منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

ازدواج بی ازدواج!

منصوره صامتی |

صحبت از ازدواج است

 "ازدواج" اقتضای طبیعت انسانهاست . نه تنها انسانها ؛ بلکه "زوجیت" اقتضای طبیعی تمام موجودات اعم از حیوانات ، گیاهان و حتی جمادات است . "سبحان الذی خلق الازواج کلها" .. اما بحث زوجیت در انسان ، علاوه بر اقتضای طبیعی (که وجه مشترک او با سایر مخلوقات در این مبحث می باشد ) ؛ وسیله ای است در جهت رشد و کمال او .

 امام باقر (ع) به زنی که می خواست بدون ازدواج ، به کمال برسد ، او را از این کار منع نمود و بدو فرمود : اگر خودداری از ازدواج فضیلت و کمالی را در پی می داشت ، فاطمه (س) به درک این فضیلت از تو شایسته تر بود . پیامبر (ص) در این زمینه فرموده اند که ازدواج سنت من است و هرکس از سنت من روی برگرداند ، از من نیست . البته این دستور پیامبر به منزله ی وجوب ازدواج نیست . ازدواج در دین اسلام امری مستحب موکد است و تنها زمانی واجب می شود که فرد به واسطه ی ترک آن ، به گناه بیفتد .


 وقتی ما در مورد ازدواج صحبت می کنیم ، باید به فلسفه و کارکردهای آن هم توجه نماییم . هدف از ازدواج چیست ؟

 آنچه از علوم نقلی و عقلی به دست می آید اینست که ازدواج نه تنها راهی برای ارضای غرایز جنسی تحت پیوندی مقدس جهت زناشویی و در یک کانون گرم و عاطفی و به نام خانواده است ؛ بلکه یکی از راههای بقاء نسل (که از حب به ذات نیز نشات می گیرد) می باشد . در کنار آن ، ازدواج راهی است برای حفظ نیمی از دین (حفظ نیم دیگر با تقوا) ، راهی برای افزایش ایمان (دو رکعت نماز متاهل از هفتاد رکعت نماز مجرد بهتر است) ، راهی برای کسب آرامش هر چه بیشتر ، هم آرامشی که همسران از هم می گیرند _لتسکنوا الیها_ و هم آرامشی که زوجین به واسطه ی احساس پشتوانه ی بیشتر با یافتن اقوام جدید ، پیدا می کنند و ازدواج هم موجب کسب اعتبار اجتماعی بیشتر افراد در جامعه خواهد بود و اهداف و مزایای دیگری که بر آن مترتب است .

 وقتی ما در مورد ازدواج و یا هر حکمی از احکام شریعت در دین اسلام صحبت می کنیم ، ابتدا باید حکم شرعی و فقهی آن را از قرآن و سنت جویا شویم . در غیر اینصورت در دام خطا در تحلیل و اشتباه در عمل گرفتار خواهیم شد . به فرموده ی حضرت علی (ع) که خطاب به بازاریان کوفه می فرمودند : اول فقه ، ثم التجاره .. ابتدا فقه بیاموزید و بعد به کار تجارت بپردازید که در غیر اینصورت گرفتار ربا خواهید شد ! .. این دستور حضرت امیر (ع) در مورد سایر آداب و احکام اسلامی هم صدق می کند .

یعنی در اینجا که بحث ما پیرامون "ازدواج" است ، بدین صورت درمی آید که "اول فقه ، بعد نکاح" . ما باید اول بعد فقهی مسئله ی ازدواج را مورد بررسی قرار بدهیم ، آنگاه در مورد آن به بحث و گفتگو با دوستان بنشینیم .

در دین اسلام از منظر فقهی و شرعی ، ما دو گونه ازدواج داریم . یعنی بواسطه ی دو قسم عقد ازدواج ، زن و مرد بر هم حلال می شوند . یکی عقد دائم و دیگری عقد موقت یا غبر دائم . به زنی که به قسم اول به عقد مردی درآید ، دائمه و به زنی که به قسم دوم به عقد مردی درآید ، صیغه و متعه می گویند . دوم اینکه از منظر فقهی ، مرد می تواند هم زمان تا چهار زن را به صورت دائم ، به عقد خود در بیاورد (یعنی بحث تعدد زوجات و البته با رعایت عدالت که آن هم بعد اخلاقی آن است نه بعد فقهی) و نیز بدون محدودیت (نه معذوریت اخلاقی و وجدانی) زنان بی شماری را به صورت همزمان و غیر همزمان ، به عقد موقت خود در بیاورد .

این صورت مسئله ی فقهی آن بود . اما ما در همین جا به اولین شبهه پاسخ بدهیم که اگر کسانی می گویند که اسلام با تشریع این حکم درصدد باز کردن راه برای شهوترانی مردان ! بوده است ؛ باید گفت که : توجه به این نکته لازم و ضروری است که در بیان این مسئله ، تنها تفاوت میان زنان با مردان ، در همان بحث تعدد زوجات (داشتن تا 4 همسر دائم و همزمان است) چرا که در موضوع ازدواج غیردائم و موقت ، تفاوتی میان زنان و مردان نیست . هم مردان می توانند بدون محدودیت مبادرت به ازدواج موقت نمایند و هم زنان می توانند بدون محدودیت . (البته با رعایت ایام عده)

.پس این نسبتی نارواست که بپنداریم اسلام مروج شهوترانی آن با اعمال تبعیضی جنسیتی و به سود مردان در این بخش نظر داده است ! اما ممکن است بگوییم با چنین شرایطی ، اسلام در جهت اشاعه ی سکس و فحشا قدم برداشته است (چه برای مردان و چه برای زنان) ! در هرچیزی بشود تردید کرد ، در این مورد نمی توان تردید نمود که نه تنها دین اسلام بلکه جمله ادیان آسمانی ، عموما بر ضد هواپرستی و هوسرانی تشریع شده اند .تا بدانجا که در میان پیروان غالب ادیان در گذشته ، ترک هوسرانی و رهبانیت ، به صورت تحمل ریاضت های شاقه البته به صورت انحرافی آن درآمده است . در دین اسلام هم ، یکی از اصول واضح و مسلم آن ، مبارزه با هواپرستی است . قرآن هواپرستی را در ردیف بت پرستی قرار می دهد .

 پیامبر به صراحت زن و مرد "ذواق" را نفرین و لعنت نموده است . "ذواق" به تشدید واو ، بر وزن فعال به معنی بسیار ذائقه کننده است . یعنی مرد و زنی که با ایجاد عقد های موقت و بی شمارش با مردان و زنان دیگر ، صرفا درپی کامجویی و چشیدن مزه های مختلف ! باشد ، در لسان اهل بیت و ائمه اطهار (ع) چنین فردی ملعون و مغبوض خداست و از روایات نیز استفاده می شود که خیر و برکت از زندگی چنین مردان و زنانی رخت خواهد بست .

 امتیاز اسلام از سایر ادیان دیگر آنست که هم ریاضت های غیرشرعی و رهبانیت را مردود می داند و هم هواپرستی را جایز نمی داند . از نظر اسلام تمامی غرایز باید در حد و حدود اقتضائات بشری و احتیاجات طبیعی او برآورده شود و اسلام این اجازه را نه به مرد و نه به زن نمی دهد که به آتش غرایز دامن زده و انها را به شکل یک عطش پایان ناپذیر روحی دراورد . جای تردید نیست که هدف از قانون ازدواج موقت در دین اسلام ، این نیست که وسیله ی عیاشی و حرمسراسازی برای مردان و زنان فراهم شود و از این رهگذر موجبات بدبخت شدن زنان و کودکانی را فراهم آورد ! این ها ابعاد فقهی مسئله بود . اما باید دانست که فقه بخشی از دین اسلام را شامل می شود که دربرگیرنده ی احکام اسلامی است در قالب واجب ، مستحب ، مکروه ، حرام و مباح . مجموعه ی این احکام ، باید ها و نباید های انسان در مسیر زندگی او را فراهم می کند .

 فقه یا قوانین اسلام در عمل ، برای ایجاد نظم در جامعه تبیین شده است و اگر آن را به عنوان پایه و اساس یک ساختمان در نظر بگیریم ؛ آنچه پس از رعایت فقه و در تکمیل آن ، موجبات ترفیع این بنا و رشد و اعتلا و تکامل انسانها را فراهم می کند ، رعایت اخلاقیات (یعنی آراسته شدن به فضیلت ها و پیراسته شدن از رذیلت ها) و در کنار برخورداری از بینش و عقاید حقه و صحیح است . گاهی ممکن است امری در فقه ، جایز باشد و منع فقهی نداشته باشد ولی در قاموس یک انسان متعالی و رشد یافته و برخوردار از آموزه های اخلاقی دین مبین اسلام ، انجام ان عمل ، در مغایرت با اصول اخلاقی باشد . باید به این نکات توجه نمود . اسلام قانون ازدواج موقت را به عنوان قانونی مترقی و متمدنانه و برگرفته از فطرت انسانها با رعایت آداب و احکام آن ، در موارد خاص و برای ضرورت ها جایز و بلکه در مواردی هم مستحب می داند ؛ تا درصورت لزوم راهگشای مشکلات پیچیده ی جوامع بشری باشد ؛ ولی به راستی کدام قانون است که مورد سوء استفاده کنندگان از قوانین ، قرار نگرفته باشد ؟! ما اگر از منظر عدالت به قوانین اسلام و فلسفه ی تشریعی آنان نگاه کنیم ، خواهیم دید که ازدواج موقت در جای خود ، حکمی بسیار هم پیشروگرایانه است .

اما از منظر عدالت . یکی از تعاریف عدالت ، قرار گرفتن هرچیز در سر جای خود است . به ازدواج موقت هم باید در سر جای خودش نگاه کرد . در اسلام اصل بر تک همسر بودن مرد است . نه چند همسری یا زندگی در پرتوی همسران موقت . و تنها با رعایت عدالت ، جواز به تعدد زوجات داده است که آن هم شروطی دیگر دارد . امام کاظم (ع) به یکی از یاران خود چنین می فرمایند که : تو را به متعه (همسر موقت) چه کار ؟! حال آنکه خداوند تو را از آن (به واسطه داشتن زن دائم) بی نیاز کرده است . این کار (متعه) برای کسی است که خداوند او را با داشتن همسری از این کار بی نیاز نکرده است . نه کسانی که همسر دارند . این حکم همانطور که گفته شد وسیله ای برای هواپرستی و حرمسراسازی و حیوان صفتی برای عده ای و نیز وسیله ای برای بیچاره نمودن عده ای دیگر از زنان و فرزندان بی سرپرست نیست . ممکن است عده ای به تعدد زوجات حضرات معصومین (ع) اشاره نمایند که علاوه بر انگیزه های سیاسی ، از منظر شرعی به احکام آن اشاره گردید ، اما موضوع کنیز داشتن در آن زمان ، خود موضوع دیگری است که ارتباطی با موضوع امروز ما یعنی ازدواج دائم و موقت ندارد . "کنیز" همچون "غلام" امری متداول از قبل از اسلام بود که اسلام با تعدیل آن ، به مرور به اصلاح و در تهایت به حذف آن اقدام نمود . خود بحثی مفصل و خارج از این موضوع است .  

