منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

 ساعت حدو 6 بعداز ظهر بود ذهنم خیلی مشغول بود فقط میخواستم زودتر حرکت کنم .استارت زدم ولی ماشین روشن نشده خاموش شد.

ای بابا! حتما باز هم بنزین تموم شده. همین 2 ماهه پیش بود که 35 هزارتومن ناقابل دادم بلکه درجه ی بنزین ماشین درست بشه ولی هنوز خرابه!

ترمز دستی رو خوابوندم تا کمی زاویه ی ماشین نسبت به شیب زمین کم بشه ولی ماشین حرکت نکرد.یادم افتاد برحسب اتفاق 1 بطری 1 لیتری بنزین صندوق عقب بود با ناراحتی پیاده شدم و رفتم که بطری رو داخل باک بریزم...

درست پشت ماشین که رسیدم تا اومدم عکس العملی  نشون بدم ماشین به سمت شیب حرکت کرد...

وحشت زده خواستم برم عقب که ماشین پشت سر ی که تو پارک بود مانع شد ...

خدای من ! الانه که ماشین بیاد و له ام کنه خواستم با دستم جلوی ماشین و بگیرم خدای من چقدر سنگینه شیب زمین هم که به سمت منه... خدای من  منو ببخش بخاطر همه ی لحظاتی که فراموشت کردم 

وقتی فشار و سنگینی ماشین رو روی زانوم  که بین سپر و تیزی آهن پاره های ماشین دیگری مونده بود و هرلحظه این فشار بیشتر می شد  احساس کردم چنان از روی التماس و خواهش جیغ زدم و گریه کردم که تا بحال سابقه نداشت تو اون سکوت و تاریکی خیابون نمی دونم ناگهان این تعداد از کجا به سمت من روانه شدند بنده خدا خانم ها که دل غشه گرفته بودن آقایون هم که هل شده بودن و می گفتن حاج خانم نترس چیزی نیست  چند نفری ماشین و عکس شیب زمین حرکت داندو خانم ها مصدوم حادثه رو بردن یک گوشه

از خجالت حضور دیگران در سکوت اشک می ریختم که آب قند از راه رسید بدنم یخ کرده بودو سنگینی پای صدمه دیده به چند صد کیلو می رسید

بماند که آمبولانس کی آمدو چه زمانی به بیمارستان رسیدیم

عکس گرفته شد، پزشک داخلی توصیه کرد به جهت سایه ای که در عکس مشخصه حتما باید متخصص ارتوپدی نظر بده وسفارش کرد که به هیچ عنوان حرکت نکنم و توده ی سنگین و سوزش پا امانم رو بریده بود

متخصص ارتوپد حضور نداشت صبح به بیمارستان رفتیم که  نظر ارتوپد رو هم جویا بشیم

 برای بار 20 ام بود که ماجرای سپر و آهن و پای له شده رو توضیح می دادم ...خوشحال بودم که استخوان زانو درد کمتری داره و نهایتا چند روزی آتل می بندن و خوب میشه 

زهی خیال باطل !ارتوپد عکس رادیولوژی و  دید وپای صدمه دیده رو معاینه کرد گفت خانم چه کردی این چه پاییه فورا باید بستری بشید این توده سخت وحجم وسیعی از پشت زانو که کبود و خون مرده شده خطرناکه باید جراحی بشه تخلیه بشه...

از دیشب پا تون کرخ نشده؟ سرد نشده ؟ یادم اومد که ای وای خدای من روی ساق  پام گزگز می کنه ...دیدی چی شد حالا مگه من چند سالمه  که باید پام و جراحی کنم؟ این همه کارو کی میخواد انجام بده ؟

گفتم آقای دکتر حالم که خیلی بد نیست آخه

گفت : اومدی پیش یک پزشک باتجربه .چند سال پیش بیماری وضعیتی شبیه شما داشت که بعد از چند روزپاش کرخ شد و لخته ی خون شریان اصلی رو بست و ناگزیر پای بیمار از بالای زانو قطع شد...

قطع شد؟! یعنی چی جناب دکتر برای چی باید پای من قطع بشه آخه!

: به هر حال باید جراح عروق هم نظر بده لخته ی خون در پا خطرناکه

گفتم :میشه  دستور بدیدآزمایش یا کاری که نیازه برای تشخیص اولیه انجام بشه  صورت بگیره شاید چیزی نباشه

نوشت سونوگرافی رنگی از پا به مبلغ 200 هزار تومن نا قابل!

