منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «الکی خوش» ثبت شده است


بر اساس آموزه های دینی خندیدن دلیل می خواهد و توجه به آنچه سیره ی اهل بیت علیهم السلام است به روشنی معین می سازد خندیدن و بروز شادمانی  آداب خاصی دارد.


از کودکی آموخته ایم که انسان عاقل بی دلیل نمی خندد.
حتی مباحث علمی نیز ما را از آنچه قهقهه و خنده ی سرمستانه است باز می دارد چرا که بلافاصله احساس غمی پایدارتر از خنده ای زود گذر فرد را دچار می سازد و به یقین بارها شاهد بوده ایم که فرد بعد از خنده ای طولانی حتی گریه می کند !

این شب ها  تو را می خندانند حتی بی دلیل !به بهانه ی شادی و به بهایی از هیچ باید بخندی به رسم همرنگی با جماعت !
مگر می شود تنها به دلیل بی دلیلی خندید آن هم در روزگارانی که انسان هزاره ی سوم حاضر نیست هیچ عملی را بدون دلیل و منطق انجام دهد !
به چه قیمتی مخاطب ایرانی را به الکی خوش بودن ترغیب می کنیم ؟!
خندیدن به قیمت غفلت از چه و توجه به چه جایگزینی ؟
ادعا می کنند جامعه ی ایرانی شاد نیست ، بر اساس کدام آمار و کدام معیار ارزشی چنین ادعا شده است ؟!
آیا جز این است که در مقایسه با برآیندی ازمعیارها و ارزش های فرهنگ مادی خواه  غرب و اروپا ، نسخه ای از سعادتمندی  عاری از اعتقاد به معاد وحتی انکار روح متعالی انسان، چنین نتیجه ای حاصل شده است ؟
چگونه می توان مردمانی با دو نوع  کاملا متفاوت و متمایز از ایدئولوژی را با یک معیار سنجید ؟
مردمانی که اساس آفرینش را big bang دانسته و خود را تکامل یافته ی حیوان می دانند،  بازه ی حیات خویش را در زندگی دنیا خلاصه کرده و رفاه و شادی  را در اصالت لذت جستجو می کنند چه سنخیتی با ایرانی مسلمان  دارند که اصالت حیات خویش و هر آنچه از کمترین عمل را در رضای خالق یکتاجستجو می کنند که  از روح خویش در کالبدش دمید او را اشرف مخلوقات قرارداد و برای حفظ کرامتش به او اختیار بخشید. 

آیا این همان دیکته کردن استانداردهای نظم نوین جهانی به انقلاب اسلامی ایران نیست؟
بناست شادیمان هم نسخه ای فرنگی ولی ایرانیزه باشد،تهی از هویت ایرانی ،به سبک بیگانه شادی را در موسیقی،حرکات موزون البته آهسته شده ،آوازه خوانی کف و سوت و جیغ و...این بار از دریچه ی رسانه ی ملی شاهد باشیم .
آنها ادعا می کنند جامعه ی ایرانی شاد نیست و ما هم می پذیریم !
بر اساس آخرین تحقیقات در اروپا ادعا می شود دانمارک شادترین کشور دنیاست ، ما هم می پذیریم !
برای ایرانی جماعت شگفت انگیز است بداند دانمارک کشوری است که در جنگ جهانی دوم بدون خونریزی و جنگ  قلمرو سرزمینش را به آلمان نازی تقدیم کرده، چرا که مردان دانمارکی به رفاه و اقتصاد بیش از ناموس و سرزمین بها می دهند!
و این را جز افتخاراتشان میدانند که بدون هیچ مقاومتی سرزمینشان را تقدیم کردند و معاهده ی صلح امضا نمودند !
حال اگر بخواهیم با غیرت ترین مردان دنیا را معرفی کنیم مردان دانمارکی به چه صفتی مزین خواهند شد؟!

در کدام قاموس کهن سرزمین ایرانی تقدیم ناموس و سرزمین به بیگانه مایه ی شادی وفرح است؟!
کدام زن یا مرد ایرانی می خواهد به سیاق دانمارکی ها سنجیده شود ؟!
حال همان هایی که خود را ناظم جهان می دانند برای ما نسخه می نویسند "ایرانی ها در فهرست غمگین ترین مردم جهان" ،و ما هم  ساده انگارانه می پذیریم و هیچ غیرتی هم نمی جوشد که چرا ایرانی ارزشی و آرمانی را که انسانیت را در سرچشمه ی لطف الهی معنا می کند و تاب ظلم به مظلوم را ندارد به جهان باقی اعتقاد دارد و لبخندش هم رضای خالقش را در جستجوست با معیارهای سراسر زودگذر و فانی خود محک می زنید ؟
و این یعنی تلقین به هویت ایرانی اگر می خواهی در فهرست مردمان شاد دنیا قرار بگیری باید ناموس و سرزمینت را بدهی تا رفاه و شادی بدست آوری !
 
