منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رامبد جوان» ثبت شده است

بهرام یکی از مخاطبان و طرفداران رامبد جوان و برنامه خندوانه در خصوص یادداشت" بخند به رسم همرنگی باجماعت" http://paradox.blog.ir/1394/03/21/که در رسانه های مجازی  بازتاب داشته ،  می نویسد :
حالا که رامبد جوان عزیز قصدش آوردن شادی به خانه های مردم است ولو که برنامه اشکالاتی هم داشته باشد در اوضاع کنونی که عصبانیت، ناهنجاریهای روانی وپرخاشگری در کوچه وخیابان نمایان است، باید مواخذه شود؟ شما چه پیشنهادی جهت شاد کردن مردم و ایجاد سلامت روان دارید چکار میتوانید انجام دهید.مطمئنا، افراد منزوی و همیشه طلبکار و ناراحتی چون شما ، فقط انتقاد مخرب را میشناسید و شادی را لودگی. !!.....همچنین مقایسه بین شادی و مردم دانمارک و برنامه خوب و شاد خندوانه، بسیار ناآگاهانه و خودخواهانه ست.شما برنامه های موردعلاقه ی خودتان را ببینید که در صداوسیما بوفور نمایش داده میشود.


-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پاسخ:

خوب است  نکاتی را مرور کنیم، این یادداشت یک نقد فرهنگی است از نوع شادمانی که در رسانه ی ملی تبلیغ می شود   مانند برنامه ی تلویزیونی خندوانه در  رسانه ایی که متعلق به بیش از 80 میلیون نفر است و هزینه ی تولید آن هم از بیت المال پرداخت می شود و جناب رامبد جوان و البته هیچ یک از تهیه کنندگان رسانه با هزینه ی شخصی خویش برنامه نمی سازند و آن را به رایگان به پیشگاه یکی از بهترین و نجیب ترین مردم دنیا پیشکشش ننموده اند .

یادمان باشد هر برنامه ای که از دریچه ی رسانه دیده یا شنیده می شود اتاق فکر دارد ،طرح و برنامه ی شبکه ،مدیران گروه و مدیر شبکه و در خصوص برنامه های پر مخاطب مانند خندوانه حتی شورای نظارت بر رسانه نیز نظر می دهند . بنایراین این برنامه و دیگر برنامه ها کار یک گروه نیست و حتی منتسب به شخص خاصی نیست که اگر اشکال بگیریم از آن شخص خاص اشکال گرفته باشیم و یا اگر برنامه موفق باشد این ساده انگاری است که آن را منتسب به شخص خاصی بدانیم .همانطور که اگر به دقت یکبار دیگر متن را مطالعه بفرمایید متوجه می شوید که مخاطب این متن  تنها  رامبد جوان نیست چرا که توضیح داده شد این برنامه متعلق به ایشان نیست بلکه به مدیران رسانه ی ملی و نگاه جامعه شناسان ونظریه پردازان جامعه ی ایرانی برمیگردد که بدون سنجش و ارزیابی هرجه به ایرانی جماعت نسبت می دهند را به راحتی می پذیرند ! کجای دنیا اینچنین مرسوم است ؟! آنها حتی از نازل ترین حیوانات خود برند می سازند و به ایران صادر می کنند آنگاه ما شان انسانهایی اینچنین مهربان و خدادوست  را اینقدر پایین می آوریم که در اروپا می نشینند برای ما سبک زندگی می نویسند ما هم می گوییم هرچه از اراجیف بفرمایید به دیده منت ما هستیم ؟!!!!
چرا ؟ هیچ جامعه شناس ایرانی هیچ یک از اهالی فرهنگ تحقیق نمی کند ؟ چرا به مردم ایران تهمت می زنیم؟

اینچنین پویایی در جامعه ی ما را نمی بینند ؟ این مقدار از علم که در ایران تولید می شود، این تعداد خانواده ای که تشکیل می شود  این تعداد فرزندی که به دنیا می آید این مقدار مهمانی که می رویم ، ماه مبارک رمضان است بهتر است بیشتر به مساجد و تعامل مردم دقت کنیم که چه نشاطی دارند ،ما ایرانی ها به هر بهانه ای شیرینی می دهیم دور هم جمع می شویم به آداب دینی نگاه کنید به سنت های تاریخی بنگرید .  سحر است وکوچه ی ما چراغانی، انسانهای افسرده که ناهنجاری های رفتاری دارند به این آرامی با خدا خلوت می کنند؟ انسان هایی که زبان شیرین فارسی را با آن حس موسیقیایی تکلم می کند و به هر بهانه ای شعر می سرایند و به دشت و دمن می روند پرخاشگرند ؟ ناهنجارند؟ روانیند؟! 
فرمودید راه شادمانی ؟

