.
    پاسخ:

    با سلام و احترام

    هنگامی که نهاد های اجتماعی کژ کارکرد می شوند کنترل اجتماعی ضعیف و زمینه ی ظهور و بروز انحرافات اجتماعی ایجاد خواهد شد .اگرچه علت ها در مراحل ابتدایی قابل تشخیص هستند اما در گذر زمان به واسطه ی پاره فرهنگ های ایجاد شده معلول های متعدد و پیچیده ای حاصل خواهد شد که به راحتی قابل تشخیص و ممانعت نیستند. شور بختانه از داشته های آموزه های دینی مان نیز بهره نمی بریم نهی از منکر و امر به معروف نمی کنیم درد ما درد "به من چه" و "به تو چه" هست.

    سلام .مطلب به حقی نوشتید ..اکنون در جامعه ی ما فاطمه و امثال او بسیار زیاد است که در خاموشی شهوت پرستی بی صدا میسوزند . 

    قدری ایمان و معرفت که موجب ارتباط قوی با خدا میشه مشکل گشاست .

    روز میلاد حضرت زهرا ( س) مبارک باد 

    یا وجیهة عندالله اشفعی لنا عندالله

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">