منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

نجات لاکی سبزک!

منصوره صامتی |

اندر روایات و حکایات آمده است که هر از چندی با اهل و عیال از خانه به در شدندی و به کوه و دشت و بیابان سفر همی کردندی ...
پس ما هم برسم دیرینه ی ایرانیان خوش قریحه عزم بوستان کردندی...
مشغول فیلم گرفتن از ماهی های بسیار زیبای برکه ی مصنوعی بوستان  بودم که ناگهان یک لاک پشت بسیار کوچک درست جلوی پای من می خواست از دیواره ی برکه بیاد بالا ، ذوق زده شدم و نتونستم هیجان صدا رو کنترل کنم بچه هایی که کنارم ایستاده بودند منتظر بودند یک قدم تنها یک قدم برم عقب تا لاک پشت را بردارند و بعدش را هم می توان حدس زد...


 نمی خواستم ماجرای سه سال پیش ساحل گیسوم تکرار بشه اونجا هم یک لاک پشت نسبتا بزرگ درست جایی که ایستاده بودم از آب  اومد بیرون و من ذوق زده در حال نگاه کردن بودم  اصلا دوست نداشتم از محیط زندگیش دورش کنم  و بعد از 10 دقیقه که حسابی نگاهش کردم و به قدرت خالق یکتا احسنت و آفرین گفتم پرتابش کردم دورتر از ساحل که بره ولی غافل از بچه های شیطونی که در کمین بودن، به محض اینکه رهاش کردم بچه ها به سرعت برق و باد دویدن تو آب و به هر زوری که شده بود با حالتی قهرمانانه لاک پشت و برداشتن و چند نفری دورش جمع شدن .طاقت دیدنش رو نداشتم وقتی پدرو مادرشون رو دیدم که از لاک پشت آزاری به بهای سرگرمی چند پسر بچه ی شیطون خوشحال شدن نتونستم چیزی بگم ورفتم ولی تا چند روز عذاب وجدان داشتم که چرا به بهانه ی رفع مسولیت لاک پشت و رها کردم تو آب تا بچه ها ببرنش !
بنابراین وقتی پدر دختر کناری از من پرسید لاک پشت مال شماست سکوت کردم و فقط بچه لاک پشت بی پناه و برداشتم و آروم رفتم . چند قدمی که رفتم به لاک پشت نگاه کردم چقدر زیبا فوق العاده ...خواستم ی جا بین چمن ها بزارمش که متوجه پرنده ها شدم که به طرفه العینی لاک پشت رو می خوردن ...جالب بود که من در تمام طول عمرم حتی از دیدن خزندگان چندشم میشه حالا چقدر شجاع شده بودم لازم به ذکره که بنده به هیچ عنوان از سوسک نمی ترسم و با حالتی کاملا مقتدرانه تنها با یک دستمال کاغذی سوسک پرنده  را برداشته و البته چون دلشو ندارم بدون اینکه بکشمش با یک عذر خواهی از پنجره میندازمش بیرون.
تمام بدنم مور مور می شد ولی نمی تونستم لاک پشت رو بگذارم زمین به همین جهت در یک لیوان یک با مصرف کمی از آب برکه برداشتم و لاک پشت رو داخلش انداختم و ...

حالا نه خواب دارم نه خوراک چپ و راست دلم برای لاک پشت تنگ میشه و نگرانش هستم نکنه طوریش بشه خدارو شکر حالش خوبه با یک دامپزشک هم مشورت کردم بناست ی جای مخصوص براش بسازه  دست آخر هم باید با خانم ابتکار تماس بگیرم !

 

 

نظرات  (۲)

چه خوشگله ولی  نگهداری حیوون خیلی سخته ماهی شب عیدمون مرد خیلی حالم بد شد 
چه حس مسؤولیتی ، چقدر بااحساس ، برخی مخلوقات خدارو برای تفریح میکشند و عکس میگرند .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">