از آن روزی که برخی خود فروخته سبک زندگی شهوت رانی و دنیا خواهی را در بین ایرانی جماعت بدعت گذاردند جوان ها را بلاتکلیف کردند و او را از در مقبل گزاره هایی قرار دادند که با سرشتش سنخیت نداشت برخی نامهربان شدند و غمگین  که آنها نیز اگر به باید ها و نباید های ارزشی عمل کنند شاد خواهند بود .   اگر اندکی مطالب این رسانه را مطالعه کنید متوجه می شوید که غیر مستقیم پیامی از سبک زندگی دارد ، و البته مخاطب را به تفکر و تحمل تشویق می کند . به شما قول می دهم اگر مدتی با این رسانه همراه باشید مهربانتر از این خواهید نوشت و دیگر به این شدت بیهوده عصبانی نخواهید بود می توانید از همراهان همیشگی این رسانه جویا شوید که بعد از مدتی خودشان اعتراف می کنند که مهربانتر از گذشته شده و تحمل بیشتری در پذیرش انتقاد دارند . ضمن اینکه  شما هرگز تصویری بدون تبسم از بنده نخواهید دید .
آنچه بنده و دیگر موافقان می گویند ایجاد شادی پایدار است که در عدالت اجتماعی خلاصه می شود این وظیفه ی رسانه ی ملی است ، نه آنکه مخاطب را چند دقیقه با خنده هیپنوتیزم کند ! اگر اینچنین سبکی از زندگی که در برخی برنامه ها تبلیغ می شود مد نظر بود از اساس چرا انقلاب اسلامی ؟ چرا این همه شهید؟ چرا این مقدار ویرانی ؟ بنا بود انقلاب اسلامی طرحی نو در اندازد نه آنکه بشود کانال پخش فیلم های هالیوودی و بالیوودی و خنده به سبک الکی خوش ها !
چناب رامبد جوان کمدین محبوبی است و یقین می دانم که خود ایشان بسیار دقیق تر از برخی مخاطبان به مطالعه ی نقدهای برنامه می پردازند و تردید ندارم که خود ایشان هم از اینکه سبب شادمانی خواص باشند بیشتر از شادمانی عموم لذت می برند چرا که مخاطب عام به بسیاری از دلایل می خندد که مخاطب خاص نمی خندد پس چندان هنر نیست که افرادی که همواره حتی به ترک روی دیوار می خندند را بخندانیم ! خنداندن و ایجاد نشاط در خواص و فرهیختگان از دید یک برنامه ساز حتما کار مهم تر و لذت بخش تری است .خوب است بگویم بنده برخی از کارهای  هنری ایشان را می پسندم .