چه میشه کرد باید جلوی قطع پا رو هر جوری شده بگیرم ...

ای بابا خانم عزیز بانوجان یعنی چی که وقت ندارین باید فردا بیام کار من اورژانسیه خودم  با ماشین خودم تصادف کردم ! اگر خون در عروق پام لخته بشه پام قطع میشه متوجه میشید یعنی چی؟

باید صبر کنید،   خانم دکتر باید قبول کنن، امروز سرشون خیلی شلوغه

خانم دکتر که اومد بیرون یک لحظه دیدمش و عجب بد اخلاق وعصبی ! با چه زبونی ازش وقت بگیرم حالا


دورو بر و نگاه کردم  تعداد زیادی خانم باردار در نوبت بودن خدای من مگه نمی گن کسی بچه دار نمیشه حالا چرا این همه زن باردار باید جلوی من نوبت داشته باشن هر ثانیه که بگذره لخته ی خون پام بیشتر میشه ای بابا چرا کسی درک نمی کنه پات قطع بشه یعنی چی...

اصلا  حالا که اینطور شد  و پای من انقدر درد می کنه و دکترم بداخلاق و کم حوصله است و کلی ام هزینه ی دکتر  شده از دیشب تا حالا ...مرگ بر آمریکا  مرگ بر اسراییل که هر چی می کشیم مستقیم و غیر مستقیم به این شیاطین بزرگ بر می گرده!

این ماجرای واقعی ادامه دارد



  • منصوره صامتی

نظرات  (۲۵)

  • سجاد غلامی
  • گر صبر کنی ...

     سلام بچه ها !

         می خواهم نوشتن این مطلب را با پاسخ به این  سوال شروع کنم .
    « چرا انسانهای خوب و صالح ، عمدتا گرفتار مشکلات و مصائب می شوند ، درحالی که اغلب گنهکاران در رفاه و آسایش به سر می برند ؟؟ »

    به نظر شما ، واقعا چرا ؟؟ ( البته این سوال در ادامه خود یک دنباله هم داره که فعلا به اون نمی پردازم و اون اینه که چرا مومنان ، در نبود آسایش ، باز هم از آرامش روحی و روانی برخوردارند ولی گنهکاران غرق در  آسایش ، از نعمت آرامش روح و روان محروم ؟! )

    در پاسخ به سوال مطرح شده آنچه که از روایات به دست می آید این است که خداوند اولیای خود را دوست می دارد . لذا اگر این انسانهای برگزیده مرتکب تخلفی شوند ، خداوند بالفور آنان را با قهر خود می گیرد تا سریعا متذکر حال و عمل خود بشوند . در اینجاست که از "بلا" تعبیر به "لطف خفی" می شود . یا که اینکه می گویند "البلاء ، للولاء" !
     آری ، "اگر با من نبودش هیچ میلی ، چرا ظرف مرا بشکست لیلی"

    در احادیث هم هست که اگر مومنی [حقیقتا مومن ] خلافی مرتکب شود چند روزی نمی گذرد که از جانب خدا تنبیه (از ماده تنبه یعنی آگاهی بخشیدن ) خواهد شد !  قرآن می فرماید : اگر پیامبر سخنی را که ما نگفته ایم به ما نسبت دهد ، با قدرت او را به قهر خود می گیریم !
    اما اگر نااهلان و گنهکارانی همچون من ، خلاف بکنند ؛ خداوند به آنان مهلت می دهدو هرگاه مهلت آنان سرآمد ، به ناگه آنان را هلاک می کند و اگر امیدی به اصلاحشان نباشد ، خداوند حسابشان را تا به قیامت به ناخیر می اندازد و به آنان مهلت می دهد تا پیمانه شان مملو از هیچ و پر از خالی شود ! به این می گویند سنت املا و استدراج !
    چرا که روح و روان انسان مومن همجون لباس سفیدی است که اگر قطره ای چای بر آن بریزد فوری درصدد پاک نمودن آن با شستشو و چنگ زدن برمی آییم  و غیرمومن همچون تکه فرشی است در زیر پای ، که با این لکه ها به زودی و حالا حالا ها روانه قالیشویی و شست و شو نخواهد شد !