نظرات  (۲۶)

  • سجاد غلامی
  • آنچه در ادامه می آید ، برگرفته از سایت "پرسمان" _وابسته به اداره ی مشاوره و پاسخ نمایندگی دفتر مقام معظم رهبری (دامت برکاته)_ است که بی ارتباط با این بحث نمی باشد :
     

    « روایتی داریم که پیامبر (ص) می فرمایند : از دنیای شما ، سه چیز را دوست دارم : عطر ، زن و نماز ."حبب الی من دنیاکم ، الطیب ، النساء و قره عینی الصلاه"

    نیازهای جسمانی انسان برخاسته از غرایز مشخصی است که خداوند آن را در انسان قرار داده است . این غرایز برای تکامل بخشیدن به حرکت وجودی انسان در مسیر زندگانی در وجود او نهاده شده است .
    انسان می تواند به آسانی دریابد که نیاز جنسی نیز همانند خوردن و نوشیدن و .. یک نیاز طبیعی است . همانطور که انسان در برآوردن نیازش به خوردن و آشامیدن احساس شرمساری نمی کند ، از نظر اسلام هیچ مانعی ندارد که انسان در برآوردن نیاز جنسی اش نیز بکوشد .
    از این رو انسان می تواند از راههای شرعی و به طور مشخص از رسیدن به این مقصود سخن به میان آورد و خواست خویش را در این زمینه به صراحت ابراز نماید .
    پیامبر اکرم (ص) در این حدیث شریف ، توجه و عنایت طبیعی خویش را نسبت به این نیاز جسمانی بیان می فرماید . آن حضرت می خواهد به ما بفهماند که او نیز همچون سایر افراد بشر ، انسانی است طبیعی و آنچه آنها بدان میل دارند ، او نیز متمایل است .

    علاقه و محبت به زن در روایات متعددی مورد سفارش قرار گرفته است . در روایتی ازدیاد محبت به زن ، با ازدیاد ایمان همراه دانسته شده و فرموده : هرکس محبتش به زنان ( مادر ، همسر ، دختر ، خواهر و سایر محارم ) بیشتر باشد ؛ ایمانش افزون تر است و یا کسی که در روایتی دیگر می فرماید : کسی به زنان توهین نمی کند الا انسان سست ایمان .

    این روایات همگی حرمت و جایگاه واقعی زن در اسلام ، نظام خانواده و اجتماع را بیان می فرماید خصوصا در عصری که زن در آن جامعه ارزش لازم را نداشته است و خصوصا در جامعه ی امروزی که زن نیز ارزشی پوچ و ابزاری پیدا نموده است .

    نکته ی دیگر این روایت پرهیز دادن مسلمانان از عزبیت و رهبانیت است و توجه به اینکه اسلام دینی است که همه ی ابعاد انسان را مورد توجه خود قرار داده است و به صراحت خواستار ارضای صحیح غرایز در انسان است . (منبع وسایل الشیعه شیخ حرعاملی ج 14 صفحه ی 9 الی 11 )


    در روایتی دیگر از امام رضا (ع) آمده است که : ثلاث من سنن المرسلین ، العطر ، اخذالشعر و کثره الطروقه" [ این حدیث ، چندی پیش توسط یکی از دوستان در خلال همین بحث مورد استناد قرار گرفته بود ]
    امام رضا (ع) فرموده اند : سه چیز از سنت پیامبران (ص) است : استعمال عطر ، ازاله ی موهای زاید بدن و کثرت طروقه .

    "طروقه" در این روایت دو گونه خوانده شده است :
    طروقه به فتح طاء
    طروقه به ضم طاء .
    اگر طروقه به فتح طاء مدنطر حدیث باشد ، این واژه معنی "همسران"  خواهد داشت بنابراین مراد کثرت همسران و تعدد ازدواج خواهد بود .

    و در صورتی که طاء به ضمه خوانده شود ، به معنای آمیزش است . یعنی کثرت آمیزش .

    باتوجه به قراینی معمولا این رواست به "کثرت آمیزش" معنی می شود . نه کثرت همسران و ازوداج های متعدد .

    هرچند کثرت آمیزش به معنی فرورفتن در شهوت رانی و اینکه همت شخص معطوف بع آمیزش باشد نیست .
    بلکه توجه به کثرت آمیزش به جهت ایجاد محبت بین زن و مرد و ازیاد نسل که به حسب روایات متعدده بدان توجه شده می باشد .
    همچنین به جهت شکسته شدن شهوت نفس در آدمی است که از آثار آن رسیدن به آرامش و جمع شدن حواس به جهت عبادت و دوری از گناهان و خدمت به مردم و تعالی روحی و تکامل معنوی شخص است .

    البته میزان و حد کثرت آمیزش امری است عرفی و حسب حالات اشخاص از فردی به فرد دیگر متفاوت است ولی روشن است که شخص نباید در افراط بیفتد . »

    (وسایل الشیعه ج 13 صفحه 77 )

    وقتی گفته می شود که در مقابل قانون تعدد زوجات ، اصل بر اکتفا کردن به یک همسر و تشکیل و حفظ تنها یک خانواده است ؛ این سخن به این معنی است که در شرایط معمول و عادی یک جامعه ، قطعا اولویت و ارجحیت با عمل نمودن به قانون تک همسری است ؛ نه چند همسری .
    سخن ما از ابتدا هم همین بوده و هست و به غیر از این چیز دیگری نیست ؛ اما مخالفان برای رد این سخن ، فوری از یک سو به علل تشریع حکم چند همسری می پردازند و از سویی دیگر به بحران جامعه در بحث ازدواج ، استناد و اشاره می کنند .

    بلی ؛  درست است و بنده هم آن را می پذیرم . در شرایط  وجود بحران در جامعه همچون :
    وجود جمع زیادی از زنان مطلقه ، یا در شرایطی که نیاز به کثرت و ازیاد نسل احساس شود ، یا در شرایط عدم تساوی نفوس و .. آنچنانکه شرع مقدس تصریح دارد و در بیان علل تشریع حکم چندهمسری هم بدان پرداخته  ، قطعا اولویت با چندهمسری است ، آن هم نه برای همه ی مردان ؛ ولی در شرایط معمول یک اجتماع و جامعه چه ؟! ..
    آیا بازهم اصل بر چندهمسری است ؟! .. قطعا خیر و نظر اسلام نیر این نمی باشد .


    هر سخن به غیر از این ، بدین معنی است که در دین مبین اسلام : همواره و در هر شرایطی قانون تعدد زوجات در اصل و اولویت ، نسبت به قانون تک همسری قرار دارد ! .. که ما گفتیم این سخن ، سخنی است باطل ، بی پایه و اساس .


    یکی از اوصاف قاعده ی حقوقی ، کلی و عمومی بودن یک قانون است ؛ یعنی وقتی  قانونگذار در بیان و تشریع یک حکم ، رای به اصل بودن آن می دهد و اصالت  را به او می دهد و سایر قوانین هم عرض آن را در ذیل و نه صدر آن قانون قرار می دهد ؛ درواقع ناظر به شرایط عمومی و کلی  بوده  و موارد استثناء آن حکم و قانون را ، داخل در رای و نظر خود ندانسته است .
    اینگونه [ با دو شرط عمومیت و کلیت ] است که یک قانون اصل قرار می گیرد . 
    سوال : آیا قانون تک همسری عمومی و کلی است یا تعددزوجات ؟؟ قطعا قانون تک همسری در جامعه عمومیت و کلیت دارد نه تعددزوجات .
    از همین جاست که می توان به آسانی "اصل" و یا "فرع" بودن یک قانون پی برد .


    بنابراین آنچنان که در تشریع علل حکم چندهمسری از جانب شارع مقدس آمده ، خود ناظر بر استثاء بودن آن است که با توجه به وجود بحران در جامعه یا سایر علل موجوده ، این علل مصداق پیدا کرده و با توجه به "لایکلف الله الا وسعها" برای برخی از مردان واجب ، و برای برخی دیگر هم مستحب می شود  ؛ نه اینکه این حکم از جانب شارع ، به عنوان یک اصل قانونی ، برای همگان  کلیت و عمومیت داشته باشد .

     

    به نظر من مطلب به قدری واضح و مبرهن است که هرگونه توضیح بیش از آن ، چیزی جز توضیح واضحات ، تکرار مکررات و تحصیل حاصل نخواهد بود .

     

    اما شما دوست و برادر گرامی و ارجمند ، اگر بخواهید از منظر فقهی و تخصصی به این موضوع بنگرید شما را به مطالعه ی مطالبی که در ادامه از سایت "پرسمان" وابسته به دفتر مشاوره و پاسخ به سوالات دینی مقام معظم رهبری می آید ، دعوت می کنم . 

    و علیک السلام ان تبعت الهدی !


    باسلام و عرض تهیت ؛
    این سخن شما که می فرمایید : "اصل تک همسری تحدید شده ی تعدد زوجات است" این تفسیر شما از آیه ، سخنی گزاف و باطل است .
    اصلا خود کلمه ی "تحدید" به چه معنی است و موارد کاربرد و استعمال آن در سخن کجاست ؟؟ .. شما که طلبه ی حوزه ی علمیه می باشید ، بیش از هرچیز ابتدا باید علم "لغت" و "ادبیات" را به درستی فرا گرفته باشید که البته این هم توصیه ی این بنده ی ناچیز نیست ؛ این سخن ، توصیه ای است از مجموعه توصیه های همیشگی علامه مصباح به طلاب علوم دینی .
    کلمه ی تحدید به معنی مشخص کردن حدود یک چیز است ، یا حدود چیزی را پدید کردن .
    سوال : چگونه می توان تک همسری را تحدید شده ی تعدد زوجات دانست حال آنکه به صورت معمول حد تحدید از کمتر به بیشتر مفهوم می یابد نه بالعکس !! ...
    جدا از آنکه ازدواج ( به یک همسر اکتفا کردن ) چون خود برگرفته از قانون زوجیت و ریشه در سرشت همه ی انسانها دارد ، اصولا نیازی به تحدید ندارد !

    البته این سخن که تعدد زوجات ، تحدید کننده و قانونمند کردن ازدواج های متعدد و پی درپی مردان که موجبات فروپاشی کانون خانواده را فراهم می کند ، می باشد ؛ سخنی است درست ؛ اما اینکه بگوییم تک همسری تحدید شده ی قانون تعدد زوجات است [!]  کدام عقل سلیم این سخن را می پذیرد ؟!

     

    بنده بار دیگر در این موضوع ، به بازخوانی آنچه گفتیم و نوشتیم می پردازم ، گویا امر همچنان بر برخی مشتبه است .
    ما گفتیم که در اسلام اصل بر تک همسری است ، همچنان که سایر احکام اسلامی همچون تعدد زوجات یا متعه به جای خود و در جای خود ، همچنان به قوت خود باقی است آن هم بنا بر مصالح و عللی که شما جناب شیخ هم به درستی در کلام خود بدان اشاره فرمودید .

     

    اما سخنان شهید مطهری (ره) که به آن استناد نموده بودید تنها بخشی از سخنان این شهید است که در باب علت تشریع حکم تعدد زوجات ایراد فرموده اند که همان را نیز شما متاسفانه بدون رعایت "حفظ امانت" ، به صورت سانسورشده و گزیده ای انتخاب کرده بودید !

    در "چهره ی واقعی بحث" ذیل مبحث "تعدد زوجات" در کتاب نظام حقوق زن در اسلام (بخش یازدهم) می خوانیم که :
    مساله این نیست که آیا تک همسری بهتر است یا چندهمسری . در اینکه تک همسری بهتر است تردیدی نیست . تک همسری یعنی اختصاص خانوداگی ، یعنی اینکه جسم و روح هریک از زوجین از آن یکدیگر باشد . بدیهی است که روح زندگی زناشویی که "وحدت" و "یگانگی" است ، در زوجیت اختصاصی (تک همسری) بهتر و کاملتر پیدا می شود ... [ در واقع بحث ما نیز همین است . بنده پیش تر گفتم که نظر استاد این است که در اسلام ، "اصل" و "اصالت" با تک همسری است .] 