به نظر می رسد شما دلسوز مردم هستید ولی بسیار غیر محترمانه از ایرانیان به عصبانی بودن و ناهنجاری های روانی و پرخاشگری یاد کردید که این در حق مردمی چنین صبور و نجیب جفاست .با توجه به نوع ادبیات شما کاملا مشهود است از بنده  عصبانی هستید و به راحتی تهمت زدید و بنده را طلبکار ومنزوی و ناراحت خواندید که تردید ندارم خود جناب رامبد جوان هم از داشتن طرفدارانی غیر مودب چون شما احساس افتخار و غرور ندارند .
اینکه ایران در ذیل و دانمارک در صدر فهرست کشورهای شاد است بهترین و محکم ترین دلیل برای مقایسه در پاسخگویی است خوب است مخاطب نجیب ایرانی بداند که اساس مقایسه آنها اشتباه بوده  یک مسلمان معتقد به قیامت را با یک لاییک دنیا خواه نمی سنجند .
به روشنی مشخص است که یک موحد مانند یک ملحد زندگی نمی کند چرا که چشم انداز یکی مرگ و نیستی و دیگری به قیامت می اندیشد و خود را در پیشگاه خدای عز و جل می داند .
کدام انسان نا شادمانی برای دفاع از میهنش تن به مین و خمپاره می سپارد و در یک نبرد نابرابر شرط بندی می کند و روی مین می رود . تورا بخدا بی انصاف نباشیم تا به حال حتی یک کتاب از خاطرات ناب و لطیفه های بسیار خنده داری که در جبهه ها بین رزمنده ها متداول بوده مطالعه نموده اید .حال ببنید سربازان آمریکایی با ماهی چند هزار دلار به جنگ با عراق و افغانستان فراخوان شدند و دست آخر هم بسیاری خودکشی کردند ، فرار کردند ... به این مردم می گویید عصبانی و ناهنجار و روانی و ناراحت ...
اگر مهندس ها و پزشکان  ایرانی در ناسا و منسا و در قطبهای علمی جهان را حذف کنیم  از اروپا و آمریکا و مردم گرفتار در منجلاب ربا و شهوترانی چه می ماند؟ مردمی که نه خانواده دارند  نه فامیل نه خدا . به آمار خودکشی ها در غرب و اروپا حتی در میان فرزندان سلبرتی های هالیوود پورشه دارد خدا ندارد  مادر ندارد پدرش نا معین است ! آمار تجاوزها را ببینیند آنها از خودفروشی زنان مالیات می گیرند ! اوف بر این جامعه که به کافی شاپ هم که مهمانت  می کنند خودت باید هزینه ی قهوه ات را بدهی !

انسان غرب زده پرورش یافته ی ایسم ها تنهاست و هوای مرگ دارد ببین چه بر سر خانواده آمده که در غرب و اروپا حتی برخی فمینیسم های مدرن می گویند تشکیل خانواده بدهید ولو اینکه بعد از مدتی طلاق بگیرید !

بانک اسپرم انگلیس را ببین دختران برای فرار از ناهنجاری های روانی تشویق می شوند از این بانک ها اسپرم بگیرند و باردار شوند !

حال می خواهند این فرهنگ مزخرف را در جامعه ی ما پیاده کنند.
تمام درو دیوار شهرها مملو از دوربین است همه چیز را چک می کنند و مالیات های سرسام آور و بهره های آنچنانی می گیرند مردم نا ندارند که صدایشان در بیاید .
خوب است بدانیم در اروپا  به هر دلیلی از هم شکایت می کنند و از هم جریمه می گیرند مثلا اگر سگ همسایه پارس کند.دست یک مرد سهوا به یک زن بخورد جریمه اش می کنند از ایرانی هایی بپرسید که رفته اند هلند . 
ای کاش اندکی به زبان انگلیسی برخی مقالات را در همین اینترنت مطالعه کنیم تا به هشدارهای جامعه شناسان در خصوص کشورهای اروپایی پی ببریم .در جهان جامعه شناسان و دلسوزان اروپا و غرب را به برگشت به سنت ها و اخلاق سفارش می کنند آنگاه تفاله های اندیشه ی خود را به ما تحویل می دهند که بازار فروش داشته باشند .

هوشیار باشیم هرچه بیشتر سبک زندگی آنها را  بپذیریم بیشتر مصرف کننده ی محصولات غرب و اروپا خواهیم بود . یعنی ما کارگران بی مواجب بیگانه ! به غیرتمان هم بر نمی خورد !

اما مردم در سراسر جهان هرچه به کرامات اخلاقی نزدیک شوند شادتر خواهند بود . شما به اعاده ی حق یک انسان کمک کن ، شرایط تحصیلش را فراهم کن به او کار بیاموز  تا پایان عمر  از شادمانی او شادمان خواهی بود . بنده و دیگر موافقان به سطحی بالاتر از یک خنده ی بی دلیل برای شادی می اندیشیم .
 از لطف شما جهت همراهی سپاسگزارم . التماس دعا

  • منصوره صامتی

بر اساس آموزه های دینی خندیدن دلیل می خواهد و توجه به آنچه سیره ی اهل بیت علیهم السلام است به روشنی معین می سازد خندیدن و بروز شادمانی  آداب خاصی دارد.