    همین جا یک پرانتز باز بکنم ،  منظور از سنت های الهی چیست ؟
    به این مثال توجه کنید ؛ در مجلس شورای اسلامی ، ما دو جور قانون داریم که قانونگذار آنها را وضع می نماید . قوانینی برای اداره خود مجلس (قوانین داخلی مجلس) و قوانینی برای دولت و ملت (قوانین عادی)
    خداوند نیز همانطور که قوانینی برای انسانها معین نموده و این قوانین را توسط انبیاء به دست بشر رسانیده ، قوانینی را نیز برای خود در نظر گرفته است.  به قوانینی که خدا برای خودش تعیین کرده است ، سنت های الهی می گویند همانند سنت امداد بدان (مکر الهی) ، سنت امداد خوبان (توفیق الهی) ، سنت ابتلا و امتحان ، سنت استدراج و املا ، سنت امهال سنت هدایت و ..  و به قوانینی که برای مردم و انسانها وضع نموده ، احکام و تکالیف شرعیه می گویند . در اینجا پرانتز را می بندم .

    برگردیم به بحث اصلی ؛ نقش خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگی انسانها چیست ؟ قرآن ما را به جواب این سوال راهنمایی می کند . "مااصابک من حسنه فمن الله و مااصابک من سیئه فمن نفسک"!
    هر خوبی که به تو می رسد ، از جانب خداوند است و هر بدی که به تو می رسد ، از جانب توست ! چطور شد ؟! .. ببینید دوستان ، ما در بحث و فهم مسائل ، یک استدلال قیاسی داریم ، یک استدلال استقرائی و یک تمثیل .
    معمولا از قیاس برای حصول یقین و از استقراء برای ایجاد ظن و از تمثیل هرچند که ارزش معرفتی کمتری از قیاس و استقراء دارد ، ولی برای درک بهتر و نیز برای احتمال از آن استفاده می کنند .
    برای جواب به سوال بالا می خواهم باز از تمثیل کمک گرفته و برای روشن شدن ذهن ، توجه شما را به این مثال جلب نمایم . فرمود هر خوبی به شما رسید از جانب ماست و هر بدی .. از جانب خودتان !
    به کره زمین و گردش وضعی و انتقالی آن توجه بفرمایید . همواره بخشی از کره زمین در تاریکی مطلق و بخشی از آن در روشنایی است . هرکجای کره زمین که روشن باشد از نور خورشید است نه از خود کره زمین و هرکجای آن که در تاریکی فرو رود از خود زمین است نه از خورشید !

    البته گاهی هم نازل شدن بلا ، برای امتحان کردن انسانها می باشد !
    اینکه قرآن می فرماید : "گمان برده اید که اگر بگویید ایمان آورده ایم ، شما را رها خواهیم ساخت ؟! قطعا خیر و ما شما را می آزماییم (تا راستگویان از مدعیان دروغین فصل و فضل یابند )

    گاهی هم شان نزول بلا ، در جهت کرامت بخشی بیشتر و افزایش درجه و ترفیع مقام  انسانها (مومن) هم هست . البته این شان نزول مخصوص بندگان خاص خداوند می باشد . "هرکه در این بزم مقرب تر است ، جام بلا بیشترش می دهند"

    حضرت علی می فرماید : بلا برای ظالم ، ادب ؛ برای مومن ، امتحان ؛ برای انبیاء درجه ؛ و برای اولیاء کرامت و مقام است . که اشاره به این حدیث جمع بندی خوبی برای آنچه تا حالا گفته شد ،  به نظر می رسد .

    این کلیتی از بحث بود !  اما در برسی کیفر و پاداش عمل (البته آنجا که منشاء بلا خود ما هستیم ) خداوند به موقعیت فردی و اجتماعی افراد هم توجه می کند ! 
    قرآن به زنان پیامبر می گوید : شما با سایرین فرق دارید ! کار خلاف شما دوبرابر حساب می شود همانطور که  پاداش کار خوب شما هم دوبرابر !
    اری هر کوهی قله اش بلندتر باشد ، دره اش عمیق تر است ، سوارکار چابک و ماهر ، محکم تر از سوار کار مبتدی به زمین می خورد .
    در حدیث هست که از جاهل هفتاد گناه امرزیده می شود قبل از آنکه از عالم یک گناه !
    نردبان این جهان ، ما و منی است
    عاقبت این نردبان افتادنی است
    لاجرم هرکس که بالاتر نشست
    استخوانش سخت تر خواهد شکست !
    ایعنی شاعر می خواد بگه نریم بالا ؟! .. نه ! شاعر می گه هرچی بالاتر بری ، حواست باید بیشتر جمع باشه . مبادا غرور ، عجب ، تکبر ، ..
    یعنی ما باید مراقب جایگاه خود و نزدیکان خود ، در این نردبان باشیم .
    کار بد ؟ بد . از همه بد ؛ از تو بدتر !
    کار خوب ؟ خوب . از همه خوب ؛ از تو خوب تر !