    در ادامه استاد در مقام دفاع از حکم تعدد زوجات سخن می گویند ، آن هم در مقابل مغرضان و بداندیشانی که به این حکم الهی تعدی نموده اند . نه در باب مقایسه یا اولویت تعدد زوجات بر تک همسری [دقت شود] .

     

     

    دوستانی که متن طولانی میذارید

    اگه ما حوصله خوندن داشتیم صنعتی شریف قبول میشدیم ؟؟؟؟؟؟؟ 
    لطفا رعایت کنید!!!!!

     

    سرکار خانم صامتی، از شما خواهشی دارم و آن اینکه قبل از آنکه با لحن تمسخر آمیز(که البته اصلا انتظارش نمیرفت)، مطالب بنده را نقد بفرمایید یکبار دیگر با دقت آن را مطالعه بفرمایید.

    شما فرمودید : "اصل بر ازدواج است که مساله ی بسیار کلی ، فطری و بدیهی است و این که شما مطرح می کنید که مشکلی نیست که قرار باشد بخاطر آن خود را به زحمت بیندازید و چند صفحه بنویسید".

    در اینباره باید دو نکته را عرض کنم،

    1-      اگر دقت بفرمایید در چندین جا از مطالبم عرض کردم که هدف این است که به شما بگویم مطلبی که به شارع مقدس نسبت دادید(در اسلام اصل بر تک همسری هست) بدون هیچ سندیت قطعی هست، و نهایت آن برگرفته از استدلال های ذهنی شخص شماست و نمیتوانید آنرا به اسلام نسبت دهید. در انتهای یکی از مطالب خود هم نظرم را عرض کردم که دقت هم بفرمایید هیچ جا برای اثبات آن اقدام نکردم. تلاش بنده برای بیان دلایل و استدلال هایی بود که مخالف نظر شما هست و این باعث تلنگری به شما بشود!!

     

    2-      اینکه بنده به قول شما چند صفحه!! مطلب میگذارم، اقتضاء این بحث است، قرار نیست که یک نظری روی مطلب شما بگذارم و کوتاه تایید و یا رد کنم، داریم بحث میکنیم، و اقتضاء آن چنین است. البته اگر از حوصله جمع خوانندگان خارج است بنده عذر خواهی میکنم.

     

     

    اما جوابهایی بسیار کوتاه به مطالب بیان شده:

    -          برای بار دوم این مورد مطرح شده است که چرا حضرت علی ع در زمان حضرت فاطمه الزهرا س ازدواج مجدد نداشته اند،

    باید عرض کنم جواب آن کامل در مطالب داده شده است، اگر آنرا قبول ندارید حداقل روی آن جواب ها بحث نمایید نه اینکه دوباره آن شبهه مطرح شود بدون هیچ بحثی.

     

    -          در مورد آیه شریفه "...لتسکنوا الیها، جواب آن مبسوط داده شد، از تفسیر المیزان و حدود 12 مترجم قرآن، اصرار بی دلیل بر یک مطلب را اصلا متوجه نمیشوم، اگر قرار بر نقد است جوابها نقد شوند لطفا، نه اینکه دوباره اصرار بر گفته های خود شود.

     

    -          در مورد بحث تحدید قائل شدن بر ازدواج های مجدد، قبلا هم بیان شد که آقای خویی اصل را بر تعدد زوجات میدانستند و تک همسری را تحدید شده آن، و این موضوع را با آیه 3 سوره نساء اثبات کردند، شما اگر اثباتی در رد این اثبات دارید بیاورید "سرکار غلامی"، و الا به اسم علوم عقلی استنباط های خود را (هرچند محترم)، به شارع مقدس نچسبانید، در نهایت میتوانید بفرمایید این برداشت شخصی شما است نه اینکه حتما دین (در این موضوع) همین است که شما می فرمایید.

     

    -          چندین بار بحث از فضا و شرایط جامعه و نتوانستن مردها در اجرای عدالت و مقدس بودن نهاد خانواده و ... بیان شد، اولا داریم بحث حکم دین در این مقوله را میکنیم، و نمیتوانید حکم دین را به اجتماع گره بزنید و با استنباط های شخصی خود دین را آنطور که به نظرتان می آید جلوه دهید (هر چند این مباحث بسیار محترمند در دین و دین آنها را نادیده نگرفته است)، ثانیا در بحث مقدس بودن خانواده هم فکر کنم نظر شهید مطهری که آقای صالحی فرمودند جواب کافی برای شما باشد. وارد کردن این مباحث و استنباط های ذوقی و شخصی از این فضاها و در نهایت نتیجه گیری به مطلوب و چسباندن آن به دین به نظر کار جالبی نمی آید.

     

     

     

    هدف نهایی بنده این بود که این مطلبی که بی سند به شارع مقدس نسبت داده شد(در اسلام اصل بر تک همسری هست)  احتمال اشتباه بودن آن وجود دارد، پس چه زیباست که ابتدای آن جمله " به نظر بنده" و یا " طبق برداشت بنده " اضافه شود تا اگر به احتمال یک درصد هم این جمله اشتباه باشد، مصداق کسانی نباشیم که به خداوند متعال دروغ بستیم. قرار بنده هم براین نبوده چیزی را در مقابله با این جمله اثبات کنم.


     

    در پایان هم باید عرض کنم چون بحث ها دارد به سمت مجادله پیش میرود (آنچه تابحال بیان شد برای تصمیم گیری یک خواننده در این موضوع کفایت میکند) و کم کم دارد کار به استهزاء طرف مقابل هم میکشد، از ادامه بحث معذورم و امیدوارم خداوند متعال به تمام کسانی که دین خدا خالصانه خدمت میکنند، نظر خاصه لطف خویش را عنایت فرماید و به این وبلاگ و مطالب خوب آن برکت دهد و به نویسنده آن هم عافیت دو دنیا.

     

    در پناه حق

    پاسخ:
    تمسخر ؟!!!!!!
  • محمد حسین صالحی شهرودی
  • با سلام
    ضمن عرض تبریک و شادباش عیدالله اکبر، عید تمام انبیاء الله، عید بزرگ غدیر خم به خانم صامتی و تمام خوانندگان.

    همچنین ضمن تشکر از مباحثات خوبتان، چند نکته حسب تذکری برادرانه عرض میشود:

    ****************
    اولا،
    قرار نیست با هرطور آسمان به ریسمان بافتن بخواهید مقصودتان را حاصل کنید و سپس با بی مبالاتی آن را به شارع مقدس اسلام نسبت دهید.
    مراقب باشیم که سلایق شخصی و امیال خود را در فهم حجت شرعی نباید دخالت دهیم.

    ****************

    ثانیا،
    اصل تک همسری تحدید شده ی تعدد زوجات است، که اگر مثنی و ثلاث و رباع نتوانست، به تک همسری اکتفا کند، و حتی اگر یک زن آزاد را نمیتواند تدبیر کند برود کنیز بگیرد (آیه 3 نساء)

    ****************

    ثالثا،
    حکم تعدد زوجات یک حکم تاسیسی نبوده که اسلام آن را ایجاد کرده باشد. بلکه یک سنت رایج در تمام ادیان و ملل و اقوام ازجمله قوم عرب بوده، و شارع اسلام تنها آن را قاعده مند کرده که زورمداران حرم سرا ایجاد نکنند و فرصت تعدد را از بسیار افراد دیگر سلب کنند.

    تعدد زوجات یک حکم امضایی است (نه تاسیسی)، که شارع اسلام آن را تایید کرده و البته در تعدادش هم سقف 4 تا برایش تشریع نموده است.

    در حقیقت تعدد زوجات «محدود کردن زوجات» است (نه توسعه دادن زوجات)!
    http://www.payabook.ir/News/878/%D8%AA%D9%87%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%AF-%D8%B2%D9%88%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85

    ****************

    رابعاً،

    نظر شهید مطهری را کامل بخوانید:
    ایشان تحت عنوان «چهره واقعی بحث» اینگونه میگویند:
     آن دو راهى که بشر بر سر آن قرار گرفته این نیست که از میان تک همسرى و چندهمسرى کدامیک را انتخاب کند. مسأله‏اى که از این لحاظ براى بشر مطرح است این است که به واسطه ضرورتهاى اجتماعى، مخصوصاً فزونى نسبى عده زنان نیازمند به ازدواج بر مردان نیازمند، تک همسرى مطلق عملًا در خطر افتاده است. تک همسرى مطلق که شامل تمام خانواده‏ها بشود افسانه‏اى بیش نیست. یکى از دو راه در پیش است: یا رسمیت یافتن تعدد زوجات و یا رواج معشوقه بازى؛ به عبارت دیگر یا چندهمسر شدن معدودى از مردان متأهل- که حتماً از 10 درصد تجاوز نخواهد کرد- و سر و سامان یافتن و خانه و زندگى پیداکردن زنان بى‏شوهر، و یا بازگذاشتن راه معشوقه بازى؛ و چون در صورت دوم هر معشوقه‏اى مى‏تواند با چندین مرد ارتباط داشته باشد، اکثریت قریب به اتفاق مردان متأهل عملًا چندهمسر خواهند بود.

    آرى، این است صورت صحیح طرح مسأله چندهمسرى. اما مبلغان شیوه‏هاى غربى حاضر نیستند صورت صحیح مسأله را طرح کنند؛ حاضر نیستند حقیقت را آشکارا بگویند. آنها واقعاً مدافع مترس بازى و معشوقه گیرى هستند، زن شرعى و قانونى را سربار و مزاحم مى‏دانند و یکى‏اش را هم زیاد مى‏دانند چه رسد به دو زن و سه زن و چهار زن، لذت را در آزادى از قیود ازدواج مى‏شناسند، اما در گفته‏هاى خود براى ساده دلان چنین وانمود مى‏کنند که ما مدافع تک همسرى هستیم؛ با لحنى معصومانه مى‏گویند ما طرفدار آنیم که مرد تک همسر و با وفا باشد نه چندهمسر و بى وفا!

    (مجموعه‏ آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏19، ص: 342و343)

    ****************

    خامساً،

    جناب غلامی که رشته شما حقوق است، خوب است به بحث استاد شهید مطهری ذیل همین عنوان حقوقی از بحث تعدد زوجات دقت کنید که میگویند:
        
     اگر پاى یک علت اجتماعى در کار باشد و تعدد زوجات به واسطه فزونى عدد زنان بر مردان و یا به واسطه احتیاج اجتماع به کثرت نفوس تجویز شود، این ایراد صورت دیگرى پیدا مى‏کند. در این گونه موارد، تعدد زوجات یک نوع تکلیف و واجب کفایى است؛ وظیفه‏اى است که براى نجات اجتماع از فساد و فحشاء و یا براى خدمت به تکثیر نفوس اجتماع باید انجام شود. بدیهى است آنجا که پاى تکلیف و وظیفه اجتماعى به میان مى‏آید، رضایت و اجازه و اذن مفهوم ندارد. اگر فرض کنیم اجتماع واقعاً مبتلا به فزونى زن بر مرد است یا نیازمند به تکثیر نفوس است، یک وظیفه، یک واجب کفایى متوجه همه مردان و زنان متأهل مى‏شود؛ پاى یک فداکارى و ازخودگذشتگى به خاطر اجتماع براى زنان متأهل به میان مى‏آید.

    درست مثل وظیفه سربازى است که متوجه خانواده ‏ها مى‏شود و باید به خاطر اجتماع از عزیزشان دل بکنند و او را روانه میدان کارزار کنند. در این گونه موارد، غلط است که موکول به رضایت و اجازه شخص یا اشخاص ذى نفع بشود.

    (مجموعه‏ آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏19 ، 355)

    *****
    همچنین در مورد «بحران ناشى از محرومیت زنان بى‏شوهر» میگویند:

    اما اگر عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند فزونى داشته باشد، منع تعدد زوجات‏ خیانت به بشریت است، زیرا تنها پامال کردن حقوق زن در میان نیست. اگر مطلب به پامال شدن حقوق عده‏اى از زنان ختم مى‏شد باز قابل تحمل بود. بحرانى که از این راه عارض اجتماع مى‏شود از هر بحران دیگر خطرناکتر است، همچنانکه خانواده از هر کانون دیگر مقدستر است.

    زیرا آن که از حق طبیعى خود محروم مى‏ماند یک موجود زنده است با همه عکس العمل‏هایى که یک موجود زنده در محرومیتها نشان مى‏دهد، یک انسان است با همه عوارض روانى و عقده‏هاى روحى در زمینه ناکامیها، زن است با همه نیرنگهاى زنانه، دختر حوّاست با قدرت کامل «آدم فریبى».

    او گندم و جو نیست که زائد بر مصرف را به دریا بریزند یا در انبارى براى «روز مبادا» ذخیره کنند، خانه و اتاق نیست که اگر مورد احتیاج نبود قفلى به آن بزنند.

    بلى، او یک موجود زنده است، یک انسان است، یک زن است؛ نیروى شگرف خود را ظاهر خواهد کرد و دمار از روزگار اجتماع برخواهد آورد.
     او خواهد گفت:

             سخن درست بگویم نمى‏توانم دید             که مى‏خورند حریفان و من نظاره کنم‏

     همین «نمى‏توانم دید» کارها خواهد کرد، خانه‏ها و خانواده‏ها ویران خواهد ساخت، عقده‏ها و کینه‏ها به وجود خواهد آورد. واى به حال بشر آنگاه که غریزه و عقده دست به دست هم بدهند.

    زنان محروم از خانواده نهایت کوشش را براى اغواى مرد- که قدمش در هیچ جا این اندازه لرزان و لغزان نیست- به کار خواهند برد، و بدیهى است که «چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند» و متأسفانه از این «گل» مقدار کمى هم براى لغزیدن این پیل کافى است.

    آیا مطلب به همین جا خاتمه پیدا مى‏کند؟ خیر، نوبت به زنان خانه‏دار مى‏رسد.
    زنانى که شوهران خود را در حال خیانت مى‏بینند آنها هم به فکر انتقام و خیانت مى‏افتند، آنها هم در خیانت دنباله رو مرد مى‏شوند. نتیجه نهایى چه خواهد بود؟.

    نتیجه نهایى در گزارشى که به «کینزى راپورت» مشهور شده، ضمن یک جمله خلاصه شده است: «مردان و زنان امریکایى در بى‏وفایى و خیانت دست سایر ملل دنیا را از پشت بسته‏اند».
    ملاحظه مى‏فرمایید که تنها با فساد و انحراف مرد خاتمه نمى‏یابد، شعله این آتش در نهایت امر دامن زنان خانه‏دار را هم مى‏گیرد.

    (مجموعه‏ آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏19، ص: 345)

    ****************

    در نهایت شما مومنین و مومنات برای رضای امام زمان (علیه السلام) در فکر نجات جامعه اسلامی از بحران زنان مجرد (مجرد افزون بر مردان، و زنان بیوه و مطلقه) و بحران کمبود نسل و بحران عاطفی و جنسی در جامعه باشید و در احیاء سنّت اسلامی تعدد زوجات برای حل این بحران گامی مثبت بردارید.

    در پایان خطاب به سرکار خانم صامتی
    بنده طبق صحبتی که با دوست بزرگوارم حجت الاسلام علی جعفری داشتم و ذکر خیری هم از برنامه رادیویی شما شده بود، انتظار دیگری نسبت به شما داشتم!!

    والسلام علی من اتّبع الهدی
    یاحق

    العبد محمدحسین صالحی
    طلبه حوزه علمیه مقدسه قم
    پاسخ:
    سلام
     عید  الله اکبر عید سعید غدیر بر شما مبارک . در بارگاه ملکوتی امیر مومنان علی علیه السلام نایب الزیاره هستم .
    ان شالله از پیروان حقیقی آن حضرت باشیم .
    سپاس از همراهی و فرصتی که برای روشن کردن مطلب اختصاص دادید.  با تمام مطالبی که فرمودید موافقم  بویژه با نظر استاد شهید مطهری  با عنوان چهره ی واقعی بحث  ، همچنین  بنده به صورت میدانی و از نزدیک آنچه را که در مطلب شما آمده را دیده و متوجه موضوع هستم ولی جناب صالحی بزرگوار به عمل کار بر آید به سخنرانی نیست ! 
    تا زمانی که بزرگوارانی چون شما که این چنین به آنچه درد جامعه هست  آگاهی دارید به صورت عملی به دنبال رفع مساله نیستید از افراد عادی توقعی نمی رود . 
    از شما تقاضایی دارم و آن اینکه لطفا در خصوص امام راحل و رهبری عزیز که به داشتن یک همسر بسنده کرده اند و چرایی آن نیز توضیح بفرمایید ، استنباط شما چیست ؟ 

    آنچه قبل تر بیان گردید و شما از آن به "قیاس" یاد کرده بودید ، درواقع اشاره ای بود به قاعده ای در علم حقوق . 

    توضیح آنکه در حقوق ، مبحثی است تحت عنوان "نسخ ضمنی قواعد و احکام" .

    هرچند در اینجا قصد و منظور ما از اشاره به این بحث (نسخ قوانین) ، نسخ قوانین و احکام شریعت نیست ؛ چرا که با رحلت پیامبر اکرم (ص) ، قوانین در شریعت از هرگونه تغییر ، تبدیل ، نسخ و یا ابطال مصون اند . بلکه ما در این بحث ، به دنبال تبیین و روشن نمودن نسبت احکام و قوانین [خصوصا قواعد و قوانین هم عرض] باهم هستیم . 

    در بحث نسخ ، پیش از هرچیز به اراده قانونگذار و شارع توجه می شود ؛ زیرا تنها اوست که می تواند هریک از قوانین را بنابر مصلحتی جعل یا وضع نماید.  (این موضوع از بحث ، خود بحث دامنه داری است که وارد شدن به آن ما را از بحث اصلی دور می کند. ) 

    در حقوق [که علم بررسی قواعد و قوانین است] هرگاه موضوع حکم یک قانون در عالم واقع متعدد باشد ، آن را در اصطلاح "عام" می گویند. و اگر حکمی ناظر به موضوع معین و محدود شده ای باشد ، به آن حکم "خاص" گویند. 
     در رابطه بین این دو و در خصوص قوانین هم عرض ، هرکدام از قوانین که مصداق بیشتری داشته باشد ، نسبت به دیگری عام است و حکمی که قلمرو و اجرای آن وسعت کمتری در عمل داشته باشد ، خاص است . 
    چنانچه اگر حکمی ناظر به کارمندات دولت باشد و دیگری مربوط به کارمندان دولتی که در دستگاه قضا کار می کنند باشد ، حکم نخست را "عام" و دیگری را "خاص" گویند .

    تناسب عام یا خاص بودن قوانین با یکدیگر به دو شکل کلی مورد مطالعه قرار می گیرد :
    1. دو قانون [هم عرض] از حیث عموم و خصوص باهم برابرند . 
    2. یکی از قوانین عام و دیگری حکم خاص است .

    در بحث تعدد زوجات یا تک همسری که هر دو از قوانین شریعت می باشند تردیدی نیست که از منظر قانونگذار و شارع مقدس ، نمی تواند علی السویه و برابر قلمداد شده باشد چرا که به اعتبار آنچه گفته شد ، قانون تعدد زوجات "مخصص" قانون تک همسری است . 
    در تخصیص فرض بر این است که قانون عام به قوت خود باقی است و تنها گستره ی آن محدود و مقید به قیودی شده است . 
    در این حالت چگونه می توان پذیرفت و چگونه می توان استدلال نمود که قانون تک همسری که حکم آن عام است در برابر و مقابل قانون تعدد زوجات که حکم آن خاص است برابر و مساوی باشد و هر دو از یک درجه از اعتبار ، یا اولویت و یا اهمیت برخوردار باشد ؟! .. 


    این بحثی است که دامنه ی گسترده ای دارد اما اگر شما جناب بنده ی خدا ، در پژوهش خود پیرامون این موضوع ، مشخصا به دنبال استناد به سخنان بزرگان دین و فقاهت هستید ، لازم است به عرض برسانم این سخن که "در اسلام ، اصل بر تک همسری است" را بنده خود در نوار صوتی از سلسله مباحث استاد شهید مرحوم مطهری (ره) شنیده ام که قاعدتا در مجموعه آثار ایشان هم انعکاس یافته است و به گمانم در کتاب "حقوق زن در اسلام" این شهید بزرگوار که درجه فقاهت و اعلمیت ایشان بر کسی پوشیده نیست ، آمده باشد. 

    مطلب دیگر آنکه : 
    در اسلام نهادی مقدس تر از نهاد خانواده وجود ندارد تا جایی که خداوند ، شریف ترین و با فضیلت ترین انسانها و گوهرهای خلقت را (با تمام فضایل و مکارم) با عنوان "اهل بیت" (ع) یعنی "اهل خانه" مورد خطاب قرار داده و معرفی می کند .

    این دارای پیامی است که همه ی ما و هر عقل سلیمی آن را درک می کند . جایگاه خانه و خانواده در اسلام ، همچین جایگاه ممتازی است . 

    سوال : نهاد مقدسی که چنین جایگاه رفیع و بلندی در قاموس الهی دارد ، طبیعی است که در فراز و نشیب زندگی می تواند تحت عواملی تضعیف و همچنین بوسیله ی عللی تقویت شود . 
    حال پرسش ما این است . آیا ازدواج دوم یک مرد ، (همواره و به صورت معمول و در بیشترین حالات ممکن و موجود ) موجب تقویت پیوند زناشویی همسر اول و استحکام بیشتر خانواده اش می شود؟ .. یا به صورت بالقوه و گاهی هم بالفعل ، یک مرد با چنین پیوندی موجبات اهمال کاری خود را نسبت به وظایفش در قبال خانواده ی قبلی ، فراهم کرده است ؟؟ 

    مگر نه آن است که یکی از شرایط اجتهاد پویا و از مختصات فقه جعفری (ع) که ستون فقرات هزارساله ی حوزه های علمیه ما را فراهم کرده است ، توجه به مقتضیات زمان در شناسایی احکام است . البته این مهم در کنار مهم دیگری است که "حلال محمد (ص) ، حلال الی یوم القیامه و حرام محمد (ص) ، حرام الی یوم القیامه که البته منافاتی هم با یکدیگر ندارند . 

    در خوش بینانه ترین حالت ، ما به فرض آنکه بپذیریم که در گذشته ، یک مرد با ازدواج مجدد خود ، زنگ خطری برای ازدواج قبلی اش به صدا در نمی آورد [!] ؛ آیا در حال حاضر و با توجه به شرایط روز جامعه و پیچیدگی مناسبات در آن ، باز هم چنین است ؟! 

    فراموش نکنین که "عقل" همان چیزی است که به فرموده ی امام حسین (ع) "خدا با چیزی بهتر از آن پرستیده نشده است" . البته رجوع به عقل به معنی کنار گذاشتن "وحی" نیست بلکه خود وحی ، به تعبیر روایات وارده "چراغی است فرا روی عقل" یعنی وحی ، مشروعیت خود را توسط به دست می آورد (اشتباه برداشت نکنید ! نمی گویم وحی توسط عقل تایید می شود که سخنی است خطا ) از این روست که هیچ گونه تکلیفی که به واسطه ی وحی بر انسان واجب می شود ، از انسان سفیه و مجنون ساقط می گردد .
    قیاس ازدواج دائم با ازدواج موقت ، قیاسی است مع الفارق چون این دو [حکم و عقد شرعی] کارکردی کاملا دوگانه و متفاوت دارند . 
    این قیاس شما بود ؛ 

    البته ما در مقام قیاس برنیامدیم ولی اگر بنابر قیاس هم باشد ، ما حکم ازدواج دائم را با ازدواج دائم [به ظن شما] قیاس کردیم ؛ نه با حکمی دیگر که در ماهیت از اساس با آن در تعارض است. 

    حالا خود بفرمایید اولین کسی که قیاس کرده است (آن هم قیاس غلط و باطل) که بوده ؟! 


    ابتدا باید دو نکته را متذکر شوم:

    -          روش شناسی نسبت به متون دینی باید صحیح باشد، منطقی که شما عرضه داشتید طبق روش شناسی علم دین نیست، و از استحسان های ذوقی و قیاسی شخصی خود استفاده کردید. شما با استفاده از قیاس خواستید مطلبی را اثبات نمایید ( وبه شارع نسبت دهید).

    چنین روشی (قیاس) طبق نص صریح دین باطل است، امام صادق ع می فرمایند: " اولین کسی که قیاس کرد ابلیس بود و به خاطر همان گمراه شد". شما می توانید بگویید که این مطلب نظر من است اما نمی توانید به شارع نسبت دهید.

     

    -          قرار نیست بعنوان "علوم عقلی" هر نوع حس محاسباتی و ذهنی وارد فضای متون دینی شود.

     

    -          باید عرض کنم که محدودیت هایی که شما نام بردید ( تمکن مالی و ملکه عدالت) از لحاظ فقهی بحث های زیادی دارند و حدود و ثغور آن با آنچه در عرف بیان میشود بسیار متفاوت است!

     

     

    اما جواب اول :

    اگر استدلال و اصلی (این موضوع که چون شریعت روی یک امری نسبت به امر دیگر همجنس آن تحدید قائل شده و شراطی اختصاص داده، پس اصل با آن امری است که محدودیت کمتری دارد) که شما بواسطه آن نتیجه گیری کردید درست باشد (که به نظر بنده درست نیست)، پس می توان این ادعا را کرد که اگر عقد دائم در مقابل عقد موقت علی السویه می بود ، یعنی هر دو مساوی و به یک اندازه از اهمیت برخوردار می بودند ؛ نباید دین شرایط عقد دائم را نسبت به عقد موقت تحدید میکرد!! ( در فقه داریم که شرایط عقد موقت چقدر آسانتر از عقد دائم است)، آیا این مطلب درست است به نظر شما؟؟




    جواب دوم :

    تا جایی که بنده متوجه شدم از متون دینی اصل دین بر ازدواج هست ( چه تک همسری ، چه چند همسری) .

    عده ای از بزرگان قائل به این هستند که استحباب ازدواج با ازدواج اول از بین نمیرود و ازدواج دوم هم  مستحب می باشد(اگر خواستید سند را با عین مطلب ذکر خواهم کرد)

    عده ای از بزرگان هم قائل بر این هستند که اصل با چند همسری هست، مانند آقای خویی.

    ایشان با استناد بر آیاه 3 سوره نساء اثبات میکنند که قول خدا این است که از میان زنان همسر بگیرید، دوتادوتا، یا سه تا سه تا و یا چهارتا چهارتا، اگر از عدالت ترس دارید و نمیتوانید شرایطش را رعایت کنید یک همسر بگیرید و یا به کنیز خود رجوع کنید، دقت بفرمایید که هر دفعه آیه دارد محدودتر میکند و سرانجام به یک کنیز رسید!!

    بعد عرض شد که بیش از چهار زن هم حرام شد، به علت اینکه هم ظلم به زن است و هم ظلم به مرد.

     

    ********

    در پایان مجدد عرض میکنم که نظر بنده این نیست که اصل بر چند همسری هست، بلکه نظر بنده این است که اصل بر خود زوجیت هست و اینکه بیان شد و شارع نسبت داده شد که اصل بر تک همسری هست اشتباه است و دلیل بر این مدعی وجود ندارد.

    پاسخ:
    جناب بنده ی خدا 
    اصل بر ازدواج است که مساله ی بسیار کلی ، فطری و بدیهی است و این که شما مطرح می کنید که مشکلی نیست که قرار باشد بخاطر آن خود را به زحمت بیندازید و چند صفحه بنویسید ! 
    در آستانه ی عید الله اکبر عید سعید غدیر خم هستیم که به عقیده ی بنده یک مناسبت کاملا سیاسی است که حتی ایدئولوژی را چارچوب می دهد ، آیا حضرت علی علیه السلام قرآن ناطق  در زمان حیات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همسر دیگری اختیار کردند ؟
     خداوند نیز در قرآن شرط عدالت را مطرح کرده و علما و مراجع عظام عرف جامعه را نیز در نظر می گیرند . البته در صورت رعایت عدالت در ابعاد عاطفی و مالی بنده هیچ اشکالی در چند همسری نمی بینم ولی برداشت بنده این است که اولویت در جهت حفظ تحکیم خانواده و آرامش پایدار آن با تک همسری است . 
    کار هر مرد نیست چند زن داشتن      جان و مال  می خواد و عدالت داشتن ! 
    البته وزن این بیت اشکال داره فی البداهه سروده شده . 
    وای بارم نظرات طولانی..
    متنفرم از این همه کلمه...
    من که نمیخونم..
    شمام خوددانید...
    پاسخ:
    سپاس از نظر کوتاه شما 
    آیه ی شریفه ای که بدان استناد شد ، همانطور که عنوان گردید در بیان علت و فلسفه ی ازدواج است . "لتسکنوا الیها" با مرجعیت ضمیر مفرد که در آیه آمده به معنی "تا بوسیله ی او به آرامش برسید" می باشد . 
    قطعا هر عقل سلیم و فطرت پاکی تصدیق می کند که مهمترین فایده ی ازدواج ، همین رسیدن به آرامش است ، همانطور در ادامه ی آیه آمده : این آرامش حاصل مودت و رحمتی است که خدا در بین زن و مرد جعل می کند . 
    سوال : آیا هریک از زن و مرد برای رسیدن به آرامش و تعالی ، به زنان و مردان متعددی احتیاج دارند و هرجفت ، با جفت دیگرش نمی تواند آرامشی که منظور آیه است را به دست آورد ؟! .. ما در اینجا توجه را به فلسفه و هدف ازدواج بر اساس آیه ی مذکور معطوف کرده ایم . 

    اما در مورد حدیث : از اخلاق پیامبران یا از سنت پیامبران (ص) .. سه چیز است یکی ؟ 
    آنچه فرمودید ، بنده تا کنون در هیچ کتابی ندیده و جایی نشنیده ام ! 
    بله ؛ از سنت پیامبران (ص) سه چیز است .. و بنده اصل این حدیث را چنین خوانده ام که از سنت پیامبران (ص) سه چیز است و یکی محبت و علاقه به همسر . تا جایی که امام جعفرالصادق (ع) فرموده اند : بنده ابا دارم و اکراه دارم که شبی بدون همسر بیآسایم . 

     و اما در مورد بحث دومتان باید موارد زیر را متذکر شوم:

     

    1-       معنی آیه این نیست که خطاب خداوند به مرد باشد که برای تو همسری آفریده ایم، که در کنار او آرامش یابی!! بلکه معنایش این است که "براى شما و یا براى اینکه به شما نفع برساند از جنس خودتان زوج آفرید". ( میتوانید به تفاسیر رجوع کنید).

     

    تفسیر المیزان : "و از نشانه های دیگر پروردگار آن است که برای بشر از جنس خودش جفتی قرار دادتا مسأله توالد و تناسل صورت بگیرد و آنها را به گونه ای آفرید که هر یک به تنهایی ناقص و محتاج به دیگری باشد، چون هر ناقصی جویای کمال است و این همان میل وشهوتی است که خداوند آن را در هر یک از این دو جفت به امانت نهاده است ، تابواسطه یکدیگر به آرامش و کمال برسند. و نیز در میان آنها مودت و رحمت قرار داد،(مودت )"

     

    در ادامه ترجمه این آیه را از چندین مترجم بزرگ قرآن متذکر میشوم که اکثرا در ترجمه خود اصل مفهومی آیه را متذکر شده اند و خطاب جمع آورده اند:

     

    آیت الله مشکینی

    و از نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان ( نه از فرشتگان و نه از اجنّه و غیر آنها ) همسرانی آفرید که در کنار آنها آرامش یابید ، و میان شما ( شوی و زن یا افراد نوع انسانی ) علاقه دوستی و مهر باطنی نهاد ، همانا در این امر نشانه هایی است ( از توحید و قدرت و حکمت خدا ) برای گروهی که می اندیشند.

     

     » آیت الله مکارم شیرازی

    و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید ، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر می کنند!

     

     » آیت‌الله موسوی همدانی (ترجمه‌المیزان)

    و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید ، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر می کنند!

     

     » استاد الهی قمشه‌ای

    و باز یکی از آیات ( لطف ) او آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود. در این امر نیز برای مردم با فکرت ادله ای ( از علم و حکمت حق ) آشکار است.

     

     » استاد مهدی فولادوند

    و از نشانه های او اینکه از [ نوع ] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید ، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری ، در این [ نعمت ] برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است.

     

     » جناب آقای صفوی (بر اساس المیزان)

    و از جمله نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و میان شما الفت و رحمت برقرار ساخت تا نسل بشر را تداوم بخشد . به یقین در آنچه یاد شد ، برای مردمی که می اندیشند نشانه هایی است بر این که تدبیر امور انسان ها در اختیار خداوند است .

     

     » حجت الاسلام انصاریان

    و از نشانه های [ قدرت و ربوبیت ] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد یقیناً در این [ کار شگفت انگیز ] نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند ،

     

       آیتی

    و از نشانه‌هاى قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانى آفرید. تا به ایشان آرامش یابید، و میان شما دوستى و مهربانى نهاد. در این عبرتهایى است براى مردمى که تفکر مى‌کنند.

     

     » تفسیر نور استاد خرمدل

    ‏و یکی از نشانه‌های ( دالّ بر قدرت و عظمت ) خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان ( در پرتو جاذبه و کشش قلبی ) بیارامید ، و در میان شما و ایشان مهر و محبّت انداخت ( و هر یک را شیفته و دلباخته دیگری ساخت ، تا با آرامش و آسایش ، مایه شکوفائی و پرورش شخصیّت همدیگر شوید ، و پیوند زندگی انسانها و تعادل جسمانی و روحانی آنها برقرار و محفوظ باشد ) . مسلّماً در این ( امور ) نشانه‌ها و دلائلی است برای افرادی که می‌اندیشند .‏

     

       بنده

    و از نشانه هایش اینکه ، برای شما همسرانی از خودتان آفرید تا با آنها به آرامش برسید و بین شما محبت و رحمت قرار داد، قطعا در آن برای گروهی که می اندیشند، نشانه هایی است.

     

     

     

     

     

    2-       آیه در مقام بیان مسئله حقوق زن و شوهری و یا ازدواج و تعدد زوجات و ... نیست، بلکه در مقام خلقت ازواج و جعل مودت و مهربانى بین زن و مرد است که مرد و زن با بودن در کنار هم بدست خواهند آورد. اگر آیه در مورد تشریع حکمی بود، شما میتوانستید به ضمائر آن رجوع کنید.

     

     

     

    3-       چند آیایه که در مورد بیان حکم در مسئله ازدواج هستند را می آورم تا ببینید که در اینجا از ضمیر جمع برای زنان استفاده کرده نه مفرد:

     

    ·         یا ایها الذین امنوا لا یحل لکم ان ترثوا النساء کرها ولا تعضلوهن لتذهبوا ببعض ما اتیتموهن الا ان یاتین بفاحشه مبینه وعاشروهن بالمعروف فان کرهتموهن فعسی ان تکرهوا شیئا ویجعل الله فیه خیرا کثیرا

    النساء ۱۹

     

     

    ·         یا در سوره طلاق در مقام بیان حکم طلاق که نظام تشریع است (نه بیان ساختار خلقت و نظام تکوین)

    یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللّهَ رَبَّکُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ وَ لا یَخْرُجْنَ إِلاّ أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِی لَعَلَّ اللّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً ( ١) فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ

     

     

    ·         یا در مقام تشریع حکم ارتباط جنسی با همسرانتان در زمان حیض

    ویسالونک عن المحیض قل هو اذی فاعتزلوا النساء فی المحیض ولا تقربوهن حتی یطهرن فاذا تطهرن فاتوهنّ من حیث امرکم الله ان الله یحب التوابین ویحب المتطهرین

    البقره۲۲۲

     

     

    ·         در سوره تحریم تشریع اذن طلاق به پیامبر (به حیثیت عبد بودن پیامبر که تابع حکم خداست، نه حیثیت نبوت که مبلغ و مخبر احکام است)

    عَسى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَکُنَّ أَنْ یُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَیْراً مِنْکُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أَبْکاراً

    (التحریم ٥)

     

    و.....

     

     

     

     

     

     

    در نهایت عرض بنده این است که تفسیر شما از این آیه به این صورت احتمال زیاد با اسنادی که بیان شد، صحیح نمی باشد.

     

     

     

    خانم/آقا غلامی، بابت پاسختان متشکرم.

    اما در باره سوال اولتان در مورد عدم ازدواج علی ع و رسول الله ص در زمان همسران بزرگوار اولشان دلایل بسیار زیادی از بزرگان نقل شده است که با یک جستجوی ساده به انبوهی از مطالب خواهید رسید، بنده مختصری از این جواب ها را عرض خواهم کرد.

    البته می توانید برای اطلاعات بیشتر به تفاسیر مختلف از جمله المیزان رجوع کنید و یا مباحث بزرگان را در این زمینه جویا شوید.


    1. ،سایر ائمه به این مسئله عمل نکردند، این شیوه فقط در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و امام علی(علیه السلام) مشاهده می شود،آنهم به این صورت بوده است که با توجه به شخصیت و جایگاه ویژه حضرت خدیجه(سلام الله علیها) تا زمان حیات حضرت خدیجه(سلام الله علیها)پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) با زن دیگری ازدواج نکردند،همچنین با توجه به مقام عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) امام علی(علیه السلام) هم تا زمانی که آن بانوی دو سرا زنده بودند با زن دیگری ازدواج نکردند اما مثلا امام صادق با وجود همسری مثل حمیده ازدواج مجدد داشته اند حمیده کسی است که امام صادق زنان را به برای پاسخ به سوالات به او ارجاع می داد و همچنین امام صادق(ع) نیز درباره او می فرماید: حمیده، پاکیزه از پلیدی ها و مانند شِمش طلاست. ملائکه، همواره از وی مراقبت می کردند تا کرامتی از سوی خداوند برای من و حجت بعد از من به دستم رسید.(کلینی، ج 1، ص 477) پس اگر همه امامان ما با وجود همسر اوّل همسر دیگری اختیار نمی کردند می شد فهمید که امامان ما هم با این امر موافقند ؛ ولی اگر یک امام بزرگوار همچون علی علیه السلام با وجود حضرت زهرا سلام الله علیها به ازدواج دوم مبادرت نکرد حتماً شرایطشان اقتضاء نمی کرد . ولی می دانیم که سایر امامان ما که عمل آنها نیز برای ما حجّت است به ازدواج دوم و سوم و ... با وجود همسر اوّل مبادرت نموده اند همچون امام حسین علیه السلام (ایشان پنج همسر داشتند که سه همسر بزرگوارشان برای همه شناخته شده هستند، مادر امام سجاد ع، مادر حضرت علی اکبر ع، و مادر حضرت علی اصغر ع) و امام کاظم علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام ...



    2. شاید امکانات و شرایط چندهمسرى در آن زمان براى آنها وجود نداشته است؛ زیرا همان‏گونه که گفته شد، چندهمسرى داراى شرایطى است و یکى‏ از آن شرایط، ایجاد عدالت بین آنهاست و اگر نتوان بین چند همسر عدالت برقرار نمود، باید به یک زن اکتفا کرد؛ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً. در نتیجه، ممکن است ایجاد عدالت بین شخصى مثل خدیجه و حضرت زهرا علیها السلام با سایر زنان مشکل بوده باشد و حتى در نظام خانواده، ایجاد خلل نماید؛ زیرا اگر بین آنها به تساوى برخورد شود، ظلم است (تساوى با عدالت فرق دارد). عدالت آن است که با هر کس طبق شأن خود رفتار شود و اگر به عدالت واقعى و طبق مقامات و شئونات آنان عمل شود، چه بسا زنان دیگر، تحمل نداشته، شدت حسادت زنانگى و بشرى آنها، نظام خانواده پیامبر و على‏ علیه السلام را مختل مى‏کرد


    3. هر حکم عامى، مى‏تواند داراى تخصیص باشد؛ یعنى با وجودى که چندهمسرى به خودى خود و فى نفسه مباح است، ولى گاهى برخى موارد، خصوصیت خاص دارد؛ به عنوان مثال، خدیجه کسى بود که پیامبر در شأن او فرمود

    خدیجه و اَینَ مثل خدیجه، صَدَّقَتْنى حینَ کَذَّبنى الناس و ازرتنى على دین‏اللَّه و اَعانَتْنى بمالها؛ 
    خدیجه و کجا مانند خدیجه پیدا مى‏شود؟ او در زمانى که همه مرا تکذیب مى‏کردند، تصدیقم نمود و بر دین خدا یارى‏ام کرد و با همه مال خود کمکم نمود

    همچنین در روایت دیگرى رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم فرمودند: انّ جبرئیل‏ علیه السلام قال لىِ لیلةً اُسْرِىَ بى‏حین رَجَعتُ و قلت یا جبرئیل هل لک مِن حاجةٍ؟ قال حاجتى اَنْ تقرأ على خدیجه من اللَّه و مِنّى السلام؛ 
    هنگامى که از معراج برمى‏گشتم، به جبرئیل گفتم: آیا درخواستى دارى؟ جبرئیل گفت: درخواست من از تو این است که از طرف من و خداوند به خدیجه سلام برسانى. در تاریخ نیز ثبت شده که پیامبر در روز دوشنبه به رسالت مبعوث گشت و نماز خواند و خدیجه در آخر همان روز به نماز ایستاد. و در مورد حضرت فاطمه؛ هم که قلم از توصیف فضایل و خصوصیات حضرت زهرا علیها السلام عاجز است. او کسى است که پیامبر او را «ام ابیها» خواند و در شأنش فرمود: او سیده نساء عالمین است و سوره انسان، در شأن او و شوهر و فرزندانش نازل شد. در نتیجه، نمى‏توان زن دیگرى را پیدا کرد که شرایط شراکت در زندگى با آن دو بزرگوار را داشته باشند.




    4.  شیخ طوسی در امالی از امام صادق علیه السّلام نقل کرده:«تا زمانی که حضرت فاطمه علیها السّلام زنده بود خداوند متعال زنان دیگر را برای علی علیه السّلام حرام کرده بود
    ابو بصیر اسدی که راوی این حدیث است، می گوید: پرسیدم: چگونه؟ امام علیه السّلام فرمود: «چون فاطمه علیها السّلام همیشه طاهر بود و هرگز حائض نمی شد»
    علامه مجلسی در باره این حدیث دو احتمال داده است:
    اوّل: چون حائض نمی شد؛ لذا علی علیه السّلام عذری برای ازدواج با زنان دیگر نداشته است.
    دوم: جلالت و عظمت شأن فاطمه مانع از ازدواج مجدّد علی علیهما السّلام بوده است.(مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏43، ص 153)

    بنابر این با توجه به روایت می توان گفت:

    1-
    حضرت زهرا علیها السّلام یک زن عادی نبود. بلکه به فرموده پیامبر صلّی الله علیه و آله ایشان حوریه انسیه،(طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج ‏2، ص 409.) برترین زن جهان،[مجلسی، بحارالأنوار، ج 25، ص 361] برترین زن بهشتی بودند؛[مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏43، ص 37.] از این رو علی علیه السّلام جهت احترام به حضرت فاطمه علیها السّلام با زن دیگری ازدواج نکردند. هم چنان که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله با وجود حضرت خدیجه علیها السّلام با زن دیگری ازدواج نکردند.





    5.  روایت داریم که شیخ صدوق نقل کرده است هنگامی که خدیجه در بستر بیماری و وفات بود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بالین او فرمود: وقتی بر هووهایت وارد شدی سلام ما را به آنان برسان
    خدیجه گفت: هووهای من چه کسانی هستند ای رسول خدا
    پیامبر فرمود
    مریم دختر عمران، کلثم خواهر موسی و آسیه همسر فرعون 
    خدیجه گفت
    به خیر و خوشی ای رسول خدا!
    متن روایت چنین است:
    «
    دخل رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) علی خدیجة و هی لما بها، فقال لها: بالرغم منّا ما نری بک یا خدیجة، فاذا قدمت علی ضرائرک فأقرئیهنّ السلام فقالت: من هنّ یا رسول اللّه ؟ قال(ص): مریم بنت عمران، و کلثم أخت موسی، و آسیة امرأة فرعون، قالت:بالرفاء یا رسول اللّه 
    منبع:بحارالانوار، ج19، ص24. بیان شباهتها با استفاده از ساره، همسر ابراهیم خلیل الرحمن، احمد حیدری، پیام زن، شماره42 (سال چهارم)، ص24



    6.  اگر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله زندگی خود را با دو یا چند همسری آغاز می کرد برخی دوستان نادان و دشمنان دانا او را انسانی ( نعوذ بالله ) زن باره و هوسران معرفی می کردند و با استفاده از این نقطة ضعف ! علاقه مردم و مخصوصاً زنان جوامع مختلف را نسبت به دین مقدس اسلام ، کمرنگ کرده و یا از بین می بردند . چون به خوبی از احساس ناخوشایند هوو داشتن زنان آگاهی داشتند .


     

    7. اگر شرایط سالهای آخر بعثت و سالهای آغازین هجرت را ملاحظه کنیم خواهیم دانست که کثرت اشتغالات علی علیه السلام در امر دفاع از اسلام اجازه و فرصتی به آن حضرت نمی داد تا به این حکم عمل نماید ؛ هر چند خوب می دانیم که تشریع حکم تعدّد زوجات در دو سال پایانی عمر حضرت زهرا سلام الله علیها بود که آن دو سال نیز در اوج سختیها و دغدغه های علی علیه السلام بود ( زیرا موضوع فتح مکه و غدیر خم و رحلت پیامبر اکرم پیش آمد ) . ولی وقتی آن حضرت در بیست و پنج سال سکوت تلخ ؛ فراغتی یافت با ازدواجهای متعدد به این حکم عملاً مبادرت فرمود و فرزندان زیادی ( مجموعاً 27 فرزند ) از خود به یادگار گذاشت .


    8. می دانیم که حضرت خدیجه سلام الله علیها در سال دهم بعثت رحلت کردند ولی آیة تشریع تعدّد زوجات در اواخر سال هشتم هجری نازل شد یعنی حدود یازده سال پس از رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها . بنابراین وقتی تا زمان رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها ، شریعت و قانونی از جانب خداوند در زمینة تعدّد زوجات بر پیامبر و مسلمانان نازل نشده بود ، پیامبر به چه چیزی می بایست عمل می کرد ؟
    شاید بگویید پس چرا پیامبر صلوات الله علیه و آله قبل از نزول آیه ، به چند همسری روی آوردند ؟
    در جواب باید گفت : هر چند آیة تجویز و تشریع چند همسری در اواخر سال هشتم هجری نازل شد یعنی در دو سال پایانی عمر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله ، ولی از آنجا که عمل پیامبر صلوات الله علیه و آله نیز به عنوان شارع مقدس برای مسلمانان حجّت است آنچنانکه خداوند می فرماید :
    ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ( حشر / 7 )

    آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگیرید ( و اجرا کنید ) ، و از آنچه نهى کرده خوددارى نمایید ؛

    ایشان بعد از رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها وقتی شرایط لازم به وجود آمد به چنین امری اقدام کردند و نزول این آیه نیز به منزله تأیید عمل پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و تشریع چنین حکمی برای همة مسلمانان بود .

     


    9. خداوند تشریع یک حکم را معلّق بر شخصیت افراد نمی کند ، بلکه اگر حکمی به مصلحت جامعه باشد همه باید در عمل به آن یا اعتقاد به آن پایبند باشند . بر فرض اگر آیة تشریع تعدّد زوجات در زمان حیات حضرت خدیجه سلام الله علیها نازل می شد و این حکم به مصلحت جامعه مسلمانان بود پیامبر صلوات الله علیه و آله خود را ملزم می دانست تا با عمل به این حکم ، راه را برای عمل سایر مسلمانان هموار سازد و در این امر شخصیت والای حضرت خدیجه و ملاحظه ایشان ، ملاک عمل نبود . همچنانکه پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله از طرف خداوند مکلّف شد با همسر مطلّقة پسرخوانده خود ازدواج کند تا توهّم حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده که در میان عرب همچون فرزند شمرده می شد از بین برود . و این امر هر چند بر رسول خدا صلوات الله علیه و آله سخت و دشوار بود ولی به خاطر مصلحت چنین حکمی به فرمان خداوند عمل کرد



    10.  اکثر قریب به اتفاق انبیا تعدد زوجات شیوه آنها بوده که سنت انبیا تعدد زوجات هست در روایت صحیح السندی آمده:
    «
    ثلاث من سنن المرسلین العطر و اخذ الشعر و کثره الطروقه؛ محمر بن خلاد می گوید شنیدم حضرت رضا(ع) می فرمود: سه چیز از سنت پیامبران است: عطر زدن، زدودن موهای زائد بدن و کثرت طروقه». طروقه در این روایت به فتح طاء به معنی همسران خواهد بود بنابراین مراد از آن کثرت همسران و ازدواج خواهد بود(بحار، ج 62، ص 5)

     

    علوم دینی خاصه در دین مبین اسلام دو دسته ی "علوم عقلی" و "علوم نقلی" تقسیم می شود . یعنی یک دین پژوه نمی تواند تنها به "نقل" اکتفا بکند و هرآنچه را خارج از نقل بدید ، به بهانه ی عدم سندیت رد نماید . 

    عرض شد : اصل بر ازدواج است و در ازدواج هم اصل بر تک همسری است . 

    قسمت دوم این فرضیه که مورد نظر ماست (اصل بر تک همسری است) ، می تواند به دو شکل دیگر هم مطرح شود : 
    1. اصل بر تعدد زوجات است .
    2. اصل و فرعی در کنار نیست . تک همسری یا تعدد زوجات هیچگونه ارجحیت و اولویتی نسبت به هم ندارند . 

    همه می دانیم که شریعت برای ازدواج مجدد از منظر قانون ، تحدید قائل شده است و آن را به شرایطی تخصیص داده است ، از جمله : تمکن مالی و همچنین داشتن ملکه ی عدالت در مرد . 
    بنابر همین اصل می توان چنین نتیجه گرفت که : 
    اگر تعدد زوجات در مقابل تک همسری علی السویه می بود ، یعنی هر دو مساوی و به یک اندازه از اهمیت برخوردار می بودند ؛ نباید دین آن را نخست با شرایطی برای بار دوم تحدید می کرد و برای بار چهارن به بعد تحریم .

     

    از بابت پاسختان متشکرم.

    بنده قبلا مطالعاتی در این زمینه داشته ام و از نظرات اندیشمندان و دین پژوهان هم بهره برده ام.

    هدف بنده از مطرح کردن این سوال این بود که شما در دو پست خود مدعی شدید که در اسلام اولویت بر تک همسری هست، بنده هر چه گشتم و از عالمان سوال کردم دلیلی بر اثبات ادعای شما ندیدم، از این جهت از شما خواهش کردم که اگر مستنداتی برای ادعای خود دارید بفرمایید تا بهره مند شویم.

    در ضمن بنده هیچ ادعایی بر اولویت چند همسری ندارم که بخواهم با آوردن دلیل آن را ثابت کنم، عرض بنده این است که ادعای شما تا جایی که میدانم (که البته بسیار ناقص و اندک است) در اسلام سندیت ندارد.

    به نظر شما اگر به جای تک همسری ، اصل بر تعدد زوجات می بود ، حضرت نبی مکرم اسلام (ص) به عنوان پیامبر این آئین و شریعت ، در زمان حیات حضرت خدیجه (س)، در عمل به این اصل از سایرین اولی نمی بود ؟! .. حضرت علی (ع) در زمان حیات حضرت زهرا (س) چه ؟؟ .. 

    اگر ما نگاهی اجمالی به فلسفه ی ازدواج در اسلام داشته باشیم ، به پاسخ خود خواهیم رسید . در سوره ی روم و در آیه ی "و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم لتسکنوا الیها" 
    ابتدا جمع را مورد مورد خطاب قرار می دهد [ان خلق لکم من انفسکم] بعد در مقام بیان علت می فرماید : "لتسکنوا الیها"  ؛ قطعا اگر تعدد زوجات در اسلام به عنوان "اصل" مورد نظر قرار می داشت ، باید می فرمود : "لتسکنوا الیهن" یعنی از ضمیر متصل جمع به جای ضمیر متصل فرد استفاده می کرد ؛ ولی می فرماید : تا بوسیله ی او ( همسر ) به آرامش برسید . 

    البته فرع دانستن تعدد زوجات به معنی رد آن در موارد لازم و استثناء نیست بلکه مراد آن است که در اسلام به اقتضای قانون زوجیت ، اصل بر ازدواج است و در ازدواج نیز اصل بر "تک همسری" است . 
    "بزرگوار سپاس ازهمراهی شما . مصادیق بسیار است ولی به مثالی معاصر بسنده می کنم . اگر اولویت بر چند همسری بود ، مقام معظم رهبری  و امام خمینی رضوان الله علیه بر این عمل بیشتر از دیگران  در اولویت بودند "

    از پاسختان متشکرم، اما بنده از شما درخواست سند کردم نه مصادیق، چرا که اگر قرار بر مصادیق باشد بنده بسیار بیشتر از شما از علمای بزرگوار قدیم و معاصر میتوانم نمونه بیاورم که چند همسر داشتند. اگر مایلید میتوان اینکار را انجام دهم (هرچند نمیپسندم اینکار را، چون بحث مصداقی میشود).  لطفا اگر سندی دارید به بنده بفرمایید.


    پاسخ:
    لطفا شما  هدف خود را از مطرح کردن چنین پرسشی واضح بفرمایید تا  زودتر به نتیجه برسیم . شما به راحتی از اندیشمندان و دین پژوهان می توانید به هرگونه پاسخ پرسش های دینی خود دسترسی داشته باشید . اگر هم مستنداتی مبنی بر اولویت چند همسری دارید که آنچه در این مطلب مطرح شده را رد می کند بفرمایید تا ما از آن بهره مند شویم . 
    سلام علیکم

    از مطالب مفیدتان متشکرم.
    هرچند میدانم این پست حدود دو سال پیش ایجاد شده، اما سوالی برایم پیش آمده که بسیار مایلم پاسخ دهید.
    در جایی از متن فرمودید که "در اسلام اصل بر تک همسر بودن مرد است". میشود دلیل مستند خود را بر این مطلب بیاورید، منظورم این است که این مطلب شما برداشت شخصی شماست و یا حدیثی، حکمی در این زمینه از بزرگان دیده اید؟ اگر اینچنین هست خواهشا آن را ارائه دهید.
    پاسخ:
    علیکم السلام و رحمه الله 
    بزرگوار سپاس ازهمراهی شما . مصادیق بسیار است ولی به مثالی معاصر بسنده می کنم . اگر اولویت بر چند همسری بود ، مقام معظم رهبری  و امام خمینی رضوان الله علیه بر این عمل بیشتر از دیگران  در اولویت بودند 
    ناشناس عزیز با مطالعه دقیقتر متن نوشته شده پاسخ خود را دریافت خواهید کرد .
    بنظرم  هدف از انجام محرمیت مهم بوده ، اگه بقصد زندگی بوده گاه با انتخاب ناآگاهانه به منفورترین حلال خدا ، طلاق ، می رسی .
    واگر بقصد کامجویی های مختلف بوده متن سبزرنگ پاسخ سؤال است ، که ضمن توبه از خدا در صدد جبران باید بود .
    نظرتون در مورد زن یا مردی که چندبار محرم فردی شده و جدا شده چیه ؟
    به نظرتون درسته ؟
    کلمه " ذواق" که اشاره کردید مصداق خیلی از افراد است. یه خانمی بود که یکی از دوستان شوهرش با آنها رفت و آمد خانوادگی داشت. این خانم به حساب دوستی خانوادگی به گرمی پذیرای دوست شوهرش بود. نهایتا چه شد؟ این دوستی و رفت و آمد خانوادگی منجر به جرقه عشق و هوس آتشین بین این خانم و دوست شوهرش شد و این خانم به خاطر عشقش از همسرش طلاق گرفت و به عقد موقت این مرد زن دار در آمد. بعداز مدتی که عشق و هوس این مرد و زن رو به سردی نهاد ، مرد این خانم را ترک نمود و این خانم ناگزیر در جای دیگر به عقد موقت مردی دیگر درآمد و تا جایی که شنیده ها حاکیست این روند همچنان ادامه دارد یکی پس از دیگری به اسم صیغه! می خواهم بدانم شوهر خوب و خانه و کاشانه یک نعمت و آرزوی قلبی هر دختری ست. چرا بعضی ها قدر این نعمت خداداده را نمی دانند و کار را به اینجا می کشانند!
  • امید (بنده ی حضرت عشق)
  • سلام و درود مجدد خدمت شما مجری فهیم کشور مون.... ممنون ازینکه اینقدر مبسوط به این مساله نگاه کردید... تا حدی با نظراتتون موافقم... بنده هم ازین تریبون استفاده میکنم برای گفتن هر انچه بهش اعتقاد دارد (درست و غلطش بماند) . ازینکه دخترها خیلی زودتر و راحت تر تحت تاثیر احساستشون قرار میگیرند و بیشتر به محبت و توجه نیاز دارند شکی نیست، اما یعنی ما پسرا واقعا دل نداریم یا احساس نداریم بخواهیم ابراز کنیم؟ دختری که خیلی راحت تحت تاثیر عواطف قرار گرفته و سریع و بدون شناخت به یک پسر وابسته میشه اصلا رو دیدگاهش نمیشه حساب کرد. از کجا معلوم فردا اینقدر سریع هم نزنه زیر همه چیز! تازه از برخی دخترها که همزمان با چند نفرند صرفنظر میکنیم هر چند کم نیستند! بنظرم دختر خوب وقتی فهمید رابطه دوستیه نه ازدواج باید سریع اقدام کنه و حتی قبلش رو هم با خانوداده در میون بگذاره. بالاخره خودتون بهتر میدونید لازمه عشق حقیقی شناخت حقیقی هست یعنی شناخت مقدم بر عشق هست. اونم یک معرفت قلبی و عقلی. بنظرم مشکل دخترهای ما تو این مورد عقلانی فکر نکردن هست و این باعث میشه که قوه احساس برشون غلبه کنه. اما قضیه رو باید ازین قضیه هم نگاه کرد که وقتی یک پسری که واقعا با هیچ دختری نبوده و حتی در مقابل پیشنهاد برخی دخترها مقاومت میکنه و بعد مسخره میشه که بچه مثبته(دقیقا خودم رو گفتم ) وقتی با یک دحتری ازدواج کنه که قبلا با پسری بوده میدونید چقدر به قوه غیرت مردانگیش بر میخوره؟ میدونید واقعا نابود میشه! بخدا من کلی از دوستان اطراف خودم رو میشناسم که اصلا با هیچ دختری نیستند. اما قبول کنید دختر اگر یکم زیبا باشه دوست پسر داره! مخلص کلام اینه که اگر قبلا فقط جامعه زنها در حقشون اجحاف میشد امروز تو جامعه ما پسرها هم اجحاف میشه. خواه میکنم شماهایی که تو رسانه هستید به مسئولین گوشزد کنید چرا یه جوون 25 ساله پس از 7 سال تحصیل دانشگاهی و دور از خانوداه با هزار سختی و مشقت باید 24 ماه خدمت بره اونم تو نیروی انتظامی و میون مجرما! فقط به جرم مدرک تحصیلی و هیچ تمایزی بین اون با شخص تحصیل نکرده نباشه. مطلقا من کرامت انسانی رو به تحصیلات قراردادی جامعه نمیدونم مهم اون گوهر انسانی هست لیکن قدر شناسی به پاس این زحمات. متاسفانه تو جامعه آدم باید زرنگ باشه اونم نه از نوع هوشی بلکه از نوع باند بازیی و... شما تصور کنید یک پسر با این همه مشکلات بیکاری و... تازه 28 سالگی میشه صفر! واقعا بدا به حال جامعه ما.. ماشالله توقع دخترها هم که موقع ازدواج.... اخه این چه منطقی هست! ببخشید اگر اینها رو صریح گفتم ... ولی بنظرم بقیشو خودتون بهتر میتونید حدس بزنید... امیدوارم این مشکلات کم بشه... عذر میخوام ازینکه اطاله کلام شد....یا حق
  • امید (بنده ی حضرت عشق)
  • سلام خانم صامتی عزیز.... من به شخصه همیشه به شخصیت پاک، منطقی و خداگونه شما عشق می ورزم و افتخار میکنم.. هر وقت هم مطالب زیبای شما رو میخونم قلبا و عقلا شیفته این طرز نگاه شما میشم.. اما خواهش میکنم این درد و دل یک پسر 25 ساله روستایی رو که به خواست خدای بزرگ و دعای خیر پدر و مادر ساده ی روستایی اش در بهترین دانشگاه فنی و مهندسی ایران درس میخونه رو خیلی وسیع به گوش جوونهای این مملکت انعکاس بدید.. به همون خدایی که در مقابل حقیقت مطلق بودنش سجده میکنم سوگند دغدغه اصلی من ، البته بعد از درسم!!!!!!، پیدا کردن یک همسر خوب برای رسیدن به تعالی انسانیمون هست. من از زندگیم هدف میخوام کمتر پیش اومده که در زندگیم کار بی هدف کنم..الان قلبا و درونا احساس میکنم زندگیم بی هدفه حتی اگر بهترین تحصیلات دانشگاهی رو داشته باشم. نا امیدم از نبود دختر پاک، نا امید از نبود دختری که قبل از ازدواج با کسی دوست نبوده باشه و.... بخدا من علی رغم موقعیت های فراوان هیچ رابطه ای غیر از درس با هیچ دختری نداشتم فقط به حرمت عشق... من خودم رو از زمانی که شناختم بنده عشق دونستم و براش حرمت قائلم.... نمی خوام دال بر خودستایی بشه اما شکر خدا هم تیپ هم قیافه و هم صدای خوبی رو خداوند بهم هدیه کرده اما.... بماند! بماند که حقیقتا دلم پر هست ازینکه چرا دخترهای سالم اینقدر کم شده اند...واقعا به سختی میشه به کسی اعتماد کرد... همه دنبال مادیات دنیا هستند چرا هیچکی به فکر معنویت نیست! چرا هیجکی به فکر زندگی پس از مرگش نیست! چرا یک موضوع فطری مهم یعنی همون خدا جویی دیگه دغدغه نیست دغدغه فقط پول! چه رسمی این دنیای مادی داره بخصوص تو زمونه ما! و چه صبری خدا داره! واقعا نا امید شدم . باور کنید منم یه جوون ساده ایرانیم و یک مرد البته برام غیرت خیلی مفهوم داره اما افسوس...! خانم صامتی خواهش میکنم در این باره بیشتر صحبت کنید و موضوع قرار بدید تا شاید کمکی به حالمون بشه........ببخشید از اطاله کلام......در پناه حضرت عشق
    پاسخ:
    سلام جناب امید
    از اینکه درد دلتون رو مطرح کردید صمیمانه خوشحالم . این تصور که دختر خوب و پاک کم شده حتما نسبتی از گلایه ی دختران خوب و پاک است که پسر خوب و پاک کم شده است!
    جناب امید ما در دنیای دادو ستد یعنی عرضه و تقاضا زندگی میکنیم ازدواج یک تقاضا از سوی مرد و یک عرضه از سوی زن است .جریان تغییرات ابتدا  از تقاضا به سوی عرضه تغییر می کندو بعد این سیکل در عرضه نیز تکرار می شود. به نظرم شکایتتون رو باید از هم نوعان خود مطرح کنید چرا که به نظر می رسد این مردان هستند که بیشتر  جریان تقاضا برای ازدواج را کنترل می کنند  دختران در ایران بر اساس عرف و شرع منتظر تقاضا هستند و و قتی درخواستی برای ازدواج نیست به اجبار بر خلاف میل ولی بر اساس طبیعت وارد سیکل معیوب روابط می شوند . یعنی درست است که تقاضایی برای ازدواج نیست ولی میل به ازدواج در زنان بر اساس عواطف طبیعی میل به داشتن فرزند فراوان است و به امید ازدواج با پسران رابطه می گیرند و هنگامی که متوجه می شوند مرد قصد ازدواج ندارد از او جدا می شوند و اگر شرایط مناسبی برای ازدواج ایجاد نشود این دوستی ها ادامه می یابد !
    البته بنده در پی توجیه کردن و توضیح بیهوده نیستم بلکه بر اساس آمار دختران و زنان بیماری که میل به روابط مختلف دارند بسیار کم و نادرند .روانشناسان و جامعه شناسان بر این باورند که دختران در ایران بیشتر از حتی پسران میل به ازدواج دایم دارند ولی این پسران هستند که سن ازدواج خود را بالای 34 سال فرض می کنند و بنابراین در فاصله سنین 20 تا 34 سالگی دوستی را تنها راه ارضاء نیازهای خود می دانند .در حالی که بسیار می بینم و می شنوم که دختران با شرایط مالی متوسط و یا ضعیف هم حاضر به ازدواج با مرد هستند ولی وقتی مردی به خواستگاری دختری نمی رود چه باید کرد ؟
    این می شود که بسیاری از دختران علیرغم میل خود تا پست دکترا نیز درس می خوانند !
    ببینید ما دو نگاه داریم یک نگاه مطلوب و یک نگاه موجود . مطلوب این است که پسر تا سن 24 سالگی به خواستگاری دختر 22 سال برود.واقعیت این است که پسر در 35 سالگی به خواستگاری دختر 22 ساله می رود!!!
    این در حالی است که جامعه شناسان در ایران ازدواج با همسالان را پیشنهاد می کنند.و حتی در ازدواجی که دختر 1 تا 4  نیز بزرگتر است مانعی نمی بینند.  منطقی بیندیشیم هنگامی که این رفتار غلط مردان یک عرف می شود این می شود که در حال حاضر حدود 1300000دختر بالای 35 سال داریم که به تجرد قطعی رسیده اند
    .
    خوب وقتی دختران جوان منتظر خواستگار، این حال و روزگار دختران بزرگتر را می بینند سعی می کنند در سنین پایین تر وارد رابطه ی دوستی شوند تا از طریق دلبری و رفتارهای خاص نظر پسر را برای خواستگاری جلب کنند و در واقع غیر مستقیم از او خواستگاری می کنند!
    و البته دسته ی سومی هم هستند که واکنش مقاومتی پیدا می کنند با اولین رابطه ای که به شکست می انجامد و به خواستگاری و ازدواج ختم نمی شود ترجیح می دهند قید ازدواج را بزنند تا اینکه منت پسران را بکشند!

    نظر شما چیست؟


    سلام خانم صامتی. ممنون از متن گویاتون .بلهههه همینطوره. ولی چه کنیم که مردها فکر میکنن کار درستی میکنن اگه چند همسر اختیار کنن. حق خودشون میدونن. از اون بدتر اینه که زنهای ... هستن که والا بدشون نمیاد .چیزی نگم بهتره. یا محمد
  • سجاد غلامی
  • این جملات بسیار در خور تامل و قابل توجه است .. باید در نظر داشت که فرد "ذواق" از منظر فقهی و شرعی مرتکب گناهی نشده است ؛ ولی می بینیم که در فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) مورد لعن و نفرین پیامبر قرار می گیرد !
    این رفتار و گفتار پیامبر (ص) ، همچون نهیب و وعید الهی خداوند ، به نمازگزاران ! است ، آنگاه که فرمود : ویل لکل مصففین ، الذین هم عن صلاتهم ساهون ..
    قطعا انسان ساهی (سهل انگار) در نماز ، از نظر شرعی و فقهی ، گناهی مرتکب نشده است ولی مورد وعید ، جهت عذاب الهی با ادامه ی این روندش قرار می گیرد .
    یا شبیه این مورد که امام جعفر الصادق (ع) فرموده اند که : شفاعت ما به کسانی که نسبت به نماز خود بی توجهی می کند ، نمی رسد . ایشان افراد تارک الصلاه را مورد خطاب قرار نمی دهند بلکه کسانی که نماز می خوانند اما بی توجه به آن و با سبک شمردن آن .
    حالا سوال اینست که : مگر سبک شمردن نماز (فی المثل) از منظر فقهی ، فعلی حرام است ؟ جواب خیر ؛ اما ... !
    و همین سوال هم برای فرد "ذواق" و "ذواقه" مطرح است : آیا چشیدن مزه های متنوع و متفاوت از منظر شرع (یعنی با رعایت ایام عده و انعقاد عقود موقت و پرداخت مهریه و دیگر احکام فقهی آن)
    امری برخلاف شریعت و حرام است ؟ جواب باز هم خیر است ولی همانطور که گفته شده ، این فرد به دور از رحمت الهی است . چرا ؟! .. چون تنها خط کش اندازه گیری و ملاک و سنجش اعمال آدمی در دین مبین اسلام ، تنها فقه و قواعد آن نیست بلکه اموری دیگر همچون اخلاقیات که به درستی اشاره شده است هم مطرح است .


    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">