از کودکی آموخته ایم که انسان عاقل بی دلیل نمی خندد.
حتی مباحث علمی نیز ما را از آنچه قهقهه و خنده ی سرمستانه است باز می دارد چرا که بلافاصله احساس غمی پایدارتر از خنده ای زود گذر فرد را دچار می سازد و به یقین بارها شاهد بوده ایم که فرد بعد از خنده ای طولانی حتی گریه می کند !

این شب ها  تو را می خندانند حتی بی دلیل !به بهانه ی شادی و به بهایی از هیچ باید بخندی به رسم همرنگی با جماعت !
مگر می شود تنها به دلیل بی دلیلی خندید آن هم در روزگارانی که انسان هزاره ی سوم حاضر نیست هیچ عملی را بدون دلیل و منطق انجام دهد !
به چه قیمتی مخاطب ایرانی را به الکی خوش بودن ترغیب می کنیم ؟!
خندیدن به قیمت غفلت از چه و توجه به چه جایگزینی ؟
ادعا می کنند جامعه ی ایرانی شاد نیست ، بر اساس کدام آمار و کدام معیار ارزشی چنین ادعا شده است ؟!
آیا جز این است که در مقایسه با برآیندی ازمعیارها و ارزش های فرهنگ مادی خواه  غرب و اروپا ، نسخه ای از سعادتمندی  عاری از اعتقاد به معاد وحتی انکار روح متعالی انسان، چنین نتیجه ای حاصل شده است ؟
چگونه می توان مردمانی با دو نوع  کاملا متفاوت و متمایز از ایدئولوژی را با یک معیار سنجید ؟
مردمانی که اساس آفرینش را big bang دانسته و خود را تکامل یافته ی حیوان می دانند،  بازه ی حیات خویش را در زندگی دنیا خلاصه کرده و رفاه و شادی  را در اصالت لذت جستجو می کنند چه سنخیتی با ایرانی مسلمان  دارند که اصالت حیات خویش و هر آنچه از کمترین عمل را در رضای خالق یکتاجستجو می کنند که  از روح خویش در کالبدش دمید او را اشرف مخلوقات قرارداد و برای حفظ کرامتش به او اختیار بخشید. 

آیا این همان دیکته کردن استانداردهای نظم نوین جهانی به انقلاب اسلامی ایران نیست؟
بناست شادیمان هم نسخه ای فرنگی ولی ایرانیزه باشد،تهی از هویت ایرانی ،به سبک بیگانه شادی را در موسیقی،حرکات موزون البته آهسته شده ،آوازه خوانی کف و سوت و جیغ و...این بار از دریچه ی رسانه ی ملی شاهد باشیم .
آنها ادعا می کنند جامعه ی ایرانی شاد نیست و ما هم می پذیریم !
بر اساس آخرین تحقیقات در اروپا ادعا می شود دانمارک شادترین کشور دنیاست ، ما هم می پذیریم !
برای ایرانی جماعت شگفت انگیز است بداند دانمارک کشوری است که در جنگ جهانی دوم بدون خونریزی و جنگ  قلمرو سرزمینش را به آلمان نازی تقدیم کرده، چرا که مردان دانمارکی به رفاه و اقتصاد بیش از ناموس و سرزمین بها می دهند!
و این را جز افتخاراتشان میدانند که بدون هیچ مقاومتی سرزمینشان را تقدیم کردند و معاهده ی صلح امضا نمودند !
حال اگر بخواهیم با غیرت ترین مردان دنیا را معرفی کنیم مردان دانمارکی به چه صفتی مزین خواهند شد؟!

در کدام قاموس کهن سرزمین ایرانی تقدیم ناموس و سرزمین به بیگانه مایه ی شادی وفرح است؟!
کدام زن یا مرد ایرانی می خواهد به سیاق دانمارکی ها سنجیده شود ؟!
حال همان هایی که خود را ناظم جهان می دانند برای ما نسخه می نویسند "ایرانی ها در فهرست غمگین ترین مردم جهان" ،و ما هم  ساده انگارانه می پذیریم و هیچ غیرتی هم نمی جوشد که چرا ایرانی ارزشی و آرمانی را که انسانیت را در سرچشمه ی لطف الهی معنا می کند و تاب ظلم به مظلوم را ندارد به جهان باقی اعتقاد دارد و لبخندش هم رضای خالقش را در جستجوست با معیارهای سراسر زودگذر و فانی خود محک می زنید ؟
و این یعنی تلقین به هویت ایرانی اگر می خواهی در فهرست مردمان شاد دنیا قرار بگیری باید ناموس و سرزمینت را بدهی تا رفاه و شادی بدست آوری !
 