    اما در بحث بلا و گرفتاری هایی که کم و بیش برای همه ما (جدا از شان نزول آن ) پیش می آید ، توجه به این نکته هم خالی از لطف نیست که "دنیا ، دار تزاحم است" ! (فلاسفه این را از خاصیت محدود بودن ماده می دانند . چون ماده مخدود است ، جنس مخدود در برخورد با جنس محدود دیگر در یک بعد زمانی و مکانی باز هم محدود ، قطعا ایجاد تزاحم و تصادم می کند ) قرآن می فرماید : یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه . یا در جایی دیگر می فرماید ما  انسان را در لفافه ای از سختی ها و دشواری ها پیچیده ایم . 
    اینکه ما در دنیا همواره با مشکلات و سختی ها روبرو می شویم (هریک به نحوی) توجه نکردن به این حقیقت از دنیا ، ممکن است که ما را دچار یاس و ناامیدی بکند .
    ما باید تصور خود را از دنیا عوض بکنیم . دنیا محلی برای رفاه (رفاه به معنی مذموم آن ) و محلی برای صرفا خوشگذرانی و استراحت کردن نیست .
    ما باید به این باور برسیم که دنیا عشرتکده و آخور ما نیست !
    فرمود : دنیا برای مومن همچون زندان است ! یعنی روح هرچه قدرکه مومن تر باشد ، وسعت آن بیشتر شده تا بدانجا وسع و پهناور گردد تا  دیگر روح و اندیشه وسیع او ، در ظرف تنگ دنیا  با همه پهناوری و وسعتش نگنجد !

    دنیا با خصوصیاتی که به آن اشاره شد ، میدان عمل است و رشد . انسان باید در این میدان عمل با سختی ها روبرو شود تا به رشد و کمال برسد .
    در قوانین فیزیک نیز ، جریان باد مخالف (سختی ها ) موجب اوج گیری بیشتر پرواز پرنده می شود !
    قرآن می فرماید : سختی ها و مشکلات برای توجه و تذکر دادن به انسانهاست . سختی ها ، وسیله غرور زدائی است . حوادث تلخ ضمن اینکه انسان ها را متعادل می کند ، غفلت ، غرور ، تکبر و عجب او را از بین می برد . توجه انسان زا به خدا بیشتر می کند . باعث رشد و شکوفایی جوهره درونی او شده و استعداد های او را شکوفا می کند . و اینکه انسان ، بیشتر قدردان نعمات الهی می شود .
    براستی تا چوب عود را نسوزانیم ، یا گیاه پونه را به خوبی نسابیم ، عطر و بوی خوش این دو ، به مشام ما نخواهد رسید .
    آری ، سختی ها ، ضمن اینکه کفاره برخی از گناهان ما هم هستند ، موجب آن می شود تا فولاد وجود ما در کوره حوادث ، هرچه بیشتر آبدیده تر شود .
    ( یاد سخنی از امام راحل افتادم . در نامه عرفانی خود به مرحوم احمد نوشته بود : پسرم بکوش تا صاحب اراده شوی ! معلوم نیست کسی که صاحب اراده نشود ، در آن دنیا با صورت انسانی محشور شود !! )
    پس حوادث تلخ ، با خود برکاتی هم دارد ! به نظر بنده این برکاتی که برای آن شمردیم ، به یک طرف ؛ یکی از بزرگترین برکات حوادث تلخ و ناگوار ، نازک شدن دل و بواسطه آن زنده شدن دل است !
    چرا نازک شدن دل ؟ چون دل نازک و رقیق ، زودتر می شکند ! و چه دلی زیباتر از یک دل شکسته ! که خدا فرمود : انی جاعل فی قلوب منکسره همانا که من در قلب های شکسته قرار دارم !  این حالت انکسار قلب ، همان حالتی است که در دعای توسل می خوانیم امن یجیب مضطر اذا دعا .. مضطر شدن ، از خصوصیات قلب شکسته است . چه قلبی می شکند ؟ قلبی که از همه جا ناامید شده باشد . هرچند که در ظاهر هم ممکن است از  همه اسباب و علل هم برخوردار باشد اما به واسطه فهمی عمیق و بصیرتی دقیق و الهی ، تنها خدا را مسبب می داند و از هیچ چیز به غیر خدا امید ندارد . خدا هم فرمود : هرکس امیدش به غیر من باشد ، قطعا ناامیدش خواهم نمود ! این اضطراب متعالی ، این دل شکستگی ، این حالت انکسار قلبی ، حالتی است بین خوف و رجا که تا تجربه اش نکرده باشی و حلاوت آن را نچشیده باشی ، زبان قاصر است از وصف آن .