 و افسوس اندک پژوهش داخلی هم اگر باشد نشاط جامعه ی ایرانی را با معیارها و استاندارهای جوامع غربی و اروپایی سنجدیده است !
 در طی سه دهه کدام سازمان ،نهاد و یا ارگان شناخته شده ای در جستجوی اهمیت و ضرورت بالا بردن نشاط در جامعه ی ایرانی بوده و در طی آن به تدوین راهکارهای علمی،ارزشی و عملی پرداخته است ؟

هنگامی که معیارها معین نیست ، اولویت ها مشخص نیست و راههای تحصیل این شادی شفاف نگشته  و... اگرچه از سرخیرخواهی و خلاقانه طرحی نو در اندازیم که در برهوت ذهن های پویا خودش نوبری است بروزن هندوانه  و به یقین  نمی توان منکر برخی بخش های تاثیر گذار و قابل تحسین این جنگ خنده بود باز هم الگویی ناسازگار با روح آرمان های جامعه و آنچه وجه تمایز مردمان کمال اندیش و برتری جوی ایران زمین است به نمایش در می آید،مردمانی با سرانه ی هوشی متوسط به بالا در جهان به نازل ترین سطح از شادی، خنده و قهقهه به سلوک الکی خوش باش ها فراخوانده می شوند !
آیا بهتر نیست در رسانه ی انقلاب اسلامی ایران حتی در رسانه ی جمهوری اسلامی ایران به رسم تعالیم فرهنگی و ارزشهای بومی مردم را شاد کنیم ؟

نیکوست از مدیران فرهنگی کشور جویا شویم چرا پس از قریب به چهار دهه ازبهره مندی نسبت به  تمامی سرمایه های اجتماعی و امکانات یک سرزمین هنوز الگویی مشخص و روشن  با مختصات  ارزشهای بومی و اسلامی  دستکم از شادی ،تفریح و آنچه نشاط در جامعه ی ارزشی ایران است وجود ندارد ؟

بجاست از مدیران رسانه ی ملی جویا شویم چرا به بهانه ی جذب مخاطب ذایقه ی توده مردم را به نازل ترین سطح از شادی و نشاط عادت می دهند ؟

در انقلاب اسلامی ایران رسانه ی ملی دانشگاه سراسری است یعنی سرفصل ها و اولویت ها در گذر از غربال رسانه ،مفهومی پویا و نو یافته  و در جهت کسب آرمانها به جامعه ارایه می شود ، معمول است که رسانه مردم را به تعالیم  عمیق و ارزشمند خود دعوت می کند نه آنکه بازتاب وآیینه ی عینی سطح جامعه باشد !

بجاست از خود بپرسیم در نگاهی آینده نگرانه جریان سازی این نوع سطحی و زودگذر از شادی و درک نشاط از سوی توده ی مردم ، آیا جامعه را به سوی دسترسی به آرمان ها سوق می دهد و یا بر عکس مرد و زن ایرانی حاضر می شود هرآنچه را که باری است از مسولیت به کنجی نهاده و در هیپنوتیزم ابزارهایی از موسیقی و آواز غرق در خنده های سرمستانه به ریلکسیشن (آرام سازی) بپردازد؟!

غم و اندوه بی دلیل منابع انسانی را ناکارآمد و ناتوان می سازد و اثربخشی سرمایه های اجتماعی را کاهش می دهد  همینطور است اگر بنا باشد در اثر غفلت و به هر دلیل بی دلیلی بخندیم و الکی و بی خیال دنیا خوش باشیم بی توجه به آنچه که در مرتبه ای بالاتر از معیارهای سطحی وارداتی برای فرح و شادی آفرینی نیاز است.
آنچه بیش از همه سبب احساس شادمانی و نشاط پایدار در جامعه است نزدیک شدن به آرمانهای انقلاب اسلامی است که توده ی مردم برای دستیابی به آن از منافع شخصی به بهای مصلحت انقلاب گذشتند کلید شادمانی پایدار عدالت اجتماعی است .



  • منصوره صامتی