منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

کاتولیک تر ازپاپ!

منصوره صامتی |
ضمن تبریک به مناسبت میلاد حضرت عیسی مسیح علیه السلام ، پیشاپیش فرا رسیدن سال نوی میلادی را به همه ی هموطنان مسیحی تبریک می گویم .

 یکی از محافظان مقام معظم رهبری نقل می کند :

صبح روز کریسمس یعنی عید پاک مسیحیان ، آقا فرمودند خانه ی چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است . ما آدرسی از ارامنه نداشتیم . سری به کلیساهایشان زدیم که آنها از ما بی خبرتر بودند . رفتیم بنیاد شهید ، دیدیم خیلی اطلاعات ندارند . کمی اطلاعات خانواده ی شهدا را از بنیاد شهید ، مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محله ها پیدا کردیم و با این دیدگاه رفتیم ... وارد منزل یکی از شهدای ارمنی که شدیم ، دخترها آمدند نشستند . آقا اولین سوالشان این بود که شغل دخترها چیست ؟ گفتند : دانشجو هستند . آقا خیلی تحسینشان کرد و با این ها کلی صحبت کردند ، توی این حالت ، این دختر سوال کرد که آقا آب ، شربت ، چیزی برای خوردن بیاورم ؟ این ها همه اش درس است . من خودم نمی دانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد ! آقا می خورد یا نمی خورد ! نمی دانستم . رفتم کنار آقا ، از آقا سوال کردم ، گفتم : آقا این ها می گویند که خوردنی چیزی بیاوریم ؟ چایی چیزی بیاوریم ؟ آقا گفتند : ما مهمانشان هستیم . از مهمان می پرسند چیزی بیاوریم یا نیاوریم ؟! خب اگر چیزی بیاورند ما می خوریم .
بعد خود آقا گفتتد : بله دخترم ! اگر زحمت بکشید چایی یا آب میوه بیاورید ، مت هم چایی ، هم آب میوه ی شما را می خورم . این ها رفتند چایی ، آب میوه و شیرینی آوردند . خود میوه را هم آوردند .خب توی خانه ی مسلمان ها اینطوری است . یک نفر چندتا میوه پوست می کند می دهد دست آقا ، آقا هم دعا می کند . همان جا به پدر شهید ، مادر شهید ، فرزند شهید یا همسر شهید ، آن خوراکی را تقسیم می کند . همه یک قسمتی از آن میوه را می خورند که آقا به آن دعا کرده . توی ارمنی ها هم همین کار را باید می کردیم ؟ واقعا نمی دانستم . چایی آوردند ، آقا خورد . آب میوه آوردند ، آقا خورد . شیرینی آوردند ، آقا خورد . آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ی ارمنی ها نشستند و با این ها صحبت کردند .

 مثل بقیه ی جاها آقا فرمودند : عکس شهیدتان را من نمی بینم ؟ عکس شهید عزیزمان را بیاورید من ببینم . توی خانه ی مسلمان ها عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی اتاق ها هست و می روند می آورند . این ها رفتند آلبوم عکسشان را آوردند . آلبوم عکس هم برای شب عروسی شهید بود . آلبوم را گذاشتند جلوی آقا . صفحه ی اول یک عکس دوتایی . یادگاری فردین با دوستش . آقا همین جوری که نگاه می کردند شروع کردند به صحبت کردن . به همین شکل صفحه ها را ورق زدند تا تمام شد .
 تمام که شد گفتند : خب ! عکس تکی شهید را ندارید ؟ یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا . آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن . خب ! نحوه ی اسارت ، نحوی شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید . ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار ، شهید 《مانوکیان》 است . به اندازه ی شهید 《بابایی》، شهید 《اردستانی》و شهید 《دوران》 پرواز عملیاتی جنگی داشته است . هواپیمایش F14 ، بمب افکن رهگیر بوده و بالای صد سرتی پرواز موفق در بغداد داشته . هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می زنند . شهید هواپیما را تا آن جا که ممکن است ، اوج می دهد . هواپیما در اوج تا نقطه ی صفر خودش ، که اتمسفر است بالادمی آید و بقیه اش را به سمت ایران سرازیر می کند . چهار تا موتور هواپیما منهدم می شود . هواپیما لاشه اش توی خاک ایران می افتد ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی کرده ، نتوانسته ایجکت کند و نشد که چتر نجات برای شهید کار کند . هواپیما به زمین می خورد و ایشان به شهادت می رسند . او ارمنی بود ولی حاضر نشد حتی لاشه ی هواپیمای جمهوری اسلامی ، به دست عراقی ها بیفتد . آن خانواده ، این فرزندشان است . این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است . درباره ی شهادتش و اخلاقش تعریف کردند .

مادر شهید گفت : آقا ! حالا که منزل ما هستید ، من می توانم جمله ای به شما عرض کنن ؟ آقا گفت : بفرمایید ، من آمده ام ابنجا که حرف شما را بشنوم . گفت : ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم ، در روضه هایتان شرکت می کنیم ، ولی خیلی مواقع داخل نمی آییم . روز شهادت امام حسین (ع) ، روز عاشورا و تاسوعا به دسته های سینه زنی امام حسین (ع) شربت می دهیم . می آییم توی دسته هایتان می شینیم . ظرف یک بار مصرف می گیریم که شما مشکل خوردن نداشته باشید چون ما توی ظرف آن ها آب نمی خوریم . توی مجالس شما شرکت می کنیم و بعضی از حرف ها را می شنویم . من تا الان نمی فهمیدم بعضی چیزها را . می گفتند ، در دین شما بانویی که دختر پیامبر عظیم الشان اسلام است را بین در و دیوار گذاشته اند ، سینه اش را سوراخ کرده اند ، میخ ، مسمار به سینه اش خورده ، نمی فهمیدیم یعنی چه . می گفتند مسلمان ها یک رهبری داشتند به نام علی (ع) ، دستش را بستند و در سه دوره ی 25 ساله ، حکومتش را غضب کردند ؛ نمی فهممیدیم یعنی چه . گفتند در 25 سالی که حکومتش غضب شده بود ، شغلش این بود که آخر شب نان و خرما می گذاشت روی کولش و می رفت خانه ی یتیمان . این را هم نمی فهمیدیم . ولی امروز فهمیدیم که علی (ع) کیست .

امروز با ورود شما به منزلمان ، با این همه گرفتاری که دارید ، وقت گذاشتید و به خانه ی من غیر دین خودتان تشریف آوردید . اسقف ما ، کشیش محله ی ما ، به خانه ی ما نیامده است . شما رهبر مسلمین هستید . من فهمیدم علی (ع) که خانه ی یتیمان می رفت ، چقدر بزرگ است . او از ورود آقای خامنه ای به منزلشان ، به علی (ع) و 25 سال حکومت غضب شده اش ، و زهرا (س) پی برد . خب ، این برود مشهد ، امام رضا (ع) اجابتش نمی کند ؟

 بعد از بازگشت حضرت آقا ، محافظان را توبیخ کردند ! ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم . عین چهل دقیقه ، به اندازه ی چند کتاب از این ها درس گرفتیم . آقا در خانه ی ارامنه ، آب ، چایی ، شربت ، شیرینی و میوه شان را خورد . بعضی از دوستان ما نخوردند ! "کاتولیک تر از پاپ هم داریم!" رهبر نظام رفته ، خورده ؛ پاسدار و محافظ ، من نوعی ، نخوردیم ! حزب اللهی تر از آقا هستیم ؟! .. با آنها خداحافظی کردیم و به سمت دفتر به راه افتادیم .
 وقتی رسیدیم آقا فرمودند : این بچه ها را بگویید بیایند . آمدند . فرمودند : این کار احمقانه چه بود که شماها کردید ؟! ما مهمان این خانواده بودیم . وقتی خانه شان رفتید ، چرا غذایشان را نخوردید ؟! این کار ، اهانت به این ها محسوب می شود . نمی خواستید بخورید ، داخل نمی آمدید . به دلتان نمی چسبید ؟! فکر می کردید شاید ظروف اینها نجس باشد ؟! فعل حرام و نجس را هم ما آنجا فمیدیم . تک تک درس است اینها برای ما .


نظرات  (۳۹)

آغاز امامت و ولایت امام عصر ، حضرت مهدی (عج) بر تمامی شیعیان و منتظران حضرتش مبارک باد.
http://fararu.com/fa/news/175546/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%84%D9%88%D8%AC%D9%87

شورش سنی مذهب های نقاب دار افراطی وابسته به القاعده در شهر فلوجه عراق و فریاد استغاثه مردم بیگناه.
  • محمود رضا
  • اقای غلامی اون مطلبی که شما گفتید اولا از یه کتاب بسیار بسیار ضعیف هست دوما اون جمله رو فقط نقل کرده نه اینکه خودش گفته بعدشم شما جواب ندادید که شیخ الاسلام ابن تیمیه کی با اهل بیت توهین کرده؟ از همه اینها مهمتر ما بارها گفتیم اگر مشکل شما با ما مشکل محمد بن عبدالوهاب و شیخ الاسلام ابن تیمیه هست بیا ما این دو نفر رو میزاریم کنار خب حالا بفرماید اصلا مگه اختلاف ما با شما به خاطر محمد بن عبدلوهاب و ابن تیمیه هست؟ اختلاف دیدگاه شیعه و سنی سر چیزهای دیگه هست . در ضمن خانوم صامتی اعتقاد ما به امام زمان فقط در حد این هست عقیده داریم شخصی از نسل پیامبر یک رو میاد و دنیا رو نجات میده همین نه اینکه از یه شخصی که هنوز به وجود نیامده کمک بخواهیم ما فقط از الله جل جلاله کمک میخواهیم
  • محمود رضا
  • جواب دادم خانوم صامتی گفتم امام زمان رو قبول داریم
    پاسخ:
    لطفا توضیح بدید من کنجکاوم بدونم اعتقادتون به ایشون چگونه است ؟
    سلام آقای محمود رضا . پس طبق گفتارشما هم اهل تشیع و هم اهل تسنن در اینکه آخرالزمان یکی از خاندان پیامبر ظهور میکند عقیده مشترک دارند. من در این مورد خیلی کنجکاو بودم و دوبار برای زیارت عتبات به شهر سامرا و دیدن سرداب امام زمان(عج) رفتم. مکانی که 3تن از امامان معصوم ما آنجا زندگی می کردند و حضرت مهدی (عج) در همانجا متولد شدند. اهل تسنن معتقدند که حضرت مهدی(عج) بعداز شهادت پدرشان امام حسن عسکری(ع) از انظار غایب نشده ؛ بلکه در همان کودکی از روی سهل انگاری در همان چاهی که در آنجا واقع است رفته و از دنیا رفته اند. اما شیعیان معتقدند که امام دوازدهم زنده ولی غایب هستند. با این حساب از خاندان پیامبر کسی جز حضرت مهدی(عج) باقی نمی ماند. شما به فرد دیگری اعتقاد دارید؟
  • سجاد غلامی
  • یا علی ! در بند دنیا نیستم
    بنده ی لبخند دنیا نیستم
    بنده ی آنم که لطفش دائم است
    با من و بی من ، به ذاتش فائم است
    دائم الوصلیم ، اما بی خبر
    در پی اصلیم ، اما بی خبر
    گفت پیغمبر که "ادخال السرور.."
    "فی قلوب المومنین" اما به نور

    "نور" یعنی انتشار روشنی
    تا بساط ظلم را بر هم زنی
    هر که از سر سرور آگاه شد
    عشقبازان را چراغ راه شد
    چاده ی حیرت بسی پر پیچ بود
    لطف ساقی بود و دیگر هیچ بود
    مکه زیر سایه ی خناس بود
    شیعه در بند بنی العباس بود
    حضرت صادق (ع) اگر ساقی نبود
    یک نشان از شیعگی باقی نبود
    "فقه" ؛ شمشیر امام صادق (ع) است
    هر که بی شمشیر شد ، او نالایق است
    فای فیض و قاف قرب و های هو (فقه)
    می دهد بر اهل تقوی آبرو
    گرچه تعلیمات مردم واجب است
    "تزکیه" قبل از "تعلم" واجب است
    "تربیت" یعنی که خود را ساختن
    بعد از آن بر دیگران پرداختن
    یک مسلمان آن زمان کامل شود
    که علوم وحی را "عامل" شود
    نص قرآن مبین جز وحی نیست
    آیه ای خالی ز امر و نهی نیست
    با چراغ وحی بنگر راه را
    تا ببینی هر قدم "الله" را
    گر مسلمانی سر تسلیم کو ؟
    سجده ای همسنگ ابراهیم کو ؟
    ساقی سرمست ما دیوانه نیست
    سرگذشت انبیاء (ع) افسانه نیست
    آنچه در دستور کار انبیاء است
    جنگ با مکر و فریب و اغنیاست
    چیست در انجیل و تورات و زبور ؟
    آیه های نور و تسلیم و حضور
    جمله ی ادیان ، زیک دین بیش نیست
    جز "عبودیت" رهی در پیش نیست
    خانقاه و مسجد و دیر و کنشت
    هر که را دیدم به دل ، "بت" می سرشت !
    لیک در بتخانه دیدم بی عدد
    هر صنم سرگرم ذکر "یا صمد"
    یا صمد یعنی که ما را بشکنید
    پیکر ما را در آتش افکنید
    گر سبک گردیم در آتش همچو دود
    می توان تا مبدء خود پر گشود ..

    ای خدا ! ای مبداء و میعاد ما
    دست بگشا بهر استمداد ما
    ما اسیر دست قومی جاهلیم
    گرچه از چوبیم و از سنگ و گلیم
    ای هزاران شعله در تیغت نهان
    خیز و ما را از منیت وا رهان
    ای خدا ! ای مرجع کل امور
    بازگردان ده شبم در طور نور
    در شب اول وضو از خون کنم
    خبس را از جان خود بیرون کنم
    سر دهم تکبیر ، تکبیر جنون
    گویمت "انا علیک الراجعون"

    خانه ات آباد ! ویرانم مکن
    عاقبت از گوشه گیرانم مکن
    بنگر یک دم فراموشم کنی
    از بیان صدق ، خاموشم کنی
    ما قلم هاییم در دست "ولی"
    کز لب ما می چکد ذکر "علی"
    ذکر مولایم علی اعجاز کرد
    عقده ها را از زبانم باز کرد
    نام او سر حلقه ی ذکر من است
    کز فروغ او زبانم روشن است
    گر نباشد جذبه ی روشن ، نیستم
    اینکه غوغا می کند ، من نیستم
    من چو مجنونم که در لیلای خود
    "نیستم" در هستی مولای خود
    ذکر حق دل را تسلی می دهد
    آه مجنون ، بوی لیلی می دهد
    ..
    جان مجنون قصد لیلائی مکن
    ..
    جان مجنون قصد لیلائی مکن
    جان یوسف را زلیخائی مکن ...