    در حدیث هم هست که اگر می خواهی خود را در دل خدای جای کنی ، سعی کن در زندگی خیرخواه و دوست دار همه باشی . همه را چون خود دوست داشته باشی . اهل انصاف و مساوات و مواسات و ایثار و احسان و تواضع باشی . حتی خیرخواه دشمن دین خدا هم باشی !  امر به معروف جای خود ، تولی جای خود ، نهی از منکر جای خود ، تبری جای خود ، اشد علی الکفار هم جای خود . اما خیرخواه هدایت و عاقبت به خیری همه باش . دلت به عشق هدایت مردم بتپد . در دل با صفایت هیچ کینه و بغض و نفرت شخصی نباشد . که اولیای الهی هم چنین بودند . مگر حضرت علی در جنگ احزاب در نبرد با عمربن عبدود ، بعد از آنکه آن ملعون آب دهانش را به روی مبارک حضرت انداخت ، لحظه ای از قتال با او (بعد از اتمام حجت که دیگر امیدی به اصلاح و هدایتش نبود ) صرف نظر نکردند ؟! فرمود : نمی خواهم به خاطر بغضی شخصی او را کشته باشم ! در دین اسلام که اساس آن به فرموده پیامبر بر محبت بنا گردیده ، حتی کشتن کافر و مشرک هم به واسطه خیرخواهی برای اوست ! چرا که چنین فردی هرچه بیشتر در دنیا زندگی کند ، تنها بیشتر پرونده عمل خود را سیاه تر می کند .
    و  فرمود اگر می خواهی که این بار خدا در دل تو جای بگیرد ، دل شکسته باش ! دلی که بر اثر حوادث و ناگواری ها نازک و رقیق می شود ، قرین است به حالت انکسار و شکستگی .
    در کوی ما دل شکسته می خرند و بس
    بازار خود فروشی زان سوی دیگر است
    در اهمیت رقت قلب همین بس که خوب است ما بدانیم (بر طبق روایات ) اشک چشم خشک نمی شود مگر به خاطر سخت شدن دل !  (فرمود خدا بخواهد مهر سرنگونی را بر دل کسی بزند ، دل او را سخت می کند )
    دل سخت نمی شود مگر بواسطه کثرت گناهان ! گناهان انسان زیاد نمی شود مگر به واسطه حب نفس و حب دنیا (راس کل خطیئه ) و دنیا محبوب آدمی نمی شود مگر به واسطه فراموش کردن یاد مرگ و فراموش کردن یاد خدا .
    الیته انسان مومن در کنار رقت قلب ، در جای خود از چنان صلابت و قوت قلبی هم باید برخوردار باشد که مصداق جبل الراسخ و بنیان مرصوص باشد

    از بحث اصلی خارج نشویم . به بحث مشکلات و سختی ها برگردیم .معمولا انسانها در برخورد با مشکلات سه دسته می شوند . گروهی مانند کودکان که از خوردن فلفل و پیاز  و سایر مواد غذایی لازم و مفید اینچنینی ، احساس ناخرسندی می کنند . گروهی مانند نوجوانان که خوردن این قبیل مواد غذایی را تحمل می کنند و گروهی همانند بزرگسالان که خود به خرید و تهیه این دسته از مواد غذایی افدام می کنند .
    قرآن می گوید : گروهی تا گرفتار سختی می شوند ، جیغ می زنند "اذا مسه الشر جزوعا" جزع و فزع . اینکه فرمود : کتمان درد و مصیبت مستحب است ضمن اینکه می خواهد بگوید شما از گروه اول نباشدو شخصیت خود را بالاتر ببرید ، یافته های علم روان شناسی هم امروزه از کاهش درد بر اثر تلقین و کتمان خبر می دهد .
    در برخورد با مشکلات و سختی ها ، گروهی صبر و تحمل می کنند مثل نوجوان در مثالی که ئگفته شد . "فبشر الصابرین الذین هم اصابهم مصیبه قالوا ..."
    گروهی که بالاتر از همه اینان قرار دارند همچون والدین در مثال بالا که به تهیه سیر و فلفل و ادویه جات مبادرت می ورزند ، خود به استقبال سختی ها می روند "ومنهم من ینتظر" !
    این که این گروه خودساخته از مومنین به استقبال سختی ها می روند نه به معنی باز نمودن آغوش حود برای هر گونه مصیبت و ندانم کاری و .. باشد . یا معتقد باشند که در برابر هر حادثه ناگواری باید تسلیم بود !