 و افسوس اندک پژوهش داخلی هم اگر باشد نشاط جامعه ی ایرانی را با معیارها و استاندارهای جوامع غربی و اروپایی سنجدیده است !
 در طی سه دهه کدام سازمان ،نهاد و یا ارگان شناخته شده ای در جستجوی اهمیت و ضرورت بالا بردن نشاط در جامعه ی ایرانی بوده و در طی آن به تدوین راهکارهای علمی،ارزشی و عملی پرداخته است ؟

هنگامی که معیارها معین نیست ، اولویت ها مشخص نیست و راههای تحصیل این شادی شفاف نگشته  و... اگرچه از سرخیرخواهی و خلاقانه طرحی نو در اندازیم که در برهوت ذهن های پویا خودش نوبری است بروزن هندوانه  و به یقین  نمی توان منکر برخی بخش های تاثیر گذار و قابل تحسین این جنگ خنده بود باز هم الگویی ناسازگار با روح آرمان های جامعه و آنچه وجه تمایز مردمان کمال اندیش و برتری جوی ایران زمین است به نمایش در می آید،مردمانی با سرانه ی هوشی متوسط به بالا در جهان به نازل ترین سطح از شادی، خنده و قهقهه به سلوک الکی خوش باش ها فراخوانده می شوند !
آیا بهتر نیست در رسانه ی انقلاب اسلامی ایران حتی در رسانه ی جمهوری اسلامی ایران به رسم تعالیم فرهنگی و ارزشهای بومی مردم را شاد کنیم ؟

نیکوست از مدیران فرهنگی کشور جویا شویم چرا پس از قریب به چهار دهه ازبهره مندی نسبت به  تمامی سرمایه های اجتماعی و امکانات یک سرزمین هنوز الگویی مشخص و روشن  با مختصات  ارزشهای بومی و اسلامی  دستکم از شادی ،تفریح و آنچه نشاط در جامعه ی ارزشی ایران است وجود ندارد ؟

بجاست از مدیران رسانه ی ملی جویا شویم چرا به بهانه ی جذب مخاطب ذایقه ی توده مردم را به نازل ترین سطح از شادی و نشاط عادت می دهند ؟

در انقلاب اسلامی ایران رسانه ی ملی دانشگاه سراسری است یعنی سرفصل ها و اولویت ها در گذر از غربال رسانه ،مفهومی پویا و نو یافته  و در جهت کسب آرمانها به جامعه ارایه می شود ، معمول است که رسانه مردم را به تعالیم  عمیق و ارزشمند خود دعوت می کند نه آنکه بازتاب وآیینه ی عینی سطح جامعه باشد !

بجاست از خود بپرسیم در نگاهی آینده نگرانه جریان سازی این نوع سطحی و زودگذر از شادی و درک نشاط از سوی توده ی مردم ، آیا جامعه را به سوی دسترسی به آرمان ها سوق می دهد و یا بر عکس مرد و زن ایرانی حاضر می شود هرآنچه را که باری است از مسولیت به کنجی نهاده و در هیپنوتیزم ابزارهایی از موسیقی و آواز غرق در خنده های سرمستانه به ریلکسیشن (آرام سازی) بپردازد؟!

غم و اندوه بی دلیل منابع انسانی را ناکارآمد و ناتوان می سازد و اثربخشی سرمایه های اجتماعی را کاهش می دهد  همینطور است اگر بنا باشد در اثر غفلت و به هر دلیل بی دلیلی بخندیم و الکی و بی خیال دنیا خوش باشیم بی توجه به آنچه که در مرتبه ای بالاتر از معیارهای سطحی وارداتی برای فرح و شادی آفرینی نیاز است.
آنچه بیش از همه سبب احساس شادمانی و نشاط پایدار در جامعه است نزدیک شدن به آرمانهای انقلاب اسلامی است که توده ی مردم برای دستیابی به آن از منافع شخصی به بهای مصلحت انقلاب گذشتند کلید شادمانی پایدار عدالت اجتماعی است .



  • منصوره صامتی