    شعر از شاعر اهل بیت (ع) مرحوم آغاسی _خدایش بیامرزد_
    پاسخ:
    خدایش بیامرزد
  • سجاد غلامی
  • عن محمد بن محمد البخاری الحنفی (رض) :

    « ان من اطلق القول علی ابن تیمیه "شیخ الاسلام" ! ، فهو بهذا الطلاق کافر »

    بدر الطالع ، ج 2 ، ص 260

    هل هو الشیعه ؟! ..
  • محمود رضا
  • اقای غلامی این شما هستید که بدون مطالعه حرف میزنید شما یکسری حرفهایی رو که از روحانیون شیعه شنیدید رو داری تکرار میکنید من دارم میگم اگه توهین کرده ادرس اون روایات رو بده مطمئن باشید من با سند و دلیل تمام این حرفهای دروغ رو برملا میکنم البته شیخ الاسلام ابن تیمیه مخالف سرسخت شیعه بود . در ضمن خانوم صامتی ما امام زمان رو قبول داریم اما نه با تعریفی شیعه داره . ما اعتقاد داریم یک شخصی از خاندان پیامبر ظهور میکنه و جهان رو نجات میده
    پاسخ:
    جناب محمودرضا
    سلام مجدد پرسش بنده رو فراموش کردید پاسخ بدید . شما راجع به حضرت مهدی علیه السلام چه اعتقادی دارید؟ 
  • سجاد غلامی
  • جناب محمود رضا ! گویا شما دوباره بدون علم و مطالعه سخن می گویید .
    در تمامی علمای اهل سنت ، کسی وقیح تر و بلکه بی دین تر از احمد بن عبدالحلیم حنبلی معروف به ابن تیمیه نسبت به شیعیان و نسبت به جناب امیرالمومنین و عترت طاهره ی ایشان یافت نمی شود . شما اکر براستی مجلدات کتاب منهاج السنه ایشان را خوانده باشید ، مبهوت خواهید شد از شدت عداوت و بغض و کینه ی عجیب این مرد نسبت به مقام شامخ و بلند علی علیه السلام . او تمامی نصوص صریحه و فضائل عالیه جناب امیرالمومنین و همچنین اهل بیت طاهرین را رد و تکذیب می کند . مسلمان ! می گویم او «روایات» وارده را رد می کند نه اقوال مردم که شما از آن به «اغراق» تعبیر می کنید . او روایات و احادیث وارده را رد می کند . دروغ ها و تهمت های عجیبی به این امام و پیشوای عادل می زند که هرشنونده ای را مات و مبهوت این عداوت و دشمنی خود می کند . بنده زبانم قاصر است ار بیان آن مطالب سخیف . آدرس کتاب را که هم به شما دادم . اگر مقدور نیست آدرس بفرمایید خود برای شما ارسال می دارم الحمدلله زبان عربی هم که مسلط هستید و می توانید مطالعه بفرمایید .
    فقط از شما یک سوال دارم . بنده 5 سال اهواز سکونت داشته ام . عرب سنی در آن دیار ندیدم . شاید باشد و من ندیدم ! شما جزو کدام عشایر و طوایف و قبایل هستید ؟ عشیره ی بنی صالح ؟ مزرعه ؟ عبدالخان ؟ خزرج ؟ طایفه بزرگ عباده ؟ عچرش ؟ قبیله آل کثیر ؟ آل خمیس ؟ دغاغله ؟ طایفه کنده ؟ کعب ؟ ... جزو قبیله ی سادات که نیستی . باید به شیخ شما از دست تو شکایت کنم !
    همه ی این قبایل تاجایی که می دانم شیعه هستند . درست است ؟


    /
  • محمود رضا
  • اقای غلامی شما فرمودید که شیخ الاسلام ابن تیمیه به اهل بیت توهین کرده ببخشید کجا ایشان توهین کرده ؟ ایشان گفتند که بعضی ها به حضرت علی و اهل بیت دروغ نسبت میدهند در مورد این بزرگان بزرگنمایی میکنند
    پاسخ:
    سلام جناب محمود رضا
    دوست دارم بدونم در خصوص حضرت مهدی علیه السلام چه نظری دارید؟ البته نظر شخصی خود شما برای من مهمه
  • سجاد غلامی
  • آنکس که "تعمیق" ننمود [ در اندیشه ها و اعتقادات درست] ؛ "تحمیقش" بنمایند [ اندیشه ها و اعتقادات باطل را به او می باورانند ]

    سلام علیکم و رحمت الله !

    خطاب اولیه ی من ، نخست به سایر دوستان و دیگر همراهان عزیز و محترم ، در این رسانه است .
    دوستان و همراهان عزیز ! همانطور که گفته شد ، هدف از اینگونه بحث ها ، نه تاکید بر وجوه افتراق و اختلاف نظرها در خلال بحث هاست ، که منجر به تفرقه و جدایی هرچه بیشتر قلوب مسلمین از هم بگردد و نه تخطئه نمودن همدیگر .
    ما همگی مسلمانینم ، رو به یک قبله نماز می خوانیم ، پیامبرمان یکی است ، کتابمان یی است ، دین مان یکی است ، "المومن ، اخ المومن" ما همه ی مسلمانان از تمامی مذاهب را ، همچون برادران و خواهران خود ، دوست می داریم . این فرهنگ غنی دین مبین اسلام است ... سخن کوتاه آنکه ، بلکه باید گفته شود آنچه مراد است از اینگونه بحث ها ، مروری نه دوباره ! ، بلکه مروری یک باره و بازخوانی بر اندیشه ها و اعتقاداتی است که از بدو تولد به همراه ما زاده شده اند .
    مگر نه آنست که تا خداوند تبارک و تعالی ، همه ی ما را نیآزماید ، از این دار غفلت نخواهد رهانید . پس پای کسانی که در اندیشه ها و باورهای خود ، عمق بخشی ننموده و به تعمیق آن نپرداخته اند ، در این آزمون ، بس لنگان خواهد بود .

    اما دوست عزیزم جناب محمود رضا ؛ امیدوارم که حالتان خوب باشد .
    به مواردی از اعمال تبعیض در مورد اقلیت سنی مذهب ؛ که بعضا در گوشه و کنار شاهد آن هستیم ؛ اشاره فرمودید .
    در قانون اساسی که عالی ترین سند حقوقی یک کشور و راهنمایی برای تنظیم سایر قوانین دیگر دارد و تعریف کننده ی اصول سیاسی و ساختار و سلسله مراتب و جایگاه و حدود و قدرت سیاسی یک کشور است ؛ و بعلاوه تعیین و تضمین کننده ی حقوق شهروندان می باشد ، به نحوی که هیچ قانونی نباید با قانون اساسی مغایرت داشته باشد ؛ و قانونی که مشخص می کند که قدرت در کجا متمرکز است و روابط قدرت حاکم با آزادی ها و حقوق افراد چگونه است و قوای حاکمه اعم از قوه ی مجریه ، قوهی مقننه و قوه ی قضائیه چه تکالیف و مسئولیت هایی دربرابر آحاد شهروندان دارند ؛ به صراحت در فصل اول ، اصل دوازدهم ان آمده است که :
    « دین رسمی ایران ، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و مذاهب دیگر اعم از شافعی ، حنفی ، مالکی ، حنبلی و نیز زیدی ، دارای احترام کامل می باشند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی ، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه ( ازدواج ، طلاق ، ارث و وصیت ) و دعاوی مربوط به آن ، در دادگاه رسمیت دارند و در هر منطقه ای که پیروان هریک از این مذاهب اکثریت داشته باشند ، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب . »
    این اصلی از قانون اساسی در این رابطه بود که درواقع مثابه ی میثاق ملی ماست .
    غرض آنکه ، اگر شما به مواردی از نقض قانون و اعمال تبعیض در عمل ، اشاره می فرمایید ؛ بنده منکر اصل آن نیستم . اما نکته اینجاست که سیاست کلی و مشی قانون ، به صراحت در این زمینه خود گویا و ناظر است . آنچه که شما بدان اشاره می فرمایید معلول چیز دیگری است که در ادامه به آن اشاره ای خواهدنمود .
    بنده قصد توجیه عملکرد ناصواب برخی از مسئولین در این زمینه را ندارم . اما آنچه که در کامنت دیشب خود ، به فراخور بحث بدان اشاره کردم ( بحث دیشب ما ، توهین و اهانت از جانب مسئولان نظام به سنی ها بود ) و عرض شد که قاطبه ی مسئولان در نظام جمهوری اسلامی به عنوان تنها نظام شیعی در جهان از این امر مبری هستند ؛ متاسفانه شامل حال این موضوع (بحث امشب ما یعنی تبعیض ) نمی شود . بنده هم معتقدم ، گاهی بواسطه ی اعمال برخی سلیقه ها ، نسبت به پیروان سایر مذاهب دیگر ، تبعیض روا می شود .
    اما دوست من ! باید دانست که این تبعیض ها ، نشات گرفته از قانون و سیاست هاس کلی نظام نیست . اینگونه رفتارها ، درواقع از اعمال سلیقه ، در بدنه ی مدیرتی ما ناشی می شود که دست برقضا "مدیریت سلیقه ای" یکی از معضلات اصلی خصوصا در بخش فرهنگ می باشد که صدای همه ی ناظران و کارشناسان دلسوز این بخش از جمله همین خانم صامتی خودمان را هم علی الدوام در
    آورده است ! .. و ما از این دست اعمال سلایق به جای پیاده کردن نص قانون در حوزه ی فرهنگ از جانب مدیران ، نه تنها در موضوع اقلیت ها ، تقریبا در تمامی موضوعاتی که در عرصه ی مدیریت فرهنگی ما گنجانده می شود ، الی ماشاء الله ، فراوان داریم !
    اما در مورد کشتار دسته جمعی و قتل عام شیعیان به واسطه ی توهین و اهانت آنان به مقدسات اهل سنت !! .. براستی دلیل آن همه حشونت ، همین است ؟؟
    من نمی دانم اسم این تحلیل را ساده انگاری بدانم یا نهایت ... بگذریم . بگذریم که در این زمینه حرف بسیار است و فعلا فرصت ما اندک .
    اما در مورد شیخ الاسلام ! ابن تیمیه ؛
    شما فرمودید که اطلاعات من ، در مورد ایشان اشتباه است ! و نیز فرمودید که غلمای شیعه در این زمینه دست به دروغ پردازی زده و شخصیت این شیخ الاسلام را به اصطلاح ترور نموده اند !
    بسیار خب ؛ اولا که بنده از منابع برادران اهل سنت و جماعت نقل می نمایم نه از منابع روایی شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) .
    دوم آنکه ، شما صرفا می فرمایید که "اشتباه است" و به همین گفته بسنده می کنید ! اما اینکه چرا اشتباه است ؟ دلیل و مدرک شما چیست که گفته ی خود را اثبات نمایید و .. به قول شما عربا "ماکو .. خلی وللی .. یعنی ماعندک دلیل ؟!
    بنده در همین وبلاگ در چند ماه پیش ، در خصوص همین موضوع ، مطلبی نوشتم تحت عنوان "آنچه استاد ازل گفت بگو ؛ می گویم" که در آن ضمن ارائه ی یک بحثی تاریخی _تحلیلی ، مفصل در مورد محمد بن عبدالوهاب مروج فرقه ی وهابیت و پیوند معنوی او با این تیمیه حرانی و چگونگی تاسیس حکومت عربستان سعودی توسط محمد بن سعود و محمد بن عبدالوهاب با ذکر سند و ارائه ی دلیل ، مطلب نوشتم .
    حالا بنده از شما نمی خواهم که به آن تفصیل مطلب بنویسید . ولی حداقل این انتظار را از شما دارم که در طی یک یا دوخط ، بنویسید به کدامین دلیل است که می فرمایید بنده اشتباه می گویم .
    احمد بن تیمیه حرانی ، ملقب به ابن تیمیه ، قرن هفتم هجری :
    ااو که در عقاید و فقه از مذهب امام احمد بن حنبل (رض) پیروی می کرد ، مبتکر و بنیانگذار نظراتی افراطی می شود که عمده ی ان نظرات را در کتابی به نام "العقیده" بیان می دارد .
    نه تنها بسیاری از فتاوای او ، مطابق و موافق با هیچ کدام از مذاهب 4 گانه ی اهل تسنن یعنی حنبلی ، حنفی ، شافعی و مالکی نیست بلکه کتاب او یعنی "عقیده" خود به نوعی خرق عادت در میان سنیان محسوب می شود . وی در این کتاب ، با جسارتی که در بیان عقابد و باورهایش دارد ، به نقد و رد بسیاری از عقابد کلامی مذاهب 4 گانه می پردازد .
    آئین افراط گرایانه ی وهابیت (محمد بن عبدالوهاب) در قرن دوازدهم هجری ، بر اساس و پایه ی افکار و آراء ابن تیمیه پی ریزی می گردد . به گونه ای که شناخت عقابد وهابیان (پیروان محمد بن عبدالوهاب - قرن دوازدهم) در گرو شناخت ابن تیمیه و آراء و عقاید او میسور می شود .
    محمد بن عبوالوهاب ، موسس فرقه ی ضاله ی وهابیت خود بارها اذعان دارد که عقاید اخود را از او گرفته است . به قول شما "در این قضیه اصلا شک نکن ! "
    ابن تیمیه در کتاب خود ، با لجاجتی خاص ، به جنگ همه ی مذاهب رفته است و از این جهت ، از همان زمان و پس از آن ، افکار عمومی اهل سنت بر او شوریدند و او که در رمان حیات خود ، بارها دستگیر و زندانی شده بود ، بر رد اندیشه های او ، تالیفات بسیاری از جانب علمای اهل سنت نوشته شده است .
    ابن تیمیه در کتاب دیگر خود ، به نام منهاج السنه جسارت های ناروایی به مقام شامخ حضرت علی (ع) و سایر اهل بیت می کند . او تمامی احادیثی که مربوط به ذکر مناقب بلند علی و خاندان اوست را بدون ارائه ی مدرکی ، انکار می کند و همه را مجعول می داند .
    درواقع آرء ابن تیمیه ، چه در بخش عقاید و چه در بخش کلام و حتی فقه نیز ، در بین هیچکدام از مذاهب اهل سنت مقبولیت ندارد .
    او به همین دلیل یعنی داشتن عقایدی که با فریقتین _سنت و تشیع_ در تعارض است ، از دمشق اخراج و حتی علمای آن روزگار او را تا مرز تکفیر
    یش می بردند . و نیز علمای دینی مکه و مدینه از او ابراز برائت جسته و او را به ورود به بلد الامین و مدینه النبی ممنوع الورود کردند .
    یکی از مهمترین فتاوای ابن تیمیه ، فتوی در حرمت علم هایی همچون منطق ، کلام ، فلسفه و عرفان است !!
    بد نیست که به نظرات علمای اهل سنت در مورد ابن تیمیه هم اشاره ای نمایم .
    محمد بن محمد بخاری دانشمند حنفی مذهب می فرمایند : هرکس به این تیمیه شیخ الاسلام بگوید ، کافر است "ان من اطلق القول علی ابن تیمیه انه شیخ الاسلام فهو بهذا الاطلاق کافر " کتاب البدر الطالع جلد 2 ص 260 .
    ابن حجر عسقلانی که از ارکان علمی اهل سنت است در کتاب درر الکامله ج 1 ، ص 155 ، نظر بزرگان و علمای اهل سنت را نسبت به ابن تیمیه گردآوری نموده و خود به صراحت بیان می دارند : هرکس معتقد به عقاید ابن تیمیه باشد ، خون و مالش حلال است "من اعتقد عقیده ابن تیمیه حل دمه و ماله کتاب آلدرر الکامله ج 1 ، ص 147 و نیز 155 . همین مطلب از ایشان در کتاب البدر الطالع جلد 1 ، ص 67 نیز نقل شده است . در کتاب مراه الجنان للیاقعی ، ج 2 ، ص 242 نیز همین مطلب از قول ایشان آمده است . که هرکس .. خونش و مالش حلال است !
    جالب آنکه ابن حجر مکی ، کسی که حتی کتابی بر علیه شیعیان نوشته است وقتی به این تیمیه می رسد ، می گوید : خدا او را خوار و گمراه و کور کرده است و پیشوایان اهل سنت از شافعی و مالکی و حنفی ، بر فساد افکار و احوال او تصریح دارند . نقل از کتاب الفتاوی الحدیثه ص 86 .
    جناب ذهبی دانشمند بلند آوازه ی اهل سنت نیز ، ابن تیمیه را فردی فریبکار و پست و فرومایه می داند و در نامه ای خطاب به او می نویسد : ای بیچاره ! آنان که از تو متابعت می کنند ، در پرتگاه زندقه و کفر و نابودی قرار دارند . نقل از کتاب الاعلان بالتوبیخ ص 77 و نیز از کتاب تکمله السیف الصقیل ص 218 .
    و دیگر گفته های بزرگان اعم از دانشمندان وفضلا و پیشوایان اهل سنت در مورد ابن تیمیه که به دلیل رعایت اختصار ! از ذکر آنان چشم چوشی می کنم .