    قرآن نمی گوید در برابر مصائب تسلیم باش ! در رفع مشکلات نکوش ! تن به ظلم و پذیرش سختی ها بده !
    قرآن ضمن معطوف کردن تو به فلسفه پیدایش سختی ها ، می خواهد بگوید که با تلاش و کوشش و تقویت اراده بر مشکلات فائق بیای و از برکات شیرین آن هم بهره مند شو !
    این گروه سوم  در برخورد با مشکلات که به آن اشاره شد ، در واقع به خاطر خودساخته بودن آنان و عظمت روح و احاطه طبع منیع و بلند آنان بر کل هستی ، از چنان عظمتی از روح برخوردارند که در نزد آنان رحمت و نقمت ، فقر و غنی ، سختی و راحتی و .. علی السویه و مساوی و برابر است !!
    حضرت علی می فرماید : می بتوان بر عذاب دوزخ تو صبر کرد (که بالاترین و سخت ترین عذاب هاست) اما بر دوری تو و نارضایتی تو ، چگونه صبر کنم ؟!!
    امام خمینی که خودشاگرد ممتاز همین مکتب است در تفسیر این سخن می گوید : من هرچه فکر می کنم ، نمی توانم به درکی سطحی هم از این مطلب  برسم ! من نمی دانم این چه عظمت روحی است که این جمله را بیان می کند !!

    دوستان ناامید نشوید ! البته در درجه ای پایین تر خداوند در وصف تقوا و انسان متقی می فرماید : انسانی که اهل تقوا باشد ، برای روح او بن بست و انسدادی نخواهد بود . "ما راه خروج از مشکلات و سختی ها را برای او فراهم می کنیم" "فمن یتقوی الله ، یجعل له مخرجا"
    یعنی انسان متقی نه گرفتار محدودیت فکری می شود و نه دچار انسداد روانی و نه بن بست روحی و نه عقد و گره روانی .

    در برخورد با مشکلات صبر همچون سر برای جسم ایمان است .
    اعلم ان النصر مع الصبر . وان الفرج مع الکرب و ان مع العسر یسرا .
    و باز فرمود :
    ان الایمان الصبر و السماحه . ایمان صبر است و بخشش .
    و ان الایمان نصفان ، نصفه فی الصبر و نصفه فی الشکر . ایمان دو نیمه است . نیمی صبر و نیمی شکر است .
    و ان الایمان نصفه فی الصبر و کله فی الیقین . صبر یک نیم ایمان است و همه آن در یقین است . (اینکه عارف بی بدیل مرحوم میرزا علی آقا قاضی فرمودند مومنی که به مقام تسلیم و رضا رسیده باشد ، کارش بسیار بالا گرفته و به حد اعلی ایمان رسیده است ناشی از آن است که رضا و تسلیم ، هر دو میوه یقین است که یقین ، همانطور که حدیث اشاره می کند همه ایمان است )
    و جمله پایانی
    و جهد البلاء ، قله الصبر  !
    نهایت بلا ، قلت صبر است !




    البته گاهی هم تلخی ها و ناگواری ها از سوء رفتار و سوء مدیریت ما ناشی می شود !  اگر ما مراعات بهداشت ، قوانین راهنمایی و راننندگی و آداب اجتماعی را نکنیم ؛ ممکن است دچار امراض ، تصادفات و تحقیرها شویم ! در این صورت ، مقصر خود ما هستیم .
    یا مثلا در داد و ستد ها ، با اهمال کاری ، اسناد تجاری را محکم تنظیم ننموده و بعدا دچار ضرر و زیان مالی شویم .
    این همان توجه به عقل معاش و یا همان بحث محکم کاری است که پیامبر در روایت معروف تشییع جنازه سعد بن معاذ به آن اشازه داشته اند .


