منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

 سلام خدا بر همه‏ ی شهیدان و به ‏ویژه شهدای گمنامی که در حیاط دانشگاه امام صادق(ع) مدفونند، و انگار این روزها خیلی غریب مانده ‏اند؛ چه آنکه اسمشان هست اما رسمشان نیست. این روزها تخریب و هتک حرمت چقدر عادی شده و چقدر تاسف‏ آور است فقدان مواجه ه‏ای روشن با این روند. ماجرا از چند خط نوشته ‏ی یکی از دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) در صفحه ‏ی شخصی‏ اش در فیسبوک آغاز شد:
 «چند روز پیش در دانشگاه امام صادق(ع) مراسمی با سخنرانی پناهیان و مداحی حاج میثم مطیعی خودمان برگزار شد. اگر پناهیان سخنران باشد دیرتر می‏روم تا فقط از نوای میثم عزیز استفاده کنم چون حوصله شنیدن حرف‏های ذوقی و بی‏قاعده‏ی نامبرده را ندارم. ولی خب این‏بار ده دقیقه‏ ی پایانی سخنرانی رسیدم. پناهیان برخی دانشجویان امام صادق(ع) را که به ماشین گران‏قمیت و دنده اتوماتش گیر داده بودند مورد تمسخر قرار داد و نیشخندی حوالتشان کرد و گفت بچه حزب‏اللهی باید پولدار باشد اگر پول ندارید عرضه ندارید! باید عرضه داشته باشید! من معنی عرضه را نمی‏دانم؛ اگر کسی هست که مرا در درک این کلمه یاری کند خوشحال می‏شوم.» 

کمی بعد و به صورت احتمالا اتفاقی در آستانه‏ ی مناظره‏ ی تلویزیونی حجت الاسلام و السلمین پناهیان و دکتر آشنا در برنامه‏ ی دیروز، امروز فردا، همین چند خط کوتاه توسط سایت‏های مختلف خبری داخلی و ضدانقلاب منعکس شد.
 پناهیان، ماشین گرانقیمت و پولداری! کسی نمی‏پرسید فردی که به بیان خودش تنها ۱۰ دقیقه ‏ی‏ آخر سخنرانی رسیده چگونه می‏تواند درباره‏ ی آنچه گفته شده قضاوت کند. اما ماجرا چه بود؟

 آن ماشین گران قیمت و مدل بالا که گفته می‏شد، پژوپارس بود! و ماجرای دنده ی اتوماتیکش را هم پناهیان در همان سخنرانی توضیح داده بود که به دلیل مجروحیت و جانبازی‏اش است.
و اما موضوع سخنرانی راجع به برکت بود و مقوله ‏ی فقر و ثروت. بحثی که در بیانات رهبرانقلاب نیز بارها و بارها تکرار شده است. پناهیان به زیبایی از مغفول ماندن مقوله‏ ی برکت در علوم انسانی رایج و علم اقتصاد کنونی سخن گفت و با ذکر مثال‏هایی به اهمیت توجه به مقوله ‏ی برکت که یکی از مسائل مغفول در جامعه ‏ی کنونی ماست، اشاره کرد. او سپس به بحث فقر پرداخت و توضیح داد که تولید ثروت در روایات و بیانات امیرالمومنین(ع) نیز امری پسندیده است و منافاتی با زهد ندارد. پناهیان تأکید کرد:         
                                       حجت الاسلام علیرضا پناهیان
«می‏گویند ما می‏خواهیم زاهدانه زندگی کنیم. خب زاهدانه زندگی کن! اما پول داشته باش و سفره بنداز. خودت نخور!» پناهیان توضیح داد نباید به هرکسی که برای تولید ثروت در جامعه تلاش می‏کند با نگاهی غضب‏آلود و منفی نگاه کنیم. گاه این ثروت از ناحیه‏ ی برکتی است که خداوند عنایت می‏کند. او همچنین توضیح داد فقر نیز یا ریشه درخواست خدا دارد یا ریشه در تنبلی. فقر، ممدوح نیست و نباید آن را مساوی زهد قرار داد و تلاش برای زندگی زاهدانه را بهانه برای تنبلی و بیکاری.
 پناهیان تصریح کرد:«جامعه‏ ی ما جامعه‏ ی الگویی نخواهد شد مگر آنکه از این برکات برخوردار باشد.» همین بیان ساده موجب شد باب تخریب‏ها و انتقادهای این چنینی بازشود. اما ذکر فرازهایی از بیانات مقام معظم رهبری در همین فضا خالی از لطف نیست. ایشان می‏فرمایند:«دو چیز را با هم نباید مخلوط کرد. یکی، تولید ثروت است. کسی فعالیت کند به شکل صحیحی و ثروت تولید کند. یکی، نحوه‌ی تولید و نحوه‌ی استفاده است. بخش اول قضیه، چیز مطلوبی است؛ چون هر ثروتی که در جامعه تولید می‌شود، به معنای ثروتمند شدن مجموع جامعه است… در روایات ما هم هست:”نعم العون الدّنیا علی الأخرة”؛ از این ثروت برای آباد کردن آخرتت استفاده کن. توصیه‌ی دوم:”و لا تنس نصیبک من الدّنیا”؛ سهم خودت را هم فراموش نکن. خود تو هم سهمی داری، نصیبی داری؛ آن را هم ما نمی‌گوییم که استفاده نکن؛ خودت بهره‌مند نشو از این ثروت؛ نه، بهره‌مند هم بشو؛ مانعی ندارد. سوم: “و أحسن کما أحسن الله إلیک”؛ خدا به تو این ثروت را داده؛ تو هم وسیله‌ای بشو که بتوانی این ثروت را به دست مردمی که نیازمندند، برسانی. یعنی سهمی از این را به مردم بده. چهارم: “و لا تبغ الفساد فی الأرض”؛ فساد ایجاد نکن. آفت ثروت که باید از آن جلوگیری کرد، ایجاد فساد است. مترف نشو. به او نمی‌گویند ثروت جمع نکن، یا از این ثروتی که داری، برای ازدیاد آن استفاده نکن؛ یا آن را به کار تولید و سازندگی و تجارت نزن؛ می‌گویند سوءاستفاده نکن؛ از این ثروتت استفاده‌ی خوب بکن، که بهترین استفاده این است که آخرتت را با این آباد کنی. نصیب خودت را هم داشته باش؛ سهم خودت را هم داشته باش. منطق اسلام این است.»

  رهبرانقلاب به تفصیل به موقوفات حضرت علی(ع) اشاره کردند و فرمودند:«تولید ثروت چیز خوبی است. اگر چنانچه در این تولید ثروت، قصد صرف او برای کار خیر، برای پیشرفت کشور، برای کمک به محرومان باشد، حسنه هم هست، ثواب هم دارد.» ایشان به تلاش‏های خیرین مدرسه ‏ساز و مانند آنها اشاره کردند و افزودند:«ما با این بد نیستیم. چرا بی‏خود در بیرون منعکس بشود که نظام اسلامی و مسئولان کشور، تا کسی بخواهد یک مقدار پول به دست بیاورد، اخم‏هاشان را در هم می‌کنند؛ احساس بغض و نفرت نسبت به او می‌کنند. این‌جوری نیست؛ واقعیت این نیست.» از این قبیل سخنان در فرمایشات رهبرانقلاب زیاد است و اتفاقا بی کم و کاست همان چیزی است که حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع) مطرح کردند. به راستی این چه مشی و منشی است که در کشور به راه افتاده و به جای بحث و نقد عالمانه، آزادانه و منطقی این چنین فضایی را به راه می‏اندازد؟ آیا این برخوردها دینی است؟ آیا سزاوار است دانشگاهی با ادعای دین‌مداری در مقابل این دست تخریب‏ها که یک منکر بزرگ است، انکاری از خود نشان ندهد؟ به راستی چرا دانشجویان حزب‏ اللهی این دانشگاه که در این چند سال اخیر از صحبت‌های ارزشمند و راهبردی حضرت حجت الاسلام پناهیان استفاده کرده‌اند، در مقابل دروغ و اهانت‌های اخیر پاسخ و حرکت روشنگرانه‏ای انجام ندادند؟!
 کدامیک از دانشجویان دانشگاه ماشین پژوپارس استاد را ندیده است که در همه جا متهم به ماشین مدل بالا و گرانقیمت شده است؟ آیا این پاسخ سرمایه‏گذاری استاد پناهیان طی این سال‏ها در دانشگاه امام صادق(ع) است؟ این است این همه ادعای امام صادقی بودن؟!

نظرات  (۳۴)

سلام جناب سجاد غلامی

احتمالا منظور دوستان از بحث جدال لفظی بوده است. همچنین بنده از بحث نیز استقبال نمی کنم به این دلیل که از قرار معلوم جنابعالی بر بسیاری از موارد وقوف دارید و ایجاد بحث شاید سبب خستگی سایر مخاطبین گردد و یا حداقل بخشی از مخاطبین را نیز همراه نسازد زیرا که این بحث ها مخاطب خاص دارد.
بنابراین سعی من این خواهد بود که از این پس جدال صورت نگیرد و اگرهم بحث می شود به شکل تبادل نظر و باشد و حفظ احترام متقابل و همچنین مخلوط نکردن پاسخ با آتش افروزانی که کمابیش پیدایشان می شود.
بنده هیچ گونه عنادی با جنابعالی ندارم.



مگه همه تحصیل کرده ها با شعورن!

مگه تحصیل شعور میاره؟؟؟؟!!!

یعنی تحصیل کرده بی شعور نداریم!!!!!!!

مگه هر کی تو صنعتی شریف درس بده با شعوره و مقاله های جهانی داره!!!!!!!

سلام آقای حمیدی بزرگوار ، آقازاده ی عزیز ( یک توضیح داخل پرانتز بدهم : اصطلاح آقازاده ، نه فحاشی است و نه ناسزاگویی . حتی کنایه هم نیست . آقازاده به معنی بزرگ زاده ، عنوانی است جهت تکریم و احترام نسبت به کسی که نسبتی نسبی با بزرگی دارد .
گفتنی است که این عنوان ، با عنوان "آقازاده ها" که معمولا در عالم سیاست به کار می رود ، تفاوتی  فاحش و اساسی دارد . در آنجا اصطلاح آقازاده که معمولا به صورت جمع به کار می رود ، اشاره به طبقه ای از خواص دارد که با استفاده از رانت و دیگر تبعیض های ناروا ، به دنبال تامین منافع شخصی خود می باشند . 
همانطور که می دانید ، این عبارت و مفهوم آن ، هیچ تناسبی با بحث و گفت و گوی ما نداشته است که موجب این سوء برداشت و طرز تلقی غلط گردد ! ازین رو بنده از سوء تفاهم پیش آمده از جانب شما ، اندکی جا خوردم . ) 
الغرض میلاد عزیزم ؛ 
بنده از توهین و اهانت های شما که هم در نوشته پایانی تان ، و هم در نوشته های قبلی تان نسبت به من بوده ، می گذرم -خداوند همه ما را بیآمرزد و عاقبت بخیر بگرداند-
اما در مورد نسبت های ناروا ( تهمت هایی که به من زده اید ) ؛ باید بگویم اگر آنچه گفته اید ، در نهان من است ، خداوند مرا به هدایت بفرماید ؛ اگر در من نیست ، خداوند از سر تقصیرات شما بگذرد . 

اما بر خود لازم می دانم که خدمت دوستان ، نکته ای را یادآوری کنم : 
جناب میلاد عزیز در قسمتی از نوشته هایشان آورده اند که "بنده ، بنا بر بحث ندارم" .
یکی از دوستان خیرخواه و ناصح هم ، در خلال بحث عنوان نمودند که "از بحث بپرهیزید" .
شاید مراد این دو بزرگوار ، همان "جدل کردن" و "مجادله" باشد که همانطور گفته شد ، پرهیز از مجادله ، سفارش پیامبر اکرم ما هم می باشد و از این منظر حرف این دو بزدگوار صحیح است . 
اما اگر منظور این دو عزیز ، پرهیز از بحث و مباحثه باشد ؛ این سخن ، دیگر نه تنها صحیح نبوده ، بلکه باید گفت پرداختن به بحث های علمی ( با حفظ  و رعایت اصول و قواعد آن ) مفید ، لازم و ضروری است . 
در خلال یک بحث علمی است که ضمن قوی تر شدن ذهن و قوای فکری در سایه ی تضارب آراء ، حق از باطل هم تمییز داده می شود . 
با آنکه طلبه نیستم ، ولی خب می دانید که یک طلبه ، بعد از انتخاب استاد ، جهت قوی تر شدن پایه های علمی خود ، در انتخاب یک هم مباحثه ای خوب ، می کوشد .
موفق باشید .

سلام. چقدر دشنمن دارم من اینجا؟!!! خانم صامتی و یلدا خانم عزیز من مزاح کردم جو عوض بشه! آدم خشنی نیستم!!!
متاسفانه آقای غلامی از اول که وارد میشن به دید بحث و کنایه زدن به بنده نظر می دهند!
از واژه های مثل دگم اندیش، متحجر و ... استفاده کردند!
من نمی دانم با چه نیتی مبادرت به اینکار می کنن. واقعیتش حوصله نظرات طولانی ندارم و بحث هم نمی خوام راه بندازم!
از اول هم گفتم اشخاصی مثل ایشون برای تخریب دین مداری مامور هستند!
با ظاهر دین مدارانه وارد میشن، از منابع صحیح  و احادیث صحیح استفاده می کنن! تا 99 درصد درست میرن و اون یک درصد آخر روکه میخوان از خط پایان بگذرند می زنن توی جاده خاکی ویک نتیجه گیری بی ربط و شخصی از گفتشون می کنن. با یک تبحر خاصی که کسی هم  متوجه نشه!
من اینها رو مدتهاست میشناسم و از سیاست های اونها بخوبی با خبرم!
اینها مثلا دارن در جبهه خودی می جنگن اما جهت آرپیجی رو واروونه گرفتند!
من چه توهینی به ایشون کردم. من اصلا وارد بحث نشدم من فقط راجب نظر خودم توصیح دادم.
فقط بخاطر اینکه مثال شانه شکسته رو با ایشون نظرم مخالف بود محکوم شدم به دگم اندیشی !
از پدربزرگم گفتم به من انگ آقا زاده بودن زدند! بدون اینکه اطلاعی از من داشته باشن.
اول پدر بزرگم پدر بزرگ مادری من بود. در ثانی ایشون هیچ پست ومقام و نفوذ سیاسی نداشتند و صرفا یک مدرس بودند.
از حقوق مدرس بودن برای کمک به خیریه ها استفاده می کردند.
درآمدشون از یک حجره قدیمی بزازی بود که دوتا جوان در  اون حجره کار می کردند و امورات زندگی پدر بزرگم از درآمد اون حجره تامین میشد وقرانی از درآمدی که بابت سخنرانی ها و تدریس و تبلیغ دین به دست می آورد در زندگی خرج نکرد.
من آقا زاده نیستم. دگم اندیش هم نیستم!
ایشون هم دگم اندیش نبود. الحمدلله بچه هاش هم همه با شعور و تحصیلکرده هستند و توی بزرگترین دانشگاه های دنیا تدریس می کنن و مقالات علمی اونها هم همیشه منتشر میشه! حتی یکی از اونها استاد دانشگاه صنعتی شریف هست و شیمی تدریس می کنه.
سیاست من به بحث کردن نیست. در واقع از اصطلاحات قلبمه و سلبمه استفاده نمی کنم. حتی سعی می کنم ساده و عامیانه بنویسم تا مخاطبم خاص نشه و محدودبه گروه خاصی نشه×
اینطور که آقای غلامی می نویسند وخیلی علاقه به اظهار فضل دارند در واقع مخاطبشون خاص میشه و اکثر افراد رعبت به خواندنش نمی کنند.
اینکه من نوشتم اگر بنا به بحث باشه، معنیش این هست که من به دید بحث کردن نظر ندادم که ایشون رفتند کار رو به بحث رسوندند و از واژه ها و اصطلاحات و اصول بحث صحبت کردند. که اگر بنا به بجث بود اینطور وارد نمی شدم و اینطور جواب نمیدادم.
همونطور که آقا سید هم گفتند جای بحث نیست.
آخرش خواستم خاتمه بدم موضوع رو و اون نظر رو نوشتم که یلدا خانم من رو متهم کردند و از من خواستند استغفار کنم!
چرا این رو از آقای غلامی نخواستند که فقط بخاطر داشتن نظر متفاوت با ایشون من رو به این همه انگ و افترا بستند؟!!!

پیامبراکرم (ص)  فرمود:

ماه رجب ، ماه استغفار امت من است.  پس در این  ماه  بسیار طلب آمرزش کنید  که خدا آمرزنده و مهربان است.


به گمانم  این  آقای میلاد حمیدی  صبح ها  از  دنده چپ  بلند  میشه. با  زمین و زمان  سر جنگ و نزاع داره . در جایی خواندم  که استغفار قبل از خواب شبانه  کار بسیار پسندیده ای هست. خواهرانه بهش توصیه می کنم مبادرت به این کار بکنه.  برای آرامش و اعصاب و روانش خوبه.

من دیگه این بحث رو ادامه نمی دم. بکوش فرزند هنر باشی نه فرزند پدر!

آقا شما راست میگی عیسی به دین خود موسی به دین خود.
دوست داری آدرس بده از راه درستش هدایتت کنم
پاسخ:
الان این تهدید هدایته یا تشویق برای راهنمایی!
آقا زاده ! ... بازهم که به خطا رفتید ! متاسفانه آنچه که تنها ملاحظه می شود این است که ابتدایی ترین مسائل مربوط به یک "بحث علمی" ، که در کتاب عیون اخبار الرضا به تفصیل در مورد آن سخن گفته شده است ، از جانب شما رعایت نمی شود ؛ ولی در عین حال شما می فرمایید : 《 اگر بنا به بحث باشد ، از خیلی از این آخوندهای هکذا .. قوی تر هستید 》! و شأن خود را "قاضی" و دیگران را "ملق بازانی" بیش نمی دانید !

برادرم ! این است آداب یک مباحثه ی علمی که امام رضا ( ع ) در مورد شرایط و ویژگی های آن مفصل صحبت فرموده اند ؟! 
از آن گذشته ، مگر ما تاکنون چه می کردیم که می فرمایید "اگر بنا به بحث باشد" .. رستم دستان هم حریفتان نمی شود ! 

دلبندم ! بکوش که فرزند "هنر" شوی ، نه فرزند "پدر" ! .. فرزند هنر ، همی زنده خواهد کرد نام پدر . ( خداوند جد والای شما را غریق رحمت بفرماید ) 

نکته آخر اینکه شما که آخوند زاده اید ، باید بهتر بدانید که اطلاق "امر به معروف و نهی از منکر" در این مورد ، اطلاق صحیحی نیست ، چرا که این فریضه ، تعریف خود را دارد . بهتر بود از اصطلاح "موعظه" ، "ارشاد" و یا "تعلیم" در این موارد استفاده می کردید . 

در آستانه ی حلول ماه رجب ، ضمن تبریک به و التماس دعا از همه ی مخاطبان ، همراهان و مدیر محترم این رسانه ، هدیه می کنم این حدیث از پیامبر اکرم ( ص ) را که فرمود : 
《 خدا رحمت کند [ در نسخی دیگر : من ضامنم بهشت را ] برای کسی که از "جدل" کردن بپرهیزد ؛ هرچند که "حق" با او باشد . 》 

یا حق .


سیدجان ممنون حق با شماست. مثل اینکه باید برخی نظرات و نادیده گرفت و رد شد و بیشتر هایلایتش نکرد.
اَین الرجبیون
سلام ،حلول ماه پرفضیلت رجب ماه بندگی واستغفار ، ماه خانه تکانی دلها بر مشتاقان کوی دوست وبرشما خواهر ارجمندم سرکار خانم صامتی مبارک وعرض تبریک بمناسبت میلاد امام باقر(ع) .
برای این ماه اَعمال خاصی توصیه شده که شرح کامل آن رادرمفاتیح الجنان میتوان دید(جهت یادآوری برای خودم وسایر دوستان) .
همچنین اولین شب جمعه ماه رجب لیله الرغایب یا شب آرزوها نام داردکه اعمال خاصی ازجمله دعا کردن روایت شده  ، با آموزه ای که از حضرت فاطمه(س)یادگرفتیم که در دعا کردن اول دیگران بعد برای خود پیشنهاد میکنم فارغ از نظراتمان درگفتگوها درحق هم دعا کنیم تا حاجات خودمان ختم بخیر شود ، انشاالله
دعاهای مشترکمان:الهم عجل لولیک الفرج   و   الهم اشف کل مریض
التماس دعا
چشامون گریونه، گرونی ارزونه!
خیلی راحت هر روز میاد و میمونه.
اونی که خورد و برد هنوزم خندونه.
نمیدونم که چرا همه چی آرومه!
تشنه ی فریادم، منو آرامم کن.
منو با یارانه دوباره خامم کن!
بگو این یارانه تا ابد پا بر جاست!
چون همش چندر غاز تو حسابم پیداست!
مختلس آزاده، داره هی میچرخه.
هممون میدونیم جای اون زندونه.
همه چی معلومه.
مختلس اونجاهاست.
حالا که صد تا صفر تو حسابش پیداست!!
بنزینم بالا رفت، بقیه ش معلومه!
یه چیزی پیدا کن که بگیم ارزونه.
این همه اوضاعه، استرس زا داریم.
چهره ام اخمالو، توی دل بارونه.
دیگه با این اوضاع چه کسی میخونه، من چقدر خوشبختم همه چی آرومه؟؟!!

من نخواستم خودم را اینجا به کسی اثبات کنم. خواستم برای شما امر به معروف و نهی از منکر کرده باشم. نیازی به تایید و یا رد از طرف کسی ندارم.

کسی که حرف حق می زند برای حق و برای حضرت حق می زند و نیازی به تقلا و دست و پا زدن برای اثبات حرفهایش ندارد. درون دلش آرام است. نگران تایید و یا رد نظرش توسط خلق خدا نیست. تشوییشی ندارد.

ان الله مع الصابرین

من قضاوت را به خداوند منان واگذار می کنم و خداوند از کسانی که گمراه کننده باشند نخواهد گذشت! هر چند که او آمرزنده ومهربان است

لطفا به چند نمونه از تفاسیر جدید و جامع نه مثل تفسیر فمینیستی سوره نساء توسط لاله افتخاری اشاره فر مایید؟!!!!

و اینکه تفسیری منسوخ شده باشد اصلا صحیح نیست. تفاسیر قدیمی به عنوان منبع است برای تفاسیر جدید.

تفاسیر جدید هیچ گاه تفاسیر قدیم را نقض نمی کند

دلیل اینکه در تفسیر المیزان آمده است باید چند سال یکبار تجدید نظر شود به این دلیل است که مسایل جدیدی که قبلا وجود نداشته از منظر قرآن دیده شود و برای آن پاسخ ایجاد شود. نه اینکه سبک زندگی قرآنی عوض شود.

چونان که در تفسیر سوره نساء لاله افتخاری اطاعت از شوهر و آیه 34 سوره نساء نقض شده است!

من اصلا دوست ندارم شخصی از آیه ای از قرآن برای اثبات حرف ناحق خودش استفاده کند و نه تنها از هیچ تفسیری استفاده ننماید بلکه نظر شخصی خودش را به جای تفسیر بیان کند و یا تفسیری را بیان کند که به خواست خودش نزدیک تر باشد یا برداشت اشتباه خودش از تفسیر را مطرح کند و بگوید حق همین است و بس!

آقای سجاد غلامی نمی خواهم ادعا کنم. اما من نوه یکی از روحانیون بنام مدرس حوزه علمیه هستم. و از آن مرحوم دست نوشته ها و کتابخانه ای بسیار جامع از قدیمی ترین و جدیدترین تفاسیر دارم.

مطمئنم اگر بنا به بحث باشد از خیلی از این آخوند مغنی های ... قوی تر هستم و دسترسی خوبی هم به منابع دارم.

پس نباید جلوی قاضی .....

با سلام

وبلاگ شما محل گذاشتن نظرات پیرامون موضوع مورد بحث است یا محل جدل و گفتگوی افراد باهمدیگر

درست است خیلی مسائل و نوع نگاه مخاطبین شما مشخص می شود ولی هر چیزی جایی دارد بهتر است به هم شماره تلفن بدهند یا آدرس و دو سه ساعت حرف بزنند و بالاخره خواهندفهمید مشکل فرق بین عنب و انگور است نه مسائل مهم و کلیدی.

اجازه دهید قضاوت در این مورد را به مخاطبان فهیم این رسانه واگذاریم .
آیا از سخنان من ، این نکته به دست آمد که می توان تفسیر قرآن را حتی به غیر اهل آن سپرد ؟؟ .. آیا چنین ا عا شد که هرکس می تواند مفسر قرآن باشد ؟؟ .. 

مسلما خیر . 
بلکه مطلب آن بود که شما در قسمتی از سخنان قبلی خود ادعا نموده اید که می توان به تفسیرهای قدیمی ( به قول خودتان اصیل) از قرآن اکتفا کرد ! 
بنده برای نقض چنین سخن گزافی ، به سخنی از مرحوم علامه ( ره ) استناد کردم که فرموده اند : برای قرآن ، هرچند سال یک بار ، باید تفسیر نویی نوشت . 
اگر نوشتن این تفسیرهای جدید که ضرورت آن ، از توجه به اقتضائات زمان ناشی می شود ، به ادعای باز گزاف شما موجب دگرگونی دین شود ، که شخصیت برجسته ای همچون علامه چنین ادعایی نمی نمودند .
ذکر این بخش از سخن در مطلب پیشین ، ازین رو بود ؛ نه آنکه بگوییم که هرکسی می تواند ، مفسر قرآن باشد ! این حرفی که شما به من نسبت داده اید ، یا از کج فهمی شما بوده و یا متاسفانه از غرض ورزی است ! بنده چنین ادعایی نکردم . واضح و مبرهن است که هرکسی نمی تواند آیات وحی را تفسیر نماید . عالمی که به تفسیر قرآن می پردازد ، باید از تخصص هایی از علوم مختلف ، از جمله فقه و اصول ، فلسفه ، کلام و عقاید ، تاریخ و ادبیات و .. برخوردار باشد ؛ ضمن آنکه باید از لوح و ضمیری پاک و طاهر هم بهره مند باشد ؛ چرا که همانطور که قران می فرماید : لایمسه الا مطهرون ، همانطور که ظاهر قرآن را بدون طهارت ظاهری نمی توان لمس نمود ، باطن قرآن را هم بدون طهارت معنوی نمی توان فهم نمود . 

کاش اندکی مستدل تر و عالمانه تر بحث می کردید تا صرف این اوقاتی که برای پاسخ گویی صرف می شود ، برای همگان و از همه بیشتر برای اینجانب ، سودمند و مفید واقع می گردید ؛ نه آنکه در مقام پاسخ و یا سخن ، مدام به اهانت و تهمت بپردازید !

فرموده اند : احادیث ما را به قرآن تطبیق دهید ، اگر مطابق بر قرآن نبود ، آن ها را واگذارید .
خب کاملا درست است . ااین حدیث از امام جعفرصادق ( ع ) است . اما این حدیث چه ارتباطی به بحث ما دارد ؟!

اما می خواهم توجه شما را به یک مطلب جلب نمایم . 
چرا فرموده اند : خواب عالم ( که الان هم وقت خواب است ! ) از شب زنده داری جاهل بهتر است ؟!
آیا این علم ، که یکی از شعب آن ، علم و فهم در دین است ، تنها اختصاص به مفسران آیات وحی و ناقلان احادیث و روایات دارد و سایرین از آن مستثنی هستند و در مورد دین خود ، تکلیف و وظیفه ای از جمله فهم دقیق آن با استفاده از علم علمای دین بعلاوه ی درک و فهم عقلی خود ندارند ؟! 
جواب این سوال این است که "ارایه ی" فهم دین ، تنها وظیفه ی علمای راستین دین است ولی "دستیابی" به فهم دین ، وظیفه ای همگانی است و میان این دو تفاوت وجود دارد . 
سلام
آقای غلامی عزیز قصه حسین کرد شبستری را تعریف می کنید برادر من؟
اصول دین و فروع دین و ب بسم الله و صدق الله العلی و اعظیم و ...
برادرمن من گفتم هر کسی بیاید بگویید به نظر من و بعد به نظر خودش تفسیری از آیات و روایات ارایه کند باید فاتحه دین را خواند!
از تفاسیر صحبت نکنید لطفا. حداقل از حد و اندازه نوشتن شما این استنباط را کردم.
تمام قیاس های شما قیاس های مجزاست!
در تفسیر المیزان آمده هر دو سال باید تفسیر جدید داده شود، ما فرض می کنیم درست.
حالا چه کسی باید این تفسیر را ارایه کند؟ من ؟ شما ؟ خانم صامتی؟ یا همان مراجع ومجتهدین و متخصصین دین؟
ضمنا من باب تعقل را نبستم! من هم نظر خودم را گفتم. نمی شود با یک شانه شکسته به نتیجه تجمل گرایی رسید.
باید به استنباط تمیز و مرتب بودن و بهداشت داشتن رسید. از سیره ائمه هم همین نتیجه برداشت می شود.
متاسفانه با سیاق افرادی مانند شما که در این سالهای اخیر آغاز شده است تقریبا دیگر باید توصیه های ائمه را به طور کامل کنار گذاشت.
چون بعد از 1400 سال تفاسیر قرآن باید 700 بار عوض شده باشد.و آن حدیث امام صادق ع که فرمود هر حدیثی از ما را با قرآن قیاس کنید نیز دیگر باید منسوخ باشد.
چیزی که مفهوم آن 700 بار عوض شده است دیگر حدیث بردار نیست!
700 بار عوض شدن آن هم توسط هزاران عالم که امروزه میلیون ها مدعی چون من و شما تفسیر و تعبیر وجود دارد.
و ای کاش از این تفاسیر و تعقل ها نتیجه مثبتی حاصل می شد.
اما نتیجه معکوس است و می بینیم زندگی با سیاق سنتی  و اصیل بیشتر جواب می دهد.
احادیثی وجود دارد که می فرماید به جز معصوم و روات حدیث در تفسیر قرآن به هیچ شخصی اطمینان نکنید!
چون خوارج هم قرآن تفسیرمی کردند. یزید هم قرآن تفسیر می کرد! لاله افتخاری و من و شما هم می توانیم تفسیر کنیم! آیا می شود به اینها اطمینان کرد و بهانه تعقل را باب کرد؟
سلام . 
دین ما ، اصولی دارد و فروعی . اصول دین که شامل توحید ، معاد ، نبوت و نیز عدل و امامت می باشد ، همانطور که می دانید ، تحقیقی است ، نه تقلیدی ! تفقهی است ، نه تعبدی . یعنی بر انسان مکلف لازم است که از راه تحقیق ، تفکر و تعقل به اصل و کنه آنها راه یابد .
در اسلام ، حتی فروعات دهگانه ی دین هم ، برخلاف تصور عموم ، تقلیدی نیست . بلکه آن هم تحقیقی است . اما از آنجا که اساس دین بر آسانی وضع شده است ، اسلام می گوید اگر خودت توان مطالعه و تحقیق  را داری ، بسیار خب ؛ برو درس بخوان ، مطالعه بکن ، مجتهد بشو و آنگاه اجتهاد کرده و بر اساس اجتهاد خودت عمل کن . 
ولی از آنجا که رسیدن به این درجه و اجتهاد ، از توان و حوصله ی همگان خارج است و جامعه به تخصص های دیگر ، بغیر از متخصصان دین هم احتیاج دارد ، در فروع دین باب تقلید را گشوده که در واقع همان رجوع غیرمتخصص به متخصص دین می باشد . 
در هر صورت ، انسان اگر عامی باشد ، تنها در اصول دین و اگر مجتهد باشد ، هم در اصول دین و هم در فروع دین ، مکلف به استفاده از عقل به عنوان رسول باطنی است . 
چقدر آیات در قرآن داریم که بر اهمیت عقل و تفکر و تدبر تاکید می کند .
"افلا یتفکرون" ، "افلا یتذکرون" ، "افلا یعقلون" ، "افلا یتدبرون" .. 
اهمیت استفاده از عقل و خرد ، تا بدان حد است که رئیس مذهب ، امام جعفرالصادق ( ع ) می فرمایند : مومن باید اهل "تفقه" باشد .. دوست می دارم که با قبضه ی شمشیر بر بینی مومنی که اهل تفقه ( تفقه با تشدید قاف ، از ماده ی فقه و به معنی فهم عمیق در دین می باشد . کلمه ی فقیه از همین ماده آمده است ) نیست ، بکوبم !!

 بنده بر اساس ادراکات عقلی خود ، به بحث مورد نظر ورود نمودم ، پسندیده تر آن بود که شما هم بر اساس استدلال های عقلی خود ، به بحث وارد می شدید ؛ نه همانند "اخباریون" و یا "اشعریون" ، به نقل خبر ( حدیث ) اکتفا می کردید ! پس سهم درک و شناخت و عقل خود شما چه می شود ؟! 
ناگفته نماند در گذشته و در تاریخ فقه و فقاهت  ، گروهی به همین نام ها ( اخباریون ، اشعریون و .. ) در بین مسلمانان بوده اند که باب تفکر ، تعقل و استنباط را به کل تعطیل کرده و تنها به نقل خبر و حدیث اکتفا می کردند که نتیجه ی قهری آن ، حاکم شدن دوره ای از جمود فکری ، تحجر و قشری گری بر مذهب و دین مبین اسلام شد . 

  جناب حمیدی بزرگوار ! شما مرا متهم به تفسیر به رای می کنید ! .. اگر با دیده ی انصاف به مطالب پیشین بنگرید ، ملاحظه می فرمایید که بنده بر اساس احتمال سخن گفته و اظهار نظر کردم ، برخلاف شما که با قاطعیت و یقین به اظهار نظر پرداخته اید ! حال در کمال انصاف بفرمایید که این اتهام ، برازنده ی بنده است یا شایسته کسی که نظر شخصی تود را با یقین و قاطعیت بیان می فرماید ؟! 

در مورد تفسیر قرآن و اکتفا به تفسیرهای قدیمی یا به قول شما تفسیرهای اصیل ، باید گفت که علامه طباطبایی صاحب تفسیر گرانسنگ المیزان می فرمایند : برای قرآن ، هرچند سال یک بار باید تفسیر نویی نوشت ! یعنی به فرموده ی ایشان ، تفسیر المیزان که مربوط به چهل و نزدیک به پنجاه سال پیش می باشد ، اکنون برای ما قابل استفاده نیست !! حال شما می فرمایید که ما در تفسیرهای مربوط به قرن های دوم و سوم هجری ( به قول شما تفسیرهای اصیل ) توقف نماییم ؟! 

دگم ماندن ، تحجر ، تعطیل نمودن عقل و استنباط و بی توجهی به مقتضیات زمان و روز ، از ان مصیبت هایی است که حضرت علی ( ع ) دردمندانه از صاحبان چنین تفکراتی می نالد ! 
ایشان می فرمایند : دوکس کمر مرا شکستند  .. جاهل متنسک و عالم متهتک ! 
جاهل متنسک همان جاهلان مقدس نمایی است که حضرت امام ( ره ) نیز در منشور روحانیت از خطر وجود آنان شکوایه می کنند ! .. همان هایی که باب تعقل را تعطیل و مرا در جوانی  تکفیر می کردند .. بواسطه ی اینکه در حوزه ، فلسفه می خواندم !! 


تمامی مواردی که ذکر کردم از مکروهاتی است که سبب از بین رفتن برکت و بروز فقر می گردد.

در احادیث هم کرارا آمده است. حالا اگر شما برای خودتان تعابیر و تفاسیر خاص خودتان را دارید به خودتان مربوط است.

بنده از چیزی که اطلاع داشتم صحبت کردم.

امروزه متاسفانه هر کسی متخصص دین از آب درآمده است و در سایت های اینترنت و وبلاگ ها و سایت های خبری هر روز صدها مورد از این استنباط ها را می بینیم!

و طوری شده که  اسلام عزیز ما شده مسخره و مضحکه هر کسی و هر شخصی برای خودش یک سبک و سیاق خود را تعریف کرده و به آن دین زندگی می کند.

حتی قرآن گرفتار قرائت های متعدد شده و درست است که متن آن دست نخورده است اما بر خلاف تفاسیر اصیل و قدیمی امروزه هر کسی تعبیری و تفسیری از خودش دارد و این بدترین شکل برخورد ما انسانها با آیات و روایات است.

متاسفانه تنها کاربرد آیات و روایات برای ما شده اینکه با کسی کل بیندازیم و پاسخ او را بدهیم و آنهم نه با معنا و مفهوم واقعی آن بلکه با تعابیر شخصی خودمان.  و بدتر از همه اینکه وقتی هم اشتباهی می کنیم به جای پذیرش آن اشتباه هر طور شده در صدد توجیه آن کار برمیاییم و جسارت پذیرش اشتباهاتمان را نداریم!

 

اول سلام .

تا جایی که می دانیم  عدم رعایت بهداشت ، منجر به بیماری در افراد می شود ؛ نه موجب فقر!
مگر آنکه رعایت نکردن بهداشت و نظافت را ، موجب مریضی ، و مریضی را عامل از کارافتادگی ! ..  و از کارافتادگی را ... باعث فقر بدانیم !!  

البته ما منکر تاکیدات اکید اسلام در رعایت کردن بهداشت و نظافت نمی شویم . اسلام ، رعایت کردن بهداشت را از نشانه های وجود ایمان به خداوند در انسانها می داند ( النظافته ، من الایمان )  .

و اما در خصوص آنچه که گفته شد  یعنی استفاده از "شانه ی شکسته" ، که آن را مصداقی از "فقیرنمایی" برشمردیم و از آن به عنوان مثالی
 خرد و کوچک ، آنهم در باب اهمیت والای این امر و حساسیت بالای دین اسلام نسبت به آن [ حتی تا بدین حدّ ] استفاده کردیم ، باید گفت :
منطقی تر آن است که  ما استفاده از شانه ی شکسته را ، مصداقی از تظاهر به فقر و نداری در افراد بدانیم تا رعایت کردن یا نکردن دستوری بهداشتی .
چرا که استفاده از شانه به عنوان وسیله ای ساده جهت آراستگی در افراد ، درگدشته بدین نحو بوده است که فرد درطی روز و به کرّات ( از جمله به عنوان یکی از مستحبّات ، آداب و مقدمات انجام فرایض و نوافل ) و خصوصا اینکه فرد در "حضور دیگران" ، مبادرت به استفاده از آن می کرده است ؛ و ازین منظر مورد توجه است .
اینکه فرد در نزد دیگران ،  به شانه کردن مثلا محاسن خود با شانه ای شکسته می پردازد ، بیشتر به خساست و یا زهد فروشی و یا ناخواسته به تظاهربه نداری و فقر متهم خواهد شد ، تا ساده زیستی و قناعت !
و اسلام تظاهر به فقر را  تا همین حد و اندازه هم ، مذموم می داند . چرا که به نظر می رسد ، تهیه ی شانه ای ساده ( ولی سالم ) از عهده و توان محروم ترین افراد یک جامعه هم برخواهد آمد .
البته همان طور که گفته شد ، این یک احتمال است .

 ناگفته نماند که پرداختن به "چیستی" و "چرایی" احکام شریعت ، موضوعی است که در فقه ، تحت عنوان "علل الشرایع" یا "فلسفه ی احکام" از آن بحث می شود . و هنوز هم فلسفه ی بسیاری از احکام شرع ، به درستی  تبیین و مشخص نشده است و نیازمند تحقیق و بررسی های عالمانه در جای خود دارد .

« امرنا ، بینکم » !
"امرنا بینکم" که اشاره به روح عدالت در احکام شریعت دارد ، یکی از شاخص های اصلی در تبیین بحث های اینچنینی است . اسلام همانطور که توصیه به ساده زیستی و قناعت دارد و از تجمل گرایی ( به تعبییر امروز : لوکس گرایی ) و از تکلّف ( سخت گیری به خود و دیگران یا زیاد از حد اهل تشریفات بودن ، باز به تعبییر امروز ) باز می دارد ؛ همانطور هم از تظاهر به فقر و نداری و از  زهد فروشی هم نهی می کند . یعنی در منطق اسلام ، نه "فخر فروشی" رواست و نه "فقر فروشی" ! با فخر فروشی ما به شخصیت دیگران توهین می کنیم و با فقر فروشی به شخصیت خود اهانت کرده ایم .
اسلام می خواهد که در هر صورت ، "کرامت" و شخصیت انسانها حفظ شود . توجه به کرامت و حفظ شان و منزلت انسانها ، از اولین آیاتی است که بر قلب نازنین پیامبر (ص) نازل می شود و در حدیثی قدسی خداوند تبارک و تعالی خطاب به انسانها چنین می فرماید : « ای انسان ! تو در انجام هرکاری مختار و آزاد خواهی بود جز آنکه  از کرامت خودت بکاهی  ! » یعنی حفظ کرامت انسانها (عزت نفس) از حقوق الهی است و علت حرمت گناهان نیز به فرموده ی علماء از آن ناشی می شود که آلودگی به گناهان ، شخصیت والای انسان را حقیر و ناچیز می کند .

البته اینکه « قناعت » چیست و مرز آن با  « تظاهر به فقر و نداری » کدام است ، خود مطلبی دیگر است که پرداختن به آن ، وقتی موسّع و زمانی دیگر می طلبد .
موفق باشید .

سلام
خداقوت
ممنونم
http://isunews.ir/3745
http://fsh.ir/571483.html
  • میلاد حمیدی به سجاد غلامی
  • شانه کردن توسط شانه دندانه شکسته،مسواک نزدن،در مستراح حمام کردن،سرپا شانه کردن، آب و غذا خوردن در ظرف شکسته، ایستاده تخلی نکردن و ... اینها دستورات بهداشتی است. عدم رعایت بهداشت سبب فقر و از بین رفتن هوش و اشتعداد فرد می شود.

    برخی از چیزها مثل ناشتا از خانه بیرون رفتن دنبال کسب و کار چون مغز خوب کار نمی کند در دراز مدت سبب فقر می شود.

    اما اصل ساده زیستی سرجایش است. تعبیری که شما از شانه شکسته دارید اصلا صحیح نیست.

    همان طور که توضیح دادم.

    متاسفانه این قبیل برداشت های غلط و تعابیر شخصی سبب لوکس گرایی می شود و این اصلا از دید اسلام پذیرفته نیست.

    باید تمیز بود. مرتب بود.  به موقع بود. می شود لباس کهنه پوشید اما خیلی مرتب و اتو کشیده بود. من خیلی ها را دیده ام!

    می شود یک ماشین مدل پایین داشت اما خیلی مرتب و تمیز مثل زمانی که تازه از کمپانی بیرون آمده! ندیدید شما؟

    می شود هم گرانترین چیزها را داشت اما کثیف و نامرتب!

    چیزی که معصومین ما را به آن توصیه کردند گزینه اول است

     

    سلام . 
    در رابطه با مطلب پیشین ، موضوعی که امروز به یادم آمد و عنوان نمودن آن را خالی از لطف نمی دانم این است که معصوم (ع ) می فرمایند : 《 از شانه کردن توسط شانه ای که دندانه های آن شکسته است ، بپرهیزید که موجب فقر و پریشانی است ! 》 

    بنده در سالیانی پیش ، که اولین بار این حدیث را می خواندم ، به درستی متوجه معنی و مفهوم آن نمی شدم .. ولی با توجه به موضوع مورد بحث یعنی "فقیر نمایی" ؛  آیا این احتمال را نمی دهید که شانه کردن توسط شانه ای که دندانه های آن شکسته است ، خود مصداقی از "فقیر نمایی" باشد و در واقع این "فقیر نمایی"  یعنی تظاهر به فقر است که مطابق حدیثی دیگر ، موجب فقر ( و فقر موجب پریشان احوالی در آدمی ) می شود ؟؟ 

    ببینید که دین اسلام ، با آن "کلان نگری" که شامل دنیا و آخرت ، ماده و معنا ، مبداء و بی نهایت آدمیان است ، چه ظرافت ها و نکات ریزی را هم  در جای خود مدنظر قرار می دهد !
  • کارمند کوچولو!
  • http://up.paroos.com/do.php?imgf=1397212243252.jpg
  • کارمند کوچولو
  • یعنی اون سوال کننده مزدور غرب (عامریکای جهانخوار!) پژو پارس رو از ماشین گرون قیمت دنده اتومات تشخیص نمیداده؟!!!
  • کارمند کوچولو!
  • یادداشت دردآور یک کارمند


    کارمند هستم و همیشه چشم و گوش به اخبار دارم که دولت فخیمه گوشه چشمی به ما داشته باشد و با الطاف کریمانه گرهی از انبوه گره های مالی زندگیم باز کند.

    به گزارش ایسنا، در ادامه یادداشت خواننده الف آمده است: البته ماه اسفند خبرسازترین ماه برای کارمندان است چرا که فروردین در راه است با همه شیرینی ها و تلخی هایش! و دیر گذشتن این فروردین، خود درد دیگری است. القصه در اسفند ماه سال گذشته خبر رسید که دولت تدبیر و امید، میزان افزایش حقوق کارمندان برای سال جدید را ۲۰ درصد تعیین کرده است؛ با خود گفتم ۲۰درصد؟! مگر نه اینکه تورم اعلامی بیشتر از ۳۵ درصد است و طبق قانون دولت باید حقوق کارمندان را مطابق تورم افزایش دهد؟

    این دولت که شعار قانون گرایی را محور کارهای خود قرار داده پس چرا در پرداخت حقوق کارمندان خبری از قانون و قانونگرایی نیست؟ و از سوی عده ای از دولتمردان و صاحبنظران پاسخ آمد از آنجایی که می دانیم این دولت وارث مشکلات عدیده ناشی از مدیریت جهانی دولت قبلی است و خزانه خالی است و... پس چاره ای جز قناعت کردن به این ۲۰درصد افزایش حقوق نیست و انشاءالله با تدبیرهای این دولت در طول سال شاهد بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش تورم و افزایش قدرت خرید مردم خواهیم بود.

    من هم همانند دیگر کارمندان گفتم انشاءالله ! اما این دلخوشی دیری نپایید، امروز که فیش حقوق فروردین ماه را دیدم (با اینکه ۳۰فروردین است هنوز از پرداخت حقوق خبری نیست) دود از کله ام برخواست. خود را آماده کرده بودم که با دریافت افزایش ۲۰ درصدی حقوق فروردین ماه لااقل اندکی از بدهی های کمرشکن فروردین ماه را جبران کنم اما زهی خیال باطل! چرا که در فیش مبلغ ۲۱۶هزار تومن بابت مقرری ماه اول از حقوق بنده کسر شده در حالی که کل افزایش حقوق بنده ۲۶۰هزار تومان بوده است .

    علاوه برکسر مقرری ماه اول با افزایش میزان مالیات و... کل اضافه دریافتی فروردین ماه بنده فقط ۳۳هزار تومن است! اینکه دولت محترم با یک دست به کارمندان بدهد آنهم با کلی تبلیغات و اعلام در رسانه های گروهی و با یکدست دیگر بی سر و صدا از جیب آنها بردارد جای سوال دارد. چرا در سنوات قبل یک سوم حقوق فروردین ماه تحت عنوان مقرری ماه اول کسر می شد اما امسال بیشتر از ۸۵درصد آن؟ آیا مصوبه قانون است یا تدبیر دولت؟ اگر مصوبه است چرا ما بی اطلاع هستیم؟ اگر تدبیر است، این چه تدبیری است که دود از کله کارمند بی نوا در می آورد؟ البته از گوشه و کنار می شنویم که دولت به دنبال رفع کسری بودجه خود است و سوال این است که آیا دیواری کوتاه تر از دیوار کارمندان وجود ندارد؟ آیا این اجحاف نیست؟ امیدوارم گوش شنوایی وجود داشته باشد.


    منبع: ایسنا

    آفرین

    سلام به دوستان و همراهان همیشه همراه .


    در اسلام ،  تولید ثروت از راه حلال
     )درآمد مشروع ( ، یک ارزش است و اسلام  برای آن حد و مرزی قائل نیست . یعنی اسلام نمی گوید چقدر به ثروت خود و جامعه ات اضافه کنی تا دیگر کافی باشد !
    از این روست که اسلام  ، پیروان خود را ، توصیه به « کار» و « فعالیت » کرده و از « تنبلی » و
    « بی حوصلگی » نهی نموده و متعاقب آن چنین هشدار می دهد که « لیس للانسان الا ما سعی ! » .
    لذا ما می بینیم که پیامبر (ص) دست « کارگر» را بوسیده و می فرمایند "چنین دستی از سوختن در آتش جهنم درامان خواهد بود" و همچنین می فرماید : "ملعون _به دور از رحمت خداوند است_ کسی که در زندگی ،  سربار دیگران باشد"
    اما در رابطه با خود « کار » که منجر به « تولید ثروت » می شود ، آنچه که گفتنی است این است که :
    اسلام هم توجه به "کمیّت" کار دارد ( حدیث : در نزد خداوند انجام کارهای اندک ، ولی همراه با پیوستگی و داوم ، پسندیده تر از انجام کارهایی است که در آنها تداوم نباشد . )
    و هم توجه به کیفیت کار . ( حدیث : خداوند مومن را از انجام کارهای پست ، برحذر داشته ؛ یا اینکه خداوند دوست دارد که هرگاه کاری انجام می دهید ، آن را محکم و استوار انجام دهید ؛  و یا حدیث دیگر اینکه می فرماید : هرگاه کاری خواستید انجام دهید ، آن کار را ،  از راهش انجام دهید ؛ که تعبیر امروزی "راهش" : همین انجام کارها از راه "علمی" و "اصولی" آن ، یا همان انجام "کارشناسانه" و "عالمانه ی" یک کار است . )

     

    اما مصرف :
    از دیدگاه مذهبی ، « مصرف » هم ، همانند « درآمد » ، دارای معیارها و ضوابطی است که در روز قیامت به عنوان « نعیم » مورد سوال قرار می گیرد .
    عدم رعایت این ضوابط و معیارها گاهی خلاف اخلاق و گاهی نیز خلاف شرع است .
    اسلام در مصرف ، توصیه به قناعت کرده که به معنی اندازه گیری در مصرف ( آن هم در مصرف شخصی خود فرد و نه حتی مصارف اعضای خانواده اش ) می باشد . چرا که در حدیث است که می فرماید خداوند رحمت کند کسی را که [ در مصارف  و هزینه ها ] نسبت به خانواده اش سهل گیر و آسان گیر باشد و زندگی را بر آنان تلخ و ناگوار نکند .
    موضوعی دیگر در مصرف ، موضوع اسراف است که به معنی زیاده روی در مصرف است . البته این زیاده روی از شخصی تا شخصی دیگر و از فردی تا فردی دیگر متفاوت است . یعنی با اینکه اسراف همانند سایر مفاهیم اخلاقی دیگر ، مفهومی مطلق است ؛ اما  تعیین مصادیق آن ، کاملا نسبی و متغیر است چرا که شان و منزلت افراد با هم برابر نیست .
    موضوع دیگر در باب مصرف ، موضوع تبذیر است که به معنی تباه کردن مال است .
    موضوع دیگر موضوع تکاثر(مال اندوزی ) است که به مفهوم جمع آوری ثروت و اموال ، بدون بهره برداری از آن اشاره دارد .
    همچنین به موضوع تفاخر( به رخ کشیدن ) می توان اشاره کرد که به معنی فخر فروشی افراد بر همدیگر بواسطه ی بهره مندی از اموال بیشتر است .
    تجمل موضوع دیگری است که با اصل "بی تکلف و بی پیرایه بودن" که از اصول اصلی دین در زندگی اجتماعی و فردی افراد است ، منافات دارد .

    ناگفته نماند که در حدیث آمده که خداوند دوست می دارد که هرگاه نعمتی به بنده اش داده می شود ، وجود آن نعمت را در بنده اش به صورت آشکار ببیند ( منهای تجمل گرایی و تفاخرطلبی ) . چرا که در منطق اسلام آمده "قل من حرّم زینت الله ؟! " بگو چه کسی زینت های الهی را  که برای بندگان خود آفریده ، حرام اعلام کرده است ؟!
    ازاین روست که در اسلام از فقیرنمایی به شدت نکوهش شده و حتی مداومت بر آن را در نهایت عامل فقیر شدن واقعی افراد معرفی می کند . یعنی از منظر دینی به همان اندازه که مصرف زیاد و بی جا مذموم شمرده می شود ، مصرف نکردن اموال و بیهوده و بلااستفاده گذاشتن آنها هم امری ناپسند و مذموم می باشد .

    اما موضوع زهد :
    ببینید دوستان !  زهد در اسلام هرگز به معنی عدم بهره مندی از اموال دنیا نیست . به فرموده ی پیامبر (ص) زهد یک امر قلبی و دورنی است و به معنی عدم تعلق خاطر و وابستگی روحی به ماده و مادیات است . باتوجه به این تعریف ، چه بسا افرادی که در عین بهره مندی از مال و اموال فراون ، به آن تعلق خاطر نداشته و به راحتی از آن اموال در راه خدا انفاق کرده وروح  خود را به صفت حمیده ی سخاوت و بخشندگی آراسته کرده باشند و همچنین چه بسا افرادی که در عین عدم بهره مندی از اموال ، ولی همچنان نسبت به اموال و دارایی ، حالتی از تعلق و وابستگی داشته باشند که به آن حرص و طمع می گویند .

    در حسن ختام این مطلب ، که می تواند مقدمه ای کوتاه برای دوستانی که علاقه مندند در این زمینه به بحث و گفت و گو بپردازند ، باشد ؛ مناسب می بینم که به حدیثی از امام موسی الکاظم (ع) اشاره نمایم  .
    ایشان می فرمایند : از ما نیست کسی که آخرت را به خاطر دنیا ، و یا دنیا را به خاطر آخرت ، رها کرده باشد ! 

    پاسخ:
    سلام و سپاس
  • شیعه سنی مسلمان
  • خدایا بصیرت فهم وعلم عطایمان کن .گاهی دلم از تنگ نظری ها می گیرد اما باید نشنیده گرفت. خدا قضاوت کند کافیست
    ماشین پژو پارس شیشه و بدنه ضد گلوله
    خانم صامتی از کجا کپی کردید این مطلب رو؟ خیلی مطمئن نوشتید؟ چقدرروی ایشون شناخت دارید؟
    پاسخ:
    lتریبون مستضعفین
    ماشینش پژو پارس نیست. یکی از ماشین هاش پژو پارس هست!حکایت بنز آقای رفسنجانی شد!
    سلام
    منهم با دیدن اون کامنت  کمی نگران شدم  درود برشما بانو که اصل ماجرا راتوضیح دادید بی شک آبروی استاد رو حفظ کردید .ما گاهی مطلبی را نصفه نیمه میشنویم وبا همون شنیده ها قضاوت میکنیم  بدتر اینکه مطلب ناقص رو برای دیگران هم نقل کنیم  ، خدا خیرتون بده که در اطلاع رسانی و روشن سازی اذهان نقش آفرینی کردید  وجلوی انتقال خبر ناشی از برداشت اون کامنت رو گرفتید .آفرین و ممنون از اطلاع رسانی شما .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">