    حناب محمود رضا ! والله که انقدر من در منابع و کتب روایی و مرجع شما ، مطالعه داشته و دارم ، کمان نمی کنم که شما مطالعه بفرمایید ! .. چه خوب است که همواره در مورد عقایدخود ، با مطالعه ی کامل گام برداریم . که قرآن فرمود "اگر پدران شما ، گمراه بودند ، آیا شما هم باید گمراه باشید ؟! .. غرض از این آیه ، نه آنکه اینجانب شما و یا پدران و نیاکان شما را گمراه بدانم ! حاشا و کلا که مرا این جسارت نیاید چه آنکه ذات شما و نیاکانتان نیز از این تهمت مبری است .
    غرض انست که ما همواره پیرامون عقاید خود ، مطالعه ی دقیق علمی داشته باشیم و با روحیه ای آزاد منشانه به دنبال کشف حقیقت بلاشیم که "الهی ؛ ارنی الاشیاء کما هی . برحمتک یا ارحم االراحمین .
    موفق بلاشید . برادر کوچک شما سجاد .

    من زمانیکه در دوره لیسانس در خوابگاه دانشجویی اقامت داشتم هر سال که عید غدیر می شد، می رفتیم اتاق سادات و عید رو بهشون تبریک می گفتیم. یادمه یه خانم اهل تسنن که مال شهر گنبد کاووس( استان گلستان فعلی ) بود و توی خوابگاه ما اقامت داشت در نهایت ادب عید غدیر رو به ما تبریک گفت. این حرکت بسیار قشنگیه. اگه غیر از این باشه و ما ایرانی ها در مملکت خودمون به هم احترام نذاریم افراد بیگانه در همسایگی ما از این اختلاف نظر سوء استفاده می کنند.
    پاسخ:
    یلدا  جان
    بسیار خوب که خاطره ی خوبت از یک خواهر اهل تسنن رو نوشتی یکی از راههای انتشار خوبی ها یادآوری آنهاست . آرزو می کنم خداوند نه به خاطر ما که جز ناسپاسی عملی نداریم  بلکه به جهت زحمت ها و رنج های بی شمار پیامبر مهربانی ها رسول اکرم صلوات الله علیه  هر روز بیش از پیش دوستی میان برادران خواهران مسلمان را افزون کند و قدرت اسلام در جهان مسخره کنندگان و آنها که در اختلاف نظرها بر پیکره ی اسلام طمع ورزیده اند را رسوا سازد .
  • محمود رضا
  • برادر گرامی اقای غلامی حرفهای شما تا حدودی درست هست اما باز یکی از دلایل اصلی حملات انتحاری بر علیه شیعیان و یا فتواهایی که بر علیه شیعیان توسط علمای اهل سنت صادر میشه به خاطر همین توهین هایی هست که شیعیان میکنند به صحابه که همین توهینها باعث خشم اهل سنت میشه .شما در این لحظه ایی شک نکنید . یا اینکه شما فرمودید مقامات جمهوری اسلامی توهین نمیکنند بله به طور مستقیم توهین نمیکنند اما در حق اهل سنت تبعیض های زیادی قائل میشوند از جمله اینکه اجازه نمیدهند اهل سنت در تهران مسجد داشته باشند و نماز جماعت برگزار کنند و خیلی تبعیض های دیگر شما به مناطق سنی نشین در بلوچستان و کردستان خراسان برید و ببینید که مردم اونجا در چه فقر و بدبختی زندگی میکنند حتی اجازه نمیدهند که اهل سنت در ایران شبکه داشته باشند در صورتی که دهها شبکه شیعه در خود همین ایران فعالیت میکنند و همین شبکه های داخل ایران بارها به مقدسات ما توهین کردند مثل شبکه ولایت که ایت الله قزوینی مدیر ان هست همین شبکه بارها به بزرگان دین ما تهمت زده و طعن بهشون وارد کرده ببینید اما به دروغ میگن ما توهین نمیکنیم و خواهان وحدت با اهل سنت هستیم برادر عزیز توهین فقط این نیست که بیان به طور مستقیم فحش بدهند . یا در فضای مجازی سایتهای شیعه به راحتی دارند فعالیت میکنند و هر چی دلشون میخواد میگن اما بسیاری از سایتهای اهل سنت رو فیلتر کردند ایا این عدالت هست؟ ایا این احترام به اهل سنت هست ؟ وقتی هم ما اعتراض میکنیم به این تبعیض ها بلافاصله به ما میگن وهابی . اما اینکه شما گفتید در عربستان وهابیت وجود داره ببینید این حرف کاملا اشتباه هست هیچ کدوم از علما یا مردم عربستان خودشون رو وهابی نمیدونند این دروغها رو رسانه های اصولگرای ایران میگن . البته در قرن هجزهم تا نوزدهم وجود داشتند در عربستان که تعداد قلیلی بودند ولی نابود شدند . و این رو هم بگم اصلاعات شما در مورد شیخ الاسلام ابن تیمیه کاملا اشتباه هست روحانیون شیعه در مورد ایشان دروغهایی زیادی میگن . شیخ الاسلام ابن تیمیه از بزرگان اهل سنت هست
  • سجاد غلامی
  • سلام محمود رضای اهوازی ! _ اگه اشتباه نکنم _

    اولا بسیار خوشحالم که در این بحث مشارکت می کنید . مشارکت شما برادر عالم و فاضل در اینگونه بحث ها ، برایی بنده جای خوشوقتی است ..
    بنده به اتفاق خانواده ام چند سال در اهواز سکونت داشته ایم. بسیار دلم برای آن دیار و مردمان خونگرم و مهمان نوازش تنگ شده است ... محله های کوی علوی .. لشکر .. کمپلو .. کیان آباد .. کیان پارس .. کوت عبدالله .. بسیار مشتاق به دیدار دوباره ی برادران عزیزم در آن سامان هستم .. یاد همگی بخیر !

    اما راجب آنچه که مرقوم فرمودید باید بگویم که قطعا توهین به مقدسات برادران اهل سنت و جماعت ، از سوی برخی از شیعیان ناآگاه و به فرموده ی شما تندرو ، یکی از دلایل ایجاد کدورت و دور شدن دلها از هم می باشد .
    ولی در رابطه با این موضوع ، ذکر چند نکته الزامی است :
    نخست آنکه این اهانت ها از سوی چه کسانی صورت می گیرد ؟
    جواب آنست که قطعا نهاد های حکومتی و قاطبه ی مسئولان نظام جمهوری اسلامی به عنوان تنها نظام حکومتی شیعی در جهان ، و رسانه های ارتباط جمعی و گروهی ، از این امر بدون استثناء مبری هستند که قطعا شما این را می پذیرید .
    (در مورد رسانه ها باید گفت ، رسانه های تندرو شیعی که در سطح جهانی مشغول به فعالیت می باشند و بنگاه تفرقه آفرینی شده اند ، امروزه بر هر فرد منصف و آگاهی پیداست که از کجا و از طرف چه کسانی و با چه بودجه ای و با چه نیتی مشغول به این کار می باشند که لعنت خداوند و رسولش بر همه ی آنان باد )
    توده ی شیعیان نیز نه تنها از انجام این امور ، دوری می کنند ، بلکه در هرکجا که باشند ، برائت خود را از کننده ی این کار هم ، به صراحت اعلام می دارند چرا که رهبر معظم انقلاب به عنوان ایدئولوگ نظام و حاکم تنها حکومت شیعی و پدر
    معنو ی شیعیان و مرجع تقلید بسیاری ، طی حکمی حکومتی ، فتوا به حرمت هرگونه توهین و اهانت و کوچکترین جسارت به مقدسات و بزرگان اهل سنت از جمله همسر مکرم نبی اسلام جناب عایشه (رض) و خلفای راشدین و سایر صحابه و پیشوایان مذاهب 4 گانه را صادر نموده اند که برای هر مسلمانی که خود را شیعه بداند ، جای هیچگونه تردید در اطاعت از حکم ولی فقیه - که بنا به نص قرآن اولوالامر می باشد _ باقی نمی ماند .
    البته اینجانب منکر وجود گروهی نادان و قومی جاهل و سطحی نگر نیستیم که یا ناآگاهانه و یا مغرضانه و با قصد و نیت قبلی ، به توهین و اهانت مبادرت می ورزند که شما برادر عزیز مسلمانم و همینطور سایر برادران عزیز دیگر که از فرق دیگر اهل سنت می باشید ، باید حساب این گروه اندک را از حساب قاطبه ی شیعیان جدا بدانید .
    نکته ی دیگر آنکه به نظر شما توهین به مقدسات برادران اهل سنت از سوی گروهی از شیعیان نادان و کوته فکر و یا مزدور و اجیر شده (که در همین جا ، آنرا به شدت محکوم می کنیم) ؛ معلول چیست ؟
    آیا نمی تواند معلول جریانی باشد که از سوی برخی از تندرویان به ظاهر مسلمان سنی ، شیعیان را تکفیر می کند ؟!
    که از قضا این گروه تندرو ی سنی مذهب ، برعکس شیعیان تندوری که هیچ جایگاهی در حاکمیت و نهاد های حکومتی نظام جمهوری اسلامی به عنوان تنها نظام حکومتی شیعی در جهان ، ندارند و بلکه به صورت پراکنده در گوشه و کنار به عقایدی افراطی روی آورده اند ؛
    سنی های تندوری ، از تمامی تشکیلات یک نظام حکومتی از جمله تریبون رسمی حکومت که مواضع رسمی یک حکومت را اعلام می کند و دانشگاههایی که از بودجه ی دولتی ارتزاق می کنند و بخشی از حاکمیت یک نظام محسوب می شوند و رسانه هایی که به کار فرهنگ سازی در آن جامعه می پردازند ، برخوردار می باشند ؛ می باشد .
    اشاره ی مستقیم من ، متوجه ی نظام حاکم بر عربستان سعودی است . که مفتی های آن ، به صراحت حکم به ارتداد و ملحد و مشرک دانستن شیعیان می کنند . و با تکفیر نمودن پیروان اهل بیت (ع) ؛ فتوی به کشتار شیعیان می دهند .
    چه بمب گزاری ها در صفوف نمازهای جماعت ، چه کشتارها ، چه خونریزی ها ، چه حملات انتحاری ، چه ذبح نمودن ها ، چه مثله کردن ها ، که از سوی سنی های افراطی ، گریبانگیر شیعیان مظلوم نشده است که عاملین این جنایت ها ، خود را مقلد و پیرو فلان مفتی سعودی می داند که حکم به کشتار شیعیان به عنوان دشمن خدا ، صادر نموده است . او (سنی افراطی) به قصد قربت و برای رسیدن به جنات عدن و رضایت ذات اقدس اله ، شیعیان را به خشن ترین شکل آن می کشد !

    آیا اینگونه رفتارهای خشونت امیز علیه برادران اهل سنت از طرف شیعیان هم صورت گرفته و یا صورت می گیرد ؟! و یا اصلا سابقه ای هم داشته است ؟!