    پاسخ:
    ر حدیث هم هست که اگر می خواهی خود را در دل خدای جای کنی ، سعی کن در زندگی خیرخواه و دوست دار همه باشی . همه را چون خود دوست داشته باشی . اهل انصاف و مساوات و مواسات و ایثار و احسان و تواضع باشی . حتی خیرخواه دشمن دین خدا هم باشی ! امر به معروف جای خود ، تولی جای خود ، نهی از منکر جای خود ، تبری جای خود ، اشد علی الکفار هم جای خود . اما خیرخواه هدایت و عاقبت به خیری همه باش . دلت به عشق هدایت مردم بتپد . در دل با صفایت هیچ کینه و بغض و نفرت شخصی نباشد . که اولیای الهی هم چنین بودند .
  • محمود رضا
  • خانوم صامتی سلام من بعد از چند روز با تاخیر فهمیدم شما حالتون خوب نبوده و براتون حادثه رخ داده امیدوارم حالتون خوب باشه و سلامتیتونرو کامل به دست بیارید. یا الله
    پاسخ:
    سلام سپاس و التماس دعا
  • روح الله مومن نسب
  • سلام
    خیلی متأثر شدم.
    انشاءالله که به زودی بهبودی کامل حاصل بشه و مثل همیشه سرحال برگردید سرکار...
    پاسخ:
    سلام سلامت باشید
  • سجاد غلامی
  • بچه ها کسی از سرنوشت خانم صامتی خبری داره ؟؟؟؟؟؟
  • سجاد غلامی
  • پر.ردگارا رحمتی فرما که انچه در این عید ذبح می شود ، منیت های ما باشد به پای ربوبیت های تو !

                   « عید بزرگ قربان ، بر همگان مبارک »

    « و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربیعین لیله ..

    و لما جاء موسی لمیقاتنا و کله ربه قال رب ارنی انظر الیک !
    قال : لن ترانی !! و لکن انظر الجبل فان استقر مکانه فسوف ترانی !!! »


    سحر امدم به کویت ، که ببینمت نهانی

    "ارنی" نگفته ، گفتی دوهزار "لن ترانی"  !


    چو رسی به طور سینا ، "ارنی" مگوی و بگذر

    که نیرزد این تمنا ، به جواب "لن ترانی" !

                       

                        *****

    چو رسی به طور سینا ، "ارنی" بگوی و مگذر

    که صدای دوست بشنو ، نه جواب "لن ترانی" !

    چه خوش است از او جوابی ، چه "تری" ، چه "لن ترانی"


    "ارنی" کسی بگوید ، که تو را ندیده باشد

    تو که با منی همیشه ، چه "تری" ، چه "لن ترانی" !! 


                       *****

    به فلک برآ چو عیسی ، "ارنی" بگو چو موسی

    که خدا تو را نگوید ، که خموش "لن ترانی" !


    تو بدین جمال زیبا ، اگر چنین به حشر درآیی

    "ارنی" بگوید آن کس ، که بگفت "لن ترانی"

    "ارنی" بگوید آنکس ، که بگفت "لن ترانی"

    "ارنی" بگوید آنکس ، که بگقت "لن ترانی" ...



    سلام بانو صامتی 
    خانم کجایید ؟ نگرانم 
    بهترید ؟
  • سجاد غلامی
  • سلام خانم صامتی . ضمن تبریک عید ، بد نیست یه کامنت گذاشته و مخاطبین محترم را از احوال خود ، آگاه ساخته و از نگرانی برهانید .
    انشاالله که رو به بهبود بوده و حالتون بهتر شده باشه .

    اللهم اشفع کل مریض خاضه مدیره المسئوله هذه السایت التی مصدومها فی الواقع الدرجه البنزین حتی یقطع الرجل !!
    خطایی از من سر زده؟
    خواهرم امیدوارم هر چه سریعتر خوب بشید ...........

    سلام

     انشاا...که بلا دوره خانم .

