منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۵۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پارادوکس» ثبت شده است

21 شب گذشت 

.

.

.

ساعت 21 بار نواخت 

.

.

.

اینجا ایران  

.

.

.

و خدا بزرگتر از آن است که وصف شود .

تردید مکن ! 

  • منصوره صامتی

وزارت پرورش و آموزش !

منصوره صامتی |

« یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه » 

وزارتخانه ی « پرورش و آموزش » ؛ یا وزارتخانه ی « آموزش و پرورش » ؟! 

با توجه به توصیه ی قرآنی و تقدم دانستن « تزکیه برتعلیم » و « پرورش بر آموزش » در آیات وحی ، در حقیقت کدام اسم (که بیانگر اولویت بندی در رویکردهایی مدیریت کلان یک سازمان است ) ؛ مناسب مهم ترین و حیاتی ترین وزارتخانه ای که متعهد تربیت نیروی انسانی به عنوان موتور محرکه ی پیشرفت کشور است ، می باشد ؟ 

چند سالی است که از ابلاغ سیاست های کلی "ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش" توسط رهبری عزیز می گذرد . در بند چهارم از این سیاست های کلی که به مثابه نقشه ی راهی برای مهمترین نهاد متولی تربیت نیروی انسانی و مولد سرمایه های عظیم اجتماعی و محور تعلیم و تربیت منابع حیاتی کشور است ؛ می خوانیم : « ایجاد تحول در نظام برنامه ریزی آموزشی و درسی با توجه به : توسعه ی فرهنگ تفکر ، تحقیق ، خلاقیت و نوآوری و بهره گیری از روش های یاددهی و یادگیری متنوع و مطلوب و ایجاد تفکر منطقی و منسجم برای تحلیل و بررسی موضوعی . » 

به نظر می رسد جدا از آنکه موضوع « پرورش » از حلقه های مفقود شده ی نظام آموزشی ما می باشد [ که یا عمدتا مورد غفلت واقع شده و یا در مقاطعی مبتلا به نگاه "فرمایشی" از جانب برنامه ریزان و دست اندرکاران امر شده است ] ؛ آنچه که در این بند حائز اهمیت بوده ، توجه ویژه به موضوع « خلاقیت » در نگاه تربیتی و پرورشی از جانب نظام آموزشی کشور می باشد ؛ به نحوی که با ورود یک دانش اموز از نظام آموزش و پرورش به نظام آموزش عالی و وارد شدن او به محیط دانشگاه و عرصه ی فعالیت های دانشجویی همچون انجام تحقیقات علمی ، ارائه پایان نامه ها ، رساله ها .. نبود این عنصر در شخصیت شکل گرفته دانش آموز دیروز و دانشجوی امروز ما ، بیش از پیش و به صورت کاملا محسوسی ، خود را نشان می دهد . 

در اهمیت « خلاقیت و نوآوری » همین اندازه کافی است که بدانیم ، عنصری که در تولید علم و محتواهای علمی و سایر فرآورده های آن دخالت مستقیم دارد و تا حدودی می توان گفت تمامی اکتشافات و اختراعات علمی که مشخص کننده ی مرزهای دانش بشری اند، مرهون آن می باشد؛ عنصر خلاقیت و نوآوری است . خلاقیت و نوآوری از اصلی ترین عناصر لازم و ضروری در این عرصه است که البته پرورش آن در کودک ، نیاز به الزاماتی دیگر همچون پرورش اعتماد به نفس ، دمیدن روح جسارت و نوآوری ، شهامت علمی ، تفکر خلاق و آزاداندیشی ، بها دادن به انگیزه های جستجوگرانه و کنجکاوانه ی کودک و .. دارد . 

درواقع سنگ بنای شخصیت انسانی و علمی یک انسان ، توسط وزارت آموزش و پرورش در سنین کودکی چیده می شود. استعدادهای گونه گون انسانی ، به سان دانه هایی است بارور ، که توسط نظام آموزشی وزارت آموزش و پرورش ، در ذهن آماده ی کودکان نشانده شده ، و در مقاطع بالاتر توسط نظام آموزش عالی ، این محصول تنها به مرحله ی « باروری » رسیده و « ثمر و میوه » ی چندین ساله ی خود را به بار می نشاند ؛ نه بیشتر ! طبیعی است که در آن مرحله بر حسب ضرب المثل « گندم ، ز گندم بروید » آنچه هست و آنچه خواهد شد ، قطعا پیش از آن ، در نظام آموزش و پرورش ، شکل می گیرد و خواهد گرفت . امروزه علم روان شناسی و سایر علوم تربیتی ، عمدتا بر شکل گیری شخصیت انسانی افراد ، در سنین کودکی صحه گذاشته و علمای این علوم را اعتقاد بر آن است که در سنین بالاتر ، شخصیت افراد تنها "قوام" می یابد . اما با توجه به این وصف ، چرا در نظام آموزشی ما به موضوع «پرورش» و موضوعی به درجه ی اهمیت « خلاقیت » که در ذیل موضوعات پرورشی قرار می گیرد ، بها داده نمی شود ؟؟ 

واقعیت تلخ آن است که امروزه موضوعات پرورشی ، از جمله موضوع پرورش خلاقیت ، نه تنها محور تعلیم و تربیت قرار نمی گیرد ، بلکه در بسیاری از مواقع از طریق همان سیستم آموزشی معیوب ، مورد سرکوب در نهاد و شخصیت کودکان نیز قرار می گیرد ...

  • منصوره صامتی

هرچند من بی صواطم ولی در همان حقوق بشر امریکایی که باسوادها ! نوشتند بی صواط ها هم حق اظهار عقیده دارند.

آن وقت ها هم که بوی یارانه  آمد حالم بد شد ولی

 لبخند روستایی ها حالم را خوش کرد

نقدینگی بود ولی گردش مالی هم بود 

گرانی بود ولی پس انداز هم بود .

هرچه بود  ولی با همه ی مشکلات بود

و برای برخی اندکی دلگرمی ...

این بار هم بو می آید  بوی سبد 

سبدی که طعم گلوگیر مرغ یخ زده و برنج خارجی دارد 

سبدی که ترحم نفرت انگیز صدقه دارد 

سبدی که حس غم زده ی منت دارد 

سبدی که برای من بی صواط گردش مالی ندارد  ولی حتما برای آنهایی که مرغ و برنج شان  به فروش رفت و صد البته با سواد هستند ! گردش مالی دارد 

سبدی که  دقیقا پس از  واریز یارانه ی جهانی تحریم ها به ایران، به ایرانیان وعده داد شد! 

سبدی که هنوز به دست ما بی صواط ها نرسیده شد نشان بی آبروییمان که همان آمریکایی ها و خارجی ها نوشتند با پرداخت مبلغ مورد توافق ژنو مردم گرسنه ی ایران با سبد کالا سیر خواهند شد ! 

از این نفرت انگیزترکه سوء مدیریت ها زمین های کشاورزیت را بایر کند  تا  با کارگری تو صنعت بی پدر و مادر خودرو های خارجی آ بادشود ! 

من بی صواطم

 و اصالتم به آقایی پر افتخار کشاورزان و پیشه وران می رسد نه به کارگری برای پز و پرستیژ و آقایی سگ بازان هرزه ! 

من بی صواطم

و پر از احساس  و زیاد حرف می زنم و زیاد کار می کنم و زیاد غر می زنم و زیاد دخالت می کنم و زیاد پرسش می کنم  وزیاد تفکر می کنم درکار مدیرانی که اختیار منابع و امکانات سرزمین مادری مان را به آنها دادم 

 ولی عده ای با سواد هم هستند که غر نمی زنتد و همه اش لبخند می زنند و چه با کلاس و آقا ...

.

.

.

 ما بی صواط ها باید به همان بوی برنج اصیل ایرانی که از آن بالادست ، خانه ی با سواد ها را می گویم  می آید دلخوش باشیم 

چه می شود کرد  مقصر خودمان هستیم  

روزی هم که خداوند مسءولیت ها را تقسیم می کرد ما بی صواط بودیم و آدرس را اشتباهی رفتیم 

واین شد نتیجه اش تقدیر ما

چشممان کور دندمان نرم  حال باید ازالف تا ی 

بی واسطه و با واسطه بشویم مایه ی خنده ی خارجی هاکه به ما صدقه می دهند ! 

 و البته ما  بی صواط ها کارگران خوبی هم هستیم  زمین های کشاورزی آقاییمان را بایر کردیم و نشستیم سر سفره ی کارگری  اروپایی ها  کره ای ها ژاپنیها و چینی ها ... تا صنعت خودروی آنها را فربه کنیم ...


و عده ای هم شدند باسواد و مدیرو آقا و مسول ...که البته همواره لبخند می زنند و فن بیان خوبی  هم دارند  و اصالتشان  به تاریخ  پنبه زنی نسبت دارد 

 راستی آقای با کلاس با سواد ! 

کجای دنیا بی صواط ها  این طورآرام و زیبا به ساز باسواد ها می رقصند ! 

چه می شود کرد ما بی صواطیم  و یک سبد  بی آبرویی حق یک بی صواط است ...

 نوش جان ...!



  • منصوره صامتی

لطفا آرایش کنید!

منصوره صامتی |
برای شرکت در مجالس و مهمانی‌ها به خاطر اینکه شیک به نظر برسیم ...
معمولا بسیاری از ما خانم‌ها برای شرکت در مجالس و مهمانی‌ها به خاطر اینکه شیک به نظر برسیم آرایش کرده و طلا و ادوات متعلق به آن را از صندوقچه در آورده و با حس زیبایی تمام در این محافل شرکت کنیم.

 اکثر ما فراموش کرده‌ایم آراستگی و زیبایی هایمان در برابر پروردگار هم به هنگام عبادت ضرورت دارد و با تاکید بسیار مورد توجه قرار گرفته است.کاری که این روزها متاسفانه به نحو عکس انجام داده و در نهایت آشفتگی، بدون توجه به وجنات ظاهریمان به نماز ایستاده و به راحتی از این عمل مستحب و پسندیده می‌گذریم. و با روی هم گذاشتن چشمانمان، با آرایش خیابانی به جای اینکه به دنبال جلب رضایت خالق باشیم، به دنبال جلب توجه و نظر مخلوق هستیم.

امام صادق (علیه‌السلام) در باب ضرورت و استحباب زینت و آرایش در محفل عبادت چنین می‌فرمایند: «شایسته نیست زن بدون زینت مثل گردنبند نماز بخواند یا دست او بی خضاب و حنا باشد.» (وسائل الشیعه/ ج۳، ص۳۳۵- ج ۴ ص) در توصیف این دستور دینی گفته شده مکروه است زن بدون زینت به نماز بایستد. البته منظور از زینت تنها استفاده از جواهرات نیست بلکه زینت عرفی است و مواردی مثل چادرنماز، لباس پاکیزه و زیبا، محل نماز، سجاده و استفاده از عطر و بسیاری چیزهای دیگر است که شاید از آن غافل هستیم.


پس فراموش نکنیم آرایش کردن در چنین محفل مقدسی را از دست ندهیم.
منبع:باحجاب
  • منصوره صامتی

به زودی در این مکان

منصوره صامتی |

 و هوالسمیع البصیر

جناب آقای دکتر ظریف وزیر محبوب 

با سلام و احترام

به زودی در این مکان چند پرسش از شما خواهم پرسید لطفا به شیوه ی استادی به من شاگرد پاسخ دهید


  • منصوره صامتی

I am a woman of peace

منصوره صامتی |

من محجبه ام ''I am a Hijabi

من زن با ایمانی هستم  I am a Woman of Faith

وقدرت و نیروی من ناشی از  And from my faith

ایمان من است  I gather my strength

من زنی  باهوش و با حکمت هستم  I am a woman of intellect and wisdom

و در اسلام تحصیلات زنان یک الزام است  for a woman's education is a must in Islam

من زنی متعلق به آرامش هستم  I am a woman of peace
  روش زندگی من متعلق به صلح و آرامش است for peace is my way of life

  زیبایی در حیا و عفاف است In modesty, there is beauty
 
 حجاب من تاج افتخار من است My hijab is my crowing glory
 
من محجبه ام من توانمندم I am a Hijabi I am strong

من باهوش و دانا هستم  I am intelligent and wise

من متعلق به صلح و آرامش هستم  I am for peace

 من زیبا هستم(با حجاب) " I am beautiful
 
  • منصوره صامتی

چه شوری ! چه اشتیاقی! 

 ثانیه ها ی انتظار خواب چشمانم را بر هم زده ! 

هر بار که به هویت این جریان می اندیشم تازه می شوم ، نو می شوم .آنچنان که روحم در کالبدم نمی گنجد و می رود که از شوق اشک بریزم . 

خدای من ! چه شکوهی ! چه عظمتی در تدبیرت رقم خورده 

من خوشحالم ، هیجان دارم ، شوق دارم 

می دانم فردا 12 بهمن است خاطره ی برجسته ی  یک دگردیسی  36 ساله است 

می دانم فردا به زنگ 9 زمان ، روح زمان بر تن ایران جان می بخشد

 

ولی من از پدیده ای دیگر هم خوشحالم ! 

هیجان من حتی از ماراتن هنر هفتم ایران نیز نیست 


                        من فردا به وقت آمدن روح زمان به نقطه ی عطف جهان ، ایران 

                                             قرار نخواهم داشت و ملتهب خواهم بود و از شوق اشک خواهم ریخت و لبخند خواهم زد و حتما مهربان تر از همیشه به دنیا می نگرم 

 آخر می دانی ای دوست

 من فردا به رسم تقدیر و تدبیر برای اولین بار طعم عمه شدن را خواهم چشید 

و من چه حالی خواهم داشت هنگامی که در میان آدمیان ، انسانی معصوم و پاک را درآغوش خواهم کشید و چه احساس نابی است ،موجودی را لمس خواهم کرد که روح خداوند عز و جل در او دمیده شده و در حالی که خداوند به طعم بهشت  پیشانیش را بوسیده  او را به ما امانت داده تا زمین را آسمانی کند 

 من چه شوقی دارم امشب که فردا معصومیتی ناب را نفس خواهم کشید 

 وه ! که چه لحظ ایست آن لحظه که صدای گریه اش گوشم را بنوازد 

وه ! که چه لحظه ایست آن هنگام که صدای اذان در گو ش معصومیت ناب خانواده ی ما  زمزمه شود 

برادر زاده ام! چه قدر زود دیروزمان امروز شد ، همبازی کودکی هایم فردا پدر خواهد شد ! چه قدر خاطره داریم باهم،  به بی تابی سه دهه ! 

پروردگارا! چقدر خوشحالم که برادر دارم چقدر زیباست خواهر داشتن .

خداوندا!  تو را سپاس که تقدیر مرا با خواهرو برادر تدبیر ساختی 

خدای من ! چقدر بزرگواری کردی که پدرو مادرم را شایسته ی دانستی و به من خواهر و برادر عنایت کردی 

چه روزگار سیاهی بود اگر من خواهر و برادر نداشتم ! 

که من هرچه  بگویم از اشتیاق دیدار کم گفته ام...

  • منصوره صامتی

حجاب،اختیاری،اجباری!

منصوره صامتی |
سلام به پارادوکسی های عزیز . در عصر آدینه ای دیگر ، ضمن دعا برای تعجیل در فرج و ظهور امام عصر و زمان ، حضرت مهدی موعود و معهود (عج) ؛ موضوع مورد بحث ( حجاب ) را ، ادامه داده و به همه ی شما خوبان و همراهان فهیم ، تقدیم نموده و نیز به ساحت مقدس آن امام همام ، پیش کش می نمائیم .

 در رابطه با موضوع حجاب ، مسئله ای که در محافل فکری و علمی ، به انحاء مختلف و کماکان از سوی مخالفان و بعضا موافقان نیز مطرح می شود ، مسئله ی « اختیاری یا اجباری بودن حجاب » است .

 گفته شد که برخی با این استدلال که « حجاب شرعی ، اگرچه حکم خداست ، اما مگر می شود ، حکم خدا را با زور و اجبار و اکراه اقامه کرد ؟! » و امثالهم ؛ پیشنهاد اختیاری کردن حجاب را می دهند یا حداقل در فضا و محافل علمی و آکادمیک ، از این نظر و تئوری حمایت می کنند .پیشنهادی که مرحوم طالقانی (رضوان الله علیه) در ابتدای انقلاب با توجه به آیه ی شریفه ی 59 از سوره ی مبارکه ی احزاب « ذالک ادنی ان یعرفن فلایوذین و کان الله غفورا رحیما یعنی این کار (حجاب) برای این است که شناخته شده و مورد آزار قرار نگیرند ، بهتر است و خداوند همواره آمرزنده و رحیم است » قائل به اختیاری بودن حجاب از باب «وجه تمایز زنان "مومنه" از دیگر زنان و مورد آزار قرار نگرفتن آنان » بودند .
 در پاسخ به این سخن باید گفت : نخست انکه ، ما اگر گمان کنیم که وضعیت موجود حجاب در جامعه ، تنها معلول "اجباری بودن" آن است ؛ به طور حتم و یقین ، به خطا رفته ایم . درحال حاضر و با توجه به مشخص بودن موضوع و محور مورد بحث و حفظ وحدت آن در گفتگو ، از پرداختن به « ریشه یابی وضعیت کنونی حجاب در جامعه » خودداری نموده ولی اجمالا آنچه که در این رابطه گفتنی است ، آنست که : این قصه [ ی پر غصه ] سری دراز دارد ! و مجموعه ای از علل و عوامل ، به این امر دامن زنده است .

                                        


 یکی از آنها برخوردهای نامناسبی است که در مقاطعی و توسط برخی از افراد و گروههای افراطی یا دست اندرکاران این امر ، با مسئله ی حجاب و بی حجابی و بالاتر از بی حجابی ، یعنی بد حجابی ! صورت گرفته است ؛ که نتیجه ی قهری و طبیعی آن نیز همین است که امروزه )، گروهی از زنان ، مخالفت خود را با آن ، این گونه نشان می دهند ؛ توجه شود ، بنده در اینجا تاکید می کنم ، امروزه این زنان ، مخالفت خود را این گونه نشان می دهند ، « هرچند که به "اصل حجاب" نیز اعتقاد دارند » دیگر آنکه به موازات و قبل از پرداختن به مبارزه با این هنجارشکنان ، به زیرساختها و مقدمات و تمهیدات آن ، توجه نشده است . همه ی ما می دانیم که پیشگیری ، بر درمان مقدم است . ولی آیا دستگاههای فرهنگی مربوطه و رسانه های جمعی و در راس آن ، صدا و سیما و نیز خیل عظیم و تاثیرگذار و مرجع ، «هنرمندان» ما ، زمینه ی لازم برای ارتقاء فرهنگ حجاب را فراهم ساخته اند و در همان حیطه ی وظایف و رسالت خود ، به وظیفه ی خود عمل کرده اند ؟؟ ..
 اهمیت آنچه گفته شد تا بدانجاست که امروزه "بی حجابی" به یگی از روش ها و ابزارهای مبارزه ! و اعتراض به موضوعات دیگر (از جمله موضوعات سیاسی و اقتصادی) تبدیل شده است . یعنی از دیگر علل بی حجابی در جامعه ، توجه به نقش مبارزه ای و اعتراضی بودن آن است ! ( با توجه به این وضعیت ؛ آیا می توان در یک راه حلی پارادوکسی وار ، برای خلع سلاح نمودن معترضین جامعه یعنی اپوزیسیون _نه منتقدین ، بلکه معترضین که ماهیتی جدا از منتقدین دارند_ عریانی و نیمه عریانی را آزاد ساخت و همه ی احکام و تعالیم الهی را نادیده گرفت و به مشاهده ی معصیت و نافرمانی خدا نشست ؟ وانگهی در درگاه الهی و پیشگاه ولی عصر (عج) چه کسی پاسخ گوی فراهم ساختم زمینه ی فساد و تباهی جوانان مسلمان را خواهد داد ؟ ) در رابطه با آنچه گفته شد ، بی شک حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) و دخت ایشان زینب کبری (س) و دیگر زنان پاکدامن و عفیفه ، می توانند الگویی مناسب برای زنان جامعه ی ما و همه ی جوامع ، در همه ی اعصار باشند ولی آیا ما توانسته ایم شخصیت و منش و رفتار آنان را آن گونه که باید ، به جامعه معرفی کنیم ؟؟ .. اما اینکه گفته می شود "مگر حکم خدا را می توان با زور و مجازات اقامه نمود ؟" این سخن در صورتی درست است که استفاده از "زور" به عنوان اولین راهکار برگزیده شود . ما اگر معتقد باشیم که موضوع حجاب ، یک موضوع مهم و حساس در ارتیاط با اجتماع و فرهنگ یک جامعه است ؛ آن گاه قائل به مدیریت فرهنگی در این عرصه خواهیم بود که بر اساس آن ، در یک مکانیزم خاص و با اولویت بندی لازم ، طبیعی است که اولویت نخست را به کار ظریف و هنرمندانه ی فرهنگی خواهیم داد ؛ چرا که احکام الهی خود منطبق بر فطرت پاک بشر است و تنها کار ما در آن مدل از مدیریت فرهنگی ، تفهیم فوائد و فلسفه ی وجودی حجاب ، برای زنان و دختران جامعه خواهد بود . که اگر این به درستی صورت پذیرد ، بسیاری از کسانی که در ظاهر بدحجابند ، حجاب را خواهند پذیرفت .



 مرحله ی بعد برخورد صمیمانه و توام با رافت و رحمت برگرفته از آموزه های پیامبر رحمت و مهربانی (ص) است . توسل به قوای قهری و قضایی باید به عنوان آخرین حربه و راهکار (علی الخصوص کسانی که به صورت سازماندهی شده در راه به فساد کشانیدن جوانان گام بر می دارند ) باید صورت پذیرد . اما این سخن که "تاریخ ، اعمال زور و اجبار را از سوی پیامبر اکرم (ص) و دیگر ائمه (ع) را ، در این زمینه ثبت نکرده است" . باید گفت که : میان حضرات معصومین (علیهم السلام) تنها شخص نبی مکرم اسلام (صل الله علیه و آله ) و جناب امیرالمومنین علی (ع) حکومت داشته اند که دوران حکومتی حضرت امیر (ع) نیز اندک است . هرچند که از نظر تاریخی نیز به درستی و دقیق ، معلوم نیست که آیا وضعیت زنان ، قبل و بعد از نزول آیات حجاب ، تفاوتی داشته یا نه ؟ اما این مطلب قابل تامل است که نسبت به زمان حاکمیت رسول خدا (ص) از آنجا که این حکم ، در سال پنجم (حتی در روایاتی هشتم ) هجری تشریع یافته ، و از آنجا که زدودن آثار وامانده از عقاید و رفتار جاهلی (اصلاح جامعه ) ، نیاز به صبر و حوصله و بردباری دارد (بر خلاف افساد آن ) بر فرض که برخورد قهرآمیزی نیز صورت نگرفته باشد ، (عدم برخورد قهری) در آن مقطع جائز بوده و رواست . زیرا زدودن آثار و رفتار به جای مانده از دوران جاهلیت و بربریت ، طبیعی است که زمان می طلبد . در مورد حکومت حضرت امیر (ع) نیز مطلب به درستی روشن نیست (از منظر مطالعات جامعه شناختی تاریخی ) . اما نمی توان به طور کلی رای و نظر بر نفی آن داد و گفت که اصلا برخوردی نیز صورت نگرفته است .

 نکته ی مهم در این رابطه این است که : مگر مستند ما در استنباط احکام شرعی ، تنها و به صورت ویژه ، سیره ی معصومین (علیهم السلام) است ؟؟ آنچه در فقه شیعه ، منبع استنباط و استخراج حکم شرعی است ، کتاب (در این مورد آیات حجاب) و سنت و اجماع (عقول و خرد جمعی ) و عقل (در اهمیت عقل قبلا سخن گفته و گفته شد که در فقه ، عقل کاشف از احکام است ؛ نه مستقل از آن ) می باشد . قابل ذکر آن است که در این مورد که حجاب ، موضوعی است که از منظر اجتماع و فرهنگ نیز باید بدان نگریست و در ارتیاط با جامعه و نظام عملیاتی می شود ؛ اتفاقا "سیره" از آن جهت که ممکن است شرایط و مقتضیات خاصی در آن زمان حاکم بوده باشد ، در این زمینه دارای اجمال است و چندان نمی تواند در این موضوع قابل تمسک باشد .
 با عنایت به این نکته که هم ذات اقدس اله (جل) و هم ذوات قدسی معصومین (ع) "خواهان اجرای تمامی قوانین الهی در جامعه" هستند ؛ که از وصیت پیامبر (ص) به معاذ در آن هنگام که اور را به سوی یمن می فرستاد ، نیز به خوبی استفاده می شود که فرمود : « واضهر السلام کله صغبره و کبیره » امر اسلام را چه کوچک و چه بزرگ آن را آشکار سازد و از طرف دیگر از آن رو که در "اجتهاد پویای جواهری" مولفه های گوناگونی ، نقش ایفا می کند و از آن جمله توجه به زمان و مکان و مقتضیات آن می باشد که زوایا و وضعیت مورد حکم را مورد تاثیر خود قرار می دهد ؛ خود حضرات معصومین (ع) راهکاری اندیشیده اند تا پویایی و جاودانگی احکام اسلامی همچنان محفوظ باشد . بدین جهت فرموده اند : « علینا القاء الاصول و علیکم التفریع » ما اصول و کلیات را به شما عرضه می کنیم و شما فراخور موضوعات و مصادیق گوناگون ، احکام آن را استخراج نموده و بر آن متفرع سازید . ( ما اگر به سان "اخباریون" ؛ تنها قائل به خبر و قول بوده و تنها توجه تام به سیره و سنت و نقل باشیم ؛ باید درب فقه ، اجتهاد ، توجه به زمان و مقتضیات آن ، موضوعات مستحدثه و جدیده ، احکام ثانوی و فلسفه و .. را تخطئه نمائیم و از رهگذر آن ، شاهد جامعه ای متحجر و جمود ، قشری و واپسگرا و بدوی باشیم ! )


 چنانچه گفته شد ، در رابطه با "حق حاکم شرع" نسبت به تعزیر نمودن مرتکبین معاصی ، از جانب معصومین (ع) قانون و قاعده بیان شده است ؛ و فقیه جامع الشرایط می تواند این حق تعریف شده و اصل کلی را ، در مورد سایر موارد از جمله موضوع حجاب نیز وضع نماید مگر آنکه ما بی حجابی را بر خلاف نص صریح آیات وحی ، معصیت ندانیم . که به تعبیر حدیث اخیر ؛ ائمه (ع) اصول کلی را تبیین و علماء را بر تفریع (مصداق شناسی) موضوعات کلی ، امر نموده اند . در علم اصول ثابت شده است که این امر ، دلالت بر وجوب دارد ، بنابراین فقیه ، وظیفه دارد که حکم به تعزیر را در این زمینه ، اعلام نموده و در صورت وجود شرایط و مصلحت ، آن را اجرا نماید که پس از گذشت هزار و چهارصد سال از دوران آغازین اسلام ، بی تفاوتی در قبال آثار و عقاید رفتارهای واپسگرایانه ی دوران جاهلی ، توجیه منطقی ندارد . بی ارتباط نیست که در کلمات گهربار معصومین (ع) از دوران آخرالزمان ، تعبیر به دوران جاهلیت ثانی شده است .

 ما اگر بپذیریم که حکم حکومتی امام راحل عظیم الشان (ره) تنها مستند شرعی اجباری بودن حجاب در جامعه است (حکمی که همانطور عنوان می شود فاقد پشتوانه ی فقهی است ! ) پذیرش این سخن ، مشابه ی پذیرفتن این پندار بی پایه و بی اساس است که می گوید "ولایت فقیه ، نظریه ی امام در امر حکومت داری بوده است و سابقه ای پیش از او ، در اسلام نداشته است ! درصورتی که اندک مطالعه ی تاریخی و فقهی ، ما را به آن می رساند ، که نظریه ی ولایت فقیه ، ابتدا توسط شیخ مفید در آغاز عصر غیبت کبری و به تائید و تشویق خود امام زمان (عج) ، و بعد از او توسط علمایی دیگر تا به دوران نزدیک به ما و در میان علمای متاخر توسط شیخ مرتضی انصاری از نوابغ و مفاخر شیعه ، در کلاس های اصول ، همواره تدریس و بحث می شده است . اما این سخن که "چون قرآن ، حجاب را ، وجه تمایز زنان مومن از غیرمومن قرار داده است" ؛ در نتیجه اختیاری بودن آن را استفاده کنیم ؛ نیز سخنی ناصواب است . زیرا این بخش از آیه که می فرماید "ذالک ادنی ان یعرض فلا یوذین" بدان سبب تا مورد آزار قرار نگیرند ، "علت حکم" را بیان نمی دارد . بلکه ناظر بر "حکمت حکم" است . بین علت و حکمت یک حکم ، فرق اساسی وجود دارد .
به زبان فلاسفه نخست انکه وجود و عدم حکم ، دائر بر مدار و منوط به وجود و عدم علت است اما وجود و عدم حکم ، وابسته به وجود و عدم حکمت نیست . یعنی دایره شمول علت ، همگانی است و تمامی مصادیق و افراد را در بر می گیرد ، برخلاف حکمت که از این شمول و عموم برخوردار نیست و ناظر به افراد غالب حکم است . بنابراین ممکن است درجایی حکم وجود داشته باشد اما حکمت مزبور را فاقد باشد . بنابراین نمی توان "ذالک ادنی ان یعرض فلا یوذن" را علت و فلسفه ی اصلی حجاب قلمداد کرد و حکم به اختیاری بودن آن داد . اگر این سخن خداوند ، علت دستور حضرت حق به پوشش و حجاب زنان باشد ، (یعنی وجه تمایز با سایرین) باید گفت در شهر یا کشوری که اقلیت های دینی حضور نداشته باشند و همه مومن باشند ، و نیاز به وجه تمایز نیز نباشد ، دیگر حجاب لازم الاجرا نیست ! و یا اگر اقلیت ها حضور داشته باشند ولی انها نیز ، از پوشش برخوردار باشند ، دیگر حجاب برای زنان مومنه الزامی نیست چرا که با از بین رفتن علت (یعنی اگر بپذیریم که علت حجاب وجه تمایز باشد) اصل حکم نیز منتفی خواهد شد !

حال آنکه همه ی مسلمانان حجاب را از ضروریات و الزامات و مسلمان دین می دانند و این وجوب نیز مطلق بوده و مشروط به شرط و مقید به قیدی نیست و ازین رو می توان به روشنی دریافت که جمله ی مزبور تنها به عنوان "حکمت" این دستور الهی بوده و نمی توان با "علت" دانستن آن ، اختیاری بودن حجاب را استنباط نمود . بنابراین اگر حاکم اسلامی ، مصلحت بداند و با رعایت سلسله مراتب ، می تواند با هنجارشکنان ، مناسب با شرایط و مقتضی با زمان و مکان حدوث حکم ، برخورد نماید و قانونگذار مسلمان نیز موظف است قانون و حکم خداوند را به تصویب رسانده و از ضمانت اجرا نیز برخوردار بپسارد
نویسنده : سجاد غلامی .
  • منصوره صامتی

یک رادیو ،هزار خاطره

منصوره صامتی |
نمایشگاه مطبوعات و اهالی رسانه
  • منصوره صامتی

  • منصوره صامتی