    اما اینکه فرمودید "وهابیت" یک فرقه ای بوده که در سده های پیش بوجود امد و بعد از مدتی به کلی منقرض شد ؛ حرفی است نادرست که گوینده ی آن ، حداقل آنست که از تاریخ پیدایش و ظهور و بعد رشد و نمو و گسترش این فرقه منحرف ؛ به قدر کافی آگاهی ندارد .
    حکومت کنونی آل سعود ، به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین کشور سنی مذهب در منطقه و جهان اسلام ، میراث دار تمامی اندیشه های باطل این فرقه ی ضاله یعنی وهابیت است .
    حکومت آل سعود ، در واقع حکومت موروثی فرزندان محمد بن سعود به عنوان موسس عربستان سعودی است که از نظر ایدئولوژی و فقه حکومتی ، پیرو عقاید باطل محمد بن عبدالوهاب و متاثر از اندیشه های کفرآمیز ابن تیمیه ی حنبلی مذهب (که او پدر معنوی محمد بن وهاب است ) می باشد .
    و اگر شما می بینید که در عالم سیاست ، هیچ گاه روابط دو کشور ایران و عربستان رو به بهبودی نگذاشته ، به خاطر حاکم بودن تفکرات ضد شیعی محمد بن عبدالوهاب در بدنه ی حکومت سعودی است که حاکمان امروزی این شبه جزیره ، خود را پیرو او می دانند و از این روست که به آنان اصطلاحا "وهابی" می گویند . /
    آقای محمود رضا معتقده که درست میگه و رفته مطالعه کرده و به این نتیجه رسیده و به خاطرش بحث و جدل میکنه من و هر کس دیگه که شیعه هست هم همین احساس رو داریم.. تو این بحث ها بهر حال هیچ طرفی حاضر نیست کنار بکشه و کوتاه بیاد..هر طرفی مدارک خودش رو محکم تر و بی نقص تر می دونه..این وسط یه بحث هایی پیش میاد که ما رو نسبت به آنچه که تا حالا بهش اطمینان داشتیم دچار یک لحظه تردید میکنه نمی دونم که این بده یا خوبه..ولی مطمئنم باعث همدلی ما با هم نمیشه..(شیعه و سنی)
    به نظر من لزوم به وحدت هست و برای رسیدن بهش باید از نقاط مشترکمون حرف بزنیم و اونهارو پیدا کنیم..من اتفاقی به یک وبلاگ سر زدم که مربوط به کردها بود..تو آرشیو نظرات به طرز وحشتناکی بحث سر شیعه و سنی شده بود تا جایی که کار به فحش و توهین و کلمات رکیک کشیده بود هر چی به صفحات قبل تر برمی گشتم بیشتر شوکه می شدم سنی ها که از کردستان بودند وشیعه ها که از کرمانشاه بودند از فحش به خانواده و ناموس همدیگه تا به شهر و اعتقاد هم

    تا یه جایی فقط شیعه ها بودند که به بزرگای اونا فحش دادن ولی به یه جایی رسیدم که متاسفانه اونا هم به امامای ما اهانت کرده بودند
    دیدن اسم امام حسین وسط اون همه کلمات زشت و زننده ...نفسم به شماره افتاد باور کنید اغراق نمی کنم..دلم سوخت
    از دست اونا عصبانی شدم ولی بیشتر از دست خودمون ..کسایی که به معنی دوست حسین اسباب اهانت به امام رو فراهم کرده بودند..
    وقتی داشتم راه می رفتم توی خیابون، توی اتوبوس، مترو، خونه، سر کار ..همش به این فکر می کردم که واقعا چرا؟فکر می کردم امام حسین راضی به این طور طرفداری هست؟ اون این رو می خواد از ما؟
    فکر می کردم ممکنه اون آقا یا خانم سنی هم همین حال من رو داشته باشه وقت اهانت به کسی که براشون مهمه ؟
    اونجا چند تا مطلب نوشتم و چند تا دوست پیدا کردم که گاهی توی همون وبلاگ برای هم کامنت میزاریم فارغ از اینکه من شیعه و اونا سنی هستند..ما در مورد ارزش هایی که بین همه ما مشترک هستند حرف می زنیم
    پاسخ:
    زهرای عزیز
    تردید در آنچه به تو برچسب شده نه تنها اشکالی ندارد بلکه ضروری است چرا که سبب تحقیق و بررسی شما خواهد شد و اگر از اهلش مسیر را جویا شوی و از راهش وارد شوی به یقین خواهی رسید یقینی که نه تنها برچسب تو نیست بلکه شالوده ی اندیشه ی شماست و دیگران را هم سبب هدایت خواهی بود خداوند هم جز این از انسان نخواسته است . خود خداوند بعد از آنکه آنچه را لازم است در کتاب الهی متذکر می شود و استدلال می کند رو به انسان می فرماید "انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا ".این یعنی مسیری که نتیجه اش اعتقاد به خداوند است آنقدر مستدل است که نیازی به به اجبار افراد برای ایمان آوردن نیست . ارزش انسانها به شدن است نه به بودن .هنگامی که به دنیا آمدم در شناسنامه  مسلمانیم را برچسب من کرده بودند و من هیچ سهمی در آن نداشتم و این ارزش نبود ولی امروز به بسیاری از آنچه وجه افتراق من مسلمان از دیگران است اندیشیده ام واز مسلمان بودن در راه رفتن به مسلمان شدن هستم و انجام نمی دهم مگر آنکه مورد پرسش قرار داده باشم . خداوند را شاکرم که اسلام را بواسطه ی پدرو مادر عزیز تر از جانم درزندگی ام جریان داد و اگر طعم  محبت اهل بیت علیهم السلام را نچشیده بودم بارها از مسیر منحرف شده بودم
    زهرای عزیز یه یقین آن که توهین می کند و تهمت می زند ضعیف است و استدلال ندارد در حالی که اسلام عقلانی ترین دین است . آنکه به نام شیعه توهین می کند به حقیقت شیعه ی حقیقی نیست و آنکه به نام سنی دشنام می دهد به منش پیامبرش در اخلاق انسانی بی حرمتی کرده است . تا به حال در این رسانه به رغم گفتگو بر سر برخی اختلافات هیچ توهینی و تهمتی نبوده است و این نیست مگر این که دایم کرامت انسانی پیامبر در برخورد با مخالفین را با خود زمزمه می کردیم .
    در عصری که بسیاری به دنبال یارگیری از طریق سست کردن اعتقادات  هستند  خوب است که هر آنچه را به آن اعتقاد داریم را یکبار دیگر در کنار یک بلد راه مرور و محکم کنیم که از جمله آسیب پذیران نباشیم

  • محمود رضا
  • اقای غلامی سلام شما فرمودید که چطور میشه وحدت بین شیعه و سنی بوجود بیاد . ببینید برادر عزیز عامل اصلی که باعث بوجود امدن وحدت میشود این هست که شیعیان به مقدسات ما یعنی به صحابه بزرگ رسول الله و همینطور به همسر ایشان توهین نکنند . من به جرات به شما میگم که این تفرقه ایی که به وجود امده یکی از دلایل اصلیش توهین شیعیان به مقدسات ما هست شما به شبکه های شیعه نگاه کنید که اشکارا یا به طور پنهانی به مقدسات ما توهین میکنند اینها باعث عصبانیت ما هست وگرنه ما مقدسات شیعه رو مقدسات خودمون میدونیم یعنی همان اهل بیت من بارها گفتم ما جماعت اهل سنت عاشق اهل بیت هستیم و هیچ کینه ایی از هیچ کدوم از انها نداریم شما این رو مطمئن باشید. اگر رسانه های شیعه برخلاف این رو گفتند شک نکنید دروغ میگن و باز این رو مطمئن باشید ما اصلا وهابی نداریم یعنی هیچ کدوم از اهل سنت خودشو وهابی نمیدونه این کلمه وهابیت یه بهانه شده برای برخی از شیعیان که هرجا اختلاف پیدا میکنند یا میخواهند مخالفت کنند با اهل سنت میگن اینها وهابی هستند . در صورتی که وهابیها یه فرقه ایی بودند که در قرن هجدهم تا نوزدهم که از بین رفتند البته من نمیگم سنی تندرو نداریم چرا داریم اما اونها هم وهابی نیستند . همونطور که شیعه تندرو داریم سنی تندرو هم داریم .
  • سجاد غلامی
  • قال رسول الله (ص) : هرکس بشارت ماه ربیع الاول را به من بدهد ؛ من هم بشارت بهشت را به او می دهم .
    فرا رسیدن ماه شریف و پرخیر و برکت ربیع الاول را به شما برادر عزیز جناب محمود رضا تبریک و تهنیت می گویم . ایامک سعید . الف مبروک .
    دوست و برادر عزیز ! بنده بسیار تمایل دارم که شما برادر مسلمان در دیگر بحث های ما هم حضور و مشارکت داشته باشید و از نظرات ارزشمند شما بهره مند شویم . به نظر شما با تکیه بر چه مباحثی و با استفاده از چه شیوه هایی و پرهیز از چه مواردی ، می توان به وحدت هرچه بیشتر میان شیعیان و برادران اهل سنت دست یافت ؟ اصولا لزومی بر وحدت احساس می شود ؟ نظر شما راجب وحدت تمامی مذاهب اسلامی چیست ؟ نظر شما در مورد امت واحده ی اسلام چه ؟ آیا میل به وحدت هم همانطور که در میان اهل تشیع وجود دارد (بنده با افراد بسیاری از شیعیان برخورد کرده ام که بعنوان مثال از خود شوق فراوانی برای فراگیری زبان عربی به عنوان یکی از عوامل وحدت نشان داده اند) در میان برادران اهل جماعت ما یافت می شود ؟
    لطفا ما را از نظرات و بیانات راهگشای خود برخوردار بسازید .
    شکرا لک یا صدیقی
  • محمود رضا
  • برادر عزیز اقای غلامی من توهینی به حضرت علی (رضی الله عنه) نکردم بلکه دارم از عقاید شما حرف میزنم من دارم میگم اگر عقاید شما درست باشه پس باید این نتایج رو در مورد حضرت علی (رضی الله عنه) بپذیریم که همین نتایج خودش توهین به حضرت علی هست . من دارم این رو میگم . شما فرمودید که حضرت علی از حق خودش چشم پوشی کرد برای وحدت مسلمین در صورتی که مسئله فقط حق حضرت علی نیست مسئله فرمان خدا هست شما شیعیان میگید حضرت علی از طرف خدا به عنوان جانشین تعیین شده و شما ولایت رو از اصول اصلی دین میدانید . اگر بپذیریم این حرفها رو پس باید حضرت علی فرمان خدا رو اجرا میکرد یا حداقل برای اجرای فرمان الهی تلاش میکرد بعدشم کدوم وحدت مسلمین ؟ اگر اون خلفا ظالم و دشمن خدا و منافق بودند پس به نفع مسلمین و مردم کار نمیکردند اهدافشون شیطانی میشد پس اینجا باید حضرت علی مقابل ان ظالمین ایستادگی میکرد نه اینکه با اونها همکاری کند من حدیثی برای شما نقل کردم ار امام حسین که: همنشینی با فاسقان، انسان را در معرض اتهام قرار می دهد(بحارالانوار،ج78، ص122) خوب به این ترتیب اصلا حضرت علی نمی بایست هیچگونه کمک و مشورتی به خلفا می داده است. گر به عقیده شما حضرت علی برای دفاع از اسلام به عنوان مشاور عمل کرده و باز هم اسلام منحرف شده است چون حکومت دست منحرفین هست . اما برادر عزیز منطق میگوید وقتی حضرت علی (رضی الله عنه) به اون خلفا کمک میکرد پس اونها ظالم نبودند و اسلام رو هم به انحراف نکشاندند برای همین حضرت علی همکاری تنگاتنگی با حضرت عمر داشت چون میدانست حضرت عمر ادم بدی نیست و به نفع امت اسلام عمل میکنه که انشاالله خداوند از همه انها راضی باشد برادر عزیز به خدا انسان یک مقدار فکر کنه و خدا رو در نظر بگیره میبینه که حق چیست . بهتر که دیگر این بحث ها رو ادامه ندیم چون نه من میتوانم شما رو قانع کنم و نه شما میتوانید من رو قانع کنید انشاالله در رو قیامت همه چیز مشخص میشود
  • سجاد غلامی
  • جناب محمود رضا !

    با نهایت تاسف و تاثر باید بگویم که شما به داستانی سراسر کذب ، بی پایه و اساس ، جعلی و ساختگی اشاره کردید که جز اهانت و تهمت به ذات قدسی حضرت علی علیه السلام ، چیز دیگری نبود .
    من از جانب خودم و شما ، به واسطه ی نقل این روایت سخیف ، جعلی و ساختگی ، از ذات کبریایی خداوند تبارک و تعالی ، طلب عفو و پوزش می نمایم . هرچند شما خود هم ، به صورت ضمنی ، پیان داشتید که این روایت صحیح نیست . همانطور که اشاره کردید ، منبع آن روایت جعلی ، کتاب بحارالانوار است که مولف این کتاب ، این روایت را از علل الشرایع نقل می کنند .
    باید دانست که کتاب بحار الانوار تالیف علامه مجلسی در قرن یازدهم هجری است . یعنی قریب به سیصد الی چهارصد سال پیش .
    ایشان فیلسوف ، محدث ، فقیه ، اصولی و متکلمی برجسته بوده اند که همانطور که می دانید ، منشا خدمات بی نظیری از جمله گسترش آئین تشیع ، شده اند . فردی کثیر التالیف که تالیفات بسیاری داشته اند از جمله کتاب شریف بحار الانوار در 110 جلد . انگیزه ی مولف از طبع ، نگارش و تالیف این کتاب ، همانطور که در منابع تاریخی ثبت و ضبط شده است ، دست یابی به تمامی احادیث ، جدا از سندیت آن ، و جلوگیری از فراموشی و نابودی کتب روایی قدیم بوده است که در جای خود ، جای تقدیر فراون هم دارد .
    اما ان علمی که به محل وثوق و اطمینان بودن "راوی" می پردازد (یعنی علم رجال) و آن علمی که به سندیت "روایت" می پردازد (یعنی علم درایت الحدیث ) و علمی که به فهم و تفسیر حدیث می پردازد ( یعنی علم فقه الحدیث) در این کتاب ، در مبنای گردآوری احادیث ، لحاظ نشده است ؛ چرا که مولف انگیزه ی خود را تنها ، حفظ میراث کهن و غنی تمامی احادیث و روایات قرار داده است تا منبعی باشد برای سایر علوم از جمله علم رجال و علم درایه . لذا ما می بینیم که به اذعان اکثر علمای اهل تشیع ، بخش هایی از این کتاب را ، احادیث جعلی و اسرائیلیات تشکیل می دهد . به همین خاطر ، اصولا هیچ یک از طرفین ، اگر شما تاریخچه ی مناظرات و مباحثات دانشمندان اهل تشیع و تسنن با هم را دنبال کرده باشید ؛ می بینید که هیچ یک از طرفین در مباحثات خود ، به کتاب بحارالانوار استناد نمی کنند .
    در صورتی که منبع روایی اهل تشیع ، کتب اربعه یا همان اصول اربعه است که شامل 4 کتاب شریف اصول کافی مرحوم کلینی ، من لایحضره الفقیه ابن بابویه یا همان شیخ صدوق متوفی در شهرری ، تهذیب الاحکام و کتاب الاستبصار شیخ طوسی است که همگی این بزرگواران در قرن سوم تا پنجم هجری می زیسته اند .
    نکته ی بعد ، آنچه که من در خلال بحث بدان اشاره کرده و به آن استناد نمودم ، کتاب دلایل الامامه محمد بن جریر طبری آملی بود که از علمای اهل سنت است . نه کتاب الامامه ابن قتیبه دینوری . اسم کامل کتاب دینوری که شما اشاره کردید ، درواقع کتاب الامامه و السیاسه است که البته این کتاب هم منسوب به دینوری است و خود محل اشکال است .
    نکته ی بعد ، جنب قزوینی ، نه محدث است و نه مولف ، که بنده بحواهم به تالیفات ایشان استناد نمایم . آنچه گفته شد و آنچه گفته می شود ، تنها از منابع مشایخ اهل سنت است . کتاب ها و تالیفاتی که محل وثوق و برای دانشمندان و فضلای شما ، مرجع بوده و محل رجوع است .
    موید باشید./
  • سجاد غلامی
  • سوال شد : اگر جناب عمر (در قضایای سقیفه و حوادث بعد از آن و در موضوع پذیرفتن خلافت و زمامداری امت اسلام) ، ظالم و غاضب بوده اند ؛ پس چرا حضرت علی علیه السلام (در امر زمامداری جامعه و حکومت داری مسلمین) به ایشان کمک می کردند ؟
    آیا حضرت علی که او را مظهر عدل و عدالت می دانید ، به ظالم می تواند کمک بکند ؟
    در آن صورت ، او هم برخلاف ادعای شما که او را عادل می دانید ، او هم ظالم است [!]