    سلام خانوم صامتی دل نگرانم کاش زودتر پاتون بهبود پیدا کنه وخداوندیاورتون باشه..
    ای بابا ناراحتمون کردید!!!
    انشالله هر چه زودتر سلامتیتون رو بدست بیارید..
    انقدر هم مرگ برآمریکا نگید واسه سلامتیتون ضرر داره(مزاح کردم)
    واقعا همه ما باید قدر سلامتیمونو بدونیم مطمئنا الان خانوم صامتی بیشتر از همه ما درک میکنه زانوی سالم داشتن یعنی چی ...
    باز هم از درگاه پروردگار برای شما و تمام مریضها آرزوی سلامتی کامل دارم
    خدانگهدار
    امیر: سلام، خدا بد نده؟ چی شده؟
    صامتی: علیک سلام، خدا که بد نمیده، ماییم که بد میکنیم میندازیم گردن خدا.
    امیر: بله حق با شماست، خوب حالا رفع کسالت شده؟
    صامتی: بله، خدا رو شکر خوبم.
    امیر: خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
    صامتی: چرا ما آدما اینقدر تنبلیم؟
    امیر: نمیدونم، چرا؟
    صامتی: به جای اینکه برای هر کاری، هر نعمتی، هر دم و بازدمی، یه بار خدا رو شکر کنیم، تشکرهارو تو بسته های صد هزار تایی براش پست میکنیم، بعد فکر میکنیم دینمونو نسبت بهش ادا کردیم، خیلی کارمون درسته، سرش منت هم میزاریم، جالبه، نه؟
    امیر: چه عرض کنم، خدا از سر تقصیرات همه مون بگذره.
    صامتی: انشااله
    امیر: خوب من دیگه مزاحمتون نمیشم که بیشتر استراحت کنید، خداحافظ.
    صامتی: خیلی ممنون، زحمت کشیدید، خدانگهدار.

    سلام خانم صامتی بلا دوره ایشالا


    امیدوارم هر چه زودتر بهبود پیدا کنید..


    توروخدا ما را از حالتون بی خبر نذارید ما نگران حال شما هستیم.

    بانو صامتی خدا بد نده ما که از غم این پای شما دق کردیم تلفن هم که جواب نمیدین کجا بیایم عیادت .....اخه کور بشه چشم حسود کور بشه چشم امریکا  کور بشه چشم اسرائیل .یک توصیه :به مدت 40 روز صبح ها سوریه توحید را 11 مرتبه خوانده شود برای جلوگیری از چشم زخم ......همگی مر گ بر اسرائیل مرگ بر انگلیس مرگ بر منافقین اسلام ......مرگ بر دشمنان خانم صامتی

    با ارزوی سلامتی برای شما بانوی شجاع و هنرمند
    سلام
    ان شاء الله مشکل خاصی نباشه و به زودی سلامتیتان را به دست آورید. گاهی فرایند تبدیل مشکلات به شکلات کمی زمانبر است باید صبر کرد و توکل و توسل!
  • محمّدمهدی کارگر
  • سلام
    خدا بد نده ان‌شاءالله. امیدوارم مسئله‌ی مهمی نباشه و زودتر بهبود پیدا کنید.
  • محمّدمهدی کارگر
  • سلام
    خدا بد نده ان‌شاءالله. امیدوارم مسئله‌ی مهمی نباشه و زودتر بهبود پیدا کنید.
    سلام این روحیه ی خاص شما خیلی جالبه .کاش من هم روحیه ی شما رو داشتم ماجرای تصادف تون رو به صورت طنز توضیح دادید من یه سوزن تو دستم بره 1 هفته نا امید میشم .ماشالله به روحیه ی شما خدا حفظتون کنه .ما رو بی خبر نگذارید نگران شدیم
    سلام خانم صامتی عزیز  تورو خدا مراقب خودتون باشید چرا اینقدر سرتون و شلوغ می کنید که سلامتیتتون به خطر بیفته خیلی بهم ریختیم اتفاقا از همکارا جویای احوالتون بودیم که شنیدیم اینطور شده انشالله زودتر حالتون خوب بشه اگر کاری از ما بر میاد در خدمتیم
    سلام خانم صامتی
    خیلی نگران شدیم
    خدا به خیر بگذرونه


    با سلام

    بسیار عجیب بود.

    اول باور نکردم تا عکس رو دیدم

    انشالله مشکلی پیش نمیاد و حل خواهد شد.

     

  • سجاد غلامی
  • سلام خانم صامتی . خدا سلامتی عاجل بده . انشاالله که هرچه سریع تر خوب خوب بشید . خیلی مراقب خودتون باشید . ولی تو رو خدا اینطوری تیتر ننویسید ! درسته حالا مرد هستیم ولی بند دلمون پاره شد ! بخدا که فکر  کردم دور از جون ، راستی راستی  پاتون قطع شده ! خدا نکنه
    سلام بانو صامتی خییییلی ناراحت شدم و نگران 
    الان حالتون خوبه ؟:((((((

    پاسخ:

           سلام عزیزم

    درد پام کمتر شده ولی کبودی پام خیلی زیاد شده ، فعلا باید کمپرس سرد انجام بدم تا فردا که جراح نظر بده

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">