    جواب :
    جواب اینست که اولا جناب عمر ، در چه اموری ظالم و غاضب بوده اند ؟ [بلا شک و بنا بر همان ادله و اسناد تاریخی که در کتب معتبر اهل سنت هم آمده است که در اینجا بحثی تاریخی -تحلیلی است]
    و جناب امیرالمومنین (ع) در چه اموری به ایشان کمک می کردند ؟
    باید به این دو سوال پاسخ گفت و برای هرکدام از پاسخ ها ، تفکیک قائل شد نه اینکه این دو موضوع را با هم خلط نمود .
    ما پیش از این توضیح دادیم که حضرت علی (ع) بنابر چه اهداف والایی و با در نظر گرفتن کدامین مصالح و لحاظ نمودن کدامین حکمت ها ، از حق مسلم خود ، در امامت امت اسلام ، علیرغم تمامی شایستگی ها ، لیاقت ها ، و حتی سبقتی که در اسلام از تمامی صحابه چه انصار و چه مهاجر داشته اند ؛ و مناقب بلند و فضیلت های برتری که در وجود مبارک ایشان بود که نه تنها او را در آن جامعه و آن عصر ، بلکه او را در تمامی جوامع و اعصار ، چه گذشتگان و چه آیندگان ، ممتاز می کردند به نحوی که در طول تاریخ ، کسی در فضیلت (بجز حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه ) به ایشان نمی رسد و او را بی همتا و بی نظیر کرده است ؛ از حق مسلم خود چشم پوشی می کند .
    چرا که حفظ وحدت و حفظ نظام نوپا و شاکله ی حکومت اسلام که حاصل تمامی رنج ها و مرارت های 23 ساله ی پیامبر اکرم (ص) است ، هدف والای ایشان است ، از این رو با چشم پوشی از حق خود ، مانع از ایجاد انشقاق و نزاع و درگیری و چند دستگی و فتنه افروزی در امت واحد اسلامی می شوند . چرا که یکی از شئونات امام در جامعه ی اسلامی ، اینست که منادی وحدت بین مسلمین باشد . ازین رو نه تنها تسلیم این تقدیر الهی می شوند بلکه در راستای همان اهداف ، به کمک خلفا در امر زمامداری هم می شتابند . برخلاف آنچه که گفته می شود که ایشان 25 سال خانه نشین بوده اند ! خیر ؛ ایشان 25 سال از حق مسلم خود محروم بوده اند ولی نه خانه نشین . حضرت علی در بطن و در متن حکومت اسلامی همواره در کنار خلفا حضور دارند و به حفاظت از آرمان ها و خطوط اصلی و ممانعت از انحراف و عدول و تخطی از آن اهداف والای اسلام می پردازند . و حتی در جهت تحکیم این وحدت ، اسم برخی از فرزندان خود را از میان اسامی خلفا برمی گزینند و به وصلت و ایجاد پیوند های زناشویی با انان می پردازند که همگی این کارها در جهت حفظ وحدت جامعه و تحکیم پایه های آن بوده است . وحدتی که در نبود آن ، کیان اسلام و تمامی زحمت های چندین ساله ی پیامبر اکرم (ص) در معرض نابودی قرار می گیرد .
    سوال اینست که حضرت علی (ع) در چه اموری به کمک خلفا می شتافتند ؟
    آیا این امور ، اموری باطل و بر مبنای ظلم بود اند ؟ یا کمک ایشان در امور خلافت و زعامت جامعه که امری حقه و بر مبنای عدالت است ، بوده ؟
    درست است که جناب عمر در منصب و جایگاهی که قرار گرفته اند ، ظالم و غاضبند ، ولی کمک حضرت علی به ایشان در جهت ظلم نمودن بر عبادالرحمان بوده است ؟
    شما با ایجاد ارتباط و پیوند میان دو موضوع ، آن هم در دو مقطع ، یکی در مقطع قبل از خلافت و دیگری در مقطع و امور بعد از نصب خلافت و زمامداری جامعه ی مسلمین ، به خلط مبحث می پردازید . و این از منظر منطق عقلایی صحیح نیست .

    حتی روایت است که عمر [به عنوان خلیفه] قصد شرکت در جنگی را داشته اند که حضرت علی او را از این کار منع می کنند . و می فرمایند که شما حاکم جامعه ی مسلمین هستید ، و اگر در این جنگ ، دشمن شما را بکشد ، به خیال آنکه حاکم جامعه را کشته ، در دشمنی خود ، جری تر و گستاخ تر می شود و به پیش روی خود ، با جسارت بیشتری ادامه می دهد ضمن اینکه موجب تزلزل در روحیه ی مسلمانان هم خواهد شد .
    بیان این مطلب از جانب امیرالمومنین (ع) به معنی اذعان ایشان بر حقانیت خلیفه در جایگاه خلافت نیست . بلکه به معنی اهتمام ایشان به حفظ نظام و حکومت اسلامی است . همان هدف مقدسی که او را از پذیرفتن امامت ، محروم کرده است . مسئله را ببینید ! فهم این موضوع دشواری چندانی نمی خواهد .
    هر عاقل آزاد اندیشی با خواندن این مطالب و تاریخ صدر اسلام ، به این موضوع پی می برد که چگونه حضرت علی (ع) برای حفظ نظام ، از حق مسلم خود ، چشم پوشی می کند . چرا که همواره حفظ نظام در منطق اسلام "اوجب واجبات" است . دقت کنید . شما عرب زبانید . نمی گویند از اوجب واجبات . نمی گویند از واجب ترین واجب ها ، بلکه اوجب واجبات . یعنی واجب ترین واجب ها . حتی امام هم خود را فدا می کند تا نظام اسلامی پابرجا بماند . حفظ نظام از حفظ جان امام هم بالاتر است . این منطق روشن قرآنی و فقهی و دینی اسلام است.
  • محمود رضا
  • نکته اخر شما اقای غلامی فرمودید که پیامبر فرمودند که( کسی که فاطمه را اذیت کند مرا اذیت کرده)بله این روایت درست هست اولا پیامبر در مورد صحابه هم همچین حرفی را زده اند . من جواب این مورد رو به دو شکل میدهم اول اینکه در اصل علت غضب ناک شدن فاطمه و گفتن این جملات توسط پیامبر، قصد ازدواج حضرت علی با دختر ابو جهل میباشد. و چون سیدنا علی قصد ازدواج با دختر ابو جهل را داشته اند فاطمه نیز غضب ناک شده است و پیامبر در حق فاطمه میگوید که فاطمه پاره ی تن من است هرکسی او را خشمگین کند من را خشمگین کرده است. پس مخاطب اصلی در واقع خود علی است نه ابوبکر. شیخ صدوق روایت کرده است که فاطمه رضی الله عنها و پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم وقتی که علی رضی الله عنه خواست با دختر ابوجهل ازدواج کند بر علی خشمگین شدند تا جایی که پیامبر علی را نصیحت کرد و به او گفت: «ای علی آیا نمی دانی که فاطمه پاره تن من است و من از او هستم، پس هر کسی او را اذیت کند مرا اذیت کرده است (علل الشرائع ابن بابویه، ص 185- 186) و همچنین دفعه ی دیگری که علی فاطمه را ناراحت و خشمگین کرد آن وقتی بود که فاطمه دید که علی سرش را در آغوش کنیزش گذاشته است، آنگاه فاطمه چادرش را به خود پیچید و به خانه پدرش رفت و از علی نزد پیامبر شکایت کرد.
    ابن عباس روایت میکند که : فاطمه وارد خانه اش شد ناگهان دید که علی در آغوش کنیزی است که جعفر به او هدیه کرده بود غیرت زنانه او که هر زن نسبت به شوهرش دارد به جوش آمد نقاب به چهره اش زد و روسری اش را به سرش گذاشت و قصد پیامبر را نمود تا شکایت علی را به پیامبر بکند. بحار الانوار(39\207) علل الشرائع، ص 163، در اینجا ممکن است شیعه بگوید که قضیه ی خواستگاری علی از دختر ابوجهل صحیح نیست، در جواب گفته میشود اگر این روایت صحیح نیست پس چرا یک قسمت از آن را جلوی ابوبکر قرار میدهید و استدلال میکنید که ابوبکر فاطمه را اذیت کرده لذا مستحق ملامت است؟؟؟ اگر هم صحیح است که قبل ار هر کسی علی مورد ملامت قرار خواهد کرد. نکته ی بعدی شیعیان میگویند که در باره ی فدک فاطمه از ابوبکر ناراحت شده است و با این ناراحتی نیز فوت کرده است اما این صحیح نیست. ببینیم کتابهای شیعه چه میگوییند : ابن میثم بهرانی در شرح نهج البلاغه مینویسد:
    ابوبکر به فاطمه گفت: آنچه را که برای پدرت بود، برای تو نیز هست، رسول خدا از درآمد فدک مایحتاج شما را برمی‌داشت و ما بقی را در راه خدا تقسیم می‌کرد، شایسته است که تو نیز همین کار را بکنی که او کرد، سپس فاطمه آن را پذیرفت و راضی شد و به ابوبکر وعده داد که همین کار را بکند. شرح نهج البلاغة، إبن میثم بحرانی، ج5، ص107 ..... ملاحضه میکنیم که فاطمه از ابوبکر با رضایت کامل فوت کردند و استدلال شیعه از حدیثی که قبل از هر کس متوجه سیدنا علی میباشد باطل است. خداوند از همه ی آنها راضی باشد و این را نیز بدانید که خداوند می فرماید: ‏ تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُم مَّا کَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ ‏(بقره 134 و 141) معنی ‏ (به هر حال، جنگ و جدل درباره آنان چرا؟!) ایشان قومی بودند که مردند و سر خود گرفتند. آنچه به چنگ آوردند متعلّق به خودشان است، و آنچه شما فراچنگ آورده‌اید، از آن شما است، و درباره آنچه می‌کرده‌اند از شما پرسیده نمی‌شود (و هیچ کس مسؤول اعمال دیگری نیست و کسی را به گناه دیگری نمی‌گیرند). ‏


  • محمود رضا
  • خانوم صامتی من شما رو دشمن نمیدونم بلکه دارم میگم این کلمه ی وهابیت یه بهانه شده برای شیعیان در ایران تا هر جا میخواهند مخالفت کنند با اهل سنت بگن اینها وهابی هستند نمونه بارزش سوریه هست یا حتی در مسائل اعتقادی . مثلا شیکه های شیعه به مقدسات ما توهین میکنند یا به بزرگان دین ما مثل خلفای راشدین یا همسر پیامبر تهمت های زشت میزنند بعد وقتی ما پاسخ میدهیم با ما میگن وهابی . ببینید این کاملا مشخصه که وهبیت یه بهانه شده . در صورتی که هیچ کدوم از اهل سنت خودشو وهابی نمیداند
    پاسخ:
    ما هم اهل سنت را وهابی نمی دانیم . جناب محمود رضا در میان همه ی اقوام در میان همه ی اقشار و در میان همه ی انسان ها خوب وبد وجود دارد . شما باید به علمای شیعه ی عادل و دانشمند توجه کنید نه به انسانهای بیمار که درد دین ندارند تنها می خواهند عرض اندام کنند ، ما هم به علمای عادل و دانشمند اهل سنت توجه داریم . اختلاف نظر در میان انسان ها جزیی از طبیعت و از مظاهر عقل است . آیا شما در خانواده ی خویش با همه ی خواهران و برادرانتان هم عقیده هستید حتما در برخی موارد باهم اختلاف نظر کم و یا حتی شدید دارید ولی در نهایت خود را از یک پدرو مادر و از یک خانواده می دانید . من می گویم رابطه ی اهل سنت و شیعه همین است که هردو عقیده از یک خانواده و برادر هستند هرچند اختلاف نظر هایی هم وجود دارد .
  • محمود رضا
  • اقای غلامی خواهشا شما از طرف اهل سنت حرف نزنید برادر عزیز شما اگر با اهل سنت در ارتباط بودید میدانستید که تمام اهل سنت اعتقاد ندارند که حضرت زهرا شهید شده اگر همچین اعتقادی داشتند دیگه احترامی برای حضرت عمر فاروق قائل نبودند . این داستانهای دروغین رو منافقان اتش پرستی که تظاهر به اسلام میکردند برای حضرت عمر درست کردند چون از حضرت عمر ضربه های سختی خوردند و در اخر هم ایشان توسط یکی از همان منافقان به نام ابولولو مجوسی به شهادت رسید . بزارید یک سریع تر حرف بزنیم شما یک سری روایات دروغ رو که اخوندهای دروغگو مثل ایت الله قزوینی میگویند رو تکرار میکنید .کجا مردم ارتباط خود را با خلفای راشدین قطع کردند اولا خلفای راشدین همگی فوت کرده یا کشته شدند دوما هنوز بعد از هزار سیصد چهارصد سال بیشتر از یک میلیارد مسلمان خلفای راشدین به خصوص حضرت عمر فاروق را دوست دارند و به ایشان عشق میورزند . به غیر از ده درصد مسلمانان که شیعه هستند اما اینکه گفتید حضرت عمر گفتند اگر علی نبود من هلاک میشدم خب خود همین نشون میده حضرت عمر چقدر به حضرت علی علاقه داشتند و با هم همکاری نزدیکی داشتند این جمله چه ربطی به فوت حضرت زهرا داره . بعدشم شما گفتید سکوت حضرت علی به خاطر جامعه اسلامی بود ببخشید کدوم جامعه اسلامی اگر اون خلفا ظالم و دشمن خدا بودند خب مردم رو هم به انحراف میکشانند از اون مهمتر مگه شما نمیگید حضرت علی از طرف خدا ولایت داشت که بعد از پیامبر جانشین ایشان بشود خب پس چرا حضرت علی برای اجرای امر خدا تلاش نکرد چرا برای اجرای فرمان خدا جهاد نکرد یا اگر شما میگید برای حفظ جامعه بوده پس اصلا چرا خدا ایشان رو منصوب کرد یعنی خدا نمیداست چه موقع حضرت علی رو به عنوان جانشین تعیین کند یعنی خدا از اینده خبر نداشت ؟ ببینید تمام حرفهای شما تناقض داره نکته بعدی شما اشاره کردید به کسی مثل ابن ابی الحدید . الحدید مذهب کلامی و اعتقادی خودش را در شرح نهج‌البلاغه به صراحت اعلام می‌کند و از شیفتگی‌اش به اعتقادات معتزله بغداد پرده بر می‌دارد پس اون سنی نبوده و عقاید باطلی داشته . اما شما مثل تمام علمای شیعه مدام به کتاب الامامه اشاره میکنید که البته شما به اشتباه گفتید الامامه طبری در صورتی که معلق به ابن قتیبه دینوری هست که اون هم مشخص شده که مطعلق به ایشان نیست کتاب بیانگر این است که نگارنده‌ آن در دمشق بوده است و حال ابن قتیبه از بغداد جز به دینور بیرون نرفته است. و دلایل زیاد دیگه ای که اگر لازم شد میگم . اما نکته اخر اون روایتی که شما از بلاذری نقل کردید من گفتم اولا اون روایت از یه کتاب بسیار ضعیف هست دوما فقط اون رو از کتابهای شیعه روایت کرده
  • محمود رضا
  • برادر گرامی اقای غلامی با تمام احترامی که برای شما قائل هستم اما شما از این کتابهای که نام بردید اطلاع چندانی ندارید در این کتابها این مسئله رد شده نه تایید . اما در مورد دفن شبانه ببینید من دارم میگم به خاطر شرایط ان زمان بعضی از اصحاب و اهل بیت وصیت میکردند که شبانه دفن شوند این مسئله عجیبی نیست برادر عزیز بعدشم حضرت عمر فاروق که نمیدانست که کشته میشود ؟ اما در زمان حیاتش وصیت کرد که اگر از دنیا رفت شبانه دفن شود اما ایشان که از اینده خبر نداشت که ایا کشته میشود یا نه؟ یا اینکه بدست چه کسی کشته میشه. این پاسخ بسیار بسیار روشنی هست اما شما به من پاسخ روشنی ندادید من گفتم اگر حضرت عمر ظالم و غاصب بود چطور حضرت علی به ایشان در امر حکومت داری کمک میکرد ؟ اما درباره ی فدک ببینید در مسئله ی فدک یه اختلاف جزئی بین حضرت ابوبکر و دختر پیامبر پیش امد که بعدا حضرت ابوبکر رفتند و از ایشان دلجویی کردند . حتی خود حضرت علی هم این مسئله رو پیگیری نکردند چون اصلا مهم نبود . دلیل روشنش هم این هست که زمانی که حضرت علی به خلافت رسیدن فدک رو پس نگرفتند دیگه اون زمان هم خبری از ابوبکر و عمر و عثمان نبود . چون میدانستند که حق با حضرت ابوبکر بوده . خانوم صامتی من یه توضیح کامل تری در مورد وهابیت بدم در حال حاضر ما اصلا وهابی نداریم یعنی هیچ کدوم از اهل سنت خودشو وهابی نمیدونه وهابی ها یه عده ی بسیار کوچکی بودند که در قرن هجدهم تا نوزدهم از بین رفتند . اما حالا این یه بهانه شده برای مخالفت با اهل سنت
    پاسخ:
    جناب محمود رضا قبل از این که به رد یا قبول اسناد تاریخی بپردازیم .لطفا بفرمایید چرا نوشتید دشمنی باوهابی ها یعنی دشمنی با  اهل سنت ؟!
    مگر وهابی ها اساسا مسلمان هستند که حال سنی باشند یا شیعه ؟ وهابیت فرقه ای جعلی و تزریقی به اسلام است و تنها برای ضربه زدن به اسلام ناب تاسیس شد  که جای بحث فراوان دارد .  ما همواره شما را به دوستی دعوت می کنیم و می گوییم از مشترکات بگوییم آنگاه شما باز می نویسید ما با شما دشمنی داریم ؟! ببخشید بنده آمدم در وبلاگ شخصی شما پرسشی خاص مطرح کردم یا شما؟ اگر بخواهیم گمان بد داشته باشیم که نمی دانم بعد از این همه مدت شما چرا دوباره به وبلاگ دشمن خود آمدید؟ با اینکه پرسشهای شما زاویه دارد ولی ما آن را به گمان دشمنی نگرفتیم و پاسخ محترمانه نوشتیم ، چگونه می فرمایید دشمنی در حالی که بارها شما را به برادری خطاب کردیم !

  • سجاد غلامی
  • ... اما اساسا القای این که حضرت علی علیه السلام در جریان تجاوز به حریم خانه اش کاری نکرده اند ؛ دروغ و تحریف تاریخ و اتهامی هدف دار است ؛ آنهم برای به انحراف کشانیدن هرچه بیشتر اذهان عموم .

    اینکه از القاب حضرت علی (ع) اسدالله الغالب است و در شجاعت و دلاوری احدی یارای مقابله با ایشان نیست در کتب تاریخی فریقتین (هم سنت و هم تشیع) آمده است و جای هیچ شک و شبهه ای نیست .
    اما دوست عزیز و برادر گرامی ! باید دانست که انسان ، تنها متشکل از قوای جسم نیست. قوای جسم بخشی از شاکله ی انسانی است که در کنار قوای علم و قوای ایمان و قوای عقل و قوای روح قرار می گیرد و اصولا در انسان عاقل و عادل ، که علی مظهر عدالت است ، قوای جسم در اختیار قوای عقل قرار گرفته است .
    آنکس که تنها با تکیه بر قوای جسم و قدرت بدنی ، به دنبال پیش برد اهداف خود است ، درواقع باید گفت چنین فردی ، اسیر هوای نفس و منیت خود می باشد .
    در چنین انسانی ، قوای جسم او ، خارج از سایر قوای دیگرش عمل می کند و در خدمت اهداف طبیعی و مادی و حیوانی قرار می گیرد . و این خود با عدل منافات دارد .
    اما انسانی در درجه ی کمال و برخوردار از ملکه ی عدل همچون علی (ع) ، قوای جسم او ، در خدمت قوای علم ، عقل و ایمان او قرار می گیرد .
    چرا که اهداف والاتری دارد و مقاصد بلندتری . که گاه و یا حتی اغلب مجبور می شود ، برای تحقق آن اهداف بلند ، از خواسته ها و منافع شخصی خود بگذرد .
    رسالت حضرت امیر (ع) تنها دفاع ظاهری و فیزیکی از ساحت و حریم حضرت زهرا (س) نبود که بپرسم با آن نیروی و قوای جسمی عظیم ، پس چرا کاری نکرد . هرچند که در ابتدا بدان اشاره شد که اینچنین هم نبوده که تنها نظاره گر باشند و کاری نکرده باشند .
    هدف والای حضرت که خود و بانوی مکرمه اش در راه آن هدف ، ایثار و جانفشانی ها نمودند ، تنها حفظ و نشر اسلام و نگهداری از تمامی زحمات جانفرسای حضرت رسول در دوران رسالتش بود .
    طبیعی است که در راه رسیدن به این هدف والا ، باید بسیاری از صدمات و لطمات را تحمل نمود چرا که دفاع از حقوق حقه ی الهی ، اولی تر از دفاع از حقوق شخصی است . و حضرت همانطور که گفته شد به خاطر حفظ و نشر اسلام برای نسل های آینده ، مجبور به سکوت شد و به عمل متقابل دست نزد . همان سکوتی که در نهج البلاغه از آن به عنوان چون خاری در چشم و استخوانی در گلوه تعبیر نموده اند (رجوع شود به شرح نهج البلاغه ی ابن ابی الحدید) . البته سکوت حضرت به منزله ی عزلت نشینی و گوشه گیری از تمامی کارها نبود . بلکه چون هدف ایشان حفظ نظام و حکومت نوپای اسلامی بود ، لذا می بینیم که ایشان در مسند قضاوت ، در مسند ارشاد و هدایت و دیگر فعالیت های اجتماعی در کنار خلفا قرار گرفته و بارها به آنان مشاورت ، معاضدت ، مساعدت ، معاونت و .. می رساند به نحوی که جمله ی لولا علی ، لهلکت عمر اگر علی نبود ، عمر هلاک می شد را از خلیفه ی دوم ما مکررا می شنویم . واگر غیر از این بود و به محض کنار گذاشته شدن از مسند خلافت و امامت جامعه ی مسلمین ، به کلی رابطه ی خود را ، با خلفا قطع می نمود، جای این سوال بود که مگر علی معاذالله به دنبال نفسانیات خود بوده است که اکنون با عدم دستیابی به آن ، اصطلاحا قهر نموده و به کلی خود را از فعالیت های مربوط به حکومت اسلامی برکنار کرده است . و آن سکوت او و این همراهی او با حاکمان جعلی جامعه ی مسلمین ، نه تنها عجیب نیست بلکه خود بهترین دلیل برای آنست که هدف علی تنها حفظ حکومت بوده است و بس . امری که با گذشت تاریخ معلوم می شود که ، چقدر حکیمانه و شجاعانه و بر اساس حکمت و بصیرت و رضایت الهی بوده است .
    اما همانطور که بدان اشاره شد ، در وقایع بیعت گرفتن از ایشان و جسارت و بی حرمتی هایی که به بانوی دو عالم حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها می شود ، آنگونه هم نبوده که ایشان تنها نظاره گر آن وقایع باشند . در همان منابع تاریخی که در ابتدای بحث بدان اشاره شد ، علی در حال درگیری با متجاوزان و متعرضان به حریم خانه ی خود بود ، که آن ضربات را به بانوی مکرمه ی ایشان وارد نمودند .
    موردی دیگر در این راستا از همان منابع ، ذکر این روایت است که وقتی حضرت زهرا به خاطر خطر و انحرافی که متوجه ی تمامی زحمات چندین ساله ی رسالت پدرشان شده است ، از حضرت علی می خواهند که در این زمینه و در این راستا اقدامی نمایند ، نقل است که حضرت لباس رزم را می پوشند ، اما به هنگام خروج از خانه ، با شنیدن صدای اذان ، خطاب به آن بانو می فرمایند : یا فاطمه ! آیا انتقامت را می خواهی یا حفظ و بقای دین پدرت را ؟ و ایشان هرکدام را که می خواست ، حق بود. اما پاسخ داد حفظ و بقا و نشر دین پدرم رسول الله را . حضرت علی بر می گردند و سلاح بر زمین می گذارند و می فرمایند : پس مجبورم سکوت نموده و تحمل نمایم .
    در کامنت بعدی که کامنت پایانی است به ذکر خاطره ای از یکی از علمای تشیع به نام جناب قزوینی می پردازم .
    پاسخ:
    پروردگارا: من ترا مى خوانم بحق فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش ‍ و رازى را که در آنها امانت نهاده اى اینک : درود بفرستى بر محمد و آل محمد و اینکه آنچه تو اهل آنى با من عمل کنى و بجا آورى ، و بجا نیاورى با من آنچه را که من اهل آنم.
  • سجاد غلامی
  • از اینجا به بعد بحث را باهم ادامه می دهیم .

    ابتدا از شما می خواهم که موضع خود را با این حدیث به صورت کاملا شفافی روشن بفرمائید . آیا این حدیث را می توانید رد نمائید و آن را قبول نداشته باشید ؟!

    جناب امام احمد در مسند ، جناب سلیمان قندوزی در بنابیع الموده ، جناب ابن حجر در صواعق و همگی این بزرگواران به نقل از جناب ترمذی و جناب حاکم و نیز جناب بخاری در صحیح و .. (که همگی از اعاظم علماء و اکابر و شیوخ مذاهب اهل سنت هستند) در تالیفات خود نقل و مستند نموده اند که پیامبر اکرم(ٌص) مکررا فرموده اند که «فاطمه(س) پاره ی تن من است ؛ نور چشم من و روح من است . کسی که فاطمه را اذیت کند ، مرا اذیت کرده و کسی که مرا اذیت کند ، خدا را اذیت نموده است . کسی که فاطمه را به غضب آورد ، مرا به غضب آورده . اذیت می کند مرا کسی که او را اذیت کند »
    (بنده به رعایت حال مخاطبین محترم این رسانه بنا به خواندن روضه ی باز ندارم ! که بگویم در منابع معتبر تشیع و تسنن چه ها بر سر این بانو آمده است ) همین مقدار کافیست که شما خود اذعان دارید که به آتش زدن خانه تهدید شده اند و درواقع می گویید تهدید بوده و عمل آتش زدن در کار نبوده !
    همین اذعان شما به تهدید برای ما کافیست . شمایی که در منابع معتبر خودتان مکررا آمده است که آزار و اذیت فاطمه (س) همچون آژار و اذیت رسول الله (ص) است ؛ شما گمان برده اید با صرف تهدید دانستن این موضوع ، از کار انان دفاع کرده اید ؟! .. عجبا ! یا فکر می کنید حرف مهمی زده اید ؟! .. اینکه بگویید صرف تهدید بوده و عمل در کار نیوده . این خود مصداق آزار و اذیت نیست ؟! .. بیندیشید لطفا آنگاه سخن بگویید .

    حال آنکه مورخ معروف شما و مورد وثوق و قبول اهل سنت جناب ابی الحسن مسعودی صاحب کتاب مروج الذهب ، در کتاب اثبات التوحید خود ، شرح ماجرای اتش زدن خانه را به صورت کاملا تفصیلی بیان می دارد .
    سایر علماء و مورخین و محدثین معروف و معتبر اهل سنت همچون طبری ، بلاذمه ابن خزابه ، ابن قتیلیه جواهری و ابن ابی الحدید (رحمت الله علیه) در تالیفات خود مکررا تمامی حوادث را با ذکر جزئیاتش شرح نموده اند .
    شما یا وقعا کتب تاریخی خود را مطالعه نمی نمایید یا اینکه دانسته و از سر دانایی و آگاهی باز انکار و تکذیب می نمایید . (که بنده در مورد دلایل انکار شما بعدا صحبت خواهم کرد که چرا بنا را بر انکار و تکذیب گذاشته اید)
    من همانطور که گفتم بنا ندارم وارد جزئیات تالم برانگیز این وقایع سوزناک شوم و تنها شما را به مطالعه ی کتاب دلایل الامامه جلد 2 جناب طبری ارجاع می دهم که در این کتاب از زبان عمر ، جریانات بعد از سقیفه و حوادث بعد از آن تا کیفیت بیعت گرفتن از حضرت امیرالمومنین علی علیه الصلاه و السلام برای جناب ابوبکر ، و دیگر وقایعی که اتفاق می افتد را بیان نموده است .
    همین وقایع در کتب صحیح المسلم جلد دوم صفحه ی 14 و مسند امام احمد ج اول صفحه ی 325 و طبقات الکبری جلد 2 صفحه ی 244 آمده است .

    جناب محمود رضا ! بنده به صورت کاملا شفاف و صریح سخن می گویم . اینجانب با برادران اهل سنت از نزدیک افتخار آشنایی و همکلامی را داشته و دارم و از نزدیک با مواضع آنان در موضوعات مختلف آشنایی بوده و هستم . مواضع شما ، مواضع یک برادر مسلمان سنی مذهب نیست . شما متاسفانه در دام القائات و تبلیغات شوم و مسموم وهابیت گرفتار امده اید . چرا که تنها وهابیون هستند که در شهادت مظلومانه ی سیدالنساء العالمین (ُس) ایجاد تشکیک کرده و می کنند نه برادران عزیز و مسلمان سنی مذهب ما .
    وهابیت که بنده حتی از تاریخچه ی فعالیت های آنان و حجم کارهایی که در این زمینه کرده و می کنند نسبتا آگاهی دارم ، درصدد امده اند که شهادت حضرت زهرا را یک افسانه آن هم ساخته ی دست رافضیون ! یعنی شیعیان بدانند . لعنت خدا بر آنان باد !
    اینگونه سخنان از چند دهه ی پیش اصلا موضوعیت نداشته و مطرح نبود . متاسفانه شما اسیر تبلیغات مسموم این فرقه ی ظاله شده اید . بنده این موضوع را از مواضع ضد سوری و ضد جبهه ی مقاومت اسلامی شما ، بر آن حدس و گمان برده و اکنون با بیان موضع خود در تشکیک در شهادت حضرت زهرا(س) به یقین به آن رسیده ام . کدام برادر سنی ما این موضوعات را مطرح نموده و می کند که شما مطرح می نمایید ؟؟
    می دانم که قبلا گفته بودید شافعی مذهب هستید . بدانید که لزومی ندارد که حتما حنبلی مذهب باشید تا از مواضع ابلهانه ی این فرقه سخن بگویید . وقتی که وهابیت ، دامنه ی تبلیغات خود را حتی بر شیعیان هم گسترش داده است و درصدد یارگیری از درون شیعیان برآمده ، برادران شافعی و حنفی و مالکی که جای خود دارند .
    ادامه ی مطالب را در کامنت بعدی بخوانید . ادامه دارد .
    پاسخ:
    لعنت خدا بر آنان باد
  • سجاد غلامی
  • جناب محمود رضا ؛ سلام .

    در مقدمه می خواهم به عرض برسانم که در شرایطی که اگر کسی در مورد وجود خدا تشکیک کند ، جای هیچگونه بحث و حتی التفاتی هم نیست ؛ اما تشکیک در گزاره ها و مباحث اختلافی میان مسلمانان (سنت و تشیع) به منازعات سیاسی و اعتقادی و اختلافات می انجامد ؛ باید به نکاتی از جمله نکته ی زیر توجه ی مضاعف نمود .
    من از همه ی برادران و خواهران مسلمان اعم از شیعه و سنی که ممکن است مخاطب این رسانه باشند ، تقاضا دارم که به این موضوع توجه داشته باشند که بحث و گفتگو از جانب طرفین ، تنها زمانی که در قالب بیانی عالمانه و فضایی صمیمانه دنبال شود ، می تواند مفید واقع شده و به وحدت و نزدیک تر شدن دلها به هم بینجامد و الا ما با کار خود ، تنها به اختلافات دامن زده و موجبات کدورت از همدیگر را فراهم نموده و بیش از پیش در دام افتراق و جدایی قرار خواهیم گرفت .
    با همه ی این تفاصیل ، ای کاش که اصلا این گونه بحث ها را مطرح نمی کردید . موضوعی که یک مسلمان بیدار و آگاه باید بدان واقف باشد ، موضوع زمان شناسی و اگاهی از اقتضائات و نیازمندی های زمان است . در زمان کنونی ، ای کاش توان و زمان و اندیشه و نیروی شما و بنده ، صرف مباحثی دیگر همچون صهیونیزم شناسی و معرفی وهابیت پلید که ساخته ی انگلیس و دشمن تشیع و تسنن است ، می شد .
    من چندان مایل به پرداختن به اینگونه موضوعات نیستم . اما چون به هرحال شبهاتی را مطرح نموده اید که اگر بی پاسخ بماند ، ممکن است برای خوانندگانی که یا مطالعات جامعی در این موضوع ندارند یا دسترسی به منابع آن ، ایجاد شک و تردید نماید ؛ لاجرم درصدد پاسخ گویی برآمده ام .

    فرمودید که منبع این حدیث را ذکر بفرمائید : «فاطمه دختر رسول الله (س) غضبناک گردید و از ابوبکر روی گردان بود و تا پایان عمرش بدین شکل باقی ماند»
    عرض می شود که : کتاب شریف صحیح البخاری جلد سوم صفحه ی 1126 و همچنین در کتاب صحیح المسلم ، ج 5 ، صفحه ی 154 .

    البته شما کماکان به این سوال پاسخ ندادید که چرا حضرت زهرا(س) برخلاف عرف و روش معمول و سیره ی متداول ، وصیت به پنهان نمودن قبر شریف خود از اغیار می کنند ؟! .. همانطور که به عرض شما رسانیدم ، جناب عمر فاروق ! در سرحدات و مرزهای حکومت اسلامی توسط فردی زرتشتی کشته می شود که اعراب از بیم تجاوز و تعدی بیگانگان در آن نقطه ی مرزی ، او را به صورت پنهانی دفن می کنند . درواقع باید اینگونه گفت که قبر جناب فاروق شما ، جدا ازاینکه وصیتی از جانب ایشان مینی بر دفن مخفیانه ی او در کار نبوده ؛ این موضوع تنها جنبه ی امنیتی داشته است . در صورتی که در مورد مقبره ی مبارکه و شریفه ی حضرت سیدالنساء (س) ، یکی وصیت ایشان مینی بر این امر و دیگری جنبه ی اعتقادی این موضوع مطرح است . ناگفته پیداست که قیاس این دو (موضوعی امنیتی با موضوعی اعتقادی) ، یا از سر ناآگاهی بر اصل موضوع است یا از سر ضعف در بیان استدلال که در هردو صورت گوینده ی ان محکوم است .
    بحث من ادامه دارد و تمام نشده و ادامه ی آن را در کامنت بعدی بخوانید .
    پاسخ:
    موضوعی که یک مسلمان بیدار و آگاه باید بدان واقف باشد ، موضوع زمان شناسی و اگاهی از اقتضائات و نیازمندی های زمان است . در زمان کنونی ، ای کاش توان و زمان و اندیشه و نیروی شما و بنده ، صرف مباحثی دیگر همچون صهیونیزم شناسی و معرفی وهابیت پلید که ساخته ی انگلیس و دشمن تشیع و تسنن است ، می شد .
  • محمود رضا
  • در ضمن اقای غلامی شما فرمودید که در صحیح بخاری امده که حضرت زهرا تا اخر عمر از حضرت ابوبکر راضی نبود ببخشید کجای صحیح بخاری امده این کاملا اشتباه هست . ماجرای فدک یه چیز دیگه هست اگه وقت شد بهش میپردازیم . بعدم خانوم صامتی من سعی کردم توهین نکنم امیدوارم ناراحت نشید
  • محمود رضا
  • اقای غلامی شما مطالبی فرمودید که بسیار عجیب هست شما از بلاذری روایتی را نقل کردید درباره ی ماجرای حضرت زهرا . ببینید اولا این روایت بسیار ضعیف هست همینطور ان کتاب دوما در این روایت فقط گفته شده تهدید کرده حرفی از حمله زده نشده سوما بلاذری این روایت رو از کتابهای شیعه نقل کرده تمام علما میداند فرق هست بین علم روایت با علم درایت مثلا من یه کتابی مینویسم بعد از شما یه نقلی میارم من در نقل خودم صادق هستم . بقیه افرادی که اشاره کردید فقط یه ادعا هست این روایات در کتابهای شیعه هست و برای ما حجت نیست . اما حالا من چند تا سوال دارم اگر بپذیریم که حضرت عمر واقعا این کار رو کرده خب پس باید بگیم عمر ظالم بوده و شما خودتون گفتید دشمنان حضرت زهرا باطل و دشمن خدا بودند خب اینجا یکح سوال پیش می اید به اتفاق تمام اهل تشیع واهل سنت امام عمر رضی الله عنه در کارهای زیادی با امام علی رضی الله عنه مشورت می‌کردند،(نگا: نهجالبلاغه ص 325، 340 ) یعنی حضرت علی به ظالم و دشمن خدا کمک میکرده ؟ شما همیشه ادعا میکنید حضرت علی برای وحدت این کار رو میکرده . اما سوال اینجاست وحدت با چه کسی وحدت با دشمن خدا وحدت با ظالم و غاصب در کتابهای خودتون از امام حسین حدیثی هست که: همنشینی با فاسقان، انسان را در معرض اتهام قرار می دهد(بحارالانوار،ج78، ص122) این چه وحدتی هست که حضرت علی به ان تن میدهد ؟ حالا از اون ور اگر عمر ظالم و غاصب و دشمن خدا بود چرا با حضرت علی مشورت میکرد چگونه با اهل حق مشورت می‌کرد، چرا چونکه ظالم هیچ وقت به دنبال حق نمی‌رود!. حالا از نظر عقلی بررسی کنیم شما تصور کنید حضرت علی و فاطمه در خونه شون نشسته بودند بعد نصف شب چند نفر میاید جلوی درب خونه و در میزنند ولی حضرت علی که شیر خدا بود میشینه تو خونه تا زنش بره جلوی درب بعد اون افراد میان داخل حضرت زهرا رو کتک میزنند و بچه اش رو سقط میکنند اما حضرت علی کار خاصی نمیکنه به خاطر حفظ وحدت و برای اینکه جنگ نشه. در صورتی که دفاع از حریم خانواده و ناموس بر هر مردی واجب هست یعنی حضرت علی از ناموس خودش هم نباید دفاع میکیرد ؟ و بعد همین حضرت علی میره با قاتل دختر پیامبر همکاری میکنه . این حرفها اصلا با عقل جور در نمی اید
    غثقظغظثغثظغ
    پاسخ:
    سحشچانمکا
  • سجاد غلامی
  • تخریب مزار آنهم در مرکزیت و پایتخت حکومت اسلام ؟؟!! ..
    آیا عمر هم در مرکز حکومت کشته شد و در همان مرکز توسط پیروانش مخفیانه دفن شد یا در مرزهای حکومت اسلامی و از ترس تجاوز و هتک حرمت به پیکر او توسط دشمنان خارج از مرزهای جهان اسلام ؟؟ باید دانست که همواره از خصوصیات مرزهای جغرافیایی در طول تاریخ ، یکی مسئله ای تجاوز و تعرض دشمنان و همسایگان و سلب امنیت از آن بوده و هست کما اینکه هم اکنون نیز قسمت هایی از مرزهای شرقی میهن عزیزمان ، توسط عمالی از دشمنان این مرز و بوم ، همواره مورد تجاوز و تعدی قرار می گیرد .
    جناب محمود رضا ! دلیل بهتری نداشتید که ذکر بفرمائید ؟! ..
    مطالبی که شما بیان می فرمائید ارتباطی به دین و اعتقادات ندارد . یعنی موضوع مورد بحث ، به هیچ عنوان جنبه ی عقیدتی ندارد . موضوعاتی است تاریخی که با اندک مطالعه ی شما در منابع معتبر از همان منابه اهل سنت ، می توانید به پاسخ سوال های خود ، دست بیابید .
    بدون شک دغدغه ی کسانی که در شهادت حضرت فاطمه (س) تردید آفرینی می کنند ، کمتر به چگونگی کیفیت شهادت ایشان بر می گردد . برای آنها فرقی نمی کند که ایشان به چه نحو به شهادت رسیده اند .
    دغدغه ی اصلی اینست که اگر از واژه ی شهادت استفاده شود ، اولا دال بر قرار گرفتن حضرت بر موضع حق و کشته شدن ایشان در راه خدا می دهد و دوما دال بر قرار گرفتن قاتل یا قاتلین ایشان در موضع باطل و دشمن خدا بودن آنان دارد .
    لذا اثبات قرار داشتن این بانوی بزرگوار بر طراط مستقیم و موضع حق بودن ایشان ، اهمیت بیشتری دارد نسبت به اثبات چگونگی رحلت یا شهادشان . چرا که در این صورت فرق نمی کند که برای یک محقق ثابت شود که ایشان به صورت طبیعی رحلت نموده اند و یا به شهادت رسیده اند .
    در هر حال دشمن او ، بر مواضع ناحق بوده و دشمن خدا محسوب می شود .
    در این خصوص شیعه و سنی روایات بسیاری نقل کرده که بیان همه یا حتی اکثر آن ها میسور نیست . لذا فقط به ذکر چند مورد به عنوان نمونه هایی گویا آن هم به سند اهل سنت بسنده می شود .
    رسول خدا فرمود : همانا خداوند به خاطر خشم فاطمه (س) ، خشم می گیرد و از خشنودی او ، خشنود می گردد . منبع این حدیث مستدرک حاکم و کتاب مجمع الزواید است .
    فاطمه (س) پاره ی تن من است و هر کس او را به خشم آورد ، مرا خشمگین کرده . منبع : کتاب فتح الباری فی شرح صحیح البخاری و خود کتاب شریف البخاری می باشد .
    حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در ماجرای فدک ، خشمگین شدند و از ابوبکر کناره گیری کردند . و تا هنگام وفات و رحلتش (شهادت) این دوری و به حضور نپذیرفتن ابوبکر ادامه داشت . نقل از صحیح البخاری .
    با توجه به جایگاه و مقام آن حضرت در نزد خداوند تبارک و تعالی و رسول اکرم (ص) که شیعه و سنی بر آن جایگاه معترفند و مواضع و خشم و قهر ایشان ، که همان خشم و قهر الهی است ؛ هرگز تا آخر عمر مبارک و شریفش ، شیخین را به حضور نپذیرفتند و در این راستا ، تکذیب نمودن شهادت و کیفیت شهادت ای بانوی مظلوم ، هیچ مسئله ای را مرتفع نمی کند . (به این موضوع توجه کنید)
    اما در خصوص حمله به خانه ی ایشان و ضرب و جرح و آتش سوزی درب خانه و باز کردن در با لگد و سقط جناب محسن و وفات بر اثر جراحات وارده (همان شهادت) مستندات ذیل جهت مطالعه ی حضرت والا ایفاد می گردد :
    احمد بن جابر بلاذری نویسنده ی بزرگ اهل سنت و صاحب کتاب التاریخ الکبیر که علمای اهل سنت همگی از جمله جناب ذهبی که در کتاب خود تذکره الحفاظ و نیز جناب ابن کثیر در کتاب البدایه و النهایه خود به نقل از ابن عساگر ؛ او را فردی بی بدیل و بی همتا می دانند ؛ در شرح ماجرای سقیفه می نویسد :
    ابوبکر به دنبال علی فرستاد ، تا از او بیعت بگیرد . اما علی بیعت نکرد . پس عمر در حالی که ابزار آتش افروزی در دست داشت ، بدانجا امد . فاطمه او را کنار در خانه دید و گفت : پسر خطاب ! آیا می خواهی در خانه ام را به روی من آتش بزنی ؟!
    عمر گفت : بلی . و اتش زدن در خانه برای تقویت رسالت پدرت است ! به نقل از انساب الاشراف چاپ دارالمعارف قاهره .
    صلاح الدین خلیل ابیک صفدی کتابی را به نام الوافی بالوفیات که مستدرک وفیات الاعیان ابن خلکان است ، تالیف نموده در آن کتاب امده است :
    روز بیعت ، عمر ضربتی به شکم فاطمه (س) کوفت ، به گونه ای که محسن (همان جنینی که در شکم داشت) را سقط نمود .
    مدرک دیگر : نزدیک به همین تعاریف در کتاب اثبات الوحید مسعودی هم آمده است که سبب و علت شهادت حضرت آن بود که قنفذ غلام آن مردک ، به دستور وی شمشیر بر ان حضرت کوبید و ایشان بر اثر آن ضربت ، محسن را سقط نمود و به واسطه ی آن به سختی بیمار شد و به هیچ کس هم که در آزار او دست داشتند از جمله ابوبکر و عمر ، اجازه ی عیادت نداد .
    بنده از آنجا که خود را یک سرباز می دانم ، به جهت امتثال امر مولای خود ، تنها به همین اندازه از پرداختن به این موضوع ، بسنده می کنم تا مبادا بیش از این ، به وحدت میان شیعیان و برادران اهل سنت دامن زده باشم . موفق باشید .
  • محمود رضا
  • خانوم صامتی احساس میکنم ناراحت و عصبانی هستید اگر حضور من در اینجا شما رو ناراحت میکنه یا نمیخواهید این موضوعات مطرح بشه بهم بگید تا من سریع از این اینجا برم
    پاسخ:
    جناب محمود رضا از حضور همراهی و اعتماد شما خوشحالم و این سبب افتخار من و شمای مسلمان است که می توانیم زیز سایه ی فرمایشات و شیوه و سنت  پیامبرمان حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه در کمال احترام از اختلاف نظر ها و مشترکات خود بگوییم . جناب محمود رضا از شما تقاضا کردم اگر سندی بر ادعای خود دارید ارایه کنید و آنگاه اسناد و استدلال ما را هم با گوش جان بشنوید . نکته ای را خدمت شما عرض کنم شما یقین بدان اگرچه ممکن است گاهی از شما دل آزرده شده باشم ولی در مقابل دشمن مشترک هر کمکی از من بر بیاید مشتاقانه به سوی شما خواهم شتافت دیگر برادران و خواهرانم نیز همین گونه اند که همه ی ما مسلمانیم و رو به یک قبله نماز می گذاریم، به یک پیامبر اقتدا می کنیم . برادرم شما دوست ما هستی من تقاضا کردم نسبت به حساسیت ها ادبیات محترمانه داشته باشیم. اصلا  همین که بعد از آن بحث های طولانی شما باز هم با ما همراه شدید نشانه ی خوبی است برادرم رسول اکرم صلوات الله همین را از من و شما خواسته .بنده از ادبیات شما دلگیرم و گرنه پرسشی که شما مطرح می کنید پاسخ دارد . برادرم دلم می خواست در ایام رحلت پیامبر عزیزمان پیامبر مهربانمان که خون دل ها خوردند برای برادری و برابری مان از اشتراک نظرها می گفتید اصلا من بد شما که خوب هستید .به یقین نیت شما خشنودی خدا و رسول اکرم ص است.التماس دعا برادر محمود رضا
  • محمود رضا
  • اقای غلامی سلام شما گفتید چرا حضرت زهرا وصیعت کرد که شبانه دفن شود شما باید این رو بدانید این چیز عجیبی نیست خود حضرت عمر فاروق(رضی الله عنه) هم وصیعت کردند که شبانه و مخفیانه دفن شوند وبعضی دیگر از صحابه . دلیلش این بود که در اون زمان تازه مسلمانان پیروز شده بودند و دشمنان و منافقان زیادی وجود داشتند . که ممکن بود به دنبال ضربه زدن و تخریب مزارها باشند دلیلش این بود
    پاسخ:
    جناب محمود رضا می بخشید میون کلامتون ، وصیت این طور نوشته میشه 
  • محمود رضا
  • سلام خانوم صامتی انشاالله خداوند به شما جزای خیر دهد من به هیچ عنوان گستاخی نکردم و حتی قصد ان رو هم نداشتم نمیدونم چرا ناراحت شدید . اما در مورد حضرت زهرا من فقط گفتم اون داستان واقعیت نداره ولی به هیچ عنوان توهینی به حضرت زهرا(رضی الله عنها) نکردم . اگر دوست داشتید من دلایل دروغ بودن این داستان رو براتون میگم
    پاسخ:
    سلام
    یکبار برای همیشه گفتم هروقت مساله ای را مطرح می کنید توضیح بدهید نه اینکه بگویید و بروید
  • سجاد غلامی
  • مرحبا کیف الحال یا محمود رضا . شنوا اخبارک؟ وینک ؟! .. ما فی منک خبر.

    جناب محمود رضا سلام . بنده بناست در پاسخ به مطلب یکی دیگر از مخاطبان همین رسانه ، به دردهای ده گانه ی جهان اسلام ، اشاره نمایم. خواندن آن مطلب را هم ، به شما اکیدا توصیه می کنم .
    اما راجب به موضوعی که مطرح کردید . به نظر هر مسلمان آزاد اندیشی (بنده کراهت دارم در شرایط کنونی مقابله ی همه جانبه و جهانی دنیای کفر با جهان اسلام ، مکررا از لفظ شیعه و در مقابل آن ، از کلمه ی سنی استفاده کنم ! در اینگونه موضوعات ، به نظر من ، واژه ی مسلمان ، هم جامعیت دارد و هم رسایی در بیان مطلب ) به نظر هر مسلمان آزاد اندیشی ، بزرگترین سند بر مظلومیت سرور و سید زنان دو عالم ، حضرت فاطمه ی الزهرا سلام الله علیها ، متن وصیت نامه ی این بانوی بزرگوار و مظلوم است .
    سوال اینست که چرا فاطمه (س) وصیت می کند که بعد از شهادت ، شبانه و به صورت مخفیانه دفن شوند ؟؟
    آیا جز دلیلی بر نارضایتی ایشان از حوادث و انحرافات پیش پیش آمده ، توسط برخی از صحابه کبار ، در دین و شریعت حضرت رسول (ص) بود ؟؟ آیا این خود بزرگترین دلیل بر مظلومیت آن بانوی دو عالم نیست که بعد از رحلت پدر بزرگوارشان ، آماج حملات ، حق کشی ها ، ظلم ها ، واقع می شوند که وصیت به دفن شبانه و مخفیانه می کنند ؟؟ چشم ها را بر حقایق نباید بست .
    در اینجا ذهن یک انسان کوتاه بین ممکن است بگوید که حالا بر فرض مثال ، میخ نبود ! دیوار بود ! یا دیوار نبود ! پهلوی شکسته بود ! پهلوی شکسته نبود ! سقط جنین بود .. (الله اکبر ! یا امام زمان ما را ببخش ) باید دانست مطرح کردن این موضوعات ، صورت مسئله را پاک نمی کند . و مسئله اینست که این بانوی مظلومه ، بعد از رحلت پدر ، مورد ظلم و ستم توسط سران همان جامعه قرار می گیرد به نحوی که خانه ی این بانو (ُس) بنا به گفته ی مورخان ، در همان مدت کوتاهی که بعد از رحلت پدر ، خود به شهادت می رسند ، (که در مدت دقیق آن ، اختلاف نظر جزئی وجود دارد) مبدل به بیت الاحزان می شود .
    پس اینکه این بانو مورد ظلم قرار می گیرد ، هیچ جای شک و شبهه ای نمی ماند که چنین وصیت به پنهان ماندن قبر مبارکشان از انظار عموم و اغیار می کنند . اما کیفیت این ظلم ها به چه نحو بوده ، (هرچند با تمامی ابعاد سعبانه ی آن ، موضوعی است فرعی ) ولی همان کیفیت هم در کتب تاریخی معتبر آمده که هر محقق آزاداندیشی می تواند به این منابع رجوع کند و موضوعات تاریخی ، بیشتر جنبه ی نقلی دارند و در دایره ی موضوعات عقلی گنجانده نمی شوند که بتوان بر سر آنان بحث نمود .
  • محمود رضا
  • سلام خانوم صامتی من در این مدت مشغول تحصیل و یک مقدار هم کار بودم . شما فرمودید ذکر خیر من بود میشه بفرماید کجا ؟ در ضمن مطلبی که دوستمون نوشت و گفت این حادثه در کتابهای اهل سنت امده منظورم سوراخ شدن سینه حضرت زهرا . این حرف کاملا اشتباه هست در کتابهای ما این مسئله امده ولی برای ردش امده نه تایید ان . و اصلا به طور کلی این داستان با عقل جور در نمیاید شما اگر دوست داشتید من بیان میکنم البته اگر حوصله داشتید
    پاسخ:
    سلام 
    اول یک مساله ای را برای همیشه عرض کنم وقتی شما در این رسانه در مورد مساله ای می نویسید که می دانید میزبان شما به آن مساله اعتقاد دارد واحترام  شیوه ی  حضرت زهرا سلام الله علیه و همه ی معصومین از ارکان این رسانه است و ناگهان چنین موضوعی را مطرح می کنید از دو حال خارج نیست که باید در هر دو مورد پاسخ گو باشید اول آنکه ممکن است این موضوع را به گفتگو گذاشته اید و مایلید پاسخ بشنوید که از همان ابتدا باید با پرسش مناسب وارد گفتگو شوید و برای فرض یا ادعای خویش مستند و مستدل  بیاورید ودر طول یک بحث به دور از تعصب  اصول یک مباحثه را رعایت کنید . دوم آنکه قصد بی احترامی و ایجاد دشمنی دارید که تکلیف موضع ما با شما روشن خواهد بود . البته متاسفانه شیوه ی طرح مبحث شما نسبت به فضایی که در آن قرار دارید کاملا گستاخانه است . مثل اینکه بند بیام به خانه ی شما و به مادر شما بی حرمتی کنم و یا طوری سخن بگویم که از شما هتک حرمت شود . اگر شما عقاید ما را نمی پذیرید اجباری به حضور در این رسانه ندارید ولی اگر آمدید روشن و شفاف و به دور از گستاخی بنویسید . لطفا برای آشنایی مخاطبان دیگر خود را معرفی و از تحصیلات و مشغله هایتان بنویسید .
  • شاهد عینی
  • ببخشید آقای محمود رضا میشه سند ودلیل هم در شیعه هم در سنی بیاورید
    خانم صامتی ببخشید اما شما هم میدونم قصدتون اینه که دموکراسی یا کرسی ازاد اندیشی یا بهتر بگم مناظره اسلامی که پایه دین ما که از تضارب ارا واینکه هرکسی حرفشو بزنه وتاکید رهبری هست رو اجرا کنید .من به شما واندیشه ی متحول گرایانه وشعور وفهمتان از بالاترین درجات دین دفاع میکنم واحسنت میگویم اما حقیقتا بعضی نظرات شبهه آلود را تا وقتی جواب وسند محکمی برایش ندارید نگذارید .ایشان یا اطلاع ندارند با خدایی نکرده راه را به غلط نشانشان داده اند چرا که تا آنجا بنده در جریانم ومباحث مختلفی را دنبال کردم ودر کشف وشهود بعضی عرفا بوده است ما تازه قسمتی از وقایع را میداانیم نه همه انراا که تاب نمی آوریم واسرار مگو را با اهل دل گفتن است.در تمام کتب شیعه وسنی به این مطالب عمیق اشاره شده است .بیشتر مطالعه کنید .شبهه پراکنی دردی است که هیچش طبیب نیست ودرد روزگار دردمند ماست. عالمانم آرزوست. روزگاری که به هرسو منگریستیم عالمی .بزرگی اهل دلی .مجنون وسر به بیابان گذاشته از غم فراق میدیدیم .موید باشید
    پاسخ:
    شاهد بزرگوار 
    ظرفیت پاسخگویی به شبهه ی جناب محمود رضا در این رسانه وجود دارد ، در گذشته هم  برخی مخاطبان بحث های فراوانی با ایشان داشتند خدا می داند که همین سبب شد بیشتر مطالعه کنیم ودر مقابل افرادی که در پی شبهه افکنی هستند با آمادگی بیشتری برخورد کنیم . شاهد بزرگوار همین شبهات در برخی شبکه های ماهواره ای با سطح مخاطب جهانی برای ضربه زدن به پیکر اسلام مطرح می شود ولی یک دفاع خوب می تواندبسیاری را ثابت قدم کند این که امطلب جناب محمود رضا منتشر شده به جهت قدرت استدلال و اسنادی است که برای رد ادعای ایشان وجود دارد . و درسی است برای آنها که دین را سرسری می آموزند و توقع دارند همه ی دنیا عقاید ما را بی دلیل بپذیرند . بسیار خوبه که مسلمان شناسنامه ای نباشیم  و از پیش آگاه باشیم که برخی ممکن است از چه راههایی وارد شوند . 
    به شما و جناب محمود رضا هم توصیه می کنم کتاب "شهر گمشده فاطمه چه گفت؟ مدینه چه شد؟  " را مطالعه بفرمایید این کتاب تالیف محمد حسن زورق وانتشارات سروش آن را منتشر کرده است
  • محمود رضا
  • سلام من بعد از مدتها به سایت شما امدم و این مطلب رو دیدم . مسئله ایی که من رو ناراحت کرد این بود که ان زن ارمنی حرفهایی در مورد تاریخ اسلام زد که نادرست بود البته تقصیرش نبود بلکه ایشان تحت تاثیر بعضی از داستانهای غلط شیعیان قرار گرفته بود . من واقعا دوست داشتم اون زن رو میدیدم و براش توضیح میدادم که حکومت حضرت علی (رضی الله عنه) غصب نشد و همینطور سینه حضرت زهرا سوراخ نشد و همه ی اینها کاملا دروغه . انشالله یک روز خودش متوجه بشه
    پاسخ:
    سلام 
    کجا بودید در این مدت مشغول به چه کاری؟ جالبه که امروز ذکر خیرتون بود 
    برادر دینی خوش آمدید ولی 
    لطفا با سند بنویسید و الا نوشته های شما می شود توهین به شیعیان می شود توهین به سنی ها می شود تهمت به مسلمانان! می شود تهمت به آنانی که خونشان به ناحق ریخته شد ...
    صبح شنبه ای دیگر شد

    پروردگارا;
    من نه آنقدر خوبم که کمکم کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی
    میان این دو گمم
    هم خود را و هم تو را آزار می دهم
    هر چه تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
    بار الهی;
    بی تو تنهای تنهایم
    هیچگاه رهایم نکن.

    آمین

    هفته ای سرشار از خوبی و مهربانی برایتان آرزومندم.
    پاسخ:
    سپاس.بنده هم برای شما بهترین ها را آرزو